آیا پای این دختر دانشجو قطع می‌شود؟

لازم نیست پرونده پزشکی اش را بخوانی تا بفهمی حالش خوب نیست؛ رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون. با این که نزدیک به 40 روز از ماجرای تصادفش می گذرد، اما وضعیتش بهتر که نشده هیچ، هر روز و هر ساعت بدتر هم می شود.

درد دارد و ضعف؛ آن قدر زیاد که چند دقیقه پشت سر هم نمی تواند حرف بزند و جمله هایش بریده بریده است. پای چپش دو سه برابر پای راستش شده و اوضاع ظاهری بدی دارد. با همان حال بد و رنگ پریده و نفس تنگ، در آخر هر جمله ای، یک «خدا را شکر» تحویلم می دهد تا از همان اول روح بزرگش را به رخم بکشد. از او می خواهم ماجرا را شرح دهد که بفهمم چه شد و چرا به این روز افتاد.

روز دوم مهرماه، ماریا. ج، دانشجوی بوکانی که در رشته الهیات دانشگاه تهران تحصیل می کند، از سرویس دانشگاه پیاده می شود. درب عقب اتوبوس دچار اشکال فنی بود و فقط یکی از درها باز می شد، به محض پیاده شدن ماریا، در بسته می شود و  چادر او لای درب اتوبوس گیر می کند. خودش می گوید: «درست نمی دانم چه شد! فقط می دانم که چادرم گیر کرد و افتادم. فریاد می زدم که راننده نگه دارد، اما هر چه خودم و اطرافیان فریاد می زدیم، فایده ای نداشت که نداشت.»

وقتی که اتوبوس غول پیکر، از روی پای ماریا رد می شود، انگشت شستش را قطع می کند. راننده می گوید: «اصلاً متوجه داد و فریادها نشدم وگرنه زودتر می ایستادم تا کار به اینجا نرسد.» بعد از دقایقی سر و کله آمبولانس پیدا می شود و ماریا را به بیمارستان شریعتی منتقل می کنند. در آنجا انگشت شستش را با پلاتین به پایش پیوند می زنند. کمی هم کوفتگی و کبودی در ناحیه رانش به وجود آمده بود که خیلی جدی به نظر نمی رسید و همه فکر می کردند ماجرا به همین جا ختم می شود.


عفونت منتشر می شود


بعد از عمل شست پا، ماریا را به بخش می آورند. می گوید: «اتاقم در بیمارستان شریعتی با شش نفر دیگر مشترک بود، خیلی شلوغ. تختم هم کنار سطل زباله عفونی بود. نمی دانم دلیل عفونت این بود یا چیز دیگر.»

بعد از آن که ماریا در بیمارستان شریعتی تحت عمل جراحی قرار می گیرد، دیگر پزشک متخصص و یا جراح برای ویزیت بالای سرش نمی آید و فقط رزیدنت ها به وضعیت او رسیدگی می کنند. 10 روز می گذرد و طی این 10 روز، هر بار که رزیدنتی بالای سر ماریا می آید، می گوید، باید برود اتاق عمل، اما کسی نبود که به این تشخیص و یا دستور رسیدگی کند.

کم کم پای ماریا، خصوصاً ناحیه ران متورم می شود و وقتی همراهان او این قضیه را به کادر بیمارستان اطلاع می دهند، پاسخ می شنوند که: «باید صبر کنید تا ورم بخوابد بعد ببینیم قضیه چیست!»

تعلل بیش از حد کادر بیمارستان و بی توجهی آنها به اعتراض های همراهان و خانواده ماریا سبب می شود که عفونت در کل پا منتشر شود تا جایی که در پرونده او می نویسند: «پای چپ تا محدوده لگن عفونی شده و احتمال قطع پای او وجود دارد.»

