قاسم سلیمانی؛ سردار راز آلود
حسین آرین (کارشناس نظامی)
در سال های اخیر رسانه های غربی بارها در باره فعالیت ها و نقش قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس، قلم فرسائی کرده اند. سازمان های امنیتی کشور های غربی، از جمله آمریکا، او را فرماندهی رازآلود وقدرتمند می دانند که نقش مهمی را در شکل دهی تحولات عراق، افغانستان و لبنان بازی کرده است.
به تازگی «دکستر فیلکینز»، روزنامه نگار آمریکائی و برنده جایزه پولیتزردرسال ۲۰۰۹ که به خاطر پوشش اخبار جنگ در عراق و افغانستان شهرت دارد، درمقاله ای بیست و دو صفحه ای تحت عنوان «فرمانده اسرار آمیز» در هفته نامه نیویورکر می نویسد: «مهمترین فرمانده نظامی در جنگ داخلی سوریه کسی جز سرلشگر قاسم سلیمانی نیست.»
نویسنده مقاله از قول یک مامور پیشین سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در عراق، می گوید در حال حاضر سلیمانی «تنها و مقتدرترین مامور مخفی در خاورمیانه است». او که در پانزده سال گذشته فرماندهی نیروی قدس را بعهده داشته، تلاش کرده است که اوضاع موجود در خاورمیانه را به نفع ایران تغییر دهد، چه به صورت دلال قدرت و چه به عنوان یک فرمانده نظامی با توسل به ترور رقیبان، مسلح کردن متحدان و در یک دوره ده ساله هدایت شبکه ای از گروه های ستیزه جو برای کشتن صدها آمریکائی در عراق.»
این مقاله با اشاره به ساختار نیروی قدس و مقایسه آن با سازمان ها و یگان های موجود در آمریکا می گوید این نیرو ترکیبی از سیا و «نیرو های عملیات ویژه» ایالات متحده است بدین معنی که اعضا آن در چهار چوب فعالیت های جاسوسی، اضافه برجمع آوری اطلاعات، ماموران مخفی سازمان را هدایت می کنند و در صورت لزوم مخالفان و رقیبان را از بین می برند. «ماموران و جاسوسان نیروی قدس در اقصی نقاط دنیا پراکنده اند و هزاران نفر از افراد این نیرو به عنوان مشاور در سوریه بسر می برند.»
قاسم سلیمانی، بر پایه این گزارش، در اوت ۲۰۱۲ به یک دیپلمات عراقی گفته است: «ارتش سوریه بی خاصیت است ومن با یک تیپ بسیجی می توانم تمام این کشور را فتح کنم.»
در اوت همین سال بود که نیرو های مخالفان اسد ۴۸ ایرانی را درخاک سوریه به گروگان گرفتندکه مقام های ایران آنان را «زائر» خواندند. اما مخالفان اسد و سازمان های اطلاعاتی غرب این افراد را اعضا نیروی قدس تشخیص دادند.
در نهایت، بشار اسد با توجه به اهمیت به پشتیبانی نیروی قدس از حکومت اش، گروگان های ایرانی را با ۲۵۰۰ ستیزه جوی مخالف زندانی شده معاوضه کرد. در پی این واقعه، یک از افسران ارشد نیروی قدس به نام «حسن شاطری» که سابقه ای طولانی در عملیات پنهانی در خاورمیانه و جنوب آسیا داشت، در سوریه کشته شد.
«دکستر فیلکینز» می نویسد: جمهوری اسلامی سقوط اسد را همانند تهدیدی برای موجودیت خود می داند و به هر کاری دست خواهد زد تا رژیم او سرنگون نشود. بقای بشار اسد برای قاسم سلیمانی جنبه حیثیتی دارد و او بار ها به دمشق رفته است تا شخصا بر فعالیت های مداخله جویانه جمهوری اسلامی در سوریه نظارت کند. از قرار معلوم او در یک ساختمان به ظاهر معمولی که در همین حال کاملا حفاظت شده ، یک پست فرماندهی دایر کرده است که اعضا آن را سران ارتش سوریه، یک فرمانده حزب الله لبنان و هماهنگ کننده شبه نظامیان شیعی عراق تشکیل می دهند.
مقاله یاد شده در تشریح جنبه های پشتیبانی جمهوری اسلامی از رژیم بشار اسد می گوید از اواخر سال گذشته میلادی پرواز های حامل افسران سپاه قدس و همچنین سلاح و تجهیزات به سوریه افزایش یافته است. «افسران اعزامی در آموزش شبه نظامیان حامی اسد، هماهنگ کردن حمله های نیرو های اسد به مواضع مخالفان و بر پایی یک سیستم پیچیده برای مانیتور کردن مخابرات گروه های مخالف دست دارند و مهم تر اینکه افسران قدس سازمان های امنیتی سوریه را که عموما برای جاسوسی و نظارت بر فعالیت یکدیگر ایجاد شده اند، وادارکرده اند که با یکدیگرعلیه مخالفان همکاری کنند.»
