تملق مسئولین،از پیامبری تا جشن تولد در 69سالگی
در فرهنگ سیاسی نظام جمهوری اسلامی برخی بیماریها وجود دارد که به دور از شأن و منزلت نظام اسلامی است. برخی از این بیماریها مربوط به خواص جامعه و برخی دیگر مربوط به عوام است. یکی از بیماریهایی که در بین برخی از خواص در نظام جمهوری اسلامی وجود دارد، بیماری تملقگویی و غلو نسبت به مسئولین نظام است. این بیماری از اوایل انقلاب در بین برخی از مسئولین وجود داشته و در سالهای اخیر نیز نمودهایی از این رفتار در بین برخی از مسئولین دیده میشود. در این نوشتار به دنبال بیان این مبالغه ها و ویژگیهای آن هستیم.
1. رحیمی و ظهور پیامبر جدید در آخرالزمان!؟
محمدرضا رحیمی است یکی از نمونههای جنجالی است که طی زمانهای مختلف به عنوان سوژهای برای تملق و غلو مطرح میشود. تملقهای رحیمی در زمانها و دورههای مختلف و نسبت به مسئولین مختلف نظام وجود داشته و دارد. یکی از این نمونهها مربوط به دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی و سفر وی به کردستان است. در این سفر به مناسبت ورود آقای هاشمی به این استان، ویژهنامهای در قالب کتاب منتشر شده است. رحیمی در مقدمه کتاب اینگونه هاشمی را میستاید: «پیرمردی مریوانی خطاب به رئیس جمهور محبوب خود در حالی که گریه امانش نمیدهد، میگوید: اگر فرزندی داشتم، ذبیح مقدمت میکردم».[1]
شبیه این تملق در دولت احمدی نژاد و در سال 1385 دوباره از زبان رحیمی تکرار میشود. وی که در این سال مسئولیت دیوان محاسبات کشور را برعهده داشت، در همایش مدیران این سازمان و در حضور احمدی نژاد گفت: «یکی از مسلمانان سوریه معتقد بود اگر بنا بود بعد از پیامبر(ص)، پیامبری بیاید، آن احمدی نژاد بود»![2] هیچ اعتراضی در آن زمان از سوی رئیس جمهور نسبت به این سخنان صورت نگرفت و حتی سه سال بعد، رحیمی به معاونت اولی رئیس جمهور رسید. اشتراکی که در هر دو نقل قول وجود دارد این است که رحیمی، سعی میکند عقاید خود درباره مسئولین را از زبان دیگران بیان کند. یعنی در واقع رحیمی سعی میکند، تعریفهای خود را از زبان دیگران مطرح کند و بدین وسیله از خود رفع تکیلف کند.
سومین جریان معروف آقای رحیمی مربوط به سفر وی به آذربایجان غربی در آذر ماه امسال است. وی در این سفر در سخنرانی افتتاحیه کارخانه سیمان بوکان، با کنار هم قرار دادن نام خدا، رهبری و رئیس جمهور تعجب و حیرت مخاطبان را برانگیخت. این سخنان رحیمی، با واکنش شدید مسئولان و مردم مواجه شد و رحیمی مجبور به عذرخواهی شد. دفتر رحیمی در پیام خود آورده است: «ضمن پوزش و پذیرش این انتقاد سازنده، تاکید مینماید که اشتباه لفظی و سهوی مذکور به دور از هر نوع انگیزه و قصد اغراقگویی و ناشی از فشردگی و تغییر ناگهانی برنامهها بوده است».[3] این توجیه عجیبتر از اصل سخنان خود رحیمی است و نشان میدهد که آنقدر این سخنان غیرقابل انتظار بوده که هیچ توجیه منطقی نمیتوان برای آن ذکر کرد.