 


برادر ماریا رسیدگی نکردن پزشکان و کارکنان بیمارستان شریعتی را در انتشار عفونت و انتقالش به دیگر مناطق بدن موثر می داند؛ چرا که ابتدا تنها مشکل در ناحیه مچ به پایین بود و امروز، کار به جایی کشیده که نه تنها پا که دستگاه گوارشی ماریا نیز عفونت کرده است.

وقتی خانواده ماریا می بینند که هر روز حال مریضشان بدتر از دیروز است، شکایتشان را به نماینده شهرشان می رسانند. برادر ماریا شخصاً با قسیم عثمانی تماس می گیرد و او را در جریان مشکل می گذارد و این نماینده مجلس، به دیدن دانشجوی بوکانی می آید و وقتی وضعیت خراب او را می بیند، با معاون بیمارستان شریعتی مسئله را مطرح می کند و خواستار پیگیری هر چه بیشتر وضعیت ماریا می شود.

همان روز، خانواده ماریا با حراست دانشگاه تماس می گیرند و معاون امور دانشجویی دانشگاه تهران، پزشکی را برای بررسی به بیمارستان شریعتی می فرستد و در همین گیر و دار، با پیگیری مسئولان دانشگاه، دستور انتقال ماریا به بیمارستان سینا صادر می شود.

زمانی که به ضرر ماریا می گذرد


اگر تشخیص پزشک درست باشد و مراحل درمان درست طی شود، زمان باعث بهبود حال بیمار می شود، اما اطرافیان ماریا می بینند که هر چه زمان می گذرد نه تنها وضعیت رو به بهبود نیست، که هر روز مشکل جدید پیش می آید. عفونت که از مچ پا شروع شده، حالا به لگن و حتی معده و سایر اعضای دستگاه گوارش رسیده و پای چپ را تبدیل به گوشت فاسدی کرده که هر لحظه امکان دارد دستور به قطعش داده شود.

برادر ماریا که متوجه کم کاری، بی توجهی و رسیدگی نکردن کادر پزشکی بیمارستان شریعتی شده، با پزشکی از بیمارستان سینا مشورت می کند و پرونده پزشکی را به او می دهد تا بخواند. این پزشک ضمن تعجب از اقدامات انجام شده و تعلل بیش از حد کادر، دستور می دهد تا هر چه زودتر ماریا را به بیمارستان سینا منتقل کنند.
 

برادر ماریا می گوید: روز آخر با کادر پرستاری درگیری لفظی پیدا کردم؛ چون کار به جایی رسیده بود که هر چه با آنها حرف می زدم، جواب نمی دادند؛ انگار اصلاً مرا نمی دیدند! برادر ماریا از رفتارهایی که دیده، متعجب است و خدا را شکر می کند که از شر بیمارستان شریعتی خلاص شده اند!

خود ماریا هم به این که چند دانشجوی پزشکی در مورد وضعیت پایش نظر داده اند و عوارضی که برایش پیش آمده نشان می دهد که تشخیص این رزیدنت ها اشتباه بوده، اعتراض دارد و این تشخیص نادرست را عامل اوضاع امروزش می داند.

چند روزی است که ماریا. ج در بخش« وی. آی. پی» بیمارستان سینا در یک اتاق دو نفره بستری است. پس از شش بار عمل جراحی و پاکسازی گوشت های فاسد، در تاریخ هفتم آبان عمل پیوند توسط دکتر سیاوشی برای او انجام شد و از ران سالم و شکمش، گوشت به پای چپش پیوند زده شد؛ حالا ماریا منتظر است ببیند آیا این پیوندها جواب می دهد یا نه.

از وقتی که این دانشجوی دختر به بیمارستان سینا منتقل شده، همراهان و خانواده از وضعیت رسیدگی کادر پزشکی و پرستاری راضی اند. مسئولان دانشکده الهیات دانشگاه تهران به دیدن ماریا آمده اند، اما هیچ کس نمی داند آیا این رسیدگی های دیرتر از موعد، پای دانشجوی دختر را به او بازخواهد گرداند یا نه؟!


