'عقاب را به زیر خاک نکشانید'؛ همه داستان سه کوهنورد ایرانی

پویا کیوان، آیدین بزرگی و مجتبی جراحی

مهبد ابراهیمی

بی بی سی

"می‌خواهیم توانستن را معنی کنیم، می‌خواهیم تغییر را زندگی کنیم، می‌خواهیم خواستن را بفهمیم، خواستن را بخواهیم.


ما از آن بالا شما را پایین خواهیم کشید، ما از آن بالا ترانهٔ زندگی را برای کوهنوردی‌مان خواهیم خواند، دست در دست هم، غرق شادی، غرق غرور، غرق افتخار."

نامه ای که آیدین بزرگی برای انتشار در رسانه ها بعد از صعود نوشته، شاید به خوبی نشانه روحیه کسانی باشد که مسیری را به نام ایران در راه رسیدن به قله ۸۰۴۷ متری بروُد یا K3 در هیمالیا به ثبت رساندند.

حرفه‌ای‌ها بازگشایی و ثبت مسیر در چنین ارتفاعی آن هم در هیمالیا را کاری می دانند کارستان و نامه آیدین بزرگی بخوبی نشان می‌دهد چه روحیه‌ای می تواند کاری کند کارستان.

در این نامه جز اشاره مکرر به جزم بودن عزم و تلاش و خواستن و توانستن دو نکته اصلی جلب نظر می کند: اعتماد به نفس غریب آیدین از فتح قله از مسیر جدید، و گلایه از نامهربانی‌ها و کم توجهی‌ها.

لحن نامه گاهی از شکایت و درد دل به خشم نزدیک می‌شود، خشمی که نشان می‌دهد تیمی که برودپیک را فتح کرد در واقع داشت دو قله را فتح می کرد، قله‌ای که کوهنوردان مستقل ایرانی اول باید در داخل ایران و قبل از رسیدن پای کوه فتح کنند، و قله فقدان امکانات مالی و عدم حمایت. بعد از آن شاید پایشان به قله های سر به فلک کشیده نپال و پاکستان برسد.

کار بزرگ این کوهنوردان تحت الشعاع دعوای قدیمی کوهنوردان مستقل و فدراسیون کوهنوردی قرار گرفته، داستانی که هر بار کوهنوردی مستقل پای یکی از صعب العبورترین قله‌های دنیا جان می‌بازد از نو تازه می‌شود بی آنکه گشایشی حاصل شود.

آنچه آیدین بزرگی نوشته نشانه ای است از عمق ماجرا؛ او در این نامه سعی در اثبات توانمندی کوهنوردان مستقل ایرانی دارد. پرچمی را که آیدین بزرگی، پویا کیوان و مجتبی جراحی بر بالای برودپیک نصب کردند، باربران ارتفاع پیدا کرده‌اند، مدرکی غیرقابل تردید در اینکه کوهنوردان مستقل ایرانی چه می‌توانند بکنند.

اسکات پوری؛ کوهنورد آمریکایی که تیم ایرانی را در اسلام آباد دیده و با آنها چند روز را در کمپ اصلی گذرانده؛ این کوهنوردان را دارای "بالاترین سطح توانایی" و "غول" توصیف کرده است. این کوهنوردان با اینکه در بالاترین سطح حرفه ای بوده اند از فدراسیون دل چرکینی داشته‌اند.

فدراسیون کوهنوردی در بیانیه‌ای گفته با اینکه این تیم مجوز صعود نداشته اما فدراسیون از هیچ تلاشی برای نجات آنها فروگذار نکرده است.