2- به کار گرفتن القاب مبالغه آمیز: محمود کبیر، علی زمان
به کارگیری اصطلاحات و تعابیر اغراق آمیز درباره مسئولان نظام و در حضور آنها عمل بسیار ناپسندی است و این کار در سیره حضرت امیر علیه السلام بسیار نکوهیده شده است. در این باره به ذکر دو مثال اکتفا میکنیم:
در مرداد ماه 1390 و در جلسه مشترک دولت و مدیران اجرایی، جواد قناعت استاندار گیلان در جملهای تاریخی، لقب محمود کبیر به تأسی از کوروش کبیر را برای رئیس جمهور به کار برد و البته رئیس جمهور نسبت به این امر واکنشی نشان نداد.
در مقابل، سیره مقام معظم رهبری کاملا مخالف این روندی است که برای عده ای عادی شده است. در تاریخ ۱۳۷۷/۶/۲۴ در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران با مقام معظم رهبری، پیش از بیانات رهبر انقلاب سرودی اجرا شد که در مصرعی از آن جمع با هم میخواندند: «سرور ما خامنهای». ایشان در همان جلسه به طور جدی تذکر دادند و با انتقاد از خواندن اینگونه اشعار تأکید کردند که از شنیدن چنین مطالبی حقیقتاً متأذی میشوند: «من خواهش میکنم که الفاظ این اشعار و سرودها را از کلمات مبالغهآمیز خالی کنید. هم شأن شما این است که در این راهها پیشقدم باشید و هم حقیقت قضیه این است. بنده افتخارم به این است که بتوانم خدمتگزار شما و مردم باشم. «سَروَر» فقط خدای متعال است و به امر او و در پیروی و عبودیّت او بندگان صالحِ برجسته و معصومین علیهمالسّلاماند. ما بندگانی ناقص، نارسا و ضعیف هستیم. بزرگترین هنر ما این است که بتوانیم در لابهلای همهی ضعفهایی که داریم، کاری انجام دهیم که انشاءاللَّه طبق وظیفه باشد. این کلمات مبالغهآمیز را حذف کنید. بنده، وقتی این کلمات را میشنوم، حقیقتاً متأذّی میشوم». البته تملق از رهبری در اینگونه موارد با قصد و غرض خاصی انجام نمیشود و دوستداران رهبری سعی میکنند عمق علاقه خود را به رهبری نشان دهند، اما با این وجود این عمل باعث اشکالاتی میشود.
3- تملق مکتوب
تعابیر مبالغهآمیز همیشه به صورت شفاهی و سخنرانی نیست و گاهی نیز به صورت مکتوب درمیآید. نمونه این بحث در حکم اخیر رئیس جمهور برای آقای مشایی نهفته است. رئیس جمهور در این حکم بیش از 20 صفت برای مشایی به کار برد و ایشان را اینگونه توصیف میکند:«موحد، مؤمن، پاک، صبور و دارای قلب و اندیشهای زلال، عاشق و دلبسته به ارزشهای الهی و آحاد مردم جهان و عمیقاً عارف و متعهد به آرمان مهدوی، حاکمیت جهانی توحید، عدالت، عشق و آزادی و مدیریت مشترک ملتها و فردی شایسته، مدیر، مدبر و امین و از جهات گوناگون توانمند میشناسم و آشنایی و همکاری با شما را برای خود هدیهای الهی و افتخاری بزرگ میشمارم».[4] هر چند این عبارات ممکن است درست باشد و جناب مشایی متصف به تمامی این صفات باشند،اما بهتر بود که رئیس جمهور اینگونه از ایشان یاد نمیکرد. اینگونه تعریف و تمجیدها در تریبونها و پیامهای رسمی باعث به وجود آمدن نوعی غرور در انسان میشود و انسان هر چقدر هم کامل باشد، بایستی از به کار بردن اینگونه تعابیر غلوآمیز درباره وی خودداری کرد.