این که چرا مسئولان دانشگاهی، دانشجوی مصدوم را زودتر از این به بیمارستان بهتر ارجاع ندادند و سریعتر به روند بهبود بیمار رسیدگی نکرده اند و این که چرا هزینه های درمانی ماریا را تقبل نکرده و فقط حدود چهار میلیون تومان به خانواده او قرض داده اند تا فعلاً صرف مخارج کنند و بعداً این مبلغ را به دانشگاه برگردانند، خود سوالی است که تاکنون بی جواب باقی مانده است.

+149
رأی دهید
-10

fdsa60 - تهران - ایران
امان از دست پرستارهای زن امان. یعنی وقتی میری بیمارستان این پرستارهای زن رو میبینی انگار مادر فولاد زره رو میبینی.چنان برخورد بد و بی ادبانه ای میکنند که آدم تا مدتها از هرچی بیمارستانه سیر میشه.اما خدایش پرستارهای مرد خیلی مهربون و مودب هستند
‌چهارشنبه 15 آبان 1392 - 17:10
تپل مپل - شیراز - ایران
یکی از علتهایی که من قصد دارم تا دو سه ماه آینده برای همیشه از ایران فرار کنم و بیام یه کشور درست و حسابی به خدا نه خود رژیم هیت فقط میترسم تو ایران مریض بشم و بیفتم به این حال و روز.از بیمارستانهای دولتی ایران وحشت دارم.کلا ایران اگه مریض بشی بیچاره ای.باید دار و ندارت رو بفروشی و خرج سلامتیت کنی.کلا ایران به درد پیر شدن و مریضی نمیخوره !!!حالا نمیدونم واقعا اروپا چطوریه؟!!!دویتانی که هستن بگن ممنون میشم
‌چهارشنبه 15 آبان 1392 - 17:45
نیک بهام - کسل - آلمان
خدایا کمکش کن..
‌چهارشنبه 15 آبان 1392 - 18:08
عشق من کتاب - حیدرآباد - هند
بخدا یک دوستی دارم که هر وقت صحبت از ایران میشه میگه تو کشور های جهان سوم اگه مریض بشی میمیری. واقعا برای این دختر ناراحت شدم. ان شالله روزی برسه که دیگه برای همیشه نخوام به ایران برگردم.
‌چهارشنبه 15 آبان 1392 - 18:22
so_real - زنجان - ایران
حالا با این اوضاع انرژی هستیه لازمه یا درست کردن بیمارستان‌ها
‌چهارشنبه 15 آبان 1392 - 18:52
biparva-jan - تهران - ایران
ننگ بر پزشکان و کادر پزشکیشون که تنها دغدغشون این است که در عرض یک دقیقه درامد یک هفته بیماران و مصدومان بخت برگشته رو تصاحب کنند. پزشک و پزشکی روزی در سرزمین از مقدسات بودند. امروز همه چیز با پول شروع و به پول ختم میشود.
‌چهارشنبه 15 آبان 1392 - 18:46
datis - سن دیگو - امریکا
قلب عدم درد میگیره وقتی‌ این خبرا رو میخونه، پولا رو میلیارد میلیارد میدزدنو صرف خدمات تروریستی میکنند بد این وضع مردم ماست، پزشکها و پرسترههم بیشترشون پولکی و غیر مسول شدند
‌چهارشنبه 15 آبان 1392 - 19:20
sanazsarmad - کلن - آلمان
fdsa60 - تهران - ایران تو چرا اینقدر با زنها مشکل داری؟ کم کم دارم نگرانت میشم، تعادل روحیت بهم خورده!
‌چهارشنبه 15 آبان 1392 - 19:30
فريادزيره آب - اهواز - ایران
