کبوتر بازان : عاشقان سر به هوا

با سرعت بالا ببینید

با سرعت پائین ببینید

زکریا قائمی

جدید آنلاین : کافی است گاهی به پشت بام خانه‌تان بروید و اطرافتان را نگاه کنید؛ احتمالاً چند کبوترباز را در حال " عشق ‌بازی" با کبوترهایشان خواهید دید. و اگر در جایی زندگی می‌کنید که دیدن این آدم‌ها برایتان سخت است، فقط کافی است گاهی به آسمان نگاه کنید.

کسانی می‌گویند که علاقۀ انسان به حیوانات ریشۀ تکاملی دارد. یعنی ادامۀ دوستی هزاران‌سالۀ‌ انسان با حیوان برای شکار، دامپروری و تغذیه که موجب پیوند حیات انسان با حیوان بوده، امروزه به شکل علاقه به حیوانات بروز می‌کند.

نام علمی کبوتر چاهی که بیشتر کبوتران خانگی از نسل آن‌ها هستند، "کلومبا لیویا" Columba Livia است. "کبوتر" یک واژۀ اصیل فارسی است که از دو واژه "کبود" و "تر" تشکیل شده ‌‌است. در فارسی محاوره‌ای، به کبوتر، "کَفتر" می‌گویند و نام‌های محلی آن در کردستان و کرمانشاه "کوتر"، "کموتر" و در بعضی نقاط جنوب "کپتر" و "کبتر" است.

از سه هزار سال قبل از میلاد مسیح، از کبوتر به عنوان پِیک استفاده می‌شده ‌است. یونانی‌ها چند هزار سال قبل از میلاد نام برندگان ورزش‌های المپیک را به پای کبوتر‌ها می‌بستند و به وطن‌شان می‌فرستادند. پس از مصر و یونان، ایران، چین و روم از قدیمی‌ترین مراکز پرورش کبوتر بوده‌اند. می‌گویند که کورش بزرگ برای ارسال اخبار محرمانه به نقاط مختلف امپراتوری خود، کبوترانی در اختیار داشته و ژولیوس سزار، اولین کسی بوده که برای فتح "گال" (فرانسۀ امروزی) از کبوتران نامه‌بر استفاده کرده‌‌است. دریانوردان فنیقی و قبرسی در هنگام سفر با استفاده از کبوترها خانواده‌هایشان را از وضعیت و تاریخ بازگشت خود آگاه می‌کرده‌اند. بر اساس نوشته‌های دینی، در خانۀ انبیا نیز کبوتر نگهداری می‌شده است.

در کتاب تورات به علاقۀ پیامبرانی مثل داود و سلیمان و نیز در متون اسلامی و ادبیات فارسی هم به این پرنده اشارات بسیار است. اکنون هم جامعۀ بشریت کبوتر را به عنوان نماد صلح می‌شناسند.

خاورمیانه زادگاه نژادهای معروف کبوتر است: از کبوتر نامه‌‌بر مصری تا کاکل‌‌دارهای لبنانی و کبوترهای "دم‌‌پهن" سلجوقی. گویا سلاطین سلجوقی این نژاد را برای نامه‌‌رسانی تکثیر کرده‌‌اند. از ذکر برج‌‌ها و کبوترخانه‌ها در سیاحت‌‌نامه‌های دورۀ صفوی این‌طور برمی‌‌آید که شهر های اصفهان و قزوین و کاشان و از قاجاریه به بعد تهران و ری، پر بوده‌است از پشت‌ بام‌‌های کبوترنشین و کبوتربازان حرفه‌ای.

مشهور است که کبوتر‌بازان همیشه سر‌ به هوا هستند و در کوچه و خیابان و در همه حال نگاهشان به آسمان است. اگر در یک میهمانی کسی را دیدید که به جای تماشای غذاها و میوه‌ها و نوشیدنی‌ها و گفتگو با بقیه به سقف خیره است، بدانید که او یک کبوترباز و یا به اصطلاح قدیمی‌ها، "عشق‌باز" است.

