جـنایت از سر سـکوت!

زنی که با شکایت از همسرش او را روانه زندان کرده است می‌گوید: کاش با هم حرف می‌زدیم، کاش نمی‌گذاشتیم حرف‌هایمان تلنبار شود و جایی بیرون بزند که دیگر نمی‌توان کاری انجام داد. کاش وقتی مشکلی پیش می‌آمد، به جای اخم کردن و قیافه گرفتن، می‌نشستیم و مشکلاتمان را حل می‌کردیم. آنقدر در این‌باره غفلت کردیم تا این اتفاقات افتاد. من، شوهرم را دوست دارم ولی نمی‌توانم رضایت بدهم او از زندان بیرون بیاید و باز هم کار‌های قبلی خود را تکرار کند.

این‌ها صحبت‌‌های زنی است که چندی پیش از شوهرش به دلیل ضرب‌وشتم شکایت کرد و او را به زندان فرستاد. زن در کنار وکیلش نشسته و پرونده‌اش را بررسی می‌کند. او نه‌ تنها حکم زندان برای شوهرش گرفته بلکه قاضی حکم طلاق را نیز صادر کرده است.

مرضیه، 32 ساله، 8 سال پیش با رضا ازدواج کرد. این دو به ظاهر زندگی خوبی داشتند و تا همین دعوای آخر هیچ‌کس حتی صدای جروبحث آنها را نشنیده بود ولی یکبار دعوای شدید رضا و از کوره در رفتن او باعث شد این زندگی از هم بپاشد. مرضیه می‌گوید: ما زیاد درباره مشکلاتمان با هم حرف نمی‌زدیم. رضا صبح می‌رفت سرکار و شب خسته می‌آمد. من هم نمی‌توانستم به او چیزی بگویم یا درددل کنم. تقریباً هر روز غیر از حرف‌‌های روزمره، حرف دیگری برای گفتن نداشتیم. به هر حال در این مدت مشکلاتی هم برای ما به وجود می‌آمد ولی نه او چیزی می‌گفت و نه من می‌گفتم. این حرف‌‌های نگفته آنقدر در سینه‌‌ها تلنبار شد تا این که چند هفته پیش سر یک موضوع ساده بحثمان شد. قضیه سر یک مهمانی رفتن بود. رضا مخالف بود و من موافق، بحث کوچک ما ناگهان به همه مشکلاتمان در 8 سال گذشته کشید. رضا مشکلاتش را قبول نمی‌کرد و من پشت سر هم می‌گفتم. ناگهان از کوره در رفت و به من حمله کرد. آنقدر زد که دستم شکست. دندان‌‌هایم خرد شد و...

حرف نمی‌زنیم چون...
فقط در سیاست نیست که گفت‌وگو بسیاری از مشکلات را حل می‌کند بلکه در زندگی شخصی هم اگر گفت‌وگو نباشد نتیجه‌اش مشکلاتی است که در دادگاه‌‌های خانواده رخ نشان می‌دهند. ثریا کاظمی، حقوقدان، در این خصوص می‌گوید: پرونده‌‌های زیادی در خصوص مشکلات زن و شوهری به دادگاه می‌رود که بخشی از آنها نتیجه حرف نزدن و بلد نبودن «حرف زدن» است. چند سال پیش دقیقاً در آسیب‌شناسی یک پرونده جنایی، به این نتیجه رسیدیم که چون زن و شوهر با هم حرف نمی‌زدند مشکلات آنها به عقده تبدیل شده و در نتیجه به درگیری شدید انجامیده بود و مرد به خاطر این که همسرش را با چاقو زده راهی زندان شده بود.
ضرب‌وشتم، اقدام به قتل و هتک حرمت از جمله جنایت‌‌هایی است که در نتیجه حرف نزدن‌‌های زن‌‌ها و شوهر‌ها پدید می‌آید. گرچه آمار دقیقی از این فجایع در دست نیست ولی می‌توان گفت این مشکل علت برخی از بزه‌‌ها و جنایت‌هاست. ثریا کاظمی توضیح می‌دهد: معمولاً پرونده‌‌های خانوادگی در دادگاه‌‌ها زیاد مورد آسیب‌شناسی قرار نمی‌گیرند. چراکه دادگاه اساساً محلی برای این کار نیست ولی دفاتر حقوقدانان و وکلا محلی می‌شود برای درددل خانواده‌‌ها و آنجا می‌توان فهمید مشکل حرف نزدن چقدر ریشه‌ای و خطرآفرین است. من آمار دقیقی از این علت ندارم ولی در خصوص مراجعه‌کنندگان به دفتر خودم می‌توانم مدعی شوم لااقل 20 درصد مشکلات زن و شوهری ناشی از حرف نزدن است یا این که بلد نیستیم چگونه حرف بزنیم.
حرف نزدن و بیان نکردن مشکلات فی‌مابین زن و شوهران علل مختلفی دارد اما آنچه بیشتر به چشم می‌آید، بلد نبودن این خصلت خوب است. زهرا ظفرمند، کارشناس جامعه‌شناسی در این رابطه می‌گوید: جامعه ما نوع سخن گفتن و استفاده از کلام برای رفع مشکلات را متأسفانه نیاموخته است.

