نقشه 2 برادر در خانه‌نشینی مادر سختگیر

وطن امروز : 2 برادر وقتی در برابر ارثیه میلیاردی پدر و سختگیری‌های مادر تحصیلکرده قرار گرفتند به توطئه‌ای دست زدند و مادر را خانه‌نشین کردند. تنها دختر این خانواده که در اروپا زندگی می‌کرد تصور داشت مادرش بیماری دارد و تحت درمان است.

«ساناز» دختری که از سال‌ها پیش به نروژ رفته بود تنها تماس‌های تلفنی با خانواده‌اش داشت طوری که وقتی پدرش سکته قلبی کرد، نتوانست خود را به مراسم درگذشت وی برساند.

وی در کشور غریب، همیشه نگران مادرش بود و تنها به 2 برادرش امید داشت و هر از گاهی با ایران تماس می‌گرفت تا اینکه از برادرش شنید مادرشان به خاطر مرگ ناگهانی پدرشان و با گذشت زمان افسرده شده است. «آرش» در این تماس به تنها خواهرش گفت، پزشک دستور داده مادر در خانه بماند و برای وی پرستار خانگی گرفته‌اند.ساناز هر وقت می‌خواست با مادرش صحبت کند برادرانش ادعا می‌کردند وی خواب است و تنها توانست یک بار با مادرش صحبت کند و زمانی که صدای پر از غم وی را شنید به فکر افتاد تا خود را زودتر به ایران برساند. چند ماهی گذشت و دختر جوان بعد از سال‌ها دوری از خانواده به ایران آمد و مادر رنگ‌پریده‌اش را روی تختخواب دید.

مادر 55 ساله در حالی که خواب در چشمانش سنگینی می‌کرد از اینکه دخترش در کنارش بود احساس آرامش می‌کرد و زیر لب می‌گفت من خوبم و قرص‌ها مرا زمینگیر کرده است.

ساناز که از ادعای مادرش شوکه شده بود سراغ برادرانش رفت و از آنها علت بیماری را پرسید و 2 برادر گفتند بعد از مرگ ناگهانی پدر، مادر شوکه شد و هر روز گریه می‌کرد و حتی دیگر به شرکت نمی‌رفت و پزشکان وی را تحت درمان قرار داده‌اند. دختر جوان بعد از مدتی خواست برای بهتر شدن حال روحی مادرش وی را به خانه ویلایی‌شان در شمال ببرد که 2 برادر به تصمیم خواهرشان اعتراض کرده و گفتند مادر باید تحت درمان و در خانه باشد. ساناز که به اصرارهای آرش و «ناصر» مشکوک شده بود، خواست پزشک مادرشان را ملاقات کند و از وضعیت درمانی مادرش باخبر شود. 2 برادر با درخواست خواهرشان شوکه شدند و بعد از لحظه‌ای سکوت آرش گفت: پزشک متخصص به خارج از کشور رفته و ماه بعد به ایران باز‌می‌گردد. آرش که احساس می‌کرد خواهرش به آنها شک دارد با سفر مادرشان موافقت کرد و با دادن قرص‌هایی که داخل یک قوطی بود به مسافرت خواهر و مادر بیمارشان رضایت داد و اصرار کرد قرص را سر ساعت به مادر بدهد.

روز 20 خردادماه امسال مادر و دختر به ویلای شمال رسیدند و مادر با خوردن قرص دوباره به خواب رفت و بعد از ساعتی و در حالی که بی‌حال روی تخت بود آرام و زیر لب می‌گفت که من بیمار نیستم و فقط تحت‌تاثیر قرص‌ها به خواب می‌روم.

ساناز دوباره در برابر ادعاهای تکراری مادرش قرار گرفت و در دادن قرص‌ها به مادرش به مدت یک روز دست نگه داشت.

مادر 55 ساله که یک روز بود قرص‌ها را نمی‌خورد وضع بهتری پیدا کرد و روی پاهایش ایستاد و طوری رفتار می‌کرد که انگار هیچ بیماری‌ای نداشته و به دخترش که از دیدن این صحنه متعجب بود، گفت: بعد از مرگ پدرت مسؤولیت کاری‌ام در شرکت بیشتر شد و آرش و ناصر هر روز همراهم بودند تا اینکه با دادن قرص‌هایی به بهانه‌های مختلف زمینگیرم کردند و از اتفاقات شرکت بی‌خبرم. ساناز همراه مادرش خیلی زود به تهران بازگشتند و آرش و ناصر وقتی دیدند مادرشان در سلامت کامل پیش روی آنها ایستاده شروع به نقش‌پردازی کردند. مادر خانواده از اینکه پسرانش نقش‌پردازی می‌کردند ناراحت بود و بی‌تفاوت به این موضوع به شرکت رفت و در بررسی از حساب‌ها متوجه شد حدود یک‌میلیارد تومان از حساب بانکی کم شده و زمانی که موضوع را از حسابدار شرکت پرسید متوجه شد آرش و ناصر در این مدت به بهانه‌های مختلف و حتی به بهانه خرج درمان مادرشان از حساب شرکت پول برداشت کرده‌اند. «سهیلا» خیلی زود به خانه بازگشت و از پسرانش خواست دلیل این کارها و برداشت پول‌ها را برایش توضیح دهند و آرش که فکر نمی‌کرد نقشه آنها افشا شده باشد با عصبانیت ادعا کرد ارث پدرشان است و هر کار که بخواهند، می‌کنند. خواهر جوان که از حرف‌های برادرش عصبانی شده بود برای میانجیگری وارد سالن پذیرایی شد و از آرش خواست ساکت شود که برادر عصبانی وی را به باد کتک گرفت و گفت تو بودی که نقشه ما را فاش کردی! ناصر که دید برادرش دست از کتک‌ زدن خواهرش برنمی‌دارد برای نجات ساناز به برادرش حمله کرد و در درگیری 2 برادر ناصر سرش به دیوار خورد و بیهوش شد.

با انتقال ناصر به بیمارستان، ساناز پیش پلیس رفت و با شکایتی از آنان خواست آرش را دستگیر کنند. پسر بزرگ خانواده وقتی پیش‌روی بازپرس دادسرای شمیرانات ایستاد، گفت: فکر نکنم استفاده از ارث پدری‌ام جرم باشد و ناصر نیز شریک من است و با هم خانه‌ای در شمال پایتخت خریدیم و زمانی‌که درگیر شدم قصد نداشتم به ناصر آسیبی برسانم و فقط وی را هل دادم. سهیلا که در جلسه دادرسی پسرش حضور داشت به بازپرس پرونده گفت: پسرانم بی‌اجازه از حساب شرکت پول برداشت کردند و در این مدت با دادن قرص‌های خواب‌آور مرا از این ماجرا دور نگه داشتند تا به‌راحتی دست به این کلاهبرداری بزنند. وی افزود: اگر دخترم از نروژ به سراغم نمی‌آمد معلوم نبود آنها چه بلایی به سرم می‌آوردند تا پول بیشتری به جیب بزنند. مادر خانواده گفت: من در شرکت تجاری‌مان با همسرم شریک بودم و بعد از مرگ وی همه کارهای شرکت به دوش من افتاد و من از پسرانم نیز کمک خواستم اما آنها با این نقشه قصد داشتند با پول‌های من و همسرم خوشگذرانی کنند. آرش که چاره‌ای جز اعتراف نداشت به بازپرس پرونده گفت: در خانواده ثروتمندی به دنیا آمدم ولی پدر و مادرم همیشه من و برادرم را محدود می‌کردند. بعد از اینکه پدرم درگذشت با ناصر تصمیم گرفتیم مدتی مادرمان را داخل خانه نگه داریم و پرستار خانگی نیز از این ماجرا خبری نداشت و ما با پول‌های شرکت خوشگذرانی می‌کردیم تا اینکه خواهرمان از نروژ آمد و نقشه‌‌هایمان را برملا کرد. بنابر این گزارش، با توجه به اصرار مادر این 2 پسر ناخلف هردو با قرار قانونی در بازداشت هستند تا تصمیم‌گیری قضایی صورت گیرد.

+79
رأی دهید
-12

دنیای وحشی - تهران - ایران
شیطان که شاخ ودم نداره و میتونه به شکلهای مختلف ما آدمهارو گمراه کنه که درزندگی این خانواده به صورت پول و ارثیه پدری توانسته باعث گمراهی و وسوسه دوبرادر نادان بشه که البته به نظرم این خانواده همگی شانس آوردند که برادرها موفق نشدند تا مرحله قتل مادر یا خواهرشون و حتی یکدیگر پیش بروند و قبل از اینکه اتفاق غیر قابل جبرانی براشون بیفته پته هاشون روی آب افتاد و دراین مرحله باز امید زیادی برای جبران کارهاشون دارند البته اگر که بخواهند به خوبی جبران کنند و نه به بدی .
‌سه شنبه 4 تير 1392 - 04:30
hana257 - تهران - ایران
زن پول پرست حقشه. مادر شوهر من هم همین طوره. دوسال هست پدر شوهرم فوت کرده و چون مرگش ناگهانی بود وصیت نامه ای هم در کار نبود و 5 واحد خونه ازش به جا مونده مادر شوهرم بلافاصله قبل از چهلم به بهانه تصفیه حساب با مستاجرها از همه بچه ها وکالت داراییها رو گرفت و با اینکه پسرهاش همه به پول احتیاج دارند فقط میگه خونه ها فروش نمیرن. به قول پسر خودش قیمت میلیاردی گذاشته که کسی نبره.
‌سه شنبه 4 تير 1392 - 08:48
aisa jijar - سمنان - ایران
البته این دوتا عیاش که حقشون بوده چیزی نگیرن حتما مادروپدره میدونستن بهشون نمیدادن ولی خیلی از این پدرومادراهستن که به بچه هاشون سخت میگیرن ودنیای مال دارن که ازشون دریغ میکنن والبته شک نکنید که جای دیگه ضربشو میخورن وپولشونو مردم میخورن.. وای به حال این پدرومادرها که عاقبت اندیش نیستن...
‌چهارشنبه 5 تير 1392 - 00:18
aisa jijar - سمنان - ایران
لعنت به این پولدارهای گداصفت کهتازنده ان به بچه هاشون نمیدن جمع میکنن باخودشون ببرن توقبر،معلومه بچه هاعقده ای میشن وخلافکار.. پدرزن داداش خدابیامرز منم همینجوری بود بعداز مرگش بچه ها سرمال باباشون مثل گرگ همدیگه رودریدن...حالاهرکدوم مال ومنالی به هم زدن اما چه فایده دیگه صلح وصفایی بینشون نیست...
‌چهارشنبه 5 تير 1392 - 00:11
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.