انتقام مهریهای از مادر شوهر
روزنامه ایران : عروس جوان که قصد داشت از مادر شوهرش زهر چشم بگیرد مهریه چند صد میلیونیاش را به اجرا گذاشت. پایان این انتقامگیری بازندهای جز نوعروس نداشت.
دعوای چهره به چهره عروس و مادر شوهر
همه اعضای فامیل آمده بودند تا در مراسم بدرقه خانوادهای به خارج از کشور شرکت کنند.جشن بسیار باشکوه برگزار شده بود و شور و همهمهای در آن جریان داشت تا اینکه دعوای عروس و مادر شوهر همه را شوکزده کرد.همه چیز خوب پیش میرفت تا اینکه شوخیهای افراطی مادرشوهر خوشخنده شروع شد. بهناز که دیگر به رفتارهای تمسخرآمیز، طعنه و کنایههای مادر شوهرش عادت کرده بود در ابتدا سعی کرد با رویی گشاده به مادرشوهر پاسخ بدهد اما تمسخرهای وی تمامی نداشت و سکوت عروس خانم هم نمیتوانست به طعنه و کنایههای مادر شوهر پایان دهد. هر چه زمان بیشتر سپری میشد بهناز بیشتر احساس حقارت میکرد تا اینکه با کیف دستیاش به سمت مادرشوهر حملهور شد. در این میان تازه داماد که از همه جا بیخبر بود با دیدن صحنه کتککاری خودش را به آن دو رساند و همسر و مادر را از هم جدا کرد. امیر که از رفتارهای بهناز حیرتزده شده بود فریادزنان از وی خواست به این آبروریزی پایان دهد. دعوت امیر از بهنار برای حفظ آرامش فضای مهمانی کافی بود تا عروس خانم این صدای فریاد را به پای هواخواهی امیر از مادرش بگذارد.
حکم بازداشت داماد بدشانس
سکوت سنگینی در تالار مخصوص مهمانان حاکم بود و مهمانان شوکزده تالار را ترک کردند.
آن شب امیر از مادرش خواست خودش به خانه برود تا بهناز را به خانه پدرش برساند.
بگومگوهای این زوج که هنوز زندگیشان را زیر یک سقف مشترک شروع نکرده بودند در بین مسیر بالا گرفت.
فردای آن شب تلخ بهناز همه چیز را برای مادرش تعریف کرد و برخلاف اصرارهای وی به دادگاه خانواده ونک رفت و مهریهاش را به اجرا گذاشت.همه چیز حاکی از آن بود که داماد بدشانس خانه و ملک و املاکی برای توقیف ندارد به همین خاطر بهناز با حکم جلبی که در دست داشت به همراه ماموران پلیس راهی محل کار شوهرش شد تا وی را بازداشت کنند.امیر اگرچه خانواده مرفهی داشت ولی خودش کارمند بود بنابراین با تقاضای اعسار از دادگاه مهریه همسرش را قسطبندی کرد ولی نه وی از حق طلاق کوتاه آمد و نه بهناز راضی شد مهریهاش را فدای عمر با ارزشش کند.
زمان سپری میشد و عروس و داماد که حتی تجربه یک روز زندگی در کنار هم را نچشیده بودند به دهه چهارم زندگی خود نزدیک میشدند. سرانجام آخرین برگ دفتر خاطرات امیر و بهناز در حالی رقم خورد که هیچ کسی جز آن دو قربانی این جدایی نشدند. بهناز فرصت بچهدارشدنش را از دست داد و امیر نتوانست به خاطر سکههایی که هر ماه مجبور بود به همسرش بپردازد، ازدواج کند.
سماجتهای عروس و داماد باعث شد هر دو فرصتهای زیادی را از دست بدهند، فرصتهایی که شاید هرگز پول نمیتوانست آنها را جبران کند.
نظر کارشناس
زینب کاشیپزها حقوقدان در این باره میگوید: اگر کسی توانایی مالی لازم برای پرداخت مهریه را نداشته باشد و تقاضای اعسار کند و قصد ازدواج مجدد داشته باشد، دادگاه ممکن است اینگونه استدلال کند که چنین شخصی به خاطر اعسار یا ناتوانی مالی نمیتواند همزمان دو زن را اداره کند. اگرچه قانون در این باره چیزی نگفته اما دادگاه میتواند به خاطر اعسار اجازه ازدواج به وی را ندهد.حق حبس یک نوع استثنا است که در عقود معاوضهای یا قراردادهای مربوط به خرید و فروش وجود دارد (در این عقود یکی از طرفین قرارداد در مقابل چیزی که از طرف مقابل میگیرد، پولی را پرداخت میکند.) به این معنی که فروشنده تا زمانی که پول را دریافت نکرده از دادن کالا یا مال به طرف مقابل امتناع میکند، به این امر حق حبس میگویند. حق حبس تنها در عقود معاوضهای وجود دارد ولی در عقد نکاح به صورت استثنا حق حبس وارد شده است. با اینکه عقد نکاح جزو عقود معاوضهای نیست ولی یک استثنا است.حق حبس در نکاح به این معنی است که زوجه بعد از ازدواج و قبل از شروع زندگی مشترک و بدون ایفای وظایف زناشویی میتواند این وظیفه را به دریافت مهریه موکول کند. به این معنی که تا زمانی که او مهریهاش را دریافت نکرده، میتواند تمکین نکند.
اگر مهریه به جای عندالمطالبه، عندالاستطاعه باشد حق حبس زن ساقط شده و نمیتواند در این باره ادعا کند.
مسأله مهم دیگر در حق حبس این است هر چند زن در خانه جداگانهای زندگی کند و مهریهاش را دریافت کند، میتواند نفقهای را همزمان با مهریه دریافت کند.چنانچه پیش از رابطه زناشویی و شروع زندگی مشترک طلاق واقع شود نصف مهریه به زن تعلق میگیرد ولی چون به مجرد عقد زن مالک همه مهریهاش است اگر قبل از شروع زندگی مشترک و ایفای وظایف زناشویی تقاضای مهریه کند و بیش از نصف مهریهاش را بگیرد و سپس طلاق جاری شود باید مابقی آن را به مرد برگرداند.