پدر نگاه کن دریاچه، حیوانات و ابرها با قطار حرکت می کنند!

مرد مسنی به همراه پسر 25 ساله اش در قطار نشسته بود. در حالی که مسافران در صندلیهای خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد.

به محض شروع حرکت قطار پسر 25 ساله که کنار پنجره نشسته بود پر از شور و هیجان شد.

دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت را با لذت لمس می کرد فریاد زد: "پدر نگاه کن درختها حرکت می کنند"

مرد مسن با لبخندی هیجان پسرش را تحسین کرد.

کنار مرد جوان، زوج جوانی نشسته بودند که حرفهای پدر و پسر را می شنیدند و از حرکات پسر جوان که مانند یک بچه 5 ساله رفتار می کرد، متعجب شده بودند.

ناگهان پسر دوباره فریاد زد: " پدر نگاه کن دریاچه، حیوانات و ابرها با قطار حرکت می کنند."

زوج جوان پسر را با دلسوزی نگاه می کردند.

باران شروع شد چند قطره روی دست مرد جوان چکید.

او با لذت آن را لمس کرد و چشمهایش را بست و دوباره فریاد زد:" پدر نگاه کن باران می بارد،‌ آب روی من چکید.

زوج جوان دیگر طاقت نیاورند و از مرد مسن پرسیدند: "‌چرا شما برای مداوای پسرتان به پزشک مراجعه نمی کنید؟!"

مرد مسن گفت: " ما همین الان از بیمارستان بر می گردیم..

امروز پسر من برای اولین بار در زندگی می تواند ببیند!

+229
رأی دهید
-0

raha.-ir - کلن - المان
وای خدای من . چقدر تاثیر گذار وبرای اولین بار اشگ شوق و درد را احساس کردم
جمعه 17 آبان 1392 - 00:44
samsam.aus - سیدنی - استرالیا
ﺯﻳﺒﺎ ﺑﻮﺩ.ﻧﺒﺎﻳﺪ ﻫﻴﭽﻮﻗﺖ ﺯﻭﺩ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻛﺮﺩ.................
جمعه 17 آبان 1392 - 01:44
biparva-jan - تهران - ایران
خودت رو کنترل کن raha . البته داستان قشنگی بود. ولی اگر انسانی از زمان تولد تا 25 سالگی چیزی نبینه و در سن 25 سالگی بیناییش رو به دست بیاره باز هم چون نابینایان قادر به دیدن نخواهد بود. و انچه که میبینه فقط شکل های نامفهوم خواهند بود که به دلیل نبودن پیش زمینه ذهنی قادر به درکشان نخواهد بود.
جمعه 17 آبان 1392 - 01:48
fdsa60 - تهران - ایران
این یعنی که در مورد هر چیزی زود قضاوت نکنیم
جمعه 17 آبان 1392 - 07:07
کبالت3 - کرج - ایران
زیبا بود ..چند وقت پیش هم دختر کوچولوی منم وقتی تو بزرگراه از مقابل برج میلاد با ماشین رد میشدم یه دفعه با تعجب و وحشت داد زد تند برو برج میلاد داره دنبال ما میاد.این برای همه اتفاق میوفته از زمانی که اولین تجربه دیدن و حرکت رو میفهمیم .
جمعه 17 آبان 1392 - 07:40
asya123456 - شهرضا - ایران
فوق العاده
جمعه 17 آبان 1392 - 08:45
بت شکن - مونترال - کانادا
کاش میشد دیکتاتور‌های انسان نما و نوکران کورشان برای یک بار هم که شده با چشم درونی خود جهان اطراف را می‌دیدند، متاسفانه اغلب کور زندگی‌ میکنند و کورتر از دنیا میروند بی‌ آنکه درس و سرمشقی به دیکتاتور‌ها و همپالگی های بعدی بدهند!!!
جمعه 17 آبان 1392 - 07:58
raha.-ir - کلن - المان
بت شکن - مونترال. دوست عزیز . درود بر شما . پس بیا و همتی کن و این بت را بشکن
جمعه 17 آبان 1392 - 13:26
raha.-ir - کلن - المان
biparva-jan - تهران - . دوست عزیز . احساس را نمیشود کشت .اما بینائی یک روشندل هم جای خود را دارد ....
جمعه 17 آبان 1392 - 13:29
aram. - کردستان - ایران
از این داستان نتیجه میگیریم با قطار مسافرت نکنیم تا مردم در امور خصوصی ما دخالت نکنند.
جمعه 17 آبان 1392 - 13:57
kolah-ghermezi - ونکوور - کانادا
از این داستان نتیجه میگیریم که با قطار مسافرت کنیم و کوپهٔ اختصاصی بگیریم.
شنبه 18 آبان 1392 - 10:36
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.