۳۰ جنجال یک رئیسجمهور (۲۹): انتصاب مشایی به معاون اولی
وحید پوراستاد
مجموعه سی قسمتی «۳۰ جنجال یک رئیسجمهور»، هر بار یکی از مهمترین جنجالهای محمود احمدینژاد را در طول هشت سال دوران ریاست جمهوریاش ورق میزند. بیست و نهمین بخش از این مجموعه رادیویی به جنجال در مورد «انتصاب اسفندیار رحیم مشایی به عنوان معاون اول رئیسجمهور» میپردازد.
اواخر تیرماه سال ۱۳۸۸ است.
خیابانهای تهران پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ هنوز ملتهب است. دو هفته به پایان دولت نهم بیشتر باقی نمانده که محمود احمدینژاد در اقدامی جنجالی، پرویز داودی، معاون اول خود، را کنار میگذارد و به جای او یار نزدیک و پرحاشیه خود اسفندیار رحیم مشایی را به عنوان معاون اول خود منصوب میکند. دوست و یاری که نزدیکترین فرد به رئیسجمهور در کابینه است. اسفندیار رحیم مشایی:
«البته این که من نزدیکترین و صمیمیترین یار رئیسجمهور باشم، من این را تأیید نمیکنم که این طور است. رئیسجمهور دوستان بسیار بسیار نزدیک و صمیمیای دارد که سابقه دوستی آنها با آقای رئیسجمهور از من هم بیشتر است. اگرچه سابقه دوستی بنده با رئیسجمهور که موجب افتخار بنده هم هست، سابقهای طولانی است.»
اسفندیار رحیم مشایی که قبل از این رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بود، در طول دوران مسئولیتش در این پست با مواضعی جنجالی از قبیل مکتب ایرانی و دوست بودن با مردم اسرائیل، اعتراض و انتقادات تند برخی از اصولگرایان و روحانیون قم را بر میانگیزد. آنها بارها از رئیسجمهور میخواهند او را برکنار کند، اما محمود احمدینژاد تمام قد از او دفاع میکند:
«حرفها خیلی روشن است. حرفهای دولت هم یک حرف بیشتر نیست، ایشان هم همان حرف را میزند، حالا ادبیاتش متفاوت است. بعضیها میخواهند هرچیزی را به یک دعوا تبدیل کنند. حساسیتی روی آقای مشایی درست کردند که به نظر من این حساسیت عادی نیست، غیرعادی است.»
محمود احمدینژاد بر خلاف انتقادات اصولگرایان، نه تنها اسفندیار رحیم مشایی را برکنار نمیکند، بلکه پست او را به معاون اولی رئیسجمهور ارتقا میدهد. مهدی مهدوی آزاد، روزنامهنگار سیاسی ساکن آلمان:
«احمدینژاد، در آن مقطع که مخالفانش قلع و قمع شده بودند، سرمست غرور و پیروزی بود. معتقدم با انتصاب مشایی به معاون اولی در واقع راه خودش را از راه اصولگرایان و بیت رهبری حتی جدا کرد. دلیل دیگر روحیه شخص آقای احمدینژاد بود که روحیهای خودسرانه و بیمهاباست. او با این تصمیم، عملاً میخواست قدرت خودش را بسط دهد و اصولگرایان، مخصوصاً طیف منتقد اصولگرایان را تضعیف کند و مهمتر از همه این است که در آن مقطع احمدینژاد برای قدرتی فراتر از قدرت ریاست جمهور، دورخیز کرده بود. هدف او حذف کامل اصولگرایان، تضعیف آقای خامنهای حتی، و تسلط یک باند نظامی امنیتی به کشور بود و دقیقاً به همین دلیل بود که آقای خامنهای در مقابلش ایستاد.»
انتقادات و فشارهای تند اصولگرایان، پای آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، را وسط میکشد.
او در نامهای غیرعلنی به رئیسجمهور مینویسد که «انتصاب جناب آقای اسفندیار رحیم مشایی به معاونت رئیسجمهور بر خلاف مصلحت جنابعالی و دولت، و موجب اختلاف و سرخوردگی میان علاقهمندان به شماست. لازم است انتصاب مزبور ملغی و کانلمیکن اعلام گردد».
خبر این نامه به گوش اعضای کابینه محمود احمدینژاد میرسد. چند نفر از وزرای او همانند غلامحسین محسنی اژهای، وزیر اطلاعات، و محمدحسین صفار هرندی، به ادامه معاون اولی آقای مشایی بعد از دستور رهبر جمهوری اسلامی اعتراض دارند. اما محمود احمدینژاد هنوز حکم معاون اول خود را ملغی نمیکند. دو هفته بیشتر به پایان دولت نهم باقی نمانده است که رئیس جمهور دستور برکناری وزیر اطلاعات و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را میدهد. روایت حجتالسلام محمود نبویان، نماینده مجلس، از شیوه برکناری غلامحسین محسنی اژهای، وزیر اطلاعات:
«گفت در باز شد و دیدم معاون من آمد تو. گفت حاجآقا تو را عزل کردند و مرا به جای تو گذاشتند. پیش خودم گفتم که من احترام کنم و مثل آنها برخورد نکنم. این را به من نگفتهاند. من باید به کابینه بروم. بعد از ظهر سوار ماشین شدم به راننده گفتم برویم کابینه... برگشتم گفتم که شما مرا و آقای صفار را عزل کردید، حواستان جمع کابینه هست؟ کابینه از نصاب افتاد و کابینه که از نصاب بیفتد باید دوباره از مجلس رأی اعتماد بگیرد. تا این را گفتم، ایشان [رئیس دفتر رئیسجمهور] تماس گرفت کابینه [به او گفتند] حالا آقای اژهای که ابلاغ شده و فهمیده، ولش کن. آقای صفار که هنوز ابلاغ نشده، ابلاغ نکنید. دست نگه دار بگذار این یک دانه بماند...»
