مار هستهای نیش میزند
مجید محمدی ( جامعه شناس )
مناظره سوم میان نامزدهای تایید صلاحیت شده شورای نگهبان برای انتخابات ریاست جمهوری، از جهت شفافسازی آنچه در میان مقامات جمهوری اسلامی در مذاکرات هستهای گذشته است، یک نقطهی مثبت این مجموعه مناظرات خستهکننده و نسبتا کم حاصل (با توجه به هزینهای که صرف آنها شد) بود.
این شفاف سازی نشان داد که حتی در نظامی استبدادی مثل جمهوری اسلامی و حتی با کنترلی که بر رسانهی دولتی تلویزیون و فشارهای امنیتی که روی نامزدها وجود دارد اگر چهارچوب مناظره و گفتوگو به جریان بیفتد در نهایت شهروندان منتفع خواهند شد. این مناظره مشکلات درگیر در بیت الغزل مسائل سیاست خارجی کشور را در برابر عموم قرار داد.
کیسه اسرار مگو
رابطهی مستقیمی میان گفتوگو و مشروعیتزدایی بیشتر از جمهوری اسلامی وجود دارد. هر چه قدر گفتوگو میان افراد واقعیتر و شفافتر باشد مشروعیت رژیم بیشتر مخدوش میشود. در مناظرههای اول و دوم نامزدهای انتخابات، مناظرهای شکل نگرفت چون به نامزدها گفته شده بود مستقیما به گفتوگو با دیگر نامزدها نپردازند. اما هنگامی که در مناظرهی سوم مجوز این امر صادر شد اسرار مگوی جمهوری اسلامی مثل سرکوبهای شهرستانها (سمیرم، سبزوار، ایذه و فیروزآباد که در رسانههای داخلی بازتاب نیافت)، سرکوب دانشجویان و بالاخص نقش مخرب حکومت در رسیدن مذاکرات هستهای به دور باطل آشکار شد.
مار از کیسه بیرون آمد
آنچه را که آیتالله خامنهای و دستگاههای امنیتی و تبلیغاتی حکومت از آن میترسیدند در مناظرهی سوم از کیسهی مارگیری حکومت بیرون زد. آیتالله خامنهای برای داغ کردن تنور انتخابات اندکی سر کیسهی اطلاع رسانی در باب انشقاق میان مقامات حکومت را بالاخص در حوزههای مربوط به ماشین سرکوب و مذاکرات هستهای باز کرد اما همین حد از اطلاع رسانی سه موضوع را نشان داد:
۱) علی رغم ادعای حکومت، نه تنها شهروندان بلکه مقامات حکومتی در نوع پیشبرد برنامهی هستهای اجماع ندارند: «آقای حداد عادل می گویند زمانی آمریکاییها کنار می آیند که ما مقاومت کنیم، آیا ما مقاومت کنیم که مردم گرسنه بمانند؟ مقاومت کنیم که تحریمهای اقتصادی آثارش را بیشتر نشان دهد؟» (محسن رضایی)؛ «هم بر حق غنی سازی اصرار کنیم و هم با هدایت هوشمندانه موضوع را به نحوی عمل کنیم که با کشورهای دیگر قهر نباشیم.» (ولایتی) این سخنان نشان می دهند که تنها اصلاح طلبان و عملگرایان منتقد وضعیت موجود سیاست خارجی نیستند.