شما در خیابان‌‌ها روزانه دعوا‌هایی را می‌بینید که با یک صحبت منطقی شاید هرگز به وجود نمی‌آمد ولی به دلیل عدم برخورداری از قدرت تکلم به درگیری فیزیکی ختم می‌شود. این معضل در خانواده‌‌های ما نیز مشهود است؛ یعنی درون خانواده فرزند در برخورد با والدین نمی‌تواند مشکلاتش را مطرح کند، زن و شوهر توان بیان ناراحتی‌هایشان را ندارند و والدین مقابل اشتباهات فرزندشان صاحب توانایی گفت‌وگو نیستند. نتیجه این بلد نبودن‌‌ها نه فقط سبب بروز مشکلات درون خانواده بلکه باعث افزایش عصبانیت اجتماعی می‌شود.

وی می‌گوید: حرف نزدن عامل بسیاری از مشکلات جامعه ماست و این اتفاق دلایل گوناگونی دارد. بخشی از آن مربوط به فرهنگ و سنت‌‌های ما می‌شود. همیشه در خانواده‌‌های ایرانی نوعی شرم از بیان مشکلات وجود داشته و این نسل به نسل منتقل شده است. بخش دیگر به دلیل «خودبرتربینی» است، یعنی زن یا مرد خود را برتر از دیگری می‌داند. سومین بخش از «خودحق‌بینی» ناشی می‌شود. یعنی فرد خود را مقابل طرف مقابل حق مطلق می‌داند و به همین دلیل یا نیازی به گفت‌وگو نمی‌بیند یا در برخورد با کوچک‌ترین انتقاد از مقام بالاتر سخن می‌گوید و طرف مقابل را تحقیر می‌کند.

حرف نمی‌زنیم تا...
نخستین اتفاقی که در نتیجه حرف نزدن در جامعه‌ ایجاد می‌شود، دوری افراد از یکدیگر است. محمدرضا شاهگلی، کارشناس روان‌شناسی می‌گوید: زبان عامل ارتباط است و وقتی شما این عامل ارتباط را نادیده بگیرید طبعاً جدایی‌‌های روانی رخ می‌دهد. شاید دو نفر هر روز با هم چندین جمله حرف بزنند ولی وقتی این حرف‌‌ها در قالب «روزمره» مورد ارزیابی قرار می‌گیرند طبعاً قابلیت ایجاد ارتباط عمیق را نخواهند داشت. زن و شوهر با هم حرف نمی‌زنند تا مشکلاتشان را حل کنند. آنها گفت‌وگو می‌کنند تا روزشان بگذرد، نتیجه این روزمرگی چه می‌شود؟ به جای عمیق شدن ارتباط، اختلافات عمیق می‌شوند و آنقدر عمق پیدا می‌کنند که دیگر حرف زدن هم از مسیر منطقی خارج می‌شود و به درگیری می‌انجامد.