مسیر ایران (رنگ قرمز) و مسیر سبز(مسیر استاندارد) که مسیر برگشت سه کوهنورد ایرانی بوده



محمود شعاعی، رئیس فدراسیون کوهنوردی ایران گفته: "ملاک عمل کوهنو‌ردان، تنها برافراشته شدن پرچم ایران بر فراز قلل نیست؛ باید دید چه هزینه‌ای در این راه پرداخته شده است و آیا نتیجه این حوادث جز این است که افراد به ظرفیت‌های واقعی خود شناخت نداشته و در این راه علاوه بر داغدارکردن خانواده‌ها، رشته کوهنو‌ردی را دچار آسیب‌های فراوان کرده‌اند؟"

این گفته یادآور جمله‌ای است که آیدین بزرگی در نامه‌اش نوشته: "می‌گویند بروید چند ماه دیگر جواب نامه‌تان را می‌دهیم، می‌گویند مگر بچه بازیست، مگر به این آسانی است! می‌گویند آنجا هیمالیاست، توچال نیست."

محمود شعاعی می‌گوید: "فرهنگ کوهنوردی و رسیدن به قله باید بازنگری شود و صعود به هر قیمتی را باید کنار گذاشت."

"در شرایطی که روی یک قله ۵ هزاری یا ۶ هزاری برای بازگشایی مسیر تلاش نکرده‌ایم، قصد صعود ۸ هزار متری‌ها از مسیر جدید تا حدودی غیر متعارف است."

آیا اتفاقی که افتاد تاییدی است بر این گفته که "افراد به ظرفیت‌های واقعی خود شناخت نداشته" یا تاییدی است بر اینکه با حمایت و امکانات بیشتر، کوهنوردان ایرانی تا کجا جای پیشرفت دارند؟


داستان صعود

باشگاه کوهنوردی آرش از مدتها پیش در صدد فتح برودپیک از راه تازه بوده و به گفته باشگاه پیش از این سه بار برای این کار اقدام کرده که به نتیجه نرسیده بوده است- از جمله در سال ۲۰۰۹ کوهنوردان ایرانی برای ثبت مسیر جدید به برودپیک اقدام کردند اما ناموفق بودند و به دلیل نامناسب بودن وضعیت جسمانی مجبور به بازگشت شدند.

ع. حاج سعید کوهنورد و از اعضای قدیمی باشگاه آرش می گوید "فدراسیون کوهنوردی بویژه در زمان ریاست صادق آقاجانی صعودهای متعددی به قله‌های بالای هشت هزار متری هیمالیا داشته است اما تمام آنها از مسیرهای استاندارد بوده است."

"اما تا چند سال پیش باز کردن راهی تازه در ارتفاع بالای هشت هزار در هیمالیا حتی در ذهن کسی نمی‌گنجید."



توماس لامل بعد از یکی از پروازهای تجسسی



با وجود ناموفق بودن تلاش‌های اولیه، میل و علاقه به ثبت این مسیر جدید در میان کوهنوردان ایرانی بخصوص کوهنوردان باشگاه آرش نه تنها فروکش نکرده بود بلکه شعله ورتر هم شده بود. حتی گفته می شود بین کوهنوردان ایرانی رقابت و شتابی برای ثبت مسیر جدید در گرفته بوده است. آیا این کوهنوردان شتابزده بودند؟ یا بی‌تاب این بودند که نشان دهند بدون حمایت فدراسیون می‌توانند کاری کنند که فدراسیون هم قادر به انجام آن نیست؟ نامه آیدین بزرگی این فرض را تقویت می‌کند.

کیومرث بابازاده، کوهنورد پرسابقه و مدیر برنامه صعود، گفته بود زمان صعود را ۳۰ روز در نظر گرفته‌اند که فقط کفاف یک بار تلاش بر روی این قله را به تیم می‌دهد زیرا در ازای هر روز تلاش اضافه باید ۹۰ دلار بپردازند.

بعد از رسیدن گروه پنج نفره به کمپ سوم، آیدین بزرگی، پویا کیوان و مجتبی جراحی صعود را ادامه می دهند و افشین سعدی و رامین شجاعی در کمپ سوم می‌مانند.

