به دلیل مخالفت با شاه، با تجددستیزها هم‌صدا شدیم

 

ویدا حاجبی هم همانند اکثر اعضای گروه‌‏های چپ و روشنفکر در سال ۱۳۴۱ معتقد بود زمانی که مردان هم از آزادی انتخاب برخوردار نیستند، دادن حق رای به زنان تنها جنبه تزئینی دارد. او امروز رویکرد آن دوره را به شدت نقد می‏‌کند.
 

زمانی که ویدا حاجبی با یک هواپیمای ملخی به ونزوئلا سفر کرد تا در مبارزات انتخاباتی حزب کمونیست آنجا مشارکت کند؛ خودش هنوز حق رای نداشت. ۱۹۵۹ میلادی، ۱۳۳۸ شمسی. مبارزه مسلحانه را هم اولین بار در همانجا و با عضویت در سازمان جوانان حزب کمونیست ونزوئلا آغاز کرد.
 
وقتی به ایران بازگشت، زنان حق رای را به دست آورده بودند اما برای "ویدا"ی کمونیست، رسیدن به "سوسیالیسم واقعا موجود" هدف اصلی بود؛ هدفی که از قبَل آن زنان به تمامی حقوق خود می‏‌رسیدند. ویدا حاجبی همچنان معتقد است باید با شاه مبارزه می‏‌شد اما نباید در این مبارزه با متحجران و تجددستیزان همصدایی می‏‏‌کرد.
 
 

 

 کتاب یادها به قلم ویدا حاجبی

 
دویچه وله: خانم حاجبی شما در کتاب‌‌تان «یادها» که در حقیقت به‌‌نوعی سرگذشت خودتان و اتوبیوگرافی‌‌تان است، در بخشی که مربوط به زمان حق رأی زنان در سال ۱۳۴۱ می‌‌شود، گفته‏اید: «در آنروزها هیچ جریان سیاسی به افکار عقب‌‌مانده‌‌ نهفته در پس اعلامیه‌‌های خمینی در ضدیت با اصلاحات و حق رأی زنان توجهی نکرد.» خاطره‌‌ای هم تعریف کرده‌‌اید که در یک تظاهرات بودید و چون بی‌‌حجاب بودید، با خشم و عتاب تظاهرکنندگان خشمگین و مسلمان روبرو شدید. آیا شما با توجه به اینکه خودتان هم افکار چپ داشتید به افکار عقب‌‌مانده‌‌ای که پس آن اعلامیه‌‌ها بود پی بردید؟

ویدا حاجبی: نخیر. اگر بخواهم صمیمانه صحبت کنم باید بگویم علت اینکه این کتاب را درآوردم و همین طور کتاب «داد بیداد» را این بود که مسئله‌‌ من این شده بود که ما برای گذار درست از این وضعیتی که پیش آمده، باید یک بازنگری نقادانه یا بازاندیشی سنجیده‌‌ای به تاریخ‌‌مان بکنیم. چرا این به ذهنم رسید؟ چون در این بازنگری و بازاندیشی این پرسش برایم پیش آمد که چه شد یک رژیم این چنینی که از دید من از نظر استبداد و خشونت ده‌‌ها برابر بدتر از رژیمی بود که ما با آن مخالفت داشتیم، سر کار آمد؟ این رژیم با تأیید و پشتیبانی اکثریت جامعه‌‌ ایران و جریان‌‌های سیاسی ایران سر کار آمد. بنابراین در این پروسه برایم روشن شد که خودم هم به این مسئله توجه نداشتم. یعنی اگر بخواهم به پرسش شما پاسخ دهم باید بگویم که نه توجه نداشتم.
 
شما از مخالفان سیاسی شاه بودید. هرچند که عضو گروه سیاسی نبودید، اما جریان فکری‌‌تان کاملاً چپ بود و زن مستقلی بودید که روی پای خودتان ایستاده بودید، مسئله‌‌ تحصیل خیلی برایتان مهم ‌‌بود و تمام نشانه‌‌های یک زن مستقل و برابری‌‌خواه را داشتید. با توجه به این مجموعه آن موقع نظرتان راجع به حق رأیی که گفته می‏شد شاه به زنان داد چه بود؟
 
