هنر نزد جاعلان است و بس؟ چرا تب جعل آثار نمیخوابد؟
مجسمه مینیاتوری ژاپنی، اصل و جعلی (سمت چپ)
در دهههای اخیر تب خرید آثار تجسمی در تمام دنیا همهگیر شده است. میتوان بازتاب این تب را در خبرهایی از حراجیهای بزرگی مانند کریستی و ساتبی دید. اما خبرهای دیگری هم در این ارتباط وجود دارد که مانند خبرهای مربوط به فروش آثار هنری سر و صدا نمیکنند.
در اوخر بهار سال جاری پلیس آلمان اعلام کرد یک شبکه بینالمللی از جاعلان آثار هنری را متلاشی و دو نفر از رهبران این شبکه را بازداشت کرده است. بنا به اعلام پلیس شش هنرمند در این شبکه به فعالیت میپرداختند.
بر اساس تحقیقات انجام شده در آلمان، اسرائیل و سوییس مشخص شد شبکه فوق از سال ۲۰۰۵ بیش از ۴۰۰ اثر هنری را تولید کرده و به فروش رسانده است. ۱۸ نفر نیز در این ارتباط در اسرائیل دستگیر شدند.
عشق به هنر قرن بیستم
این شبکه معمولا برای اقناع مشتریان خود عنوان میکرد که موفق به دست یابی به آثاری از هنرمندان پیشرو روسی شده است که تا پیش از آن ناشناخته مانده بودند. این آثار غالبا به نقاشانی مانند واسیلی کاندینسکی، کازیمیر مالیویچ، ناتالیا گنچاروا و میخایل لاریونف نسبت داده میشد.
دو سردسته این شبکه که ۴۱ و ۶۷ سال سن دارند به جعل و فروش آثار هنری به خریدارانی در آلمان و اسپانیا به ارزش تقریبی بیش از یک و نیم میلیون پوند متهم شدهاند. اما این دو نفر اولین افرادی نیستند که با چنین اتهاماتی دستگیر میشوند. دو سال پیش شبکه مشابه دیگری در آلمان متلاشی شد.
شبکه مذکور به مدت چند دهه مشغول تولید آثار جعلی با امضای هنرمندان مدرنیست اروپایی همچون فرناند لژه و ژرژ براک بود. ولفگانگ بلتراچی که جاعل اصلی آن آثار بود هم اکنون در حال طی محکومیت شش ساله خود در زندان است.
در همین حال در آمریکا نیز رسوایی مشابهای موجب بدنامی گالری کوندلر در نیویورک شده است. این گالری که یکی از قدیمیترین مراکز خرید و فروش آثار هنری در این شهر بود سال گذشته با اتهام فروش چندین اثر تقلبی مواجه و بلافاصله تعطیل شد.
هنرمندانی که آثاری با نام آنها از سوی این گالری به فروش رسیده بود عبارتند از نقاشان سرشناس آمریکایی مانند جکسن پولاک، مارک روتکو و ویلیام دکنینگ. بیش از شش دادخواست از سوی مشتریان این گالری تنظیم شده است که یکی از آنها مربوط به خرید اثری به قیمت ۵۰ میلیون دلار است.
اما تمام این پروندههای مربوط به جعل آثار هنری به آثار هنرمندان سرشناس و خرید و فروشهای کلان مربوط میشود. به گفته مقامهای پلیس، این پروندهها فقط نوک کوهیخ عظیم جعل آثار هنری در جهان هستند.
بر اساس تخمین پلیس بینالملل میزان درآمد ناشی از این تجارت پرسود، سالانه در حدود چندین میلیارد دلار است و به همین دلیل پلیس اینترپل برای اولین بار در سال گذشته، همایشی را برای بررسی ابعاد این فعالیت مجرمانه برگزار کرد.
دلیل رشد روزافزون جعل آثار هنری به رشد انفجاری قیمت آثار هنری، به ویژه آثار نقاشی مربوط به قرن بیستم بازمیگردد. در عین حال این نکته نیز مزید بر علت است که میتوان آثار مربوط به قرن بیستم را بسیار آسانتر از آثار قدیمیتر جعل کرد.
جعل آثار قدیمی
برای تشخیص صحت آثار قدیمیتر میتوان از آزمایشهای فیزیکی برای مشخص کردن تاریخ تقریبی خلق آثار استفاده کرد. با این حال در این زمینه نیز جعلهایی اتفاق افتاده که هم کارشناسان و هم موزهداران را حیرتزده کرده است.
دایره جعل آثار هنری و تاریخی در دنیای معاصر چنان گسترده و عمیق شده است که ردپای آن را میتوان در تمامی کشورها دید. در نیمه ماه ژوئیه، موزهای در استان هبی در چین به دلیل مشخص شدن جعلی بودن آثاری که در گنجینه داشت، تعطیل شد.
بر اساس اعلام منابع خبری، میلیونها دلار برای ساخت و خرید آثار این موزه هزینه شده بود. یکی از آثار تقلبی موجود در این موزه گلدانی بود که میبایست به سلسله کینگ تعلق داشته باشد اما برای تزئین آن از نشانههای مدرنیستی استفاده شده بود.