در ادامه این مطلب آمده است: نتیجه این پشتیبانی در آوریل امسال آشکار شد که در واقع نقطه عطفی در جنگ داخلی سوریه بود. در این ماه نیرو های اسد توانستند شهر مرزی و استراتژیک قصیر را از دست مخالفان آزاد کنند – شهری که یکی از خطوط ارتباطی حزب الله به سوریه است و محل تراتزیت سلاح و تجهیزات ایران به حزب الله. برای این کار قاسم سلیمانی ازدوست قدیمی خود سید حسن نصراله خواست که دو هزارنفر از شبه نظامیان حزب الله را به کمک قوای بشار اسد بفرستد و در جریان آزاد سازی قصیر دهها عضو حزب الله و دستکم هشت افسر نیروی قدس جان خود را از دست دادند.
این مقاله در ادامه می گوید در سالهای اخیر نیروی قدس توانسته است با ایجاد یک شبکه بین المللی و استفاده از عوامل مختلف از جمله ایرانیان برون مرزی، فعالیت های خود را گسترش دهد. در سال ۲۰۱۰، نیروی قدس با همکاری حزب الله در واکنش به اقدام های پنهانی غرب برای کند کردن فعالیت های هسته ای ایران مانند حمله های سایبری و ترور دانشمندان هسته ای، حمله هایی را علیه اهداف اسرائیلی و آمریکایی صورت داد.
به نوشته نیویورکر، در دو سال گذشته نیروس قدس دستکم سی حمله پنهانی را در اقصی نقاط دنیا رهبری کرده است از جمله در تایلند، دهلی نو ، لائوس و نایروبی. مهمترین این عملیات در سال ۲۰۱۱ بود که طی آن یک کارتل مواد مخدر در مکزیک مامور شد که سفیر عربستان سعودی در واشنگتون را ترور کند.
نویسنده مقاله با تشریح ابعاد گسترده فعالیت های نیروی قدس درعراق پس از سقوط صدام و نقش کلیدی قاسم سلیمانی، می نویسد: در اوائل سال ۲۰۰۸، جلال طالبانی، رییس جمهوری عراق یک تلفن دستی را که حاوی یک پیامک خطاب به ژنرال دیوید پتریوس، فرمانده نیروهای نظامی آمریکا وهم پیمانان این کشوردرعراق بود، به وی داد.
در این پیام قاسم سلیمانی به ژنرال آمریکائی می گوید : «ژنرال پتریوس عزیز ، شما باید بدانید که من، قاسم سلیمانی، سیاست ایران را در قبال عراق، لبنان، غزه و افغانستان کنترل می کنم. سفیر ایران در بغداد یک عضو نیروی قدس است وهمچنین شخصی که قرار است جایگزین او شود عضو همین نیرو است.»
در رابطه با عراق، دکستر فیلکینز می گوید یکی از بزرگترین موفقیت های قاسم سلیمانی متقاعد کردن دوستانش در دولت عراق است تا اجازه دهند هواپیماهای حامل سلاح و تجهیزات از طریق عراق به سوریه پرواز کنند. به گفته ژنرال جیمز ماتیس، رییس پیشین فرماندهی مرکزی (سنت کام): «حکومت اسد بدون این پروازها ی پشتیبانی ماه ها پیش سقوط کرده بود.»
«نظارت بر این پرواز ها به عهده هادی العامری، وزیر ترابری عراق است که هم پیمان دیرینه قاسم سلیمانی است. او در گذشته فرمانده سپاه بدر بود و به عنوان یک سرباز در صفوف قوای ایران علیه صدام حسین دردوران جنگ ایران و عراق حضور داشت.»
این مقاله در پایان می گوید رها کردن حکومت بشار اسد و زمین نهادن پروژه گسترش بیش از پیش نفوذ جمهوری اسلامی در سوریه و لبنان که برای ادامه جنگ پنهانی علیه اسرائیل و آمریکا دنبال می شود، برای قاسم سلیمانی امکان پذیر نیست.
به تازگی قاسم سلیمانی خطاب به مجلس خبرگان گفت: «ما به تبلیغات دشمن توجه نداریم چرا که سوریه خط مقاومت است... و ما وظیفه داریم از مسلمانان حمایت کنیم زیرا آنها تحت فشار و ظلم هستند ... و ما تا آخر از سوریه حمایت می کنیم.»