گفتم که اصلاً توجه نداشتم. یعنی من هم در رده‌‌ بقیه هم مسلکان آن دوران اهمیتی به این نمی‌‌دادم. من در این بازنگری یک چیزی را متوجه شدم که بارها هم به آن اشاره کردم. مجله‏ «توفیق» بعد از حق رای زنان کاریکاتوری را منتشر کرده بود و آن این بود که یک عده مرد جلوی مجلس جمع شده بودند و یک پلاکاردی دست‌‌شان بود و در آن وشته شده بود: «حالا که حق زنان را کف دست‌‌شان گذاشتید، حق ما مردان را هم بدهید». نمی‌‌دانم چرا این کاریکاتور این چنان در ذهن من ثبت شده که هر وقت مسئله حق رأی زنان پیش می‌‌آید، یاد آن میفتم. از دید من این کاریکاتور به گویاترین و ساده‌‌ترین شکل، واقعیت آن دوران را نشان می‌‌داد.
 
یعنی همان چیزی که خیلی‌‌ها هم می‌‌گویند که چون مردها هم در آن موقع حق مشارکت سیاسی نداشتند، دادن این حق به زنان بی‌‌فایده بوده. منظورتان این است؟
 
بله. ولی یک چیز در این کاریکاتور اضافه بر این تعبیر بود و آن این که با وجود نداشتن حق برای مردان، مخالفتی هم با حق زنان نداشت. این تنها چیزی‌‌ است که در ذهن من مانده و خیلی هم اهمیت دارد، چون یک فکر جدید و مدرن بود و خود توفیق هم می‌‌دانید که دچار همان خفقان و نبود آزادی شد و توقیف شد. با این وجود مخالفتی با حق رای زنان نداشت، فقط می‌‌گفت به ما هم آزادی دهید. آن موقع من اصلاً به این نکته توجه نداشتم و فکر می‌‌کنم اکثر جریان‌‌های سیاسی به آن توجه نداشتند، ولی این کاریکاتور در ذهنم ثبت شده و همواره یادم می‌‌آید. به خاطر این بازنگری متوجه شدم که ما باید چه برخوردی در آن دوره می‌‌کردیم. چون واقعیت امر آن دوران این بود که هیچ گونه آزادی وجود نداشت و حق رأی داده شد، ولی انتخابات آزاد وجود نداشت که بشود با آزادی انتخاب کرد. 

شما الان وقتی نگاه می‌‌کنید، خودتان هم دیدتان به آن دوره انتقادی است...
 
بله، می‌‌خواهم همین را بگویم. می‌‌خواهم بگویم چه موضعی آن دوره درست می‌‌بود.
 
خب پاسخ‌‌تان الان چیست؟ فکر می‌‌کنید چه موضعی درست می‌‌بود؟
 
همین موضع توفیق! به همین خاطر هم در ذهنم ثبت شده. همین موضع که می‌‌شد با نبود انتخابات آزاد و نبود آزادی در کشور مبارزه کرد ولی نمی‌‌شد اهمیتی به حق رأی زنان نداد و یا با آن مخالفت کرد. من می‌‌گویم باید علیه نبود آزادی‌‌ها مبارزه می‌‌شد ولی نکته‌‌ من یک چیز دیگر است، اینکه من نوعی به آن موضوع اهمیت نمی‌‌دادم، اشکال داشت. باید اهمیت می‌‌دادم و نباید با عقب‌‌افتاده‌‌ترین لایه‌‌های اجتماعی‌‌، مذهبی و بنیادگرای جامعه ایران همصدا می‌‌شدم. یعنی می‌‌شد با شاه مخالفت کرد و باید هم مخالفت می‌‌شد ولی هم‌‌صدایی با تجددستیزی خطرناک‌‌ترین چیزی بود که منجر به انقلابی شد که همه رفتند دنبالش.
 
تظاهرات ۱۵خرداد ۱۳۴۲ از دید من نقطه‌‌ عطفی‌‌ است در تاریخ ۵۰ ساله‌‌ ما که به انقلاب اسلامی منجر شد؛ انقلابی که جمهوری اسلامی را مستقر کرد. این از دید من به این دلیل بود که هیچ کدام به خطر تجددستیزی توجه نداشتیم. دوم اینکه خود جریان‌‌های چپی که من در آن بودم، تا جایی که اطلاع دارم و می‌‌شناسم، اصلاً به فمینیسم و حق برابری زنان اهمیت نمی‌‌دادند. همه را بورژوازی می‌‌دانستیم.
 
شما خودتان به‌‌عنوان یک زن مستقل و یک زنی که بیشتر زندگی‌‌تان را تنها و بدون کمک کسی زندگی کردید، اصلاً هیچ وقت به این فکر نمی‌‌کردید که از حق دادن رأی محرومید و این آزارتان نمی‌‌داد؟
 
چرا می‌‌داد. من اتفاقاً در همان کتاب‌‌"یادها" به این اشاره کردم که برای اولین بار مسئله‌‌ حق رأی در ونزوئلا برایم مطرح شد. منتها مسئله این بود که در آن زمان نه فقط چپ‏های ایران که تمام چپ‌‌های جهان فکر می‌‌کردند سوسیالیسم که بیاید همه‌‌ مسائل حل می‌‌شود. این الگوبرداری از جوامع سوسیالیستی بود که این الگو در ذهن من جوان آن دوران آنچنان جا افتاده بود که همواره با این الگو حرکت می‌‌کردم که سوسیالیسم است که می‌‌تواند برابری زنان را پیش آورد. این الگو باعث می‌‌شد که از واقعیت جامعه‌‌ خودم آنچنان که باید شناخت نداشته باشم و تاریخم را نشناسم و همواره در ایده‌‌آل‌‌هایی که اصلاً ربطی به جامعه‌‌ ما نداشت و بعد هم دیدیم ربطی به آن سوسیالیسم واقعاً موجود هم نداشت و یک چیز بسیار مزخرفی از آب درآمد، غرق شویم و ذهنمان را با آن تنظیم می‌‌کردیم.
 
در ونزوئلا که این قضیه برایتان مهم شد و به آن فکر کردید زمانی بود که دیگر حق رأی به زنان داده شده بود. در همان موقع آیا فکر نکردید که موضع‌‌گیری‌‌تان اشتباه بوده و اعتراضی در این مورد مثلاً به همفکرهایتان نکردید؟
 
واقعیت این است که نه. همین حالا جریان‌‌های بسیاری هستند که موضع آن موقع را تأیید می‌‌کنند. در این مصاحبه‌‌هایی که شما کرده‌‌اید و من به دقت شنیده‌‌ام، جریان‌‌هایی که خودشان را ملی می‌‌دانند، از جبهه‌‌ ملی یا از جریان‌‌های چپ، نقد جدی به آن دوره نکردند. خب من هم جزیی از این‌‌ها بودم. من امروز با بازنگری ا‌‌ست که می‌‌گویم باید یکجور دیگر برخورد می‌‌کردیم. یعنی من خودم را زیر سئوال بردم تا بتوانم به این نتیجه برسم. ولی من آن موقع واقعاً به این نکته اهمیت نمی‌‌دادم.
 
خیلی‌‌ها هم مثل شما همین دید را دارند، یعنی به گذشته‌‌شان نقد دارند ولی می‌‌گویند هر چیزی را باید در ظرف زمانی خودش سنجید. در آن موقع بیشتر از این انتظار نمی‌‌رفت. شما در جای جای کتاب‌‌تان به این اشاره کرده‌‌اید که روشنفکران ما، گروه‌‌های چپ ما پشت آدم متحجری مثل خمینی رفتند. واقعاً این را می‌‌شود با این استدلال توجیه کرد که ظرف زمانی آن موقع این طوری ایجاب می‌‌کرد؟ همان طور که شما گفتید مسئله‌‌ فمینیسم اصلاً مطرح نبوده، مسئله‌‌ برابری زنان اصلاً مطرح نبود و خمینی به‌‌عنوان چهره‌‌ای که مخالف شاه بود و شما هنوزهم می‌‌گویید که باید با شاه مخالفت می‌‌شده، گروه‌‌ها رفتند پشت سرش ایستادند، حتی در چنین مسئله‌‌ای مثل حق رأی. واقعاً با این استدلال می‌‌‌‌شود آن رویکرد را توجیه کرد؟
 
 

ویدا حاجبی

 

این استدلال به دیده من معنایش سلب مسئولیت از خود است. چون هر چیزی را می‌‌شود با شرایط زمانی توجیه کرد. با کمال تأسف باید بگویم از دیده‌‌ من این فکر بسیار عقب‌‌افتاده‌‌ای است. چون در هر دوره‏ای یک نوع طرز تفکر که وجود ندارد. در همان زمان دوره‌‌ شاه فکرهای پیشرفته‌‌ای وجود داشت. در همان زمانی که تظاهرات خمینی برپا شد، آقایی بود به اسم مصطفی رحیمی که یک نامه‌‌ سرگشاده به خمینی نوشت و گفت ما جمهوری اسلامی نمی‌‌خواهیم، خب او هم در همان دوره بود. این سلب مسئولیت از آدم‌‌ها نمی‌‌کند. به‌‌خصوص که به دیده‌‌ من روشنفکران و جریان‌‌های سیاسی فرهنگ‌‌سازند. از مردم که انتظاری نباید داشت. از کسانی که مسئولیت و ادعا دارند و فرهنگ‌‌ساز باید باشند. من بحث هانا آرنت را در این مورد خیلی قبول دارم، هر انسانی در هر موقعیتی که هست مسئول است. در دوران فاشیسم در آلمان تمام مردم رفتند پشت هیتلر ولی این توجیه نمی‌‌کند که چون شرایط این طوری بود، بروند آدمکشی هیتلر را قبول کنند.
 
ما بعد از دادن حق رای به زنان، دو وزیر زن در زمان شاه داشتیم، دو سناتور زن داشتیم، چندین نماینده مجلس زن بودند. آیا به نظر شما اعطای حق رأی به زنان توانست تغییری در وضعیت زنان ایجاد کند؟
 
ببینید اصلاً به نظر من این فکر که انگار فقط شاه این کار را کرد، این فکر غلطی ا‌‌ست. زنان بسیاری برای حق رأی تلاش کردند. بسیاری از دوستان خود من با شورایعالی زنان که اشرف پهلوی مسئولش بود کار می‌‌کردند. شاه از این تلاش‌‌ها استفاده می‌‌کرد و همه را به اسم خودش می‌‌گذاشت. خودش به این فکر نرسیده بود. شاه از دیده‌‌ من آدم عقب‌‌افتاده‌‌ای بود. مصاحبه‌‌اش با اوریانا فالاچی وجود دارد که در آن گفت زنان بالکل عقب‌‌افتاده‌‌اند. اتفاقا بعد از انقلاب سفید هم بود که این مصاحبه را کرد. می‌‌گفت بهترین آشپزها هم مردها هستند، در حالی که کار زنان آشپزی ا‌‌ست. بهترین خیاط‌‌ها هم مردها هستند. از این استدلال‌‌های این جوری می‌‌کرد.
 
ولی یک واقعیتی وجود دارد که بسیاری از زنان در آن دوره رشد کرده بودند چون ما یک پروسه‌‌ تاریخی بزرگی را داشتیم از سر می‌‌گذراندیم. خود زنان در سال‌‌های ۱۳۳۰ حضور داشتند و حتی حضور سیاسی زنان در جامعه بسیار پررنگ بود. همین طوری همه چیزها را شاه به زنان نداده بود. این‌‌ها که می‌‌رفتند دانشگاه که شاه نیفتاده بود دنبال‌‌شان که بگوید شما بروید دانشگاه. علاوه براینکه بعضی از قوانین آن دوران ازجمله مثلاً سپاه دانش و چیزهایی مثل این‌‌ها چیزهای خوبی‌‌ است. ما نمی‌‌توانیم همه چیز را یکدست رد کنیم.
 
پس معتقدید که مؤثر بود.
 
بله. ببینید، خودکامگی شاه و اینکه هیچ گونه آزادی وجود نداشت، من امروز هم آن را قبول دارم و اصلاً فکر می‌‌کنم اگر فضا کمی بازتر بود، اصلاً دچار چنین انقلاب دهشتناکی نمی‌‌شدیم. ولی این معنایش این نیست که من با سپاه دانش هم مخالفت بکنم یا با رأی زنان هم مخالفت کنم. من اتفاقاً بحثم از اول که مثال توفیق را آوردم، این بود که می‌‌شود با یک چیزی مخالفت و مبارزه کرد، در عین اینکه اگر یک چیز درستی انجام گرفته، با آن مقابله نکرد. به خاطر اینکه ما با شاه مخالف بودیم نباید با تجددستیزها و با عقب‌‌افتاده‌‌ترین بخش‌‌های اجتماعی‌‌مان هم‌‌صدا می‏‌شدیم.

+30
رأی دهید
-18

pars_iran - دوسلدرف - آلمان
این خانم واجبی چه افتخاری هم می‌کنه در بد بختی ایران سهیم بوده . واقعآ انقلابیون سال ۵۷ باید شرم کنند که چنین روزگاری رو برای مردم رقم زدند .
‌چهارشنبه 2 اسفند 1391 - 10:50
kambizian - تهران - ایران
این واجبی با شاه مبارزه کرده؟
‌چهارشنبه 2 اسفند 1391 - 10:17
rezgar - لینشوپینگ - سوئد
رک و پوستکنده خانم حاچبی بگوید از ترس سیل و خیس شدن خودرا در اتش انداختیم, و اصلا" مسئله فقط بی توچه بودن نبود که با خمینی هم مبارزه شدن مسئله این بود سیاست مداران ان زمان که خانم حاچبی هم یکی از انها بود فکر میکردند خمینی میشود رهبری مذهبی و مرچع تفلید و در کار سیاسی و دولتداری دخالت نمیکند. بهرحال کسانی در این 3 الی 4 دهه عمرشان را مثل من به سر بردند و هیچ گونه لذتی بدان صورت از زندگی وحتی از وچود کشورعزیزمان ایران نبردیم , و چه بسا خیلیها هم کشته و ازبین رفتن همه دستخوش بی توچه ای ونادانی وچود سیاستمداران و روشنفکرانی مثل خانم ویدا حاچبی شدیم. لعنت بر همه اشان!
‌چهارشنبه 2 اسفند 1391 - 11:21
montaghed - کلن - آلمان
لجن پست فطرت همین آشغالها بودن که مقدمات به قدرت رسیدن ملاها رو فراهم کردن حالا برامن کتاب مینویسی؟ !! هرجائی ننگ ابدی و لعنت جوانات ایران بر تو ..مرگ بر تو ای خائن به وطن ..شرم بر تو ..
‌چهارشنبه 2 اسفند 1391 - 12:32
davood63 - تهران - ایران
بزرگترین بدبختی ما از همین روشن فکرها در زمان شاه بود بدون درک واقعیت فقط مخالف بودند پول نفت میخواستند یأ چرا شاه به آمریکا روسیه انگلیس باج میده هیچی‌ از سیاست سری نمیدنستند شاه خواست باج نده بردندش میدونست ی‌ک روزی مثل باباش میبرندش در زمان کوتاه می‌خواست سریح فرهنگ مردم را بالا ببره ولی نفهمید بابا این مردم تا فهمیدن راه طولانی در پیش دارند
‌چهارشنبه 2 اسفند 1391 - 12:39
maziyar1976 - اصفهان - ایران
حق رای را شاه به زنان داد شما کمونیستها و تودایها و مجاهدین کاری جز خیانت نکردید نمیدانام چرا هنوز پاچه شاه را می‌گیرید مگر خمینی ملعون نبود که با رای دادن زنان مخالفت کرد.با وجود اینکه خمینی همه شما را به گورستان فرستاد هنوز هم از این هندی زاده دارید حمایت می‌کنید و همه تقصیرها را به گردن شاه میاندازید.به سنگ پای قزوین می‌مانید و بس
‌چهارشنبه 2 اسفند 1391 - 12:57
dara20 - تهران - ايران
امثال این عفریته مایه سیه روزی ایران و آغاز نکبت اسلامی در ایران شدند. حال عفریته بی‌ شعور و نادان که سهمی در به آتش کشیدن ایران داشت با افتخار از حماقت خویش حرف میزند و از روش و منش احمقانه خویش سیاه کاغذ هم مینویسد!!! ننگ بر شما احمقان نسل احمق انقلابی ۱۳۵۷
‌چهارشنبه 2 اسفند 1391 - 13:21
Caroline - تهران - ایران
لعنت به شما و بنى صدرها و امسال شماها که این انقلاب رو براى نسل ما به ارمغان اوردید و خودتون پا به فرار گذاشتید
‌چهارشنبه 2 اسفند 1391 - 14:01
garmsari - یورک - بریتانیا
این انقلاب کمونیستها و ملى مذهبى هاى خاین ومجاهدین پست فطرت بود.یعنى در ان زمان ملت ایران انقدر عقب افتاده بودند که خودشان را در بست در اختیار این اخوندا گذاشتند و سرنوشت نسلهاى بعد از خود را نابود کردند.این خانم هم مثلا تحصیلکرده ان زمان هست که حالا پاش لب گور هست زبان باز کرده است.
‌چهارشنبه 2 اسفند 1391 - 14:06
sharafYabi - بیمبه - انگولا
این کتابها باید نوشته شود تا جوانان و افرادی که از دوران آن عصر اطلاعی ندارند، بفهمند که چی‌ شد و چه, غلط بود. تشکر می‌کنم از شجاعت شما، برای بیان حقیقت و ابراز اشتباه.
‌چهارشنبه 2 اسفند 1391 - 15:38
x.senator - سن خوزه - آمریکا
باید این واقعیت را قبول کنیم,ایران با وجود وذهبیون, هیچ وقت بجائی نمیرسد. نمونه اش (انقلاب مشروطه) که روحانیت آن دوره مانند شیخ فضل اله نوری و مدرس وتنی چند به بیراهه کشیده شد.تا (اتاترکی)پیدا نشود که دست این حـ... هارا از سیاست کوتاه کند,همین کثفتکاریها ادامه دارد.از طرفی چون ما ملت بر سر هرمطلبی,سالها طول میکشد تا بتوافق برسیم(اگه برسیم)در نتیجه این مملکت نیاز برهبری دارد, قاطع, وطنپرست,فهیم ودانا بمسائل جهانی و......تا بتواند ایران را از این منجلاب نجات دهد,وملت هم بجای ایرادگیریهای بیمورد, فهم و شعور سیاسی و اجتماعی خودرا بالا ببرد. تمام
‌چهارشنبه 2 اسفند 1391 - 14:50
Fresh Start - لندن - انگلستان
غرب به خصوص آمریکا و انگلیس که شاه را عامل اصلی‌ گرانی نفت میدانستند با بسیج کردن کلیهٔ گروه‌ها از چپ و تودهای گرفته تا به اصطلاح روشنفکر دمکراسی خواه و ملی‌ مذهبی‌ بر ضّد شاه توانستند نقشه شوم خود را پیاده کنند حال باز هم جفنگیات عده‌ای احمق را در این وبسیت میبینیم که دم از جمهوری اسلامی میزنند. ملتی‌ که هنوز پس از ۳۴ سال نفهمیده چه بر سرش آماده خوب معلوم است که باید نسخه اش در مجلس عوام انگلیس یا سنای آمریکا پیچیده شود.
‌چهارشنبه 2 اسفند 1391 - 15:29
asemanabi1 - اتن - یونان
چه دماغی...
‌چهارشنبه 2 اسفند 1391 - 17:43
kobalt - کرج - ایران
خانم محترم قضیه به این سادگی هم نیست تکلیف اون نوجوونای دانش آموز اون دخترا وپسرای 14 و15 ساله که اصلا نمیدونستن کمونیسم رو با کدوم ک مینویسن و بعنوان چوب پلاکارد ازشون استفاده کردید و دادیتشون دم چک لاجوردی و خلخالی وغفاری و پدر و مادرشون رو به عزاشون نشوندید و خودتون به موقع مثل نگهدار و کشتگر و حکمت جیم شدید چی میشه.این همه کشته بی حاصل دریغ از یک جو شرف
‌چهارشنبه 2 اسفند 1391 - 18:18
ramin-cph - کپنهاگ - دانمارک
دوست داشتم می‌دیدمش آب دهان می‌ریختم رو صورت کثیفش. توف تو شرفت....
‌چهارشنبه 2 اسفند 1391 - 18:59
Royan - کالیفرنیا - آمریکا
هرچی این ملت میکشد از دست شما آشغالهای به اصطلاح روشنفکر وسیاسی بوده که اندازه الاغ هم بارتون نبود فقط ادای آگاهی را در می آورید در واقع روسیه و انگلیس آنقدر هندوانه زیر بغل تون گذاشته بود که احساس میکردید که خیلی مهم و قهرمان هستنید در صورتی که خود فروخته و آلت دست بودید همین کاری که الان در مورد مریم رجوی میکنند , ننگ تان باد, باز هم آنقدر پر رو هستید که چهره کثیف تون را به مردم نشان میدهید, و هنوز هم خودتون را توجیه میکیند.
‌چهارشنبه 2 اسفند 1391 - 23:56
Reza Pir - تهران - ایران
حـ... های کمونیستی مثل تو خاک بر سر این مردم کردین و خودتون هم فرار کردین یه قبرستون دیگه - وجود و شرافت هم که ندارین براردان سپاهی و بسیجی در خدمتتون باشن .... پس دیگه خفه باشید بهتره . گذشت دورانی که حیواناتی امثال تو برای مردم تز دیکته می کردن مردم ایران امروز خود می فهمن و جواب گوسفندان جیره بگیر مثل تو رو بلدن
‌پنجشنبه 3 اسفند 1391 - 06:50
بهرام2012 - تهران - ایران
قسمت یک از شش- ویدا حاجبی یکی از بدنام ترین جاسوسان شناخته شده انگلیس بود که به کمک آنها به قلب کا گ ب زده و با استفاده از امکانات کمونیستها و در لوای کمونیزم در سرنگونی نظام شاهنشاهی ایران که غایت آروزی دیرینه غرب بود تلاش بی وقفه داشت و همزمان میتوانست از دنیای سرد و سربسته و پشت دیوارهای آهنین شوروی کمونیستی سابق بهترین اطلاعات و اخبار لازم را در زمینه اهداف و انگیزه ها و نوع فعالیتهای ماموران جاسوسی کمونیستها در نفوذ به دنیای غیرکمونیستی تهیه و به اربابان غربی خود ارائه نماید که نتیجه همه آنها تدوین دکترین کمربند سبز در منطقه بود که بارزترین حاصل آن هم ایجاد حکومت ضدایران جمهوری اسلامی در میهن ما و حکومت اسلامی طالبان در افغانستان بود که عملا ارتش سرخ وکمونیستها را از افغانستان فراری داد و ادامه آن دکترین ایران برانداز غرب یعنی کمربند سبز اسلامی هنوز هم ادامه دارد که گستره آن به ایجاد عراق نوری مالکی و مصر اخوان المسلمین و تونس و لیبی تحت تلقینات روزمره بنیادگرایان تروریست اسلامی هم کشیده شده است و همچنان نیز گسترش آن ادامه دارد.
‌پنجشنبه 3 اسفند 1391 - 17:39
بهرام2012 - تهران - ایران
قسمت دو ازشش- ویدا حاجبی سالهای سال در خارج از کشور با سفرهائی که به راهنمائی سرویسهای جاسوسی غرب برایش فراهم میشد و عوامل جاسوسی شوروی سابق که باورش کرده بودند برایش برنامه ریزی میکردند با استفاده از گذرنامه کوبائی سفر میکرد و آموزش های لازم را میدید تا برعلیه میهن و هم میهنانش بکار ببرد. اما وقوع فاجعه شوم بهمن ننگین1357 ماسک از چهره این ایرانی نما و امثال او را کنار زد. درحقیقت همین خانم که تمامی سالیان عمر ننگینش را صرف فریفتن جوانان بی تجربه ایران آنزمان و آلوده کردنشان به انواع خیانتها بویژه جاسوسی و جمع آوری انواع اطلاعات برای سرویسهای مخفی غربی و در ظاهر برای شوروی سابق شده بود و همیشه نیز شعار اصلی اعتقاداتش را مبارزه با امپریالسم جهانی به سرکردگی آمریکا و ایجاد جامعه برابر به رهبری کارگران و رنجبران اعلام میکرد و در سالهای آخرین دهه پنجاه هجری در جمع رهبران مهم و خط دهنده تشکیلات های کمونیستی ایرانی شده بود
‌پنجشنبه 3 اسفند 1391 - 17:40
بهرام2012 - تهران - ایران
قسمت سه ازشش- و شاید صدها جلد کتب مختلف عقیدتی و سیاسی درباره مارکسیسم ، مائوئیسم ، سوسیالیسم و کمونیسم شوروی سابق را هم خوانده و هم تحلیل کرده و طی مقالات مفصل به دیگران هم تزریق عقیده نموده بود اما همین ویدا حاجبی در نهایت شگفتی همراه با سایر رهبران و پیشروان کمونیست ایرانی نمای آن سالها تن به بندگی و عبودیت و اطاعت از سیدروح الله موسوی خمینی یکی از مرتجع ترین و جنایتکارترین چهره های تاریخ ایران داد. ویدا حاجبی بی وطن ایرانی نما امروز نمیتواند مدعی ملیت ایرانی وحتی احساسات میهنی یا انسانی ایرانی هم باشد زیرا اگر هزاران جوان آن روزگاران درباره ماهیت پلید کومونیزم ویا اسلام حکومتی کم اطلاع بودند و از ماهیت اندیشه کمونیزم ویا رساله های خمینی و امثال خمینی گه به گور شده خبری نداشتند اما ویدا حاجبی پلید اندیشه و مزدور سرویسهای بیگانه هرگز نمیتواند اظهار بیخبری یا نشناختن و بی اطلاعی از عقاید آخوندها و در راس آنها خمینی گه به گور شده جنایتکار بنماید زیرا همه کتب و رساله های او را با دقت خوانده بود
‌پنجشنبه 3 اسفند 1391 - 17:40
بهرام2012 - تهران - ایران
قسمت چهار ازشش- و اتفاقا برای سالهای سال نیز ویدا حاجبی و هم مسلکانش طی مقالات عدیده و بطور بسیار علنی خمینی و اندیشه های او را بعنوان مرتجعترین عقاید و خطرناک ترین حلقه ضدبشری معرفی میکردند که اگر به قدرت برسند موجبات نابودی همه آزادی ها و رویاهای جامعه و انسانهای بیگناه آن خواهند شد. بنابراین ویدا حاجبی و سایر هم مسلکان او اگر کمترین شرافت انسانی دارند میباید امروز با صراحت علت پهن کردن قالی قرمز زیر نعلین خمینی گه به گور شده و سایر ملاها و مکلاهای همفکر او را برای ملت شریف ایرانزمین توضیح بدهند و بگویند چرا دانسته و با شناخت کامل و اطلاع دقیق از اندیشه های خمینی و حکومت اسلامی او زیر عبایش آمیزان شده و برایش نوکری کردند؟؟ زیرا این افراد و دیگر هم پالکی هایشان در جبهه ملی و نهضت آزادی و غیره و غیره بخوبی و به روشنی تمام عقاید و اهداف خمینی را میشناختند و
‌پنجشنبه 3 اسفند 1391 - 17:41
بهرام2012 - تهران - ایران
قسمت پنج ازشش- دقیقا هم میدانستند با رفتن نظام شاهنشاهی ایران بدون هیچ تردید نظام مستبد و آدمخوار اسلامی به دست خمینی .. به گور شده بر میهنمان حاکم خواهد شد. بنابراین چرا همه امکانات و اطاعت خود را در خدمت موفقیت آن جلاد شناخته شده قرار دادند؟ آیا جز این است که باور کنیم ویدا حاچبی در زمره کمونیستهای ساخت آمریکا و انگلیس بود که به دستور اربابان اصلی یعنی انگلیس و آمریکا و از طریق کنفدراسیون به اصطلاح دانشجویان ایرانی در خارج از کشور که مورد حمایت بیدریغ آمریکا و غرب بود و نیز برخی تشکیلات کمونیستی دیگر مانند چریکهای فدائی خلق و راه کارگر و طوفان و غیره و غیره همه تلاش خود را برای برآورده کردن نقشه ها و طرح های طولانی مدت همان امپریالیسم مورد ادعایشان بکار گرفت تا موفق شوند؟؟ و متاسفانه هنوز هم عبرت نگرفته و در همان راه خیانت قبلی تلاشهایش ادامه دارد.
‌پنجشنبه 3 اسفند 1391 - 17:41
بهرام2012 - تهران - ایران
قسمت شش ازشش- ویدا حاجب میباید توضیح بدهد چگونه شد که این کمونیست دو آتشه فعال که با گذرنامه کوبا مسافرت میکرد و بارها شرفیاب حضور فیدل کاسترو کمونیست هم شده بود به یکباره خط بطلان بر همه اندیشه های تبلیغاتی چندین دهه خویش کشیده و خالصانه در خدمت ملا و مکلا درآمدند؟؟ بنظرم در اعم ملت ایران و بخصوص و در اخص جوانان مبارز و میهن پرست ایرانزمین برخلاف نسل های پیشین خود که عمدتا بی اطلاع از نیات و مقاصد شوم سیاسی دشمنان وطنمان بودند و بهمین علت هم فریب خورده و فاجعه شوم بهمن 1357 را ببار آوردند اما جوانان امروزین ایرانزمین با شناخت علمی و گسترده که نسبت به وطن فروشانی که در قالب ایسم های رنگارنگ تیشه به ریشه ایران و ایرانی زدند و این حکومت ضدایران و آدمخوار را بر کشورمان مستولی نمودند هرگز دوباره فریب مزخرفاتشان را نخواهند خورد و هرگز هم اجازه عرض اندام و حتی اظهار نظر نیز به این جرثومه های وطن فروش نخواهند داد. این جرثومه های خیانت و جنایت باید در ایران آزاد در دادگاه های ملی و میهنی پاسخگوی همه خیانت هایشان باشند.
‌پنجشنبه 3 اسفند 1391 - 17:42
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.