۲) لابی جمهوری اسلامی در خارج کشور حدود یک دهه است که تبلیغ می کند این غربیها هستند که نمیگذارند مذاکرات اتمی قدمی به جلو بردارد. سخنان ولایتی و رضایی که یکی مشاور سیاست خارجی رهبر جمهوری اسلامی و دیگری دبیر مجمع تشخصی مصلحت است و خود را سرباز نظام معرفی می کند خلاف این نکته را گواهی داد: «زمان آقای جلیلی ما با آقای سولانا ۲۷۰۰ سانتریفیوژ را توافق کردیم اما اگر قراردادی درست منعقد کرده بودیم و جای پایش محکم می شد بهتر نبود؟» (رضایی) (جلیلی بعدا این سخن وی را تصحیح کرد که مذاکرات مربوطه میان لاریجانی و سولانا جریان داشته است)؛ «مذاکرات سولانا و آقای لاریجانی به جای خوبی رسید و به این توافق درباره همین تعداد سانتریفیوژ رسیدند اما همزمان با اینکه آقای لاریجانی و سولانا مذاکره میکردند یک مقام بلندپایه اجرایی در نمازجمعه تهران گفت که ما درخصوص مسائل هسته ای مذاکره نمیکنیم… سولانا در مذاکرات بعدی تلکس این خبر را نشان دادند که یکی از مسئولان اجرایی گفته است ما در خصوص مسائل هستهای مذاکره نمی کنیم، کارشکنی شد.» (ولایتی)
ولایتی اصولا کار گروه مذاکره کنندهی ایرانی را دیپلماسی نمی داند: «دیپلماسی این نیست که انسان برود مقابل کشورهای دیگر خطابه بخواند و در مصاحبه مطبوعاتی مطالب خود را بیان کند.» او تیم ایرانی را مسئول شکست مذاکرات در آلماتی معرفی می کند: «در آخرین دوری که در آلماتی آقای دکتر جلیلی داشت، آنها پیشنهادهایی به ایران کردند که بر اساس آن می شد کارها را مقداری جلو ببریم و آن پیشنهاد این بود که طرف مقابل ۵+۱ گفت غنی سازی ۲۰ درصد را متوقف کنید و در کارهای فردو هم مقداری کندی ایجاد شود...آنها اعلام کردند این سه تحریم را بر میداریم و ما در پاسخ گفتیم که این کار را میکنیم، شما کل تحریمها را بردارید، که به شهادت معاون امور خارجه که در جلسه بوده است این مسائل را مطرح میکنم… وقتی طرف مقابل حاضر است چند قدم بردارد، باید ما هم انعطاف داشته باشیم و هنر دیپلماسی این است که از این فرصتها استفاده کند.»
۳) مواضع جلیلی در مذاکرات عینا مواضع امروز آیتالله خامنهای است و این رهبر جمهوری اسلامی است که به تنش در روابط خارجی و موضوع غنی سازی نیاز دارد: «نوار گفتوگوهای آلماتی موجود است پیاده شده و خدمت آقا تقدیم شده است. اتفاقا همین گزارشی را که بر این مبنا نوشته بودید، ایشان نوشته بودند که ایشان از کجا دارد میگوید که این خلاف است.» (جلیلی)
در مواردی نیز افرادی که میخواستهاند خود را به خامنهای نزدیک کنند مواضعی گرفتهاند که در نهایت به تنش بیشتر دامن زده است: «اقای رضایی، جنابعالی همان کسی هستید که درجمع گفتید که شورای امنیت سازمان ملل به مراتب بهتر از شورای حکام است و اقای روحانی چرا جلوی این کار را گرفته است که پرونده از شورای حکام نرود به شورای امنیت.» (روحانی)
این مباحث در نهایت تذبذب علی خامنهای در سیاستها را نمایان ساخت: «هم حرکات آقای جلیلی را بالاخره نظام دارد کنترل می کند هم آقای روحانی را» (رضایی). این بدین معناست که خامنهای دو دسته سیاست متضاد را حمایت می کرده است (در عرف سیاسی جمهوری اسلامی وقتی می گویند «نظام» منظور علی خامنهای و بیت رهبری است).
مار نیش میزند
در مناظرهی سوم نه تنها عارف و روحانی بلکه محسن رضایی و علی اکبر ولایتی مستقیما و آشکارا مواضع جلیلی در مذاکرات هستهای را که عینا مواضع خامنهای است، مخرب و بیاستفاده و بدون منطق دیپلماتیک معرفی کردند. ۱۰ دور مذاکرات میان آژانس و جمهوری اسلامی و چندین دور مذاکرات با ۵+۱ حاصلی نداشته است. خامنهای در شش سال گذشته معرف خط مقاومت در برابر خواستهای ۵+۱ بوده است و جلیلی این مسیر را به یکی از نکات محوری کارزار انتخاباتی خود مبدل کرده است.
این مناظره نشان داد که نه تنها اصلاحطلبان و عملگرایان، بلکه نیروهای سنتی اقتدارگرا (موتلفه و جامعهی مدرسین قم با نامزدی ولایتی) از این مواضع ناراضیاند و میخواهند مذاکرات اتمی با نوعی مصالحه به انجام برسد.
دو سایت عصر ایران و الف که هر دو به جناح های اقتدارگرا تعلق دارند با دفاع از حدیبیه (پیمانی که متضمن مصالحه میان پیامبیر اسلام و مخالفانش بود) در واقع به آیتالله خامنهای توصیه میکنند راه مصالحه را برگزیند.