حضرت امام خمینی(ره) پس از تعریفی که آقای فخرالدین حجازی از این ایشان میکنند، میفرمایند: «من خوف این را دارم که با این فرمایشات ایشان و امثال ایشان برای من یک غرور و انحطاطی پیش بیاید. من به خدای تبارک و تعالی پناه میبرم از غرور. من اگر خودم را برای خودم نسبت به سایر انسانها یک مرتبتی قائل باشم، این انحطاط فکری است و انحطاط روحی».[5]
4- جشن تولدهای متلمقانه
یکی از روشهای تملق که به تازگی در کشور ما به وجود آمده است، بحث تبریک روز تولد مسئولین و سیاستمداران و برگزاری مراسم برای آنان است. این مراسم در چندین سال گذشته از سوی اصلاحطلبان برای آقای خاتمی برگزار شده است. در مراسم امسال آقای دعایی در وصف خاتمی اینگونه میگوید: «آقای خاتمی حجت دینداری خیلی از ماها هستند. در دورانی هستیم که آئین و دین و همه مقدساتمان دارد تحریف میشود و چیزی که پناه و مرجع ماست صداقت و پاکی و تحمل و بردباری و همه خوبیها و فضائل ایشان است و بر همه ما حجت هستند و بر همه ما فرض است که حرمت ایشان نگاه داشته شود».
یا در روز اول شهریور و مصادف با تولد آقای قالیباف، رسانههای حامی ایشان با تبریک تولدشان به تعریف و تمجید از ایشان پرداختند و سعی نمودند که فضای دو قطبی بین دولت و شهرداری ایجاد کنند.[6] این تبلیغات که همراه با ارسال گسترده پیامک به شهروندان تهرانی بود. متن این پیامک عبارت بود از: «سالروز تولد سرباز ولایت، نماد تفکر جهاد و شهادت، پیشرفت و عدالت، مرد عمل، دکتر محمد باقر قالیباف مبارک باد».[7]
5- ویژگیهای تملق و متملقین
1. منفعت طلبی تملقگویان: یکی از ویژگیهای تملقگویان این است که بیشتر به دنبال منافع شخصی و گروهی خود هستند و به منافع اسلامی و ایرانی زیاد نمیاندیشند. آنها برای پیشبرد اهداف خود حاضرند به هر تملقی نسبت به مسئولین دست بزنند تا اهداف خود را پیش ببرند.
2. ناپایداری نظرات تملقگویان: بررسی زندگی و نظرات کسانی که به تملق از مسئولین میپردازند، نشان میدهد که اینگونه افراد به لحاظ سیاسی دارای ثبات نظر و ثبات قدم نیستند و در هر دورهای سعی میکنند به تملق مسئولین همان دوره بپردازند.
3. قالبی و کلیشه ای بودن تملقها: بسیاری از تملقها و اغراقها در فضای سیاسی کشور دارای یک قالب مشخص و کلیشهای است و این قالب برای مسئولین و مردم در جمهوری اسلامی شناخته شده است. به طور مثال عبارتی که آقای رحیمی در آذربایجان غربی به کار بردهاند، بلاتشبیه، عین عبارتی است که در دوران طاغوت، درباره شاه به کار میرفت. در آن زمان تملقگویان نسبت به شاه، شعار «خدا، شاه، میهن» را برای مجیزگویی شاه به کار میبردند.
4. گسترش غرور و تکبر در بین مسئولین: تمجید و ستایش نابجای مسئولین باعث به وجود آمدن غرور در بین آنان میشود و در این حالت، شیطان نیز فرصت مناسبی به دست میآورد تا نیکی نیکوکاران را از بین ببرد و آنان را به سمت فخر فروشی ببرد.
نتیجه گیری
تملق و چاپلوسی نباید مورد خوشایند مسئولان واقع شود، چون از یک سو موجب می شود که آنان به انحراف کشیده شده و نتوانند عیوب خویش را ببینند و از سوی دیگر موجب میشود که مردم به افرادی تبدیل شوند که همیشه برای رسیدن به اهداف خود، به دنبال مبالغه و اغراق نسبت به مسئولین باشند. این بیماری فرهنگی- سیاسی با برخورد مناسب و بجای مسئولین میتواند در جمهوری اسلامی ریشه کن شود.
منبع: سایت الف