آمیخته ای لازم برای پایان اسد و جمهوری اسلامی
ایده کمک به مخالفان، مسلح کردن آنها و عدم نظارت بر عملکردشان از سوی غرب و برخی کشورهای عربی باعث شده است که خشونت در سوریه دو طرفه و نهادینه شود. آنچه می تواند به این خشونت ها پایان دهد، سپردن جنگ به ارتش هاست نه مردمی که تا دیروز رنگ اسلحه را هم ندیده بودند و بخشی تحت تاثیر گروه های سلفی و القاعده کودکان را هم به این عرصه وارد کرده اند و در آن میانه احساسات جای منطق را گرفته است و آزادیخواهی قربانی این بازی تلخ خواهد بود
دکتر بهروز بهبودی
جنگ و درگیری در سوریه به مراحل خطرناکی رسیده است و خشونت ها از سوی دو طرف درگیر روز به روز بیشتر می شود و در آن میان سهم طرفداران حکومت اسد از اِعمال خشونت، بیشتر از دیگران است. آنان هستند که باعث دامن زدن به این اختلاف ها شده و کار را به جایی کشانده اند که تا به امروز بیش از ۱۰۰۰۰۰ نفر رسیده است . بشار اسد اگر طمع قدرت ندارد به چه دلیل راضی به نابودی کشورش و آوارگی مردم گردیده است؟ اسد چگونه می تواند دائم دیگران را متهم به دخالت در امور سوریه کند در حالیکه نسبت به جان، مال و سرنوشت مردم بی تفاوت است و پای حکومت های ناقض حقوق بشر را به جنگ های داخلی باز کرده است؟ آیا کمک های مالی و تسلیحاتی جمهوری اسلامی، چین و روسیه به سوریه برای سرکوب اعتراض ها در حکم دخالت یک کشور بیگانه در امور داخلی سوریه نیست؟
اسد پیش از آنکه یک سیاستمدار باشد یک پزشک است و برای آغاز آن کار سوگند یاد کرده، سوگندی که حکایت از آن می کند که جان انسان ها و انسانیت آنها برای پزشک، بسیار ارزشمند و او به آرمان های آن حرفه پایبند است. بشار به سوگند پزشکی خود وفادار نمانده چگونه می تواند به سوگندش در برابرمردم سوریه وفادار باشد؟ بشار اسد می کشد زیرا جان انسان ها برای او ارزشی ندارد و از این منظر میان او و یک سلاخ هیچ تفاوتی نیست؛ هر دو می درند!
در نظر من علاوه بر اسد که باید به عنوان جنایتکار جنگی در دادگاه های بین المللی محاکمه شود، دولت هایی چون دولت ایران، روسیه و چین نیز در این جنایات سهیم هستند، آنها که با سکوت و حمایت های مادی و معنوی خود، راه کشتار را در سوریه بازتر کردند و بر گستاخی اسد افزوند، کشورهایی که تنها به دنبال منافع خود بوده و هستند؛ ایران به دنبال حفظ یک پایگاه در برابر اسرائیل، روسیه به دنبال فروش اسلحه و حفظ موقعیت خود در دریای مدیترانه و چین نیزچون روسیه در پی رقابت با آمریکا و قدرتمند نگاه داشتن ایران، متحد و شریک تجاری خود است در این میان برای این کشورها جنایتی که علیه بشریت در سویه اتفاق می افتد اهمیتی ندارد. این کشورها هم باید مورد مواخذه بین المللی قرار بگیرند.
افزون بر این کشورهای غربی نیز در برابر اسد قاطعانه عمل نکرده اند و در اتفاقات پیش آمده مقصر هستند. کارهای صورت گرفته از سوی غرب و کشورهای منطقه تا به امروز ناکافی و حتی گاه ناکارآمد بوده است. جنایتکاری چون اسد هراسی از این ندارد که در میان کشورهای عربی و دنیا دچار انزوا شده وبسیاری از آنها با او قطع رابطه کرده اند. برای اسد اهمیتی ندارد که از اتحادیه عرب بیرون رانده و جایگاهش به مخالفان رژیم بعث داده شده، زیرا بشار سال هاست که به سبب دیکتاتوری، با دست خود، خویش را دچار انزوا کرده است، درست مانند همه دیکتاتورهای عالم، مثل همین رژیم جمهوری اسلامی که اهمیتی به انزوای بین المللی اش نمی دهد زیرا اساسا سرنوشت مردم برایش اهمیتی ندارد.
ایده کمک به مخالفان، مسلح کردن آنها و عدم نظارت بر عملکردشان از سوی غرب و برخی کشورهای عربی باعث شده است که خشونت در سوریه دو طرفه و نهادینه شود. آنچه می تواند به این خشونت ها پایان دهد، سپردن جنگ به ارتش هاست نه مردمی که تا دیروز رنگ اسلحه را هم ندیده بودند و امروز تحت تاثیر گروه های سلفی و القاعده کودکان خردسال را هم به این عرصه وارد کرده اند و در آن میانه احساسات جای منطق را گرفته است و آزادیخواهی قربانی این بازی تلخ خواهد بود.
امروز تنها اسد نیست که ماشین کشت و کشتار را در سوریه به حرکت درآورده، بلکه اسلام گراهای افراطی رخنه کرده در میان مخالفان نیز به همان راه اسد می روند. کشت و کشتار سوریه متاسفانه به کام القاعده و اسلام گراهای افراطی شده است که آنها هم به دنبال منافع کوتاه و بلند مدت خود در سوریه و منطقه هستند و به یقین حضورشان باعث ادامه یافتن کشت و کشتارها حتی پس از اسد خواهد شد چنانکه در کشورهایی که بهار عربی در آنها روی داد همین حضور باعث عدم رسیدن به اهداف دموکراسی خواهانه شده است.
رشد گروه های افراطی نه تنها برای غرب بلکه برای کشورهای منطقه نیز خطرناک است. منطقه خاورمیانه نیاز به آرامش دارد و این آرامش با حضور افراطیونی نظیر القاعده و سلفی ها به وجود نمی آید. برای رسیدن منطقه به آرامش هم غرب و هم کشورهای عربی منطقه باید در سیاست های خود تجدیدنظر کنند و نسبت به فاجعه انسانی ای که در سوریه اتفاق می افتد موضع گیری جدی داشته باشند. اتحادیه عرب باید با اتحاد وارد عمل شود و کار را یکسره کند.
سوریه سال هاست که زیر یوغ حزب بعث دست و پا می زند. بشار اسد نشان داده است چون پدر خود با دموکراسی میانه ای ندارد و وعده هایش نیز پوچ و میان تهی بوده اند. اسد اگر می خواست دست به اصلاحاتی بزند باید از قدرت کناره گیری می کرد. او اگر تعلق خاطری به سوریه و مردمش داشت، بنا به حکم انسانیت از همان روز اول باید از این همه کشتار جلوگیری می کرد. او نیز چون متحدانش بخصوص جمهوری اسلامی می کوشد تا با چنگ و دندان نشان دادن به مردم، پایه های لرزان حکومتش را استحکام ببخشد و این خصلت همه حکومت های دیکتاتوری است، حکومت هایی که جایگاهی در میان مردم ندارند و از اینرو زور و فشار را با تعامل و شنیدن صدای مردم عوض می کنند.
امروز نیاز همراهی و همکاری کشورهای منطقه و غرب و نیز نشان دادن قاطعیت در برابر حکومت بعثی سوریه هرچه بیشتر احساس می گردد.اتحاد و قاطعیت اعراب و غرب چند فایده عمده دارد. اول آنکه دست منفعت طلبانی چون جمهوری اسلامی، روسیه و چین را از سر سوریه و مردمش کوتاه می کند. دوم آنکه میدان را از نیروهای نفوذ کرده افراطی در میان مخالفان سوریه می گیرد و از رشد سریع آنها در آن خاک جلوگیری می کند و مهم تر از همه با پایان دادن به عمر حکومت اسد و سپردن او به دادگاه های صالح به کشت و کشتارها هم پایان داده می شود و البته در این میان رژیم هایی چون رژیم ایران نیز با از دست دادن متحد خود آسیب پذیرتر می گردند، باشد که بدین وسیله زمینه آرامش در خاورمیانه و از بین رفتن دیکتاتوری و استقرار دموکراسی در ایران هم فراهم شود.
بهروز بهبودی
ونکوور – ۱۶ فروردین ۱۳۹۲
05- April- 2013