هر چند تحقیقات از مسئولان این موزه در جریان است اما رقم دقیقی از تعداد یا ارزش آثار تقلبی به نمایش در آمده در موزه در دست نیست و از قول رئیس موزه عنوان شده است که "حتی خدا هم نمیتواند بگوید که این آثار تقلبی اند."
در سال ۲۰۰۶ نیز اتفاق مشابهی موجب شرمساری هنرشناسان در بریتانیا شد. در آن سال جعلی بودن مجسمهای از مرمر سفید مشخص شد که خانوادهای ساکن شهر بولتن واقع در شمال انگلستان، آن را به ارزش بیش از ۵۰۰ هزار پوند به موزه محلی آن شهر فروخته بودند.
این خانواده ادعا داشت که این اثر از آثار عتیقه مصری است و پیش از فروش این اثر به موزه محلی، موزه بریتانیا قدمت و اصالت آن را تایید کرده بود و فروش اثر نیز از طریق حراج کریستی انجام شد.
جعل سند
این مجسمه جعلی را خانواده ای در شهر بولتن به مبلغ بیش از نیم میلیون پوند به موزه محلی شهر فروخته بودند
سوال اینجاست که با وجود تعداد فراوان کارشناسان خبره آثار هنری و در اختیار داشتن اسناد و مدارک مختلف درباره این آثار، جاعلان تابلوهای نقاشی و آثار قدیمی چطور میتوانند همچنان خریداران و کارشناسان را به اشتباه بیندازند؟
یک نکته محوری درباره آثار هنری و آثار قدیمی، مدارکی است که وجود آنها را تایید میکند. برای مثال درمورد مجسمه مرمرین موزه بولتن، سازندگان آن مجسمه علاوه بر خلق اثر به جعل تعدادی سند و مدرک درباره آن نیز دست زدند.
عدهای دیگر از جاعلان هنری از فرصت طلاییای که دو جنگ جهانی در اختیار آنها قرار داده است سود میبرند. در این دو جنگ و به ویژه در دوران آلمان نازی، بسیاری از آثار هنرمندان از موزههای مهم اروپایی ناپدید شد و درباره برخی از آنها هنوز هم خبری در دست نیست.
در مورد هنرمندان روسی نیز، دوران سلطه کمونیستها در اتحاد جماهیر شوروی فرصتی مشابه را در اختیار جاعلان قرار داده است. چراکه در سالهای اولیه این حکومت و تا سال ۱۹۳۲ و دوران پروستریکا، نمایش، خرید و فروش و جمعآوری آثار هنری آوانگارد در این کشور ممنوع بود.
این دو رویداد موجب شده جاعلان دست به کار جعل اسناد و مدارک مربوط به این دوران ۵۰ ساله شوند که اسناد بسیار اندکی از آن زمان در ارتباط با آثار هنری در دست است.
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بسیاری از مجموعهداران روسی اشتیاق گستردهای برای بازگرداندن میراث فرهنگی خود به کشورشان نشان دادند. این اشتیاق به اندازهای بود که هم اکنون گرانترین تابلوی کاندینسکی ۲۰ میلیون دلار و باارزشترین اثر گنچارف بیش از ۱۰ میلیون دلار قیمت دارد.
جاعلان آثار هنری همچون دیگر مردان تجارت در جایی به کار میپردازند که اشتیاق مشتریان و میل به خرید بیشتر باشد و به همین دلیل آثار هنرمندان روس یکی از اصلیترین جولانگاههای این افراد است.
عطش ناتمام
به همان اندازه که دلیل پرکاری جاعلان آثار هنری روشن است، دلیل فریب خوردن خریداران نیز روشن است: قیمتهای این آثار چیزی است که چشم خریداران را خیره میکند.
خریداران در مواجهه با این آثار غالبا تصور میکنند بخت بسیار خوبی داشتهاند که با فروشنده مواجه شدهاند و به جای به صدا درآوردن زنگ خطر، به دنبال آن هستند که هر چه سریعتر و پیش از دیگر خریداران، آن را تصاحب کنند.
نکته دیگر این است که در سالهای اخیر معمولا فروشندگان اصلی که اثری یگانه را در اختیار داشتهاند، آثار خود را در فروشهای غیر رسمی و به شکل ناشناس عرضه کردند و پس از آن بود که این آثار از بازارها و حراجهای بزرگتر سردرآوردند.
میل سوزان برای به دست آوردن یک اثر، دیگر دلیلی است که موجب فریب خوردن خریداران میشود. به این ترتیب خریداران به راحتی از شواهدی چشمپوشی میکنند که میتواند آنها را در درک جعلی بودن یک اثر راهنمایی کند.
جیمز فنتون، منتقد هنری در سال ۲۰۰۷ در این باره نوشت: "هیچ وقت به اندازه زمانی که در مقابل اثری هنری قرار میگیریم که به عنوان شاهکار معرفی میشود، احتمال فریب خوردن ما زیاد نیست."