وی می‌افزاید: فقط طلاق نیست که از عدم گفت‌وگو ناشی می‌شود، شما اگر دقیقتر بررسی کنید، بسیاری از جنایت‌‌های خانوادگی ریشه در این حرف نزدن‌‌ها دارد. چندی پیش در خبر‌ها خواندیم پدری، پسر خود را به دلیل اعتیاد کشته است. من این پرونده را بررسی کردم و نتیجه‌ای که از آن گرفتم این بود؛ پدر هرگز نتوانسته بود با فرزندش سخن بگوید، یعنی نتوانسته مشکلات فرزندش را بشنود و درخواست‌‌های خودش را مطرح کند. همه کار‌های پسر پنهانی بود. از درس‌خواندن تا ورود به دنیای اعتیاد، از کار‌های خوب تا کار‌های بد، در واقع پسر خود را در دایره‌ای مخوف می‌دید که پدر در نتیجه عدم گفت‌وگو برای او ایجاد کرده بود و عاقبت چنین دایره‌ای نیز قتل پسر در پی آگاهی پدر از اعتیادش شد. یعنی حتی وقتی بحران رفتاری هم ایجاد شد، پدر نتوانست با گفت‌وگو و از مسیر منطق آن را حل کند و در نتیجه یک عصبانیت و درگیری پسرش را به قتل رساند.

حرف نمی‌زنیم اما...
روزانه در خانه، محل کار، جمع دوستان و... کلمات و جملات زیادی از دهان ما خارج می‌شود ولی آیا اینها مصداق حرف زدن هستند؟ واقعیت این است ما جایی کلمات را مورد استفاده قرار می‌دهیم که چندان الزامی ندارد و جایی در به‌کار بردن کلمات خساست به خرج می‌دهیم که برایمان مشکل‌ساز می‌شود. شوخی‌‌ها و طنز‌های روزمره، بحث‌‌ها و کل‌کل‌‌های بی‌مورد، نق‌زدن‌‌های بی‌دلیل و... هر روز در دایره گفت‌وگو‌های ما قرار دارند اما واقعیت این است که هیچ یک از آنها درمانی برای مشکلات ما نخواهد بود و دردی از جامعه را حل نمی‌کند.