یعنی خاک برسرشون؛اوضاع رسیدگی درتمام ارگانها همینجوره؛مردم نسبت به همه چی بی تفاوت شدن؛ساختار فرهنگیمون ازهم پاشیده
‌چهارشنبه 15 آبان 1392 - 19:58
Negah* - فرانکفورت - المان
مملکت اگر صاحب داشت که این بنده خدا به این روز نمى افتادآخرین چیزى که میتواند این دختر را نجات دهد *امید* به بهبودى است.
‌چهارشنبه 15 آبان 1392 - 20:16
invincible - مینستا - آمریکا
باید این عزیز رو بیارن خارج، اروپا و یا آمریکا،چون خیلی‌ از این جهت اینها پیشرفته هستن،امیدوارم این عزیز زودتر خوب بشه
‌چهارشنبه 15 آبان 1392 - 20:31
asal30 - بندرعباس - ایران
. قلبم به درد اومد امیدوارم خدا بهش کمک کنه و سلامتی اش رو بدست بیاره.
‌چهارشنبه 15 آبان 1392 - 21:14
shirzan - برلین - آلمان
این هم یکی دیگه از مضرات چادر . آخه ترو خدا تو کدوم قومی یه تیکه پارچه میکشن دور خودشون راه می افتند
‌چهارشنبه 15 آبان 1392 - 21:22
asal30 - بندرعباس - ایران
. در جواب به آقای تپل مپل - شیراز - ایران. من 3 سال در یک کشور اروپایی زندگی کردم . اما میخواستم بهتون یکمی اطلاعات بدم . *. هرچی که از ایران بدی بگیم باز هم من پزشکان ایرانی را به تمام دنیا ترجیح میدم. دلیلش هم اینه که واقعآ ایران از نظر پزشکی خیلی تو دنیا حرف برای گفتن داره. من خودم سه سال تو یک کشور اروپایی زندگی کردم. بارها و بارها مریض شدم خدا بهم رحم کرد که نمردم. یکبار یه اتفاق برام افتاد شست پام خورد به در و ناخنم شکست و کلی خون از دست دادم.رفتم بیمارستان ولی دکترهاش بهم یک واکسن کزاز نزدن!!!. حتی اطراف بریدگی رو برام ضدعفونی و پانسمان نکردند!. بهم گفتن برو خونه روی پات یخ بذار !!!!!!!!!!!!!!. من خیلی درد و خارش داشتم برگشتم گفتم من میدونم شب تا صب کزاز میگیرم و خواهم مرد . خودم رفتم تو یک داروخانه یک چیزی شبیه به بتادین پیدا کردم پام رو باهاش ضدعفونی کردم. *.
‌چهارشنبه 15 آبان 1392 - 21:24
asal30 - بندرعباس - ایران
یکبار دیگه هم با لگن پرت شدم رو زمین نمیتونستم بلند بشم. صدای شکستن مهره ام رو شنیدم. رفتم دکتر حتی دکتره یه نگاه به کمرم ننداخت !. برام یک ژل شبیه سالیسلات نوشت و گفت برو !!!. شب تا صبح فریاد زدم و از تو اینترنت با یک جراح ایرانی چت کردم اون گفت اگر نیایی ایران درمان کنی قطع نخاع میشی ! . بعد هم رفتم ایران و سه تا مهره هام آسیب دیده بود و تا الان درگیرش هستم!. *. کلآ کشورهای سوئد و شمال اروپا و شرق اروپا از نظر پزشکی خیلی ضعیف اند. من دوستام در سوئد بودند هربار سرما میخوردند دکتر فقط بهشون استامینوفن میداد !! برای همین خوب نمیشدند. ما و دوستای ایرانی دیگرمون از ایران برای خودمون دارو می بردیم . داروهای خارج رو هرچی میخوردیم خوب نمی شدیم. جواب نمیداد . *. باز هند و ایران خیلی از اروپا سر تره. در مورد کشورهای دیگه اطلاعی ندارم ولی در مجموع دکتر ایرانی خیلی خوبه. *.