چند روز از نامه رهبر ایران به محمود احمدینژاد گذشته است. اما رئیسجمهور هنوز اسفندیار رحیم مشایی را از پستش کنار نگذاشته است. نامه آیتالله خامنهای به محمود احمدینژاد درباره لغو حکم مشایی علنی میشود. اصولگرایان حامی رهبر جمهوری اسلامی، محمود احمدینژاد را به باد انتقاد میگیرند که چرا دستور آیتالله خامنهای را پس از گذشت چند روز، هنوز اجرا نکرده است.
رئیس جمهور چند روز بعد از دستور آیتالله خامنه ای و فشار اصولگرایان، اسفندیار رحیم مشایی را از پست معاون اولی رئیسجمهور کنار میگذارد اما بلافاصله او را به عنوان رئیس دفتر رئیسجمهور معرفی میکند. هر چند این پست جدید هم خشم اصولگرایان را بر میانگیزد. مهدی مهدویآزاد، روزنامهنگار سیاسی:
«در واقع آقای احمدینژاد در مرحل اول علاوه بر پست ریاست دفتری، به گفته سایتهای اصولگرا تا ۱۶ پست ستادی به آقای مشایی تفویض کرد که این بسیار فراتر از اختیارات یک رئیس دفتر بود. در مرحله بعد با انتقال بخشی از اختیارات معاون اول وقت ریاست جمهوری به مشایی، عملاً او را به نفر دوم پاستور تبدیل کرد. سوم اینکه نشان داد از آن مقطع دیگر خود را وامدار آیتالله خامنهای نمیداند و نهایتاً با توجه به اینکه رئیس دفتر رئیسجمهور میتواند، تمامی دیدارها و حتی اطلاعات و نامههای رئیسجمهور را کانالیزه کند و در حقیقت، به صورت غیررسمی تصمیمساز اصلی باشد، آقای احمدینژاد، تصمیمسازی و تصمیمگیری خودش را یکسره به دست مشایی سپرد و ارتباط خودش را با سیاسیون، با مجلس، با قوه قضائیه، با بنیادها و حتی با بیت رهبری، عملاً از کانال آقای مشایی برقرار کرد.»
دفاع محمود احمدینژاد از اسفندیار رحیم مشایی، تمامی ندارد. او در جمع خبرنگاران حاضر میشود و میگوید که به آقای مشایی اطمینان کامل دارد و بیجهت بر روی او حساسیت به وجود آمده است:
«آقای مشایی، رئیس دفتر رئیسجمهور هستند. بنده به ایشان اعتماد کامل دارم و ایشان را شخصی مؤمن، انسانی ولایی و مؤمن به خط ولایت و انسانی پاک میشناسم. خب ایشان نظر میدهد، دیگران هم نظر بدهند.»
هر چقدر حمایتهای محمود احمدینژاد از اسفندیار رحیم مشایی بیشتر میشود، بسیاری از اصولگرایان نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی که تا دیروز از حامیان محمود احمدینژاد بودند با رئیسجمهور زاویه پیدا میکنند. تا جایی که اسفندیار رحیم مشایی در جمع مردمی که به دیدگاه اصولگرایان نزدیک هستند با خشم انها مواجه میشود.
حسین شریعتمداری، مدیر مسئول و نماینده رهبر جمهوری اسلامی در روزنامه کیهان، اسفندیار رحیم مشایی را یکی از مهرههای به تعبیر او «کودتای مخملی» پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ معرفی میکند.
این گونه حملات تند به جایی میرسد که آیتالله خامنهای غیرمستقیم در یک سخنرانی عمومی از فضایی که برای اسفندیار رحیم مشایی به وجود آمده، انتقاد میکند و خواهان پایان به اعتراضها میشود.
«ایجاد اختلاف نباید کرد. من میبینم در همین قضایای سه چهار روز اخیر، باز بعضیها هی میخواهند اختلافها و شکافها را بیشتر کنند. نه نباید اختلاف به وجود بیاید. همه با هم برادرند. همه باید با هم همکار بکنند. همه باید برای ساختن کشور به یکدیگر کمک بکنند. به کسی نباید بیهوده تهمت زد. کسی را نباید به خاطر یک امر از همه آن چیزهایی که صلاحیت محسوب میشود، انسان او را نفی بکند. با انصاف باید بود.»
داستانهای جنجالبرانگیز محمود احمدینژاد و اسفندیار رحیم مشایی درعرصه سیاسی ایران تا روزهای پایانی دوران ریاست جمهوری او ادامه پیدا میکند. در هر شهری که میرود اسفندیار رحیم مشایی را در کنار خود مینشاند و در پایان سخنرانیهایش دست او را بالا میگیرد. محمود احمدینژاد میخواهد اسفندیار رحیم مشایی، رئیسجمهور بعدی ایران، شود.