جمهوری اسلامی که خاتمی پاک می داند

اکبر گنجی

سید محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق ایران، در ۱۶/۱۰/۹۱ گفته است:
 "ما از اول هم گفتیم دلبسته ی به اصل انقلاب و نظامیم و نمی خواهیم این نظام از بین برود. اگر هم ناراحت و نگران هستیم، برای این که رفتارهایی که به نام نظام می شود، به نظام لطمه می زند. خیلی فرق می کند که کسی بگوید شما رفتارتان بد است، پس نظام بد است. ما می گوییم رفتارها بد است و این امر دارد به نظام لطمه می زند، این دو حرف است. این دو اصل است. آن کسی که برانداز است، می گوید اصل کار خراب است. ولی خیرخواهان می گویند جمهوری اسلامی با بعض سیاست ها و رفتارها ناسازگار است، ما به ارزش های نظام و جمهوری اسلامی اعتقاد داریم بعلاوه ی این که واقع نگریم".
 
آقای خاتمی در این گفتار، چند مدعا مطرح ساخته است:
 
الف- تفکیک میان "رفتارهای بد" و "ارزش های نظام و جمهوری اسلامی".
 
ب- اولی نامقبول و دومی پاک و درست و مقبول است.
 
پ- از بدی رفتارهای زمامداران جمهوری اسلامی، نمی توان بدی جمهوری اسلامی را استنتاج کرد.
 
ت- براندازان از بدی سیاست ها و رفتارها، خرابی جمهوری اسلامی را نتیجه می گیرند.
 
ث- اصلاح طلبان به جمهوری اسلامی اعتقاد داشته و رفتارها و سیاست های بد را با ارزش های نظام ناسازگار به شمار می آورند.
 
تفکیک اصلی خاتمی از جهات عدیده دارای اشکال است:
 
یکم- ذات ثابت پاکی به نام نظام جمهوری اسلامی وجود ندارد. این حکم رژیم های دموکراتیک را هم در بر می گیرد، چه رسد به رژیم های استبدادی.
 
دوم- نظام های سیاسی برساخته ای صد در صد بشری هستند. به تعبیر دیگر، برساخته های تاریخی- اجتماعی اند. موجوداتی آسمانی/الهی نیستند،سراسر زمینی/انسانی اند. 

سوم- ایده های ناب و پاکی چون انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ و نظام جمهوری اسلامی وجود خارجی ندارند. انقلاب اسلامی مجموعه ی رویدادهای تاریخی و اجتماعی است که در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رسید و برای تأسیس نظام جمهوری اسلامی و استقرار آن، دست به همان اعمالی زد که دیگر انقلاب های کل گرایانه ی کلاسیک(فرانسه، روسیه، چین، کوبا،و...) زدند. جمهوری اسلامی هم چیزی جز همین نظام محققی نیست که از ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ آغاز شده و تاکنون تداوم یافته است.
 
چهارم- از نظر معرفتی و اخلاقی نمی توان فقط و فقط خوبی ها و پیروزی ها را به نام جمهوری اسلامی ثبت کرد و سرکوب ها، ستمگری ها، رذالت ها، شکست ها و...را از جمهوری اسلامی تفکیک کرد و به عده ای از زمامداران "منحرف"، "نفوذی"، "فرصت طلب" و "دشمن" نسبت داد.
 فاجعه ی قتل عام چند هزار زندانی سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ با حکم آیت الله خمینی صورت گرفت.
 
برخورد با مراجع تقلید با حکم آیت الله خمینی صورت می گرفت. آن رفتار ناجوانمردانه با آیت الله منتظری با حکم آیت الله خمینی صورت گرفت. آیا آیت الله خمینی غیر از جمهوری اسلامی است؟ اشغال سفارت آمریکا به سرعت توسط آیت الله خمینی- و به اقتفای او بقیه ی زمامداران جمهوری اسلامی- "انقلاب دوم" قلمداد شد. انقلاب دومی که پیامدهای مخرب فراوانی برای ایران به بار آورد.
 