برای آنانی که کبوتر‌بازی را فقط عادت و علاقه وافر و اغراق‌آمیز به یک پرنده می‌دانند، جالب است اگر بشنوند که این سرگرمی چه راز و رمزها و چه شگردهایی برای خود دارد. از جوجه‌کشی و تغذیه و دمای لانه‌شان گرفته تا جلد کردن و کوتاه کردن پرهاشان. کافی است یک بار عبارتی مانند "اصطلاحات کبوتربازی" را در یک جستجوگر اینترنتی وارد کنید تا با انبوهی از کلمات و عبارات عجیب و غریب روبرو شوید؛ مثل: "وشویی: کبوتری که هیچ‌گونه محل و مسکنی ندارد و زندگی را باری به هر جهت می‌گذراند و نیز در حد بسیار پایینی از مرغوبیت است." یا "مفلق: کبوترانی که بین سنین جوجگی و بزرگسالی هستند." و یا این یکی: "هِرِش: به معنای دفعه، در اصطلاع کبوتر‌داران هر بار که کبوتران به پرواز در‌آیند، می‌گویند یک هرش پریده‌اند."

همان‌طور که کبوتر به اهلی و وحشی  تقسیم می‌شود، کبوتر‌بازها هم دو دسته اند. دستۀ اول آنانی هستند که کبوتر محور زندگی‌شان است و دیگر اجزای زندگی را دور این محور جمع می‌کنند؛ حال یا از جوجه‌کشی و شرط بندی و خرید و فروش کبوتر بساط کاسبی راه انداخته‌اند و یا کبوتر را تنها به خاطر خود کبوتر نگه می‌دارند. کبوترباز کهنه‌کاری را دیدم که می‌گفت: "همان‌طور که ترک اعتیاد سخت است، ترک کفتربازی هم برای من سخت است. "درست مثل عاشقی که نمی‌تواند علت عشقش را برای کسی توضیح بدهد. یکی دیگر از این کبوتربازان می‌گفت: "من ناراحتی اعصاب دارم، هر روز صبح می‌آیم یکی دو ساعت کفترهایم را تماشا می‌کنم که اعصابم آرام شود."

دستۀ دوم آنانی هستند که کبوتر در حاشیۀ زندگی‌شان است و تنها ساعاتی از روز را به تماشای کبوترها و پرواز و دیگر اطوارشان می‌گذرانند و رفتن و گم شدن یا مردن یکی از کبوترهایشان اثر چندانی بر زندگی‌شان و روان آنها نمی‌گذارد.

شرط‌بندی یکی دیگر از اتفاقات هیجان‌انگیز کبوتربازی است. "شرط‌‌بندی از ۱۵ تیرماه، در گرمترین فصل سال شروع می‌شود."این را کبوتربازی که داور چند شرط‌بندی بوده می‌گوید. ۴۵ تا ۵۰ روز قبل از مسابقه پنج پر مهم و کارساز کبوتر در جریان مسابقه را می‌برند. "ما به این می‌گوییم پنج‌تیز!" او می‌گوید در گذشته شرط‌بندی بر روی ارزن و گندم صورت می‌گرفته، اما این روزها کبوتربازان روی پول و سکه و حتا خودرو شرط می‌بندند. دو طرف شرط‌بندی پول یا چیز دیگری را که در موردش به توافق رسیده‌اند، چند روز قبل از شرط‌بندی پیش داور یا یک فرد مورد اعتماد طرفین می‌گذراند. در روز مسابقه داور و دستیار، یا به قول این کبوترباز قدیمی، "منشی" با دوربین سر قرار حاضر می‌شوند و بعد از مهر زدن زیر بال کبوتر‌ها مسابقه شروع می‌شود. در طول مسابقه داور و کمک‌هایش لحظه به لحظه مشغول تعقیب و رصد کبوتران در آسمان هستند که مبادا کبوتری روی بامی فرود بیاید و به استراحت بپردازد. برندۀ مسابقه کبوتری است که بیشترین مدت پرواز را در آسمان داشته باشد.