آنچه تا بحال از صعود به قله می‌دانیم این است که ظاهرا هیچ مشکلی در کار نبوده است. صعود از مسیر جدید با موفقیت انجام می‌شود و هر چند در روز دوم پیشروی فقط در حد صد متر بوده اما مسیر به نام ایران ثبت می شود.

به نوشته لیندزی گریفین در کلیک سایت فدراسیون کوهنوردی بریتانیا "آنها از یک پلهٔ سنگی سست و ناپایدار به ارتفاع ۳۰ متر و شیب یخی ۷۵ درجه صعود کردند و در این صعود ۱۶۰۰ متر طناب ثابت نصب کردند. کوهنوردان ایرانی در سه ارتفاع ۷۳۵۰، ۷۴۵۰ و نزدیک ۸۰۰۰ متر شب را به روز رساندند."

سه کوهنورد در ابتدای روز سه شنبه ۲۵ تیر به قله می‌رسند و قاعدتا وقت کافی داشتند در پایان روز خود را از مسیر استاندارد به کمپ سوم برسانند. اما چنین نمی شود.



تصویری که توماس لامل از محل تقریبی کوهنوردان ایرانی تهیه کرده



توماس لامل کوهنورد سرشناسی که با هلی کوپتر به جستجوی تیم ایرانی رفت می‌گوید: "آنها جایی بسیار دور از مسیر نرمال و در ارتفاعی حداقل ۷۵۰۰ متری قرار دارند" و "۵۰۰ متر زیر قله و خارج از مسیر نرمال هستند."

"نظر می رسد که آنها از روی قله سنگی یال اشتباه را پایین آمده اند."

رضا زارعی هیمالیانورد نوشته: "حدود دوماه پیش از سفر، تیم در پی یافتن GPS مسیر بازگشت از قله بود" و در نهایت فقط "GPS مسیر کمپ اصلی تا کمپ ۳" را بدست می آورد.

ع. حاج سعید کوهنورد و از اعضای قدیمی باشگاه آرش می گوید این سه کوهنورد چون از مسیر دیگری صعود کرده بودند راه برگشت برایشان نا آشنا بوده و کمی زودتر از آنچه که باید به سمت چپ پیچیده اند و در نتیجه خود را پای دیواره ای یافته اند که شیب ۸۰ درجه داشته است."

گزارش‌های بعدی بر اساس GPS تلفن ماهواره ای هم حاکی از آن است که آنها گردنه مابین قله اصلی و فرعی را با گردنه اصلی بین کمپ سوم و قله فرعی اشتباه گرفته بودند.



پاکستان از نظر امکانات برای هیمالیانوردان در حد نپال نیست



مشکل نداشتن GPS برگشت بوده یا خستگی؟

به گفته آقای حاج سعید، "حوادث کوهنوردی اکثرا در راه برگشت اتفاق می افتند، شیب رو به پایین است و عوارض خستگی، کمبود اکسیژن و بی‌خوابی بسرعت بدن کوهنورد را خسته می‌کنند، ذهن توان خود را از دست می‌دهد و حتی می‌گویند توان ذهنی یک فرد بالغ بحد یک بچه ۸ ساله افت می‌کند."

مایک فریس، کوهنورد آمریکایی، که سال ۲۰۰۴ در کنار کوهنوردان ایرانی اقدام به صعود به برودپیک کرده به بی‌بی‌سی فارسی گفت: "اگر دو روز طول کشیده باشد که کوهنوردان ایرانی از قله به گردنه برسند یعنی آنها بی اندازه کند حرکت می کرده اند چون در شرایط عادی طی این مسیر فقط چند ساعت طول می کشد. در ستیغ بین قله اصلی و قله فرعی خطر بهمن وجود دارد و شاید همین سرعت آنها را کند کرده باشد."

شیب پایین گردنه تند و یخزده است. در برگشت از مسیر عرضی (تراورس) به سمت کمپ سوم، شکافهای عمیق و خطر بهمن هست. البته ممکن است یک یا دو کوهنورد دچار ارتفاع گرفتگی شده باشند و این سرعت آنها را کند کرده است."

آیدین در تلفن هایی که زده صحبتی از بهمن نکرده اما اشاره کرده حال یکی از هم‌نوردانش خوب نیست. دلیل ارتفاع گرفتگی بوده یا چیز دیگر روشن نیست.

سوال دیگر این است که چرا آیدین دو روز بعد از زمان مقرر برای فرود از قله تماس تلفنی می گیرد؟ در این دو روز چه گذشته؟ چرا او زودتر تماس نگرفته؟ روشن است که تلفن او کار می کرده و باتری هم داشته.

آقای حاج سعید می‌گوید اینکه بعد از دو روز تماس گرفته شده او را متعجب نمی کند: "مثلا اگر مسیری را می‌توان در شش ساعت طی کرد، وخامت وضع هوا -که در آن ارتفاع اتفاقی عادی است- چند روز می تواند کوهنوردان را زمین گیر کند. کوهنوردان هم بلافاصله احساس بحران نمی‌کنند مگر آنکه وضعیت نامطلوب طولانی شود یا مسائلی مثل شکستن دیرک چادر یا پاره شدن آن یا اتمام آب و غذا شرایط را بحرانی کند."

"بعلاوه استفاده از تلفن در آن ارتفاع کار راحتی نیست. سرما باتری تلفن را سریع تخلیه می‌کند، بنابراین تلفن را باید چسبیده به بدن نگه داشت تا گرمای بدن آن را حفظ کند؛ بنابراین تماس‌ها معمولا با قرار قبلی و بصورت محدود انجام می‌شود."

آیدین بزرگی در اولین تماس بعد از صعود خبر می‌دهد حال یکی از اعضای تیم خوب نیست و چادر هم پاره شده و آب و غذا و امداد لازم دارند.

بهر حال دو روز ماندن اضافی در ارتفاع بالای ۷۵۰۰ متر پس از صعود کاری است بسیار طاقت فرسا. آیدین گفته آنها به آب و غذا احتیاج دارند. تدارکات کافی نبوده و آنها مجبور شده‌اند برای این که صعود را آسان‌تر کنند بار سبکتری ببرند؟ آیا دو روز اضافی باعث تمام شدن ذخیره آب و غذا شده؟


نمایی از قله از کمپ سوم



هیمالیا نوردی کار بسیار پرخطری با احتمال مرگ حتی برای کوهنوردان ورزیده و با امکانات و تدارکات کامل بسیار زیاد است. این اتفاقات برای هر کسی می تواند بیفتد.

تلاش برای امداد رسانی آغاز می شود. گفته شد دو باربر ارتفاع سعی کردند خود را به کوهنوردان ایرانی برسانند و ساعت ۷ صبح به گردنه رسیده اند. "ظاهرا برای این که دید بهتری نسبت به منطقه داشته باشند گردنه را طی و مقداری از مسیر قله فرعی را صعود کرده اند که در مقدار کمی خارج از مسیر یک جسد دیده اند که تنها و چیزی و یا کسی دور و بر او نبوده است. به احتمال زیاد این جسد مربوط به کوهنورد لهستانی ماسیچ بربکا می‌باشد که از زمستان آنجا مانده و هنوز پیدا نشده است."

آقای حاج سعید می‌گوید "هر کوهنورد کار آزموده و هیمالیا دیده می‌دانست که بعد از آخرین تماس آیدین بزرگی (شنبه ۲۹ تیر)، در آن ارتفاع، بدون آب و غذا و کپسول اکسیژن حداکثر فقط یک روز شانس زنده ماندن وجود داشته است."

اقدامهای مختلف امداد و تجسس به نتیجه نمی رسد. توماس لامل، سیمون مورو و دنیس اوربکو کوهنوردان خبره همگی گفته‌اند امیدی به زنده ماندن یا حتی یافتن آنها وجود ندارد. پزشکان هم عقیده دارند امکان زنده ماندن آنها در آن ارتفاع بعد از این همه روز وجود ندارد.

امروز (سوم مرداد) خانواده‌های بزرگی، جراحی،کیوان و هیات مدیره باشگاه آرش موافقت خود را با پایان عملیات جستجو اعلام کردند.


اشکال کار کجا بود؟

پاکستان برای کوهنوردان ایرانی بر نپال ارجحیت دارد، دسترسی سریع‌تر است و ارزانتر. اما پاکستان برای تجسس در ارتفاع‌های بالا نه خلبان ورزیده دارد نه هلی کوپتری که بتواند به ارتفاعات بالای ۶۰۰۰ متر برسد. به خلبانان خارجی هم اجازه پرواز نمی‌دهد. گفته می‌شود این امکانات در نپال وجود دارند.

بنابراین شاید صعود از پاکستان برای سه کوهنورد ایرانی گران تمام شد. تجسس باید هرچه سریعتر انجام شود اما پاکستان از این نظر دچار محدودیت و فقر امکانات است.

آقای حاج سعید می گوید حضور یک عضو باتجربه در کمپ اصلی اهمیتی انکارناپذیر دارد. در زمان ریاست صادق آقاجانی با وجود مشکلاتی که مدیریت او داشت اما خودش در تمام صعودهای بالای هفت یا هشت هزار در هیمالیا در کمپ اصلی حضور داشت و تیم را هدایت می کرد به همین دلیل صعودها با کمترین حادثه به پایان می‌رسید. یکبار که آقای آقاجانی نتوانسته بود در کمپ اصلی باشد محمد اراز جان خود را از دست داد و این اهمیت موضوع را نشان می‌دهد."



فتح قله‌های بالای هشت‌هزار در هیمالیا همواره آبستن اتفاقات غیرمنتظره ونیروی قاهره طبیعت است



کیومرث بابازاده کوهنورد قدیمی و مدیر این پروژه نتوانسته با تیم سفر کند چون این پول صرف پرداخت وثیقه سربازی یکی از اعضای تیم شده و او مجبور شده از سفر با تیم صرف نظر کند و بجای هدایت تیم از کمپ اصلی از تهران این کار را انجام دهد.

در زمانی هم او باید برای تجسس و امداد فعالیت می‌کرده ظاهرا تماس‌های پرشماری که با او از همه سو گرفته می‌شده دردسر شده بوده است.

رامین شجاعی هم که در کمپ اصلی هدایت تیم را برعهده داشته بعلت بیماری ارتفاع مجبور به پایین آمدن شده و به گفته آقای حاج سعید این نشان می‌دهد که "برای پروژه ای با این عظمت تیم پنج نفره تیم کوچکی بوده و منابع مالی و حمایتهای که تیم لازم داشته کافی نبوده است."

در ده سال گذشته که هیمالیانوردی و فتح قله‌های بالای هشت هزار متر در ایران بطور جدی شکل گرفته، هشت کوهنورد در هشت حادثه جداگانه جان خود را از دست داده‌اند اما این بدترین حادثه کوهنوردی ایران بوده که سه نفر با هم جان باخته‌اند.

آقای حاج سعید می‌گوید دنبال مقصر گشتن دردی را دوا نمی‌کند:"هیمالیا و ارتفاعات بالای هشت هزار متر حتی برای ماهرترین کوهنوردها و کاملترین امکانات و تدارکات خطرناک است و همچنان قربانی می گیرد."

"باشگاه آرش همیشه در مقابل فدراسیون بوده و حالا این نگرانی وجود دارد فدراسیون با طرح این مسئله که این صعود بدون مجوز بوده به نوعی قصد انتقام‌گیری از باشگاه آرش را دارد."

آقای حاج سعید به نقل از دوستانش می‌گوید پدر پویا کیوان درباره این که جنازه فرزندش بر بالای کوهها مانده گفته است خود پویا خواسته بوده اگر چنین اتفاقی افتاد "عقاب را از بلندا به زیر خاک نکشانید."

این سه کوهنورد هم توان کوهنوردی مستقل ایران را اثبات کردند هم ضعف امکانات و تدارکات، عدم حمایت و تقابل فدراسیون و باشگاه‌های مستقل.

اگر فدراسیون خود را متولی انحصاری کوهستان و صعود نداند و کوهنوردان مستقل را مایه اعتلای این ورزش تلقی کند، اگر با ضوابط و قواعد دست و پا گیر و غیر متعارف بر دشواری‌های فتح کوه اضافه نکند و اگر باشگاه‌های مستقل هم بدانند همکاری با فدراسیون کارهایی عظیم‌تر از این را میسر می‌کند شاید دیگر عقاب از بلندا به زیر خاک کشیده نشود.

+157
رأی دهید
-2

raheme - کویت - کویت
قطعأنام دوبروازهلیکوبترکه کیلومترهاخودراازمحل حادثه دورنکه میدارد و وارد منطقه ممنوعه نمیشود و یا اساسأبادهاى هیمالیا اجازه نزدیک شدن به محل را به وى نمیدهد و عکس بردارى با دوربین باکیفیت متوسط عملیات نجات نیست دوستان......آنها درنقطه اى که آیدین در آخرین تماس اعلام کرد زمین گیر شدن آنها خوب و حرفه اى هستند و با تجهیزات کامل وارد هیمالیا شدن .....درآن ارتفاع کنترل و حرکتى ندارن و جشم انتظار نداى.واى بر اسیرى کزیاد رفته باشد در دام مانده باشد صیاد رفته باشد جطور تونستن کمکها را متوقف کنن جگونه باور کنیم و امید نداشته باشیم شاید منتظرند شاید نبض دارن شاید صداى هلیکوبترها را میشنیدند وقتى بیرزن90ساله بعداز11روز از زیر آوار دربم زنده بیرون میاد جه کسى به خودش اجازه میده دم از کشته شدن 3 جوان حرفه اى و برومند بده درعجبم از این جماعت زنده کش و مردخه برست
جمعه 4 مرداد 1392 - 00:56
rezgar - کرمانشاه - ایران
از اول مینوشتید هر سه جان دادن! در هر حال به خانواده هایشان تسلیت عرض میکنم و شریک ‌غمشان هستم!
جمعه 4 مرداد 1392 - 01:32
Zolf Ali - دبی - امارات
روحشان شاد امیدوارم دیگر شاهد چنین حوادث تاسف باری نباشیم
جمعه 4 مرداد 1392 - 02:11
daryoush1348 - گوتبورگ - سوید
خیلی حالم گرفته شد خدا به خانواده هایشان شکیبایی دهد
جمعه 4 مرداد 1392 - 02:38
hossein+87 - ایران - ایران
raheme - کویت - کویت - پیر زن 90 ساله بهش هوا میرسیده که بعد از 11 روز زنده مونده! نه جایی که هوا به شدت سرده و غلظت اکسیژن هم پایینه! اونهم بدون آب و غذای کافی. من از متوقف کردن عملیات نجات خوشحال نیستم و همش اون لحظه ای که خانواده این سه کوهنورد با توقف جست و جو موافقت کردن رو تصور میکنم و واقعا دردآور و زجر دهنده و ناراحت کننده س. خدا بهشون صبر بده.
جمعه 4 مرداد 1392 - 05:30
همایون خدای صبر - اسلو - نروژ
همه فقط میخوان از همدیگه انتقام بگیرن و عقده گشایی کنن. فدارسیون با باشگاه آرش مشکل داره . تقصیره این سه نفر چی بوده .؟ این مشکلات فقط به خاطر اینه که یه سری عقده ای و حـ... اومدن سره کار و فقط دنبال سود خودشونن .
جمعه 4 مرداد 1392 - 08:41
Behdin - آمستردام - هلند
جمهوری اسلامی; کرکسی کثیف و خبیث. فدراسیون‌های ورزشی هم جزوی از این کل. هیمالایا خطرناک ‌ست، رکورد شناگر زن آبهای آزاد چرا ثبت نشد ؟ لباس فوتبال دختران چند ماه موضوع درگیری بود ؟ و.و.و.و.. ای اسلام و ‌ای جمهوری اسلامی وجود خبیث و کثیف کرکس منشتان از میهن عقاب‌ها و شیران بزودی زود دفع خواهد شد.
جمعه 4 مرداد 1392 - 11:47
arashbehdin - اتلانتا - امریکا
این بیچاره ها در نبود امکانات جان دادند. جا قحط است که میروند پاکستان؟ بدبختها خوراکی هایشان در چهل و هشت ساعت پیش از گم شدن تمام شده بود، شاید از گرسنگی اشتباه کردند.
جمعه 4 مرداد 1392 - 12:13
ARTEMIS-SW - .پاريس - فرانسه
raheme - کویت - کویت این جوانان در ارتفاعی بیش از ۵۰۰۰ متر هستند و هیچ هلیکوپتری نمی‌تواند بیش از ۵۰۰۰ متر بالا برود چون سقوط می‌کند این گفته ی من نیست بلکه یکی‌ از متخصصان!!فقط نفرات کوهنورد میتواند آنها را نجات دهند!! این ۳ کوهنورد در هنگام بازگشت راه اشتباهی‌ را به جای راه صعود انتخاب کردند-با امید نجات آنها----همین
جمعه 4 مرداد 1392 - 13:10
Jiddu_Krishnamurti - هامبورگ - آلمان
همه ما می دانیم در مملکتی زندگی می کنیم که قانون در آن وجود ندارد .حالا این 3 نفر هیچ کدام یک از کوهنوردان ایرانی دیگر که جان خودشان در این راه از دست دادند مورد حمایت فدراسیون گوهنوردی بودند؟برای مثال لیلا اسندیاری کوهنورد زن ایرانی بود که رکوردهای صعود متعددی را به عنوان نخستین زن کوهنورد ایرانی به نام خود به ثبت رساند. در یکی از شاخص‌ترین صعودهای خود موفق شد به قله دشوار نانگاپاربات صعود کند؛ صعودی که از سوی فدراسیون کوهنوردی ایران هرگز پذیرفته نشد. اما پس از مرگش بارها از این صعود یاد شد.وی همچنین در تلاش برای ثبت رکوردی جدید، قصد صعود به قله کی۲، دشوارترین قله جهان را داشت که به دلیل شرایط نامساعد جوی موفق به این کار نشد. وجه مشخص صعودهای وی به هیمالیا، تأمین هزینه صعودها شخصاً و بدون کمک‌های دولتی بوده‌است تا جایی که به گفته خود برای صعود به قله K۲ مجبور شده‌است خانه خود را بفروشد. وی در آخرین صعود خود در راه بازگشت از صعود موفق قلهگاشربروم ۲ به دلیل خستگی و از دست دادن تعادل خود در سقوطی ۳۰۰ متری کشته شد. بنابر وصیت وی جسد وی در همان محل باقی ماند.
جمعه 4 مرداد 1392 - 14:03
Jiddu_Krishnamurti - هامبورگ - آلمان
کلا در ایران تمام فدراسیون ها متعلق به یک مشت مزدور و ... هست و کسانی که دارای استعداد مستقل و فردی هستند در هر رشته ورزشی که فعالیت می کنند تمام هزینه ها را به صورت شخصی پراخت می کنند .و باید گفت که کوهنوردی از آن دسته ورزشهایی هست که در ایران باید به صورت مستقل انجام شود که خطرات آن هم باید به جان خرید و کلا کوهنوردان حرفه ای از روزی که کوهنوردی را شروع می کنند تمام این خطرات را آگاهانه به جان می خرند.
جمعه 4 مرداد 1392 - 14:08
♥آزادی♥ - انتالیا - ترکیه
واقعا ناراحتم ناراحت.چیزی جز تسلیت گفتن نمیتونم بگم هیچ کاری هم از دست ما بر نمیاد.واقعا حیف حیف این جوانهای برومند که با این همه استعداد و توانایی باید به خاطر بی لیاقتی مسئولهای فدراسیون خودشون با امکانات کمشون برن و این اتفاق براشون بیفته.دلم گرفته از این فاجعه.متاسفم برای پدر و مادر هاشون.
جمعه 4 مرداد 1392 - 15:39
mehraban1980 - تهران - ایران
امیدوارم تا به حال زنده باشند و به سلامت پیش خانواده هاشون برگردند.
جمعه 4 مرداد 1392 - 16:02
shady_sho - تهران - ایران
خیلی دردناکه خدا به خونوتده هاشون صبر بده وقتی یادم میوفته اون بالا تو اون سرما تنها و غریب تشنه و گشنه چشم انتظار کمک بودند و هیچکی به فریادشون نرسید قلبم آتیش میگیره یادتون همیشه در قلب ماست.. روحشون قرین رحمت خداوند........
جمعه 4 مرداد 1392 - 17:38
farahnoush - ساری - ایران
اگر ما دولت درست و حسابی داشتیم !!! .. این اتفاق نمی افتاد !!! . حداقل جسد بچه ها را به خانواده ها برگردانید !.
شنبه 5 مرداد 1392 - 03:03
shayan_mehran - تهران - ایران
...پسران کوهستان فاتحین برود پیک هرگز فراموش نخواهید شد ...
شنبه 5 مرداد 1392 - 09:29
جنگنده - تهران - ایران
اگر فدراسیون اجازه میداد و اینها کشته میشدند مقصر فدراسیون بود اگر هم اجازه نمیداد که نداد و باز هم اینها اکشته میشدند بازهم مقصر فدراسیونه، نمیدونم چرا ایرانیها عادت دارن هرکار اشتباهی که میکنند، دنبال یک مقصر بگردند. این ماجرا هم درست مثل این است که شما بانجی جامپینگ کنید برای کسب شهرت ولی بدون طناب مخصوص، خوب با سر به زمین میخورید. فتح قله آنهم از مسیر جدید آنهم بالای هشت هزار متر، آنهم بدون در نظر گرفتن شرایط و مسیر برگشت، آنهم بدون تجهیزات کافی، آنهم بدون تجربه کافی، آنهم بدون تیم کارآمد و حرفه ای، یعنی خودکشی، حالا میخواهید واقعیت را قبول کنید میخواهید نکنید، در حقیقت تاثیری ندارد
شنبه 5 مرداد 1392 - 11:56
وکیل دادگستری معلق سیاسی - لندن - انگلستان
شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد. فریبنده زاد و فریبا بمیرد. شب مرگ تنها نشیند به موجی. رود گوشه ای دور و تنها بمیرد. در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب. که خود در میان غزلها بمیرد. گروهی بر آنند که این مرغ شیدا. کجا عاشقی کرد آنجا بمیرد.
شنبه 5 مرداد 1392 - 15:44
sarah_shams - تهران - ایران
واقعا کسی درست و دقیق نمیدونه توی اون چند روز اون بالا چی به این جوونای بیچاره گذشته خدا به خونواده هاشون صبر بده منکه اصلا نمیشناختمشون انقدر ناراحت و آشفتم وای به حال و روز اونا.
شنبه 5 مرداد 1392 - 23:14
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.