خودربایی دختر سرکش
وطن امروز : 2 پسر جوان از دختری سرکش فریب خوردند تا در نقش گروگانگیر سناریویی تبهکارانه را کلید بزنند.
20 مهرماه سالجاری زنی با مراجعه به دادسرای امور جنایی تهران از ناپدید شدن دختر 21 سالهاش خبر داد و گفت: دخترم «مبینا» روز گذشته برای خرید لباس از خانه خارج شد و چند ساعت بعد هرقدر به موبایلش زنگ زدم جواب نداد.
خیلی دلواپس وی بودم تا اینکه آخر شب مرد ناشناسی به من زنگ زد و ادعا کرد موبایل را در خیابان خلوتی در شمال تهران پیدا کرده است. وی یک ساعت دیگر دوباره زنگ زد و در ادعایی جدید گفت شاهد
با اظهارات زن نگران، پرونده به دستور بازپرس در اختیار تیمی از پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. تیم تحقیق برای ردیابی دختر 21 ساله تجسسهای میدانی خود را آغاز و در نخستین گام ابتدا شماره خودروی وی که روز ربوده شدن در اختیارش بود را برای متوقف کردن به پلیس سراسر کشور اعلام کردند.
با گذشت 2 روز از این ماجرا مادر مبینا دوباره به پلیس آگاهی مراجعه و ادعا کرد مردان ناشناس با وی تماس گرفتهاند و صدای دخترش که تحت آزار و اذیت آنها بوده را میشنیده و آدمربایان برای آزادی دخترش یکصد میلیون تومان درخواست کردهاند. وی در ادامه افزود: مردان ناشناس ادعا کردند اگر ماجرا را به پلیس گزارش کنم دخترم را خواهند کشت و من هم چارهای ندارم جز اینکه نیمی از مبلغ پیشنهادی آنها را برای نجات جان دخترم پرداخت کنم.
با آموزشهایی که کارآگاهان به مادر مبینا دادند وی قبول کرد با آنها همکاری کند و چند روزی به بهانه تهیه پول سر آدمربایان را گرم کرد.
تیم تحقیق در ادامه بررسیها دست به ردیابی تماسها زدند و دریافتند همه تماسها از منطقه ونک و از باجه تلفنهای همگانی صورت گرفته و مردان ناشناس سعی دارند از این طریق هیچ سرنخی در اختیار پلیس قرار ندهند. بدینترتیب چند تیم برای دستگیری آنها در نزدیکی چند باجه تلفن همگانی به تعقیب و مراقبتهای شبانهروزی نشستند تا در صورت تماس احتمالی بتوانند آنها را دستگیر کنند.
پس از یک روز از اجرای طرح مهار ساعت 8 شب 27 مهرماه یکی از تیمهای پلیس موفق شد 2 مرد جوان را که با مادر مبینا تماس گرفته بودند، دستگیر کند.
این 2 جوان که «حسین» و «مرتضی» 25 و 27 ساله هستند در بازجوییها ادعای بیگناهی کردند ولی هنگامی که با صداهای ضبط شده خودشان توسط پلیس روبهرو شدند، ادعای عجیبی کردند.
مرتضی در روند بازجوییها گفت: چندی پیش با دختری به نام «سارا» آشنا شدم. با گذشت مدتی از آشناییمان به وی پیشنهاد ازدواج دادم ولی سارا ادعا کرد برای ازدواج باید پول داشته باشم. من که در یک شرکت رایانهای کار میکنم و حقوق عادی میگیرم به وی گفتم تا آنجا که بتوانم تلاش میکنم ولی دختر موردعلاقهام به من پیشنهاد وسوسهکنندهای داد. وی افزود: سارا پیشنهاد داد با خانوادهاش تماس بگیرم و ادعا کنم وی را دزدیدهایم و برای آزادیاش یکصد میلیون تومان پول میخواهیم. قبول کردم و حسین را نیز در اجرای نقشه شرکت دادم و قرار شد در صورت موفق شدن 10 میلیون تومان هم به وی بدهم.
پسر سادهلوح ادامه داد: همه مراحل اجرای نقشه که از کجا تماس بگیریم یا چه زمانی و به چه کسی زنگ بزنیم تحت نظر مستقیم سارا بود. آنجا بود که فهمیدم اسم اصلی وی مبیناست ولی دختر جوان ادعا میکرد که اسم شناسنامهای وی ساراست. با این ادعا کارآگاهان از مرتضی خواستند با مبینا تماس بگیرد و با وی قرار صوری بگذارد ولی دختر مرموز تلفنها را جواب نمیداد تا اینکه پس از 3 روز گشت کلانتری موفق به متوقف کردن خودروی پژو 206 و راننده آن که همان مبینا بود، شد. دختر 21 ساله که فکر نمیکرد پس از 10 روز نقشهاش فاش شود به تیم تحقیق گفت: 7 سال پیش پدرم از دنیا رفت و مادرم ارث برادران و خواهرانم را پرداخت کرد و من بهعنوان کوچکترین فرزند خانواده که با وی زندگی میکردم همیشه با برخوردهای تند یا بیتوجهیهای وی روبهرو میشدم. مادرم حاضر نمیشد ارث 200میلیونیام را پرداخت کند بدین ترتیب تصمیم گرفتم با طرح نقشهای بیعیب و نقص یکصد میلیون از وی اخاذی کنم.
مبینا در ادامه گفت: در ابتدا با پسری به نام مرتضی که اظهار میکرد عاشق من شده، دوست شدم و هنگامی که دیدم وی پسری سادهلوح است تصمیم گرفتم از وی بهعنوان ابزاری برای رسیدن به یکصد میلیون تومان استفاده کنم، بنابراین مانند فیلمهای پلیسی به مرتضی و همدستش دستور میدادم که از کدام باجههای تلفن همگانی و کدام منطقه با مادرم تماس بگیرند.
وی در پایان بازجوییها اظهار داشت: با 20 میلیون پولی که داشتم آپارتمانی کوچک در شمال تهران برای 2 ماه اجاره کردم و میخواستم با به دست آوردن پول از مادرم شکایت کرده، ارث خودم را بگیرم و با پولهایم به اروپا رفته و آنجا زندگی کنم. بنابر این گزارش، با توجه به ادعاهای 2 مرد و دختر فریبکار، پرونده آنها با صدور کیفرخواست از سوی بازپرس به دادگاه ارسال شد.