این روزها با وجود ذهنیت بدی که در مورد کبوتربازان در میان قشر وسیعی از جامعه شکل گرفته و علیرغم تمام صفات ناخوشایندی مثل "چشم‌چران"، "علاف"، "لات"، "خلافکار" و دیگر کلمات توهین‌آمیز و کاهش چشمگیر کبوتربازان در تمام شهرهای ایران، هستند کبوتربازانی که همچنان به پرورش و پراندن کبوتر می‌پردازند. این در حالی است که با یک جستجوی ساده در اینترنت اسامی کشورهایی را می‌بینیم که تصور کبوتربازی در آنها برای بسیاری از جمله خودم عجیب است. کشورهایی مثل آمریکا، انگلیس، اسکاتلند، آفریقای جنوبی، بلژیک، ژاپن، استرالیا، اسپانیا، هنگ‌کنگ، مالت، ترکیه، چک و کشورهای دیگر. در این کشورها تشکیلات مستقل و اتحادیه‌های غیر دولتی و گاه حتا سازمان‌های دولتی به حمایت از کبوتر و کبوتربازی و مسابقات کبوترپرانی می‌پردازند و برای مسابقات‌شان از تکنولوژی‌های مثل راهیاب (GPS) برای تعقیب و مراقبت از کبوتران در هنگام مسابقه بهره می‌برند.

هر چند که به گفتۀ دوست کبوتربازم، مردم این روزها به دلیل مشکلات و مشغلۀ فراوان نسبت به گذشته چندان رغبتی برای نگهداری کبوتر ندارند، اما از طرف دیگر دنیای نامحدود اینترنت موجب تبادل اطلاعات و به اشتراک گذاشتن تجارب و گسترش ارتباط بین کبوتربازان شده‌است. شاید ما هم که چندین ساعت از روزمان را با اینترنت به سر می‌آوریم، نوعی "عشق‌باز" باشیم و آسمان پروازمان صفحات بی‌شمار اینترنتی. پس آیا بهتر نیست که در نگاهمان به کبوتربازی و کبوتربازان تجدید نظر کنیم؟

+29
رأی دهید
-1

perser68 - فلوریدا - امریکا
سال۹۹ تو آلمان یه ایرانی‌ که تو آلمان زندگی‌ میکنه برنده مسابقه کبوتر پرانی شد و یه کسی‌ خواست کبوترش رو به مبلغ صد هزار مارک بخره،اما این آقا کبوترش رو نفروخت و علتش رو چنین بیان کرد:اگه من میفروختم در مسابقه بعدی یا سال‌های بعد،کسی‌ که کبوتر من رو خریده با کبوتر من در مسابقه برنده جایگاه اول خواهد شد و دیگه کسی‌ از یه ایرانی‌ اسم نخواهد برد چون کبوتر برنده در واقع به اون خریدار خارجی‌ تعلق داره!!!و شاید جالب باشه برای کسانی‌ که بابلی هستند!این آقا کبوتر رو به طریقی به بابل جایی‌ که برادرش زندگی‌ میکرد فرستاد تا نسل‌های بعدی رو به دنیا بیاره!بهش درود میفرستم هر کجا که هست و براش موفقیت‌های بیشتر آرزو می‌کنم.به نظر من عشق به هر چیزی که سالم باشه و بیشتر مزاحمتی برای کسی‌ ایجاد نکنه و بیشتر و بیشتر باعث آرامش بشه،یه عشق واقعیه،حالا می‌خواد کبوتر باشه یا باغبانی و یا نقاشی و عشق واقعی‌ در یه ۴چوب نمی‌گنجه مثل دو دو تا که میشه ۴تا،وگرنه اون میشه مغز و شعور که بیشتر وقت‌ها یه مزاحمته تا لذت!
‌چهارشنبه 15 آبان 1392 - 18:34
Geelongcat - سیدنی - استرالیا
همسایهٔ‌ها مون کفتر باز بودند و هیچ وقت مزاحم کسی‌ نشدند. من هم همیشه از کبوتر‌های سفید خوشم میومده. ولی‌ عشق من دوچرخه و پینگ پنگه. البته بعد از خانواده.
‌پنجشنبه 16 آبان 1392 - 02:08
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.