پرسشهای رایج برای به دام انداختن فوتبالیستهای ایرانی
بختیار رحمانی در روزهای گذشته طرفداران فولاد خوزستان را "هوادار واقعی" ندانسته و خواستار جدایی از تیم شده است
مهدی رستمپور
خبرنگار و مفسر ورزشی
چرا بسیاری از فوتبالیستهای ایرانی، فوت و فن گریز از حاشیه را نمیدانند و در مواجهه با سوال حاشیهای، جواب جنجالی میدهند؟ بازیکنانی که نه تنها با ساقهایشان کمکی به تیم نکردهاند و پس از بازی هم با زبان خود، شدت آسیب وارده را افزایش میدهند.
رضا قوچاننژاد پس از مدتها نیمکت نشینی و گاهی سکونشینی در لیگ بلژیک، مقابل بهورن برای نخستین بار در ترکیب اصلی استاندارد لیژ قرار میگیرد.
با کنترل خوب توپ، چرخش و نشانهگیری دقیق، اولین گل فصل خود را میزند و در ادامه نیز برای خودش خلق موقعیت میکند. اما هنگام تعویض، توسط تعدادی از هواداران هو میشود. انگیزههای این رفتار، چنان مبهم است که با قطعیت نشود گفت هدف آنها قوچاننژاد بوده یا سرمربی.
مهاجم تیم ملی ایران پس از بازی به خبرنگاران میگوید: «اتفاق خیلی مهمی نیفتاده. مشخص نبود به چیزی اعتراض میکنند. من کار خودم را میکنم و دستورات مربی را در زمین اجرا خواهم کرد.»
همزمان در لیگ برتر ایران، تیم صدرنشین فولاد خوزستان بازی خانگی ضعیفی مقابل گسترش تبریز انجام میدهد. اهوازیها هو میکنند، بختیار رحمانی که افت او در هفتههای اخیر محسوس بوده، ضمن تخطئه شدید هواداران و متهم کردنشان به اینکه «هوادار واقعی» نیستند، میگوید: "یک مرد پیدا شود و رضایتنامه مرا بدهد تا از فولاد بروم!"
واکنش قوچاننژاد به عنوان یک بازیکن نیمکت نشین، پایانی است بر تنشی که او در ایجاد آن مقصر نبوده اما واکنش رحمانی به عنوان کاپیتان، دامن زدن به ماجرایی است که او در شکل گرفتنش سهم داشته است.
فقط بختیار رحمانی نیست که با نخستین موج اعتراض هواداران تیمش ساز جدایی سر داده. بسیاری از ستارههای سرشناس نیز هرگاه با واکنش منفی طرفداران مواجه شدهاند، درخواست رضایتنامه کرده و گفتهاند: "میروم جایی که قدرم را بدانند."
بازیکنانی که اغلب به خاطر اظهارات و کارکرد زبانشان در رسانهها حضور دارند، نه عملکرد فنی. در فوتبال ایران، «زبان تلخ و گزنده» فقط مختص بازیکنان نیست.
هستند سرمربیان و مدیرعاملانی که همواره طلبکار و پرخاشگر، مصاحبهای را به پایان نمیرسانند مگر با زخم زبان به اشخاص حقیقی یا حقوقی. اغلب بازیکنان و مربیان، حتی هنگام موفقیت نیز از شرح فنی مختصری درباره پیروزی تیمشان عاجزاند و صرفاً به خواست خدا و قسمت، بسنده میکنند.
جالب اینجاست که با اندک استثناهایی، تمام تیمهای ایران در لیگ برتر و دسته اول، خبرنگارانی را به صورت رسمی یا غیر رسمی پیرامون تیم خود دارند. از پست مشاور گرفته تا روابط عمومی و مسئول امور رسانهای، یا صرفاً دوست صمیمی اعضای کادر فنی و مدیرعامل.
همین خبرنگاران میتوانند اصول بدیهی در نحوه پاسخگویی به رسانهها را به بازیکنان آموزش دهند. به جای تاکید کلیشهای بر «فرهنگسازی»، میتوان با تدوین جزوههایی کم حجم، بازیکنی که بیشتر یا کمتر، قراردادی حدود یک میلیارد تومان بسته را با روشهای دفع حاشیه و مقابله با آسیب دیدن تیم آشنا کرد.
پرسشهای جنجالی، چندان متنوع نیستند. در اینجا به نمونههایی اشاره میشود. پاسخهای رایج و جنجالی، همچنین پاسخ منطقی و حرفهای نیز درج شده. برخی گزارشگران برنامههای صداوسیما، روزنامهها و خبرگزاریها با همین سوالات، هر هفته چند بازیکن را در دام حاشیه گرفتار میکنند.
فلانی میگوید تو عملکرد خوبی نداشتی، نظرت درباره صحبتهای او چیست؟
پاسخهای رایج در فوتبال ایران: فلانی را نمیشناسم. برای فوتبال ایران متاسفم که این آقا شده کارشناس. او اصلاً در حد و اندازهای نیست که بخواهد درباره من نظر بدهد. عدهای با این حرفها دنبال مطرح کردن خودشان هستند.