‌چهارشنبه 15 آبان 1392 - 21:25
perser68 - فلوریدا - امریکا
biparva - jan - تهران - ایران. شمایی که تو کامنت‌هات قربون صدقه رهبر تریاکیت خامنه‌ای میشی‌ و پشت نقاب‌ وطن پرستی‌ کرد‌ها رو محکوم میکنی‌،این پزشکان و پرستاران امروز دست پرورده همین نظام فاسد دزد آدم خوری هستند که رهبرش رو میپرستی و ازش قدر دانی‌ میکنی‌!!!خودتی!
‌چهارشنبه 15 آبان 1392 - 20:22
SIAVASHOMA - منچستر - انگليس
این هم از اسلام و اسلامی بودن میاید چون اگر چادرش را ولن میکرد چند ضربه شلاق هم به آن‌ اضافه میشد. نبود بعد رگیمسلمی و رهبر کثیفش خامنه‌ای. کاش پای او و یا دخترانه فاسدش این اتفاقات میفتاد. کیه از شرّ این آخونها راحت میشیم .خدای خواب ایران. بیدار شو
‌چهارشنبه 15 آبان 1392 - 21:07
فضول میرزا - استكهلم - سوئد
و ماجرا از انجا شروع شد که چادر خانوم به در اتوبوس گیر کرد.. باز بگین چادر حجاب برتر!
‌چهارشنبه 15 آبان 1392 - 22:02
perser68 - فلوریدا - امریکا
چادرش لایه در گیر کرد!!!همین چادر تقریبا نزدیکترین آشنای ما رو لب مرگ برد اما امروز زنده هست!راستی‌ این چادر چه بلایی هست که مثل بختک به جون زنان و دختران ما افتاده!چادر،مانتو،مقنعه،روسری تو قرن۲۱ در ایران طاعون زده اسلامی آخوندی!!!البته همه جای دنیا چنین اتفاقاتی میفته!ملا‌های سایت از گوسفند بگیر تا ب ز و سگ دلخور نشن،اما هیچ کجای دنیا جز کشور‌های آخوند زده چادر و مانتو شلوار و شرت و جوراب و کفش برای دختران و زنان اجباری نیست اونم تو ماهای خرداد و مرداد!!!البته ملا‌های منحرف عبا و عمامه دارند اما عاشقند،دختران و زنان ما هم عاشق این لچک هستن؟
‌چهارشنبه 15 آبان 1392 - 20:03
perser68 - فلوریدا - امریکا
تپل مپل - شیراز - ایران. چطور شد من و کسای دیگه اگه اعتراضی به این رژیم فاسد کردیم شدیم عقده ای،اما خودت تصمیم گرفتی‌ از اونجا فرار کنی‌؟تو که عقده‌ای نیستی‌ و سالمی چرا؟بمون و پلاستیک‌هایی‌ رو که تو کوچه و پس کوچه ریخته جمع کن و به کشور رواندا نشون بده که با چنین رژیم فاسدی میشه همکاری کرد!تو اگه اروپا بیایی میشی‌ مثل من عقده ای،نکن!این کار رو نکن!چرا کسی‌ رو که نمی‌شناسی متهم میکنی‌ به عقده‌ای بودن و چیز‌های دیگه؟مگه از دیوار خونت بالا رفتم؟پس یاد بگیر که با دلیل حرف بزنی‌ و م.. رو به موقع باز کنی‌ تا مثل اون زاغ داستان ما پنیرت نسیب روباهه نشه(:
‌چهارشنبه 15 آبان 1392 - 20:34
ali1111 - تهران - ایران
تپل مپل - شیراز - ایران. هر قبرستونی میری اینجا نیا...در ضمن اینجا هم پول ناداشته باشی‌...فکر نکن وضع بهتری داری!!! از چیز دیگه میمیری، خرج رو دست شهر داری هم میگذری.
