ده دلیل که جمهوری اسلامی بمب اتمی می خواهد
نیروگاه اتمی بوشهر
مجید محمدی ( جامعه شناس )
حسین موسویان، مسئول سابق مذاکرات هستهای ایران، که در سالهای اخیر به آمریکا مهاجرت کرده، اخیرا در مقاله ای در سایت آمریکایی «نشنال اینترست»، «ده دلیل برای آن که ایران بمب اتمی نمیخواهد» ذکر کرده است. در پاسخ به این مطلب، مجید محمدی، ده دلیل برای آن که جمهوری اسلامی درپی سلاح هسته ای است، نوشته است.
برای نقد مواضع دول غربی در برابر برنامهی هستهای جمهوری اسلامی و اقدامات مبتنی بر آنها یعنی تحریمها و تهدید نظام یا با هدف به جریان انداختن دیپلماسی فعال تر، گروهی اصولا منکر ابعاد نظامی این برنامه شده و دلایلی برای آن ذکر کردهاند. در این نوشته دلایلی را که برای احتمال معقول وجود ابعاد نظامی برای این برنامه متصور است ذکر می کنم:
۱. پنهانکاری و فریبکاری
اگر برنامهی هستهای جمهوری اسلامی ابعاد نظامی نداشت (مثل برنامههای اتمی دهها کشور دیگر که از آغاز و کاملا تحت نظارت آژانس فعالیت کردهاند) دیگر نیازی به این همه فریبکاری و پنهانکاری نبود. برای این پنهانکاریها و فریبکاریها نیازی نیست به سخنان مقامات آژانس و مقامات دول غربی رجوع کنیم. کافی است به مصاحبهی حسن روحانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی و مذاکره کنندهی ارشد هستهای، با نشریهی مرکز تحقیقات استراتژیک در ایران در این مورد و کتاب او با عنوان "امنیت ملی و دیپلماسی هستهای" نگاهی بیندازیم.
۲. کار با شبکهی عبدالقدیرخان
همهی کسانی که در دههی شصت و هفتاد با نهادهای سیاسی، اطلاعاتی و امنیتی رفت و آمد داشتند از فعالیت شدید این نهادها در پاکستان خبر دادهاند. (نویسندهی این یاداشت به مدت دو سال در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری فعالیت داشت و شاهد سفرهای مکرر مقامات امنیتی و سابقا امنیتی و نظامی به پاکستان در این دوره بود). در آن دوره پاکستان اولویت اول جمهوری اسلامی در سیاست خارجی و ارتباط با نهادهای مدنی و افراد و اشخاص و بالاخص نظامیان آن کشور بود. این رابطه تنها با امکان دست یابی به اطلاعات قدیر خان، «پدر تسلیحات هسته ای پاکستان » قابل فهم است. رابطهی عبدالقدیر خان و جمهوری اسلامی موضوعی قابل انکار نیست.
۳. تلاش برای کسب مواد و تکنولوژیهایی با کاربرد دوگانه
در دو دههی اخیر دهها نفر در کشورهای غربی به اتهام ارسال تجهیزاتی با کاربرد دوگانه در برنامهی اتمی ایران بازداشت و محکوم شدهاند. بخشی از این تجهیزات به کاربردهای نظامی برنامهی اتمی مربوط بوده است. (مثل بازداشت یک تاجر ایرانی را به اتهام صادرات غیرمجاز تجهیزاتی که در ساخت موشک های بالستیک کاربرد دارد، تابناک، ۲۶ مهر ۱۳۸۸؛ دستگیری فردی ایرانی به اتهام خرید تجهیزات آزمایشگاهی با کاربرد دوگانه در ایالات متحده، سحام نیوز ۲۸ ژانویه ۲۰۱۲؛ یا متهم شدن سه نفر در ایالات متحده به قاچاق الیاف کربن به ایران و چین که در برنامهی هستهای و موشکی کاربرد دارد، بلومبرگ، ۶ دسامبر ۲۰۱۲)
۴. تصور بقا با اتکا به بمب
در میان کشورهایی که دولت امریکا در منطقهی خاورمیانه با آنها مشکل داشته (سه کشور محور شرارت به علاوهی لیبی قذافی، افغانستان طالبان و سوریهی بشار) تنها ایران و کرهی شمالی از حملهی نظامی مصون ماندهاند. رژیمهای افغانستان و عراق و لیبی سقوط کردند و رژیم بشار نیز متزلزل است. این دو کشور نیز دارای برنامهی اتمی هستند. تصور این نکته که بقای رژیم وابسته به برنامهی اتمی و کسب بمب در آینده است و برنامهی اتمی می تواند عمر رژیم را افزایش دهد تصور بی پایهای در میان مقامات نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی نیست.
۵. کسب بمب اتمی برای اسلامگرایان حاکم منع شرعی ندارد
هیچ گونه منع مذهبی در چارچوب نگرش اسلامگرایانه به متون دینی برای کسب سلاح اتمی وجود ندارد. مسلمانان صاحب قدرت برای دفاع از خود می توانند هر گونه عِده و عُدهای را فراهم کنند. اما آنچه در مورد فتوای خامنهای در این باب گفته می شود (که ایشان متنی مکتوب تحت این عنوان صادر نکردهاند) صرفا اشاراتی در سخنان وی بوده است.