+97
رأی دهید
-7

مژگان ملكي - تورنتو - کانادا
تجربه من در زندگی مشترک بهم ثابت کرده که وقتی مسیله ای هرچند کوچک پیش میاد با منطق و ارامش همون موقع حلش کنم وقتی حرفایه نگفته زیاد بشه حل کردنش سختر میشه در زندگی باید سیاست داشت و اصولش رو رعایت کرد.
‌چهارشنبه 20 دي 1391 - 17:26
baharmazaheri - عجمان - دبي
ارسطو میگوید ،،،،این شمایید که تعیین میکنید دیگران چگونه با شما رفتار کنند........خانم با وهشی می‌زیسته پشیمون هم هست زندانه!!!!!!!!!!!!!
‌چهارشنبه 20 دي 1391 - 18:30
be_pa.khaste - هارلم - هلند
دستش درد نکنه که زده زن رو باید فقط زد به قول نیچه که میگه به سراغ زنان میروی تازیانه را فراموش نکن .
‌چهارشنبه 20 دي 1391 - 19:13
rezgar - لینشوپینگ - سوئد
بین زن و شوهر همیشه اختلاف هست بخصوص اختلاف سلیقه ای. اگر زنان و شوهرانشان به خاطر اختلافات با هم دچار مشکلات و جنگ داخلی میشوند بهتر ان است از اختلافات و مشکلات پیش امده برای قهر کردن باهم و یا حتی جدا شدن از هم استفاده نکنند. اگر خانمها مایه از خودشان بیشتر بگذارن و اخترام شوهرانشان را داشته باشند و سر هر مسائل تنشزا جروبحث و قهر نکنند حتما" تا اخر عمر میتوانند زندگی مشترکشان را ادامه دهند. بدترین زمان برای اینکه خانمها بیشتر از شوهرانشان متنفر شوند ان زمان است که با شوهرانشان صحبت نمیکنند و یا اینکه قهر میکنند چون در این هنگام است که خانمها وفت پیدا میکنند که فقط فکر از رفتار و برخوردهای منفی شوهرانشان بکنند و این فکر است که بیشتر خانمها را وادر به جدایی از اقایان میکند.
‌چهارشنبه 20 دي 1391 - 19:25
boomfang - آبادان - ایران
بد بخت از صبح میرفت سگ دو میزد تا شب دیگه نای برای سر کله زدن نمیمونده براش البته شاید سر وکله زدناشو سر کار با یه مشت همکار نفهم زده بوده !؟ البته زنشم حق داشته هم صحبت میخاسته ولی اینه دیگه یا پول یا هم صحبت چون اوضاع مملکت خرابه ر... توش حضرات به دخترا توصیه میکنم شوهر نکنن یا اگه میکنن خودشون رو برای زندگی سخت آماده کنن
‌چهارشنبه 20 دي 1391 - 19:28
ARTEMIS-SW - .پاريس - فرانسه
be_pa.khaste - هارلم - هلند. با فامیلهای اطرافت قیاس کردی؟؟؟؟ مثلا کامنت‌های ضد ملا هم می‌‌نویسی؟؟؟؟؟؟؟؟ خودتی‌!!!!! نیچه هم اگر گفت .غلط کرد با ۷۷ جدّش!!!
‌پنجشنبه 21 دي 1391 - 01:01
lili AT - برلین - آلمان
روی سخنم با بپا کشکه هارلم - هلند هستش..... نیچه خیلی حرفهای دیگه زده چرا فقط اونی که به صرفته را چسبیدی...مثلا" عقل مردان در پایین تنه انها است...من فکر میکنم مادر خودت هم روزی هزار دفعه از پدر کتک میخورده..برای همین باری تو این مسئله یه امر قابل ستایشه تو میتونی بیای بری بجای هلند در عربستان زندگی کنی تا عقده هات خالی شه .....
‌پنجشنبه 21 دي 1391 - 00:47
سيروس كمال - دبى - امارات
دوستم میگفت : ازدواج یعنی اینکه دو نفر را که با فکرها و سلیقه های مختلف هستند در خانه رها کنند و به انها بگویند . با هم زندگی کنید .
‌پنجشنبه 21 دي 1391 - 09:34
hossein-87 - تهران - ایران
ARTEMIS-SW - .پاریس - فرانسه - قشنگ، یه زمانی بود که طرف با تک پر شدن آس یه جمع میشد. بعدش اون آس داستان ما ، ساز مخالف میزد و ناز میکرد و نازش رو میخریدن ولی عمو جون، اون دوره گذشته. الان مسائل باید با منطق حل بشه. نه اینکه هرکی فکر کنه حرف و نظر خودش ، همون منطقیه که دارم ازش حرف میزنم.منطق رو عقل و عرف تعیین میکنه. حالا شما که ریق ادب سر کشیدی یه نفس ، اینو فقط بدون که، آدم انگل و نفهم، هر نسبتی باهات داشته باشه، حتی برادرت هم باشه ، نفهم و احمق میمونه.منتها شما سعی میکنی تحملش کنی. این رو واسه این گفتم که دیدم هم تو قسمت ارازل و اوباش و هم تو این قسمت، معیار و منطقت اینه که جواب کاربران رو مثل احمق ها میدی.حالا هرکی ضد ملا بنویسه میشه خوب؟! آقا ، .... ملاها رو هم فلان کنن ولی تو و امثال تو خیلی احمقین که ملاک درک و شعور براتون مخالفت با ملاهاست!! مطمئنم دو زار سواد نداری.
‌پنجشنبه 21 دي 1391 - 18:12
tehrangoli - تهران - ایران
خیلی جالبه که آقایون تا از حرف کم میآرن به زور بازو متوسل میشن! اون مرتیکه ... رو باید با دست و پای بسته انداخت جلوی کروکدیل تا بفهمه زور بازو داشتن یعنی چی!
‌پنجشنبه 21 دي 1391 - 23:22
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.