سوءظن خونین به نامزد
جام جم آنلاین: زمانی که سعید به خواستگاری ریحانه رفت گفت که اگر ریحانه با او ازدواج کند از دخترک مراقبت خواهد کرد و روزهای خوبی را برایش خواهد ساخت. اما چند ماه بیشتر از این قول نگذشته بود که سعید با ضربات چاقو دخترک را از پای درآورد.
حالا این مرد جوان جلوی هیات قضات دادگاه کیفری استان فارس نشسته تا در مورد روز حادثه بگوید و از اینکه چرا دخترک را کشت. هر چند سعید مدعی شده ریحانه با افرادی رابطه داشته اما نماینده دادستان ادعای او را بیمورد دانسته و آن را رد میکند
نماینده دادستان میگوید: این پرونده زمانی تشکیل شد که زنی به پلیس خبر داد دخترش گم شده و به فاصله چند ساعت مردی غریبه تماس گرفت و گفت که جسد ریحانه در خانه نامزدش سعید است. این مرد خودش را به ماموران معرفی نکرد اما زمانی که پلیس در محل حاضر شد جسد دختر جوان را پیدا کرد. ساعاتی بعد سعید نامزد ریحانه بازداشت شد و ادعا کرد که چون متوجه شده نامزدش با کسی رابطه دارد او را به قتل رسانده است.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی تحقیقات در این خصوص آغاز شد. اما هیچ مدرکی که نشان دهد این دختر با کسی رابطه داشته یا به نامزدش خیانت کرده، پیدا نشد.
تحقیقات بعدی ماموران نشان داد سعید به خاطر سوءظن همیشگی که به نامزدش داشته مرتب با او جر و بحث میکرده و همین هم علت اصلی قتل بوده است.
عملی که سعید انجام داده اتفاقی نبوده و این جوان با نقشه قبلی نامزدش را به خانه کشانده و بعد با کمربند او را خفه کرده است
این مرد به قتل اعتراف کرده و جزئیات را هم گفته. او حتی نقشه قتل را هم بازسازی کرده است بنابراین درخواست صدور حکم قانونی را از دادگاه کردهایم
به ریحانه شک داشتم
گفتههای نماینده دادستان از سوی سعید مورد تائید قرار میگیرد اما او ادعا میکند شکاش درست بوده و ریحانه به او خیانت میکرده است.
چه مدتی بود که با ریحانه نامزد کرده بودی؟
چند ماهی میشد. من او را خیلی دوست داشتم.
چرا او را کشتی؟
به من خیانت میکرد، هر مردی جای من بود اینکار را میکرد.
مدرکی هم داری که ثابت کند او به تو خیانت میکرد؟
نه هیچ مدرکی ندارم اما ریحانه به من خیانت میکرد. من اطمینان دارم اینکار را میکرد.
او را با کسی دیدی؟
نه با هیچکس.
چیزی دیدی که ثابت کند او با کسی رابطه داشته است؟
نه. اما رفتارش طوری بود که نشان میداد با کسی رابطه دارد.
در مورد این موضوع با ریحانه صحبت کرده بودی؟
بله. ما همیشه سر این مساله با هم دعوا داشتیم. او میگفت باکسی رابطه ندارد خانوادهاش هم همین را میگفتند اما من هنوز هم شک داشتم.
وقتی مدرکی نبود چطور شک میکردی. کسی حرفی به تو زده بود؟
کسی به من چیزی نگفته بود اما من از اینکه ریحانه به من خیانت کند خیلی میترسیدم چون دوستش داشتم نمیخواستم او را از دست بدهم و فکر میکردم هرطور شده باید او را کنار خودم نگه دارم.
اگر به ریحانه اعتماد نداشتی، چرا با او ازدواج کردی؟
دوستش داشتم و از وقتی نامزدم شده بود فکر میکردم خوشبختترین مرد روی زمین هستم، اما همیشه از اینکه یک روز ریحانه من را رها کند و برود میترسیدم. این مساله خیلی من را اذیت میکرد.
چه زمانی تصمیم گرفتی او را بکشی؟
چند روز قبل از حادثه بود که با هم دعوا کردیم. به ریحانه گفتم باید در مورد روابطش به من توضیح دهد، قبول نکرد، گفت در مورد چیزی که وجود ندارد حرف نمیزند و گفت که نمیخواهد دیگر من را ببیند. فهمیدم اشتباه نکردهام. اما مدرکی هم نداشتم حرفم را ثابت کنم. آن شب ریحانه به خانه رفت و با من قهر کرد.
چهطور او را به خانه خودت کشاندی؟
دو روز بعد گفتم میخواهم با او صحبت کنم. فکر میکرد میخواهم از دلش در بیاورم و قبول کرد که بیاید. او را به خانه خودم بردم، تنها بودیم. نقشه کشیده بودم وقتی آمد کار را تمام کنم.
چند دقیقه بعد از آمدنش بود که کمربند را برداشتم و دور گردنش حلقه کردم، آنقدر فشار دادم که صورتش کبود شد و دیگر نتوانست نفس بکشد.
وقتی که داشتی گلویش را فشار میدادی تقلا نکرد که خودش را نجات دهد؟
من از پشت به او حمله کردم. اصلا متوجه نشد تا بتواند کاری بکند، آنچنان کمربند را فشار داده بودم که نفسش بند آمده بود.
چه کسی به پلیس زنگ زد و ماجرای قتل را گفت؟
خودم اینکار را کردم. چند ساعتی از مرگ ریحانه گذشته بود که تصمیم گرفتم به پلیس خبر دهم.
در مدتی که خانه بودی و جسد ریحانه را میدیدی چه کردی؟
ناراحت بودم، خیلی ناراحت بودم. اصلا نمیتوانستم شرایطی که بهوجود آورده بودم را تحمل کنم. حتی تصمیم گرفتم خودم را هم بکشم اما نتوانستم. بعد تماس گرفتم و گفتم که جسد کجاست.
از کاری که کردی پشیمانی؟
بله. خیلی ناراحتم. اما هنوز هم فکر میکنم ریحانه به من خیانت میکرد یا اینکه میخواست خیانت کند. اما از خانوادهاش عذرخواهی میکنم بخاطر کاری که کردم.
فکر میکنی بتوانی رضایت بگیری؟
نمیدانم اما اصلا به رضایت فکر نمیکنم. خیلی دلم برای ریحانه تنگ شده و از کاری که کردم ناراحت و پشیمان هستم. اگر او زنده بود حالا داشتیم باهم زندگی میکردیم و من از بودن کنار او لذت میبردم. اشتباه کردم و بخاطر اشتباهی که کردم هیچ وقت خودم را نمیبخشم.
دخترم پاک بود
مادر ریحانه میگوید دخترش هیچ گناهی نداشت و بهعلت سوءظن دامادش کشته شد. او میگوید: وقتی به خواستگاری دخترم آمد گفت که او را دوست دارد و میخواهد زندگی خوبی با هم داشته باشند. ما هم قبول کردیم. ریحانه هم روی حرف ما حرف نزد و آنها نامزد کردند. اما درست از روز نامزدی کارهای اشتباه دامادم شروع شد. مرتب از ریحانه ایراد میگرفت. حرفهایی میزد که اصلا نمیشد باور کرد. یکبار میگفت ریحانه به مردی نگاه کرده، یکبار میگفت با کسی رابطه دارد. هربار بهانهای میآورد و با ما و دخترمان دعوا میکرد.
این زن در مورد اینکه دخترش از این موضوع شکایتی نداشت، میگوید: ریحانه خیلی ناراحت بود اما من نصیحتش میکردم و میگفتم که هرطور شده باید تحمل کند. همه مردها اینطورند و هرمردی زنش را دوست دارد و روی او حساس است.
ریحانه گوش میکرد. چیزی نمیگفت هربارکه سعید کاری میکرد و بعد عذرخواهی میکرد ریحانه هم قبول میکرد. البته من از دعوای آخرشان خبر نداشتم. ریحانه به من چیزی نگفته بود. متوجه شده بودم، دو روزی است که از سعید خبری نیست. اما بعد از دو روز که آمد و با هم بیرون رفتند خیالم راحت شد که همه چیز تمام شده و دوباره آشتی کردند تا اینکه خبری از دخترم نشد و بعد هم گفتند که جسدش پیدا شده است
.
این زن میگوید: از قصاص قاتل دخترم نمیگذرم. من هرکاری که به عنوان یک مادر باید میکردم تا این دو به هم برسند انجام دادم، اما سعید خودش همه چیز را خراب کرد و دخترم را از من گرفت، او قول داده بود دخترم را خوشبخت کند. حالا که ریحانه را کشته، باید تقاص کاری که کرده، پس دهد. اگر دخترم خطایی کرده بود، میگفت به دلیل این خطا باید از بین برود اما او خطایی انجام نداده بود. سعید قصد داشت هم دامن او را لکهدار کند هم آبروی ما را ببرد. به همین خاطر هم او را نمیبخشم و تا زمان قصاص پرونده را دنبال میکنم