شعارهای "راه قدس از کربلا می گذرد" و "جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم" براساس سخنرانی های صریح آیت الله خمینی ساخته شد. مگر آیت الله خمینی نمی گفت جنگ نعمت است؟ مگر تا چند روز قبل از پذیرش قطعنامه ی ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل، پذیرش صلح را جنگ با خدا و رسول الله به شمار نمی آورد؟ جمهوری اسلامی یعنی همین ها.
 شعار نابودی اسرائیل، شعاری بود که آیت الله خمینی برساخت و به وفور به کار برد. خامنه ای و احمدی نژاد و دیگران هم همان شعارها را تکرار کردند و می کنند. آیا این سیاست، سیاست جمهوری اسلامی نبوده و نیست؟ 


زندان های جمهوری اسلامی بخش مهمی از هویت جمهوری اسلامی را تشکیل می دهند. چرا که بدون سرکوب سیستماتیک دوام ولایت فقیه ناممکن است. ترور مخالفان در داخل و خارج کار وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بود، نه چند تن از  "پرسنل خودسر". نقض سیستماتیک حقوق بشر یکی از ارکان جمهوری اسلامی از ابتدأ تاکنون بوده است. موسوی و کروبی و رهنورد و بقیه ی زندانیان سیاسی را چه کسی زندانی کرده است؟ جمهوری اسلامی یا آمریکا؟
 
قطع رابطه ی با آمریکا و عدم برقراری روابط مجدد، سیاست جمهوری اسلامی است یا سیاست چند فرد نفوذی یا خطاکار؟
 
مطابق شاخص های نهادهای بین المللی جمهوری اسلامی یکی از فاسدترین رژیم های سیاسی جهان است. ولایت مطلقه ی فقیه رکن اساسی جمهوری اسلامی است.
 
انسانی را تصور کنید که تمام رفتارهایی که تا کنون از وی سر زده است شریرانه است. آیا می توان گفت که این فرد انسان پاکی است اما رفتارش شریرانه است؟ به نظر خیر.  صفت شریر را به انسانی نسبت می دهیم که شریرانه عمل می کند.  فردی که شریرانه عمل می کند فردی شریر می خوانیم. همین داوری در باب نظام های سیاسی هم صادق است. به علاوه، کسی که تمام رفتارهایش شریرانه است حتما ارزشها و شخصیت شریری دارد که این رفتارها از او سر می زند. بهترین توضیح برای رفتار شریرانه سیستماتیک این است که فرد دارای شخصیتی شریرانه  و ارزش هایی شریرانه است.
 
پنجم- منطقاً هیچ تلازمی میان نسبت دادن این رفتارها و سیاست ها به جمهوری اسلامی و براندازی وجود ندارد. فرد و گره اصلاح طلب هم منطقاً این رفتارها و سیاست ها را ، رفتارها و سیاست های جمهوری اسلامی به شمار خواهد آورد. کما این که خاتمی به عنوان یک اصلاح طلب در همین سخنرانی می گوید:
 
"وقتی فضایی باز و باب شود که هتاکان و تخریب گران با مصونیت کامل همه چیز می توانند بگویند ولی طرف دیگر حتی اگر یک حرف منطقی حق هم بزند با مشکلات روبرو می شود، نشانه بیماری است. این فضا فضای نادرستی است. بر فرض هم که نظام آن را نمی خواهد، ولی می تواند که جلوی آن را بگیرد".
 
به تعبیر دیگر، آقای خاتمی می گوید نظام می تواند مانع هتاکی و تخریب و تهمت و دروغ شود، اما نه تنها نمی شود، بلکه رسانه های جمهوری اسلامی و ولی فقیه سردمدار این رفتارهای غیراخلاقی هستند. مگر روزنامه ی کیهان که خاتمی به دلیل توسل به همین شیوه ها اخیراً از آن انتقاد کرد،روزنامه ی ولی فقیه نیست؟ مگر آیت الله خامنه ای آنها را "تک تیرانداز" مقابله ی با دشمن و عوامل داخلی شان ننامیده است؟
 
ششم- خاتمی در بخش دیگری از همین سخنرانی گفته است:
 
"صدای متفاوت هم وجود داشته باشد تا سبب نشود بخش های کثیری از جامعه ی ما، بخصوص جوانان اندک اندک وقتی می بینند فقط یک صدا هست و آن صدا هم با خشونت خودش را می خواهد تحمیل کند و همه صداهای دیگر را قطع بکند، خود به خود به سوی جریاناتی بروند که با اصل و اصول هم مخالفند و جز به براندازی نمی اندیشند. این فضا خطرناک است".
 
به تعبیر دیگر، جمهوری اسلامی تک صدایی خشونت بار، به طور طبیعی افراد جامعه را به سوی ایده ی "اصلاح ناپذیری نظام" سوق خواهد داد. فرض کنیم این مدعای خاتمی صد در صد صادق باشد. در این صورت بازهم دو شیوه ی برای مبارزه  وجود دارد:
 
الف- شیوه های مسالمت آمیز(اصلاح طلبانه) برای برخورد با نظام اصلاح ناپذیر.
 ب- شیوه های خشونت آمیز برای سرنگونی رژیم اصلاح ناپذیر.
 
به رژیم جنایتکار سوریه بنگرید. این رژیم دو نوع اپوزیسیون دارد: اپوزیسیون مسالمت جو، اپوزیسیون جنگ طلب. 


هفتم- خاتمی می گوید:
 "معتقدم شرایط حضور اصلاح طلبان به عنوان کاندیدا دادن چندان فراهم نیست، چشم اندازی هم برای فراهم آمدنش نمی بینم...هم دلمان برای کشور و مردم می سوزد و هم خطرات بزرگی جامعه و نظام و مردم را تهدید می کند. با این روندی که هست، فقط یک راه وجود دارد.
 
این که نظام رویکردش را عوض کند و آن را در انتخابات آزاد و سالم و فراگیر نشان دهد؛ ما هم کمک کنیم که مشکل حل شود. ولی متأسفانه نشانه های امیدوار کننده ای برای این رویکرد نمی بینم".
 
خاتمی اصلاح طلب نیز به صراحت می گوید که نظام راه های ورود اصلاح طلبان به انتخابات را بسته است. خاتمی اصلاح طلب هم دستورالعملش روشن است: فقط و فقط یک راهکار وجود دارد، جمهوری اسلامی باید رویکردش را عوض کند.
 
پس مشکل از نظام جمهوری اسلامی است و راه رفع مشکل هم در دست نظام است که باید مسیرش را تغییر دهد. گفتار پارادوکسیکال خاتمی اگر از منظر سیاسی مد نظر قرار گیرد، قابل فهم است، اما اگر این گفتار، گفتاری روشنفکرانه و نظریه پردازانه باشد، نامقبول است.
 
به تعبیر دیگر، فعال سیاسی شاید بتواند از سر دلبستگی به نظام و مخالفت با براندازی، جمهوری اسلامی را پاک و سرکوب و ستم و بدی ها را به افراد ناپاک نسبت دهد. اما جامعه شناس و تحلیل گر، باید حقیقت را بازگو سازد. جامعه شناس و تحلیل گری که کنش گر سیاسی نیست، سوادی سرنگونی یا اصلاح فلان و بهمان رژیم را ندارد، بلکه می کوشد تا توصیف و تبیینی واقعی از نظام های سیاسی موجود ارائه نماید.
 
دلبستگی به جمهوری اسلامی نباید به قلب واقعیت و گریز از مسئولیت منتهی شود. جمهوری اسلامی مسئول همه ی این اعمال است.  

+57
رأی دهید
-40

nashmeili - آمستردام - هلند
جمهوری اسلامی از طرف غربیها ماموریت داره برای از بین بردن ایران و فرهنگ ایرانی.
جمعه 22 دي 1391 - 21:12
rds128 - لندن - انگلیس
همه دلسوزان واقعی نظام و حتی دشمنان این نظام به درستی بر این موضوع واقفند که تنها کسانی که در این مملکن صادقانه خدمت کردن همین آقای خاتمی بود و هست او براستی که فاضل و با تقواست کسانیکه مطامع دنیویشان در خطر میافتد با خاتمی دشمنی و لجاجت کرده و اورا بدنام جلوه میدهند بالاخره زمانی فراخواهد رسید که همه چیز روشن خواهد شد و ...
جمعه 22 دي 1391 - 21:20
Asafnak - بمبئی - هندوستان
با سلام، اولا تعجب می‌کنم چرا اکبر گنجی که من به او مشکوک بوده‌ام حالا رادیکال شده است. امیدوارم مشکل با من باشد. ثانیا، با توجه باینکه من از همان اول که خاتمی کاندید شده بود (بار اول) با تعمق در صحبتهای تبلیغاتی آاش او را فریبکار، قدرت پرست شناختم تا یک چهره‌ای که دیگران از او آنچنانی‌ ساخته و پردازش کردند. تعجب دیگر اینکه من نه سر پیازم نه ته آن و ۱۶ سال پیش به این موضوع پی‌ بردم و به خیلی‌‌ها می‌گفتم و هیچ کس به من توجه نکرده و حالا جناب اکبر گنجی در موردش تحلیلگری می‌کند، حالا بعد از ۱۶ سال که میلیونها بدبختی، نابودی برای ایران و ایرانی‌ تحت فریب کاریهایش ببار آورده، روشنفکرهای ما مثل گنجی وقت صرف این نابکار روزگار می‌کند، حیف نیست؟ آیا ما مردم دیر فهم نیستیم، وقتی‌ آب از آتش گذشت تازه در بارهاش می‌نشینیم تحلیل می‌کنیم.این سید خندان جرمش از امام کوسه که بصطلاح اکبر گنجی را زندان کرده بود بیشتر است. تا کی‌ میخواهیم تردید بخود راه بدهیم و تعلل کنیم؟ ۵۰ سال اختصاص بدهیم به شناخت یک فرد؟ ۱۶ سال گفتار و کردارش را دیدیم بس نیست؟ اصلا حیف نیست آسم این سید خندان و کوسه را تکرار کنیم؟
جمعه 22 دي 1391 - 22:02
فضول میرزا - استكهلم - سوئد
عمامه علامت پفیوزی است! اگه میخوای ملت به طرفت بیان خودتو مثل کسروی از شر این لباس شیطانی خلاص کن.
جمعه 22 دي 1391 - 22:34
Royan - کالیفرنیا - آمریکا
ماهی از سر گنده گردد نی ز دم ؛ فتنه از عمامه خیزد نی ز خم؛ کلا ریشه آخوند باید از جا کنده بشه و نطفه اش از بین بره که ایران و ایرانی روی خوش ببینه.
جمعه 22 دي 1391 - 22:49
parviz1 - کترینگ - انگلستان
مشکل اصلی‌ رژیم اسهال و گدا علی‌ شیره و تمام ملاهای مفتخور و انگلهای دورو برش هستن. از همه عوام فریبتر و پفیوز تر و جنایتکار تر و هزار رنو تر و خطر ناکتر و .. خود خود خاتمی که ختم همه ملا هست.مولا هم یعنی‌ جمع همه زشتیها و ...
جمعه 22 دي 1391 - 23:04
sepherdad - سیدنی - استرالیا
تخصص آخوند مفت خوری هست یه مفتخور هیچ وقت نمی‌تونه سازنده باشه.
شنبه 23 دي 1391 - 02:29
Cyrusiii - لیدز - انگلستان
بابا جان مشکل اصلی‌ دخالت آخوند (روحانی) در امور مملکت است. حالا چه خاتمی چه اون یکی‌ خاتمی (سید احمد قرون وسطایی).
شنبه 23 دي 1391 - 03:08
rendez-vous - مونترال - کانادا
واقعا" نمیدونم این خاتمی دست نشونده کی بود ولی اینو خوب میدونم که عمر یک نسل از ما رو تباه کرد. در آنزمان ما بیشتر به یک رییس جمهور جسور نیاز داشتیم تا یک سخنور ادیب نادان فرصت سوز.
شنبه 23 دي 1391 - 04:50
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.