آنچه حسن روحانی به مذاکره کنندگان اروپایی تحت عنوان فتوای آیت الله خامنهای فروخت سخنان خامنهای در نماز جمعهی تهران بود به این ترتیب: "سلاح اتمی، تولیدش، نگه داشتنش و به کار بردنش، هر کدامی یک اشکالی دارد؛ ما نظر شرعی خودمان را هم گفته ایم؛." (۱۵ آبان ۱۳۸۳) این جمله هیچ گونه منعی را نمی رساند. حسن روحانی در گفتگو با اروپاییان از همین متن به عنوان فتوا یاد می کند: "آن زمان که ایشان در نماز جمعه مطرح کردند گفتند که تولید، نگهداری و استفاده. یعنی از هر سه مورد نام بردند. فکر میکنم در نیمه آبان ماه سال ۸۳ بود که ایشان برای اولین بار این فتوا را در دانشگاه تهران در نماز جمعه مطرح کردند. آن زمان در آستانة بحثهای توافق پاریس نیز بود." (مصاحبه با مهرنامه، اردیبهشت ۱۳۹۱)
اعلام حرام بودن سلاح اتمی که سالها از قول ایشان نقل می شد نه تنها موضوعی را روشن نمی کند بلکه تاریک تر می سازد. خامنهای اصولا در مقام فتوا نبوده و نیست تا چنین فتوایی داده باشد (مرحوم منتظری در سخنانی که به حصر وی انجامید به صراحت مرجعیت وی را انکار کرد) و آنچه به عنوان فتوا به غربیان فروخته می شود یک تاکتیک برای جلب اعتماد است. آنچه از قول خامنهای در این زمینه گفته شده نیز منع "استفاده و کاربرد" سلاح هستهای بوده و نه "ساخت و ذخیره سازی و نگه داری" آن: "ما کاربرد این سلاحها [هستهای، شیمیایی و میکربی] را حرام، و تلاش برای مصونیت بخشیدن ابناء بشر از این بلای بزرگ را وظیفهی همگان میدانیم." (پیام به کنفرانس خلع سلاح هستهای، ۲۸ فروردین ۱۳۸۹) خامنهای بر خلاف نقل قولهایی که از وی در باب منع ساخت شده هیچگاه ساخت سلاح اتمی را به روشنی منع نکرده است.
تنها فقیهی که در میان فقهای شیعهی معاصر فتوایی در منع سرمایه گذاری، تولید، نگهداری و به کارگیری انرژی هستهای در فناوری تسلیحاتی و ساخت سلاح های کشتار جمعی فتوا داده مرحوم منتظری است که مطرود رژیم بوده و مبانی متفاوتی در برخورد با امور داشته است.
در ضمن علی خامنهای سخنان و نظراتی داده که همهی آنها در عمل نقض شده است. حتی اگر کسب بمب منع شرعی داشته باشد مقامات جمهوری اسلامی خود را به منع شرعی محدود نمی کنند چون مصلحت نظام فراتر از توحید و نماز است. دروغ گویی مقامات اگر تنها به مسئله اتمی محدود می شد می شد آن را باور پذیر تر می کرد.
علی خامنهای به کدام یک از دستورات خود مربوط به اموری که مد نظرش نبوده وفادار مانده است؟ مگر وی دستور پی گیری قتلهای زنجیرهای و دو حمله به کوی دانشگاه و کشتن معترضان در کهریزک را نداد (بر خلاف میل خود و بر خلاف دستورات قبلی خود)؟ نتیجه چه شد؟ جمهوری اسلامی به کدام یک از تعهدات بین المللیاش وفادار بوده که ان پی تی را دومین مورد آن بشماریم؟ مقامات جمهوری اسلامی تعهدات و متون صادره از سوی مجامع بین المللی را بیش از سه دهه است کاغذ پاره می دانند. نه الزامات مذهبی و نه الزامات حقوقی هیچ یک محدود کنندهی مقامات جمهوری اسلامی در تصمیمات و اقدامات ایشان نبودهاند.
۶. سرکوب جنبش سبز
جنبش سبز در یک هفتهی اول پس از انتخابات به دنبال براندازی خامنهای نبود. اما خامنهای تنها به خاطر عدم اعتماد به اصلاح طلبان در برنامهی اتمی و اعتماد به احمدی نژاد در این برنامه احمدی نژاد را به موسوی ترجیح داد و بسیاری از نزدیکان خود (حتی هاشمی رفسنجانی) را با هزینهی بسیار از دست داد.
۷. رفتار دوگانه با سیاست اتمی دولت خاتمی
تلاشهای دولت خاتمی (محدود کردن غنی سازی به ۵ درصد، صادر کردن اورانیم به خارج برای قراردادن در میلههای سوخت، پذیرش الحاقیه، و فراهم کردن حداکثر شفافیت) برای کاهش تنش را نمی توان به حساب ذخیرهی خامنهای در برنامهی هستهای گذاشت. نمی شود در داخل کشور به دولت خاتمی برای این امور ناسزا گفت و در خارج از آنها اعتبار کسب کرد.
خامنهای و احمدی نژاد و دیگر مقامات شورای امنیت ملی (مثل علی لاریجانی) چندین بار از این سیاستها به عنوان سیاستهای شاه سلطان حسینی و مبادلهی گوهر و آب نبات سخن گفتهاند. کسانی که به سیاستهای دