با ۱۴ درصد بیسواد نمی توان به اقتصاد پویا رسید
سعید پیوندی، کارشناس مسائل آموزشی، در گفتوگو با دویچه وله تبعات اقتصادی، اجتماعی و حقوقی بیسوادی را برمیشمارد. او معتقد است تفاوت چندانی بین بیسوادی کودکان و بزرگسالان از نظر اثرات منفی بیسوادی وجود ندارد.
علی باقرزاده، رئیس سازمان نهضت سوادآموزی ایران، اعلام کرد که دستکم ۱۴ درصد افراد بالای ۶ سال در کشور بیسوادند. این آمار مربوط به سرشماری سال ۱۳۹۰ است.
بر اساس گزارش توسعه انسانی سازمان ملل، شمار بیسوادان بزرگسال در ایران حتی نسبت به کشورهایی نظیر ترکیه، قطر، بحرین و عربستان نیز بیشتر است.
سعید پیوندی، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل آموزشی در پاریس، می گوید که ۱۴ درصد بیسواد بالای ۶ سال برای کشوری در سطح ایران آمار بسیار بالایی است، چون به گفته او در جوامع امروزی مسئله دیگر نه بیسوادی بلکه سطح سواد افراد است. او میگوید: «این آمار شاید برای ۵۰ یا ۶۰ سال پیش آمار مثبت و مطلوبی بود اما در دنیایی که اقتصاد با علم و فنآوری پیوند خورده و روابط اجتماعی نیز به نوعی با دانش امروزی مربوط میشوند، وجود بیسوادی در کشور به معنای توسعهنیافتگی و محرومیت بخشی از جامعه است.»
سعید پیوندی میگوید در ازای هر هزار دانشآموزی که وارد مدرسه میشوند، ۱۷۰ تا ۱۸۰ نفر مدرسه را ترک میکنند
در کشورهای پیشرفته دنیا از جمله فرانسه آموزش تا ۱۵ سالگی و پایان دوره اول متوسطه اجباری است. در آلمان نیز تحصیل تا کلاس نهم اجباری است.
در سال ۱۳۵۸ و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، "نهضت سوادآموزی ایران" به منظور آموزش خواندن و نوشتن به بزرگسالان و کودکان محروم تاسیس شد. اینک با گذشت ۳۴ سال از تاسیس این نهاد، آمار بیسوادان ایران به ۱۴ درصد رسیده است.
سعید پیوندی به تعریف امروزی از سواد و سواد آموزی اشاره میکند که بر اساس آن سوادآموزی عبارت از برخورداری از تواناییهایی است که زندگی در جامعه امروز و حضور در بازار کار را میسر میسازد. بر این مبنا حداقل ۸ یا ۹ سال تحصیل برای همه افراد ضروری است.
بر مبنای این تعریف، آقای پیوندی دو اشکال اساسی را بر برنامه نهضت سوادآموزی ایران وارد میداند: «اشکال اول ناکافی بودن میزان سوادی است که نهضت سوادآموزی به بزرگسالان یاد میدهد و اشکال دوم به عدم استمرار رابطه با نوسوادان باز میگردد به این معنا که نوسوادانی که از سواد خود به طور مستمر استفاده نکنند دوباره در معرض خطر بی سوادی قرار میگیرند.»
آمار بیسوادان ایران هرساله افزایش مییابد
در سال ۱۳۵۷ و در آستانه انقلاب اسلامی ۱۵ میلیون بیسواد در ایران وجود داشت. از زمان تاسیس نهضت سوادآموزی تا کنون حدود ۱۲ میلیون نفر به کمک این سازمان باسواد شدهاند. به گفته آقای پیوندی با توجه به نرخ رشد جمعیت و نیز مرگ و میر، اگر هرساله به تعداد بیسوادان اضافه نمیشد، هم اکنون باید آمار بیسوادان ایران کمتر از ۵ درصد میبود ولی چنین نیست.
سعید پیوندی دلیل این امر را ضعف نظام آموزشی ایران میداند. او میگوید: «نظام آموزشی ایران در جذب همه کودکان در سن تحصیل و تامین آموزش اجباری موفق نبوده است و در نتیجه نه تنها "ذخیره" بیسوادان ما کاهش نیافته بلکه ما با افزایش پدیده بیسوادی و کمسوادی در ایران مواجه هستیم. فراموش نکنیم نوجوانانی که در سنین کم ناچار به ترک تحصیل میشوند به طور دائم در خطر رانده شدن به سوی جمعیت بیسواد قرار دارند.»
آقای پیوندی میگوید از هر نسلی که هر ساله وارد مدرسه میشوند، بین ۱۵ تا ۲۰ درصد در سالهای اول دوره ابتدایی مدرسه را ترک میکنند؛ این بدان معنی است که در ازای هر هزار دانش آموزی که وارد مدرسه میشوند، ۱۷۰ تا ۱۸۰ نفر مدرسه را ترک میکنند. این رقم در اروپا به دلیل اجرای درست آموزش اجباری تقریبا صفر است.
این امر باعث می شود که تعداد بیسوادان و کم سوادان ایران علیرغم آموزش نهضت سواد آموزی همه ساله افزایش پیدا کند.
تفاوتی بین بیسوادی بزرگسال و کودک نیست
مرکز آمار ایران اعلام کرده است که ۲۵ درصد بزرگسالان کشور تنها تحصیلات دوران ابتدایی را به پایان رساندهاند. بر اساس معیارهای امروزی تعریف بیسوادی، این گروه را نیز میتوان جزو بیسوادان به حساب آورد. از نظر تاثیرات اجتماعی و اقتصادی بیسوادی، آیا تفاوتی بین بیسوادان بزرگسال و کودکان بیسواد وجود دارد؟
سعید پیوندی به سه بعد حقوقی، اقتصادی و اجتماعی بیسوادی اشاره میکند و تصریح میکند که در بعد حقوقی و از این منظر که آموزش حق اولیه هر انسان است، تفاوتی بین گرفتن این حق از بزرگسالان و کودکان وجود ندارد.
در بعد اجتماعی آقای پیوندی به ارتباط بیسوادی با عدم مشارکت یا مشارکت ناآگاهانه اشاره میکند و میگوید در واقع شهروند بودن و مشارکت در زندگی اجتماعی و سیاسی در دنیای امروز بدون سواد ممکن نیست و از این جنبه بیسوادی بزرگسالان تاثیر منفی بیشتری دارد تا بیسوادی کودکان.
سعید پیوندی در حیطه اقتصادی معتقد است بیسوادی نشانه توسعه نیافتگی اقتصادی است و با یک جمعیت کم سواد یا بیسواد نمی توان اقتصادی پیشرفته یا پویا داشت. او در این زمینه بیسوادی بزرگسالان را بیشتر منفی میداند اما درباره اثرات اقتصادی بیسوادی کودکان نیز میگوید: «در ایران پدیده کودکان کار نتیجه مستقیم ترک تحصیل زودرس و یا باز ماندن از تحصیل در میان نوجوانان است بنابراین میتوان گفت بیسوادی یا کم سوادی سن و گروه نمیشناسد و نوعی آفت اجتماعی است که جامعه را از پیشرفت و توسعه موزون باز میدارد. کودکان بیسواد امروز به بزرگسالان بیسواد فردا تبدیل خواهند شد و این به معنای روبرو شدن با دشواریهای زندگی در حیطه بازار کار، خانواده و جامعه خواهد بود.»