‌چهارشنبه 15 آبان 1392 - 22:52
roshanaie - تهران - ایران
از این آدمهای که تو بیمارستان‌ها کار می‌کنند عوضی‌ تر خودشون هستند خیلی خوبند اول بسم لّله هم امضا میگیرند اگر مریضتون مرد اجازه هیچ شکایتی ندارید و حق هم نداری با پرسنل دعوا کنید مگر نه زندانی دارد.
‌چهارشنبه 15 آبان 1392 - 23:35
Anarchist - دبلين - ايرلند
عفونت بعد از عمل در بیمارستانهای ایران بیداد می‌کنه ، من یک عزیزی رو چندی پیش بخاطر همین مساله از دست دادم که هنوز چهلمش نشده. چون افسر نیروی دریائی بود تو بیمارستان بقیه الله عمل برداشت یه غده از معدش رو انجام داد. بعد از ۲۴ ساعت مرخصش می‌کنن. یه هفته بعد که میره تا بخیه هاشو باز کنه میبینه بخیه هاش باد کردن و عفونی‌ شده، خلاصه ۱،۵ ماه بیمارستان می‌خوابه و حالش هر روز بدتر می‌شه تا اینکه دیگه امیدی باقی‌ نمی‌مونه....!من سالهاست که اروپا زندگی‌ می‌کنم و برعکس دوستی‌ که میگفت بیمارستان‌های اینجا خوب نیست، باید بگم کار بیمارستانهای اینجا خیلی‌ بهتر از ایرانه..!
‌پنجشنبه 16 آبان 1392 - 00:16
siliconvalley - مالمو - سوئد
تپل مپل - شیراز - ایران ۲ ساله خارج از ایران زندگی‌ می‌کنم. ۳ بار تا الان مریض شدم و ۱ بار یه سکته خفیف داشتم. واقعا خدارو شاکر هستم که تو بیمارستان‌های سوئد نمردم و تا الان زنده هستم! آواز دوقل برادر از دور خوش است! من آبله مرغون نگرفته بودم و در بزرگ سالی‌ زنا گرفتم وقتی‌ رفتم دکتر بخاطر تشخیص اشتباه به من گفت اینا جای نیش پشس!!!!! وقتی‌ فهمیدم زنا گرفتم که شب از درد خوابم نمی‌برد !! ۱ بار دیگه فشار‌م رسیده بود به ۱۹ و رفتم بستری شدم اگه ۱ ذره یه کلاس هلال احمر هم رفته باشی‌ میفهمی بیماری که سکته خفیف کرد و فشار بالا داره نباید تکون بدی خلاصه منو با آمبولانس بخاطر نبود امکانات از یک شهر بردن ۱ شهر دیگه !!!! اینقدر از ایران بد نگین ! اینجا میری بیمارستان اولش پول نمیدی بله درسته پول نمیدی ولی‌ وقتی‌ مرخص میشی‌ میری خونه دره صندوق پست رو باز میکنی‌ میبینی‌ به به صورت حساب بیمارستان رسیده خلاصه وضعیت ایران همچینم بد نیست...
‌پنجشنبه 16 آبان 1392 - 00:52
manuel1 - لاس وگاس - آمریکا
asal30 - بندرعباس - ایران مطمئنی تو اروپا بودی ؟؟ من سفر زیاد میرم سفری که به اروپا داشتم رفتن اسکی که موچه پام در رفت ظرفه ٢ مین هلیکوپتر امداد رسید ٥ مین طول کشید رسیدم بیمارستان سری از پام عکس گرفتن و پامو عمل کردن گچ گرفتن حالا شما وقان اروپا بدین ؟؟ متعجبم از گفتاره شما
‌پنجشنبه 16 آبان 1392 - 01:51
iran-null-ukrain - کی اف - اوکراین
یک مشت دکتر و پرستار بی مسولیت ریختن توی بیمارستانهای تهران که فقط پول را میشناسند..واقعا جای تاسفه....
‌پنجشنبه 16 آبان 1392 - 09:53
