سال بحران ها و زلزله های سیاسی و اقتصادی
دکتر بهروز بهبودی
زلزله یک بار دیگر قلب ها را در ایران دردمند کرد، عده زیادی را روانه بیمارستان و عده ای را به کام مرگ فرستاد. زلزله سال هاست که در ایران قربانی می گیرد اما این بار در کنار نیروگاه اتمی روی داد و نگرانی ها را بیشتر از گذشته کرد. نیروگاه بوشهر قدیمی و کهنه است و حالا که زلزله در آن منطقه اتفاق افتاده، مردم جنوب ایران و حتی همسایگان را در معرض خطر قرار داده است. ایران به لحاظ ایمنی، در اندازه های ژاپن نیست. ژاپن بعد از حادثه بیش از یک سال قبلش، متحمل خسارات فراوان شد، جمهوری اسلامی که آن میزان از ایمنی را برای نیروگاهش و همچنین برای خانه های مردم فراهم نکرده تا چه اندازه می خواهد قربانی بدهد؟
به راستی نظامی که استانداردهای لازم را چه به لحاظ اخلاقی، چه به لحاظ محیطی ندارد، چرا باید در داشتن چیزی اصرار بورزد که باعث از بین رفتن کشور بشود؟ ایران آیا منابع طبیعی کمی دارد؟ منابع نیروهای خورشیدی، بادی و آبی در ایران کم است؟ چرا نباید از سدهای کوچک و بزرگی که در ایران ساخته شده اند و بعضی از آنها حتی آثار تاریخی و باستانی کشور را در معرض از بین رفتن گذاشته اند، به درستی استفاده نشود؟ آیا این سدها با هزینه های گزاف در ایران ساخته شده اند تا مردم جنوب در گرمای طاقت فرسای تابستان با قطعی گاه و بیگاه برق روبرو باشند و انرژی تولید شده حاصل از آنها به کشورهایی چون عراق و سوریه فرستاده شود؟ چرا باید بدون پی ریزی های لازم بنایی را بسازیم که همواره مثل یک بمب ساعتی برای کشور و زندگی مردم عمل می کند؟
جمهوری اسلامی تا کی می خواهد با ندانم کاری هایش از جان و مال مردم مایه بگذارد و آنها را قربانی بلندپروازی های خود کند؟ مردم ایران واقعا مانده اند و درمانده. به راستی آنها با که و در چند جبهه باید بجنگند؟ با نظامی که با آنها و خواسته هایشان بیگانه است؟ با گرانی، با فشارهای حاصل از تحریم ها، با جنگ قدرت در میان گروه های داخل و حتی خارج از نظام؟ به راستی با که و در کدام جبهه ها؟
رهبر جمهوری اسلامی، که عادت کرده و هر سال را به نامی می خواند ، سال گذشته را سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی خوانده بود اما آن سال به یکی از بدترین سال ها برای مردم تبدیل شد و در آن ارزش پول ملی به گواهی خود آقایان به نصف رسید آن هم در عرض شش ماه.
رهبر ایران امسال را سال حماسه سیاسی و اقتصادی خوانده است. از هفته های گذشته افراد و گروه های فراوانی در همین سال جهاد سیاسی و اقتصادی در نبود احزاب تاثیرگذار آمادگی خود را برای نامزدی در انتخابات خرداد 92 اعلام کرده اند این تعداد اگرچه ممکن است در روزهای نزدیک به انتخابت کمتر شود و یا حتی بعضی ها به نفع بعضی کنار بروند، حکایت از یک آشفتگی هم دارد، یک نابسامانی که اتفاقا قرار است در همین سال به اصطلاح حماسه سیاسی و اقتصادی اتفاق بیفتد.
امسال هم مثل سال گذشته نامگذاری رهبر ایران برعکس خواهد شد و بحران های اقتصادی و سیاسی زیادی گریبان کشور را خواهد گرفت زیرا این نامگذاری ها واقع گرایانه نیست و زیربناهای لازم را ندارد درست مثل ساختن همان نیروگاه اتمی بدون زیربناها و استانداردهای لازم ، چون کاشتن شاخه های گیاه بامبو در دل کویر خشک و وعده ریشه و بیشه ای سبز را به مردم می دهند.
ایران با وجود جنگ های قدرت به راه افتاده در کشور روز به روز نحیف تر می شود و نامگذاری های رهبر ایران که کسی هم به آنها توجهی نمی کند مشکلات را نمی تواند حل کند. ایران نیازمند تجدیدنظرهای فراوان است و این تجدیدنظرها با وجود جمهوری اسلامی مجالی پیدا نمی کند. البته این تجدیدنظرها با گروه های مخالف موجود در داخل و خارج که بسیاری از آنها با سران جمهوری اسلامی تفاوتی ندارند و در پشت پرده به دنبال همان بازی های قدرتی هستند که امروز در ایران رواج دارد، هم اتفاق افتادنی نیست.
ایران نیاز به همگرایی گروه ها با یکدیگر دارد وگرنه به روزگار سوریه ای دچار می شود که امروز در آن گروه های مخالف هم به اندازه بشار اسد خشونت می ورزند. این گروه ها هم در همه سال های مخالفت با جمهوری اسلامی زیربناهای لازم را نساخته اند و حتی نتوانسته اند با یکدیگر و در میان خود توافق های لازم را به وجود بیاورند.
اگر قرار بر این باشد که جمهوری اسلامی کنار برود و کسانی بیایند که در عمل تفاوتی با همین سران فعلی ندارند، هزینه هایی که بر مردم تحمیل می شود دو چندان خواهد شد. ایران امروز نیاز به همدلی و همگرایی گروه های مخالف داخل و خارج دارد تا بتوانند مفاهیم دموکراسی را از متن کاغذ به متن جامعه بیاورند. دموکراسی و پایبندی به اصول حقوق بشر، تنها شعار نیستند. گروه های مخالف باید با تمام وجود به این اصول معتقد باشند و یکی از نشانه های عملی آن هم در کنار هم ایستادن و احترام گذاشتن به حقوق یکدیگر است.
کشورهای منطقه زمانی با مخالفان جمهوری اسلامی همدلی و همراهی خواهند کرد که پیش از خودشان آنها را همدل و همراه ببینند وگرنه کسی روی باد سرمایه گذاری نمی کند. بنابراین گروه ها و سازمان های مختلفی که در حوزه دموکراسی و حقوق بشر فعال هستند باید خالصانه برای نجات ایران، اختلاف ها را کنار بگذارند و تنها به نجات ایران فکر کنند نه منفعت های امروز و فردا. مردم ایران به اندازه یک تاریخ زخم خورده هستند، آنها برای نجات از استبداد به سران جمهوری اسلامی اعتماد کردند و نتیجه اش استبداد دیگری شد. برای جلب نظر و اعتماد آنها تنها یک راه وجود دارد و آن هم ورود خالصانه به میدان و خالص ماندن تا پایان راه است.
بهروز بهبودی
ونکوور – یکشنبه - ۲۵ فروردین ۱۳۹۲
14- April- 2013