پاسخ حرفهای: به نظر منتقدان احترام میگذارم. البته من تمام تلاش خودم را بکار بردم. سعی میکنم در بازی بعدی، نمایش بهتری داشته باشم.
خیلیها انتظار داشتند فیکس باشی اما باز هم به عنوان بازیکن ذخیره وارد میدان شدی، چرا؟
پاسخهای رایج: برای خودم هم سوال است. از این وضع خسته شدهام. دیگر نمیدانم چکار باید کنم که در ترکیب اصلی قرار بگیرم. مگر چهار هفته پیش که فیکس بودم، بد بازی کردم؟ شاید برای فیکس بودن باید در تمرینات بد باشم و مثل بعضیها کارهای دیگری بکنم! واقعاً فوتبالزده شدم.
پاسخ حرفهای: این صلاحدید مربی بوده. هر زمان او تشخیص دهد به میدان خواهم رفت.
میگویند این روزها تمرکز کافی در تمرینات نداری و دلت دیگر با تیم نیست. البته تو هم حتماً دلایلی داری، مگر نه؟
پاسخهای رایج: خیلی ممنونم که حداقل قبول دارید من هم ممکن است دلایلی داشته باشم. دشمنانی کنار تیم هستند که به موقع نامشان را خواهم گفت. بودن من باعث شده منافع بعضیها در داخل باشگاه به خطر بیافتد. همه میدانند که من مثل بعضیها اهل باج دادن نیستم. تحمل من هم حدی دارد، بازیکن هستم، آهن که نیستم.
پاسخ حرفهای: این طور نیست. مثل همیشه با تمام وجودم در خدمت تیمم هستم.
منتظر بودیم نامت را در جمع دعوتشدگان به تیم ملی ببینیم، فکر میکنی چه عاملی باعث شده دعوت نشوی؟
پاسخهای رایج: باور کنید در کوچه و خیابان نمیدانم جواب مردم را چه بدهم که دلیل عدم دعوتم را میپرسند. تیم ملی جای از ما بهتران است. بازیکنان از قبل انتخاب شدهاند. انگیزههای بقیه را کشتهاند. بعضیها تحت هر شرایطی در تیم ملی هستند. عدهای به سرمربی خط میدهند.
پاسخ حرفهای: بازی در تیم ملی، بزرگترین آرزوی هر بازیکنی است. تمام تلاش خودم را میکنم تا در اردوی بعدی، نظر سرمربی تیم ملی را جلب کنم.
فلان پیشکسوت تیمت گفته متاسف است که تو پیراهن این تیم را پوشیدی، چه پاسخی داری؟
پاسخ رایج: این آقا برای دورهای است که فوتبال را با شلوار بازی میکردند. مگر ما درباره فوتبال ۵۰ سال پیش نظر میدهیم؟ اینها با این حرفها دنبال پست گرفتن در کمیته فنی باشگاه هستند.
پاسخ حرفهای: امیدوارم با عملکرد خودم بتوانم رضایت خاطر پیشکسوتان محترم باشگاه را جلب کنم.
کارشناسان داوری تایید کردهاند توپی که تو در پایان بازی شوت کردی را داور باید کرنر میگرفت، اما نگرفت. چند تا صحنه مشکوک دیگر هم بود، فکر میکنی دلیل خاصی داشته؟
پاسخهای رایج: همان کرنر میتوانست تبدیل به گل مساوی تیم ما شود. متاسفانه برای کمیته داوران. امروز مقابل ۱۲ نفر بازی کردیم. اگر این کرنر نیست پس چیست. صحنه آهستهاش را نشان بدهند اگر کرنر نبود، من از فوتبال خداحافظی میکنم. بازی قبلی هم دو پنالتی ناحق علیه تیم ما گرفتند. نمیخواهم بگویم عمدی بوده اما نمیتوانم بگویم فقط اشتباه داوری بود.
پاسخ حرفهای: من فوتبالیست هستم، درباره داوری حرف نمیزنم.
سرمربی تیم گفته در پست تو، تیمش را در نیم فصل تقویت خواهد کرد و یکی دو بازیکن جدید را مد نظر دارد. در حالیکه به عقیده خیلیها، عملکرد تو بد نبوده. خودت چه فکر میکنی؟
پاسخهای رایج: چرا اول فصل که از سه تیم مختلف پیشنهاد داشتم با آن همه اصرار مرا جذب کردند. مگر من به زور آمدم؟ آیا انصاف است که تمام مشکلات فنی و تاکتیکی تیم و مسائل مالی که پدر تیم را در آورده، نادیده بگیریم و فقط من که غیر از خدا هیچ پارتی و حامی ندارم را دلیل نتایج ضعیف تیم بدانیم؟
پاسخ حرفهای: ورود و خروج بازیکن در فصل نقل و انتقالات حق باشگاه است. در حیطه اختیارات و وظایف من هم نیست که دربارهاش نظر بدهم. به عنوان یک بازیکن، به قراردادم پایبند هستم و همچنان با تمام وجود در خدمت تیمم خواهم بود.