sasan1309 - رفسنجان - ایران
جالبه به تازگی 5تا بیمار را همزمان داخل مطب پزشک میفرستند.البته بعضی از پزشکان که در پول گرفتن (حق ویزیت) سرعت بالا برود.ایا وقتی برای شنیدن احوال بیمار میماند؟
‌پنجشنبه 16 آبان 1392 - 11:43
goosfand - نیویورک - آمریکا
ای به روح و عمامه تو،‌ای بی‌ لیاقت خامنهٔ‌ای که همه چی‌ از بی‌ عرضگی توست
‌پنجشنبه 16 آبان 1392 - 12:01
asal30 - بندرعباس - ایران
manuel1 - لاس وگاس - آمریکا. چرا متعجبی از گفتار من ؟؟؟. من خودم دانشجوی پزشکی هستم در یک کشور اروپایی. من منظورم با کشورهایی مثل سوئد و اوکراین و لهستان و کلآ اکشورهای شرقی اروپا . شاید انگلیس یا امریکا یا المان و یا هند علم یا حرفی برای گفتن داشته باشند.
‌پنجشنبه 16 آبان 1392 - 12:28
m.noor - شارجه - امارات
با نه به حکومت جهل و خرافات ولایت .امیدوارم که هر چه زودتر این عزیز خوب بشود و این بلای که به سرش آمده بر سر طرفداران ولایت بیاید.امین.م.ن
‌پنجشنبه 16 آبان 1392 - 13:44
biparva-jan - تهران - ایران
من تحریم های بی رحمانه امریکا و وضع اقتصادی نا به سامان کشور رو باعث این مشکلات میدونم perser68. من از اونهایی نیستم که اگه پام گیر کنه به یه قلوه سنگ و بیفتم شروع کنم به تف و لعنت فرستادن به اخوند ها. هدف تف و لعنت من اون موقع شهرداری خواهد بود. اخوند ها و ملا ها هم قشری هستند که بینشون هم انسان های خوب هست هم انسان های بد ذات و پست فطرت.
‌پنجشنبه 16 آبان 1392 - 13:47
perser68 - فلوریدا - امریکا
من هم تو اروپا،آلمان هستم و هم تو آمریکا،فلوریدا و خدمات درمانی آلمان رو بسیار خوب میدونم و تجربه کردم و بهتر از آمریکا.البته آمریکا هم همینطور اما نه مثل آلمان!
‌پنجشنبه 16 آبان 1392 - 18:10
perser68 - فلوریدا - امریکا
biparva-jan - تهران - ایران. چرا تحریم‌های بی‌ رحمانه آمریکا و وضع اقتصادی نابسامان کشور قبل انقلاب نبود!؟بله،شما معتقد باش که آخوند خوب هم پیدا میشه،و کارگر شهرداری که چند ماه به چند ماه حقوق کاره کردش رو هم بهش نمیدن،باید لعنت و نفرین بشه،اگه شما تو خیابون به قلوه سنگ بخوری!شما حاضری صبح ساعت ۶ بری سر چهار راه منتظر باشی‌ تا یکی‌ بیاد برای چند ساعت کار روز مزد ببردت و اگه کسی‌ نیومد با دست خالی‌ به نزد زن و بچه برگردی؟آخوند خوب کجاست و چه میکنه؟
جمعه 17 آبان 1392 - 00:10
yasi1969 - لندن - انگلستان
بیشتر کشورها به بیماران اهمیت میدند و اقلا سعی‌ خودشون رو میکنند اما متاسفانه ایران یا پول زیاد یا اینکه پارتی خوبی‌ داشته باشی‌ تا به بیماران برسند ، خدا شفا بده به این خانم و بقیه بیماران توی ایران
جمعه 17 آبان 1392 - 00:45
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.