غیر از خدا فقط دو نفر ساکن این روستا بودند

عصر ایران :آخرین بازمانده های روستای کاخ کوک در سربیشه استان خراسان جنوبی، در طول مدت زندگی دو نفره شان امید داشتند آبادانی به روستا برگردد و اهالی روستا، آنها را پس از 15 سال زندگی دو نفره، از تنهایی نجات دهند و روستا را از نو آباد کنند.

به گزارش مهر، در کوچه باغ هایی که از آن فقط خانه هایی با دیوارهای گلی و سنگی مخروبه باقی مانده و درخت هایش خشکیده اند پیرمردی تکیده سر کوچه باغ نشسته و از دور کوهستانهای اطراف روستا را می بینند این تمام دلخوشی پیرمرد و پیرزن است.

سرتاسر کوچه دیوارها سنگی است پشت دیوارها باغ هایی بوده که الان فقط قامت خشکیده آنها بر زمین مانده است.

پیرمرد به سختی از پله های سنگی خانه بالا می رود و می گوید: 35 خانوار در روستا زندگی می کردند اما الان فقط من و عیالم از 15 سال پیش تا به حال به تنهایی در روستا زندگی می کنیم. چون هفت پشت ما هم اینجا زندگی می کردند. همسایه و فامیل از همان 10، 15 سال پیش به خاطر خشکسالی و بی آبی از روستا رفتند و به شهر پناه بردند. ولی اگر به ما بهترین امکانات را در شهر هم بدهند باز همه آنها را با یک لحظه تماشای کوهستان عوض نمی کنیم. دلم می خواهد وقتی در خانه را باز می کنم رو به رویم کوه باشد نه ماشین و خیابان.

 

 

اشک می ریزد و  پیرزن حرف هایش را کامل می کند: همه اهالی، جایی را داشتند که بروند ما نداشتیم. در شهر خبری نیست. اینجا زندگی برایمان بهتر است. بعضی وقتها بچه ها به ما سر می زنند برایمان با ماشین آب می آورند. اهالی روستای کلاته هم دبه های آب را با قاطر تا اینجا برایمان می آورند به همین خاطر از همه آنها ممنون هستیم.

هر لحظه ممکن است سقف چوبی خانه های سنگی که سالهاست زندگی در آن جریان ندارد فرو بریزد. تنها صدای دیگر، صدای باد است که در کوچه باغ ها، ساقه های خشکیده و خانه های خالی روستای سربیشه خراسان جنوبی جولان می دهد.

زن و مرد از لابه لای خانه های سوت و کور رد می شوند و به تنها زمینی که هنوز جان دارد می رسند. آنجا چند بوته نیمه سبز، گوجه های کال دارد. پیرزن دست پیرمرد را که به سختی حرکت می کند می گیرد و روی زمین می نشینند از آن دور کوهستان های اطراف روستا خودنمایی می کنند.

زمین های روستا تشنه تر از همیشه هستند. سه سال است زمین گندم پیرمرد آب نخورده . او می گوید: زمانی 20  خروار گندم، جو، شلغم و چغندر جمع می کردم اما حالا هیچی ! دیگر حتی همسایه هم نداریم غیر از خدا هیچ کس اینجا نیست.

 

 

پیرزن دلداری می دهد: نمی شود بروی خانه دختر و پسر. آنها از پس زندگی خودشان هم بر نمی آیند. خدا شما را برای من نگه دارد.

خانه آقای سعیدی، تلفن، برق، آب و تلویزیون ندارند شب ها از پله های خانه هم  پایین نمی آیند مبادا در تاریکی اتفاقی برایشان بیفتد و نتوانند به خودشان کمک کنند. با این حال پیرمرد معتقد است زندگی خوبی دارند و می خواهند تا آخر عمر همین جا بمانند چون در شهر حوصله شان از دود و ماشین سر می رود اما در روستا با اینکه کاری ندارند می توانند راحت نفس بکشند، نفسی بدون دود و مزاحمت برای کسی.  آرزو دارند در همین روستا هم دفن شوند.

درهای خانه تار عنکبوت بسته، وسایل خانه، بیشتر از قبل خاک گرفته، هنوز قوری روی کتری و کتری روی چراغ فیتیله ای است و کفش های پیرزن و پیرمرد در کنار هم جلوی در خانه. روستا با دیوارهای خشکه چین شده اش، تنها تر از قبل است. دو سنگ قبر جدید در گورستان روستا خاک تازه ای دارند. پیرزن فوت کرده و پیرمرد تنها، 11 ماه تحمل فوت همسرش را داشت.

خشکسالی 8 سال پیش روستای کاخ کوک را به ویرانی کشاند و مردم روستا آن را ترک کردند و با مرگ آخرین بازمانده ها، این روستا نیز خالی از سکنه شد شاید نام این روستا دیگر هیچ وقت زنده نشود.  هر چند که خانم و آقای سعیدی تا لحظات آخر زندگی امید داشتند آب و آبادانی به روستا برگردد و مردم دوباره روستا را بسازند.

...............

این گزارش برگرفته از مستندی به نام "غیر از خدا هیچ کس نبود" به کارگردانی حسن ساجدی است که از شبکه مستند سیما پخش شد.

+278
رأی دهید
-8

ed_man - هفشجان - ایران
خوش به حالشون بزرگترین آرزروم این که اونجا باشم. دور از هر چی دو رنگی و ......
دوشنبه 19 فروردين 1392 - 14:38
دایی جان - والنسیا - اسپانیا
بعد از پلیس راه شاهرود به سمت سبزاوار روستای هست به اسم خیر آباد و تنها ساکن روستا پیرزنی هست به اسم فاطمه که سالها تنهاست من 3 ساله پیش رفتم اونجا .برق داشت ولی میگفت خیلی مشکل آب دارام آب مصرفی شو رانندها برایش میآورند وبرای حمام به شاهرود میرود که برایش خیلی سخت است. میگفت چندین سال است که کمیته امداد میرود برای کمک یک تانکر1000 لیتری ولی فقط وعده و وع......................ده.
دوشنبه 19 فروردين 1392 - 15:26
God666 - تهران - ایران
Wow ادم نمیدونه جی بکه این جور جیزارو فقط میشه تو داستانها و قصه ها دید ولی زندکی این مرد و زن و اون رؤستا یه داستان زنده و قشنکه مرد و زنى که با وجود همه سختیها و خشکسالیها و همه رنجها هیج وقت زادکاهش رو ترک نکرد و همیشه منتظر موند تا خشکسالى از بین بره و مردم رؤستا دوباره برکردن تا زندکی تو روستا دوباره زنده بشه .اینجنین انسانهایی همیشه أزاد زندکی کردن و ازادانه هم خواهند مرد
دوشنبه 19 فروردين 1392 - 14:43
a.ahooraei - کلن - آلمان
زیبا زندگی کردند اما شاید اگه اون پیرمرد امکاناتى در اختیارش می بود از اون جهنم فرار میکرد و باقی عمرش را لااقل در یک محیط راحت تری سپری میکرد. اشکهایش در حین صحبت گویاى این موضوع بوده و وقتی همسرش وسط حرف اون میگه امکانات هم نداشتیم خود یک مهر تأیید دیگه ای هست. یادشان گرامی و امیدوارم لااقل فرزندانشون یک آرامگاه متین و زیبا براشون بسازند و یادشون را گرامى بدارند. کاش والدین من بودند تا قبل از مردنشون مکان زیبایى براشون میساختم که سی سال دیگه عمر کنن.
دوشنبه 19 فروردين 1392 - 19:19
kabootar - لاهور - پاکستان
وای به حال شون اگه یکی شون شب و نیمه شبی بیمار بشه و به کمک احتیاج داشته باشه
دوشنبه 19 فروردين 1392 - 20:11
garmsari - یورک - بریتانیا
ادمهاى بزرگى بودند و معناى عشق را نشان دادند٫روحشان شاد
دوشنبه 19 فروردين 1392 - 22:03
Royan - کالیفرنیا - آمریکا
آنهائی که به مدرن بودن ایران و تهران می نازند , اگر ایران یک کشور مدرن بود , این پیرزن و پیرمرد این حال روز را نداشتند. میتوانستد امکان زندگی با سالمندان هم سن و سال خودشون در یک شهر نزدیک محل زندگیشون با امکانات بهداشتی و پرستار و ...... داشته باشند و کشوری که هر روز به دست حاکمانش چپاول میشه از این بهتر نخواهد بود, که مردمش در سالهای آخر عمر در میان خاک و خشت زندگی را وداع بگویند و شاید تا هفته ها کسی هم خبر دارنشود.
‌سه شنبه 20 فروردين 1392 - 00:25
farda dir ast - آلمان - آلمان
ed_man - هفشجان - ایران-kabootar - لاهور - پاکستان -قصه تمام شده و هر دو تا شون به رحمت خدا رفتند،
‌سه شنبه 20 فروردين 1392 - 02:59
اینترنت ندیده - کرمان - ایران
هستند در ایران کسانی که به همین دو نفر هم رحم نکنند = مسلمانان
‌سه شنبه 20 فروردين 1392 - 11:58
zavareh - رودسر - ایران
آنطور که دیده میشود، خدای ناکریم سالیان سال این دو رنج کشیده شور بخت را ترک کرده و کاملا آنها را تنها گذاشته بوده...
‌سه شنبه 20 فروردين 1392 - 13:18
petrick - اشدود - اسراییل
روح هر دوشون شاد باشه. دلم سوخت :_(
‌سه شنبه 20 فروردين 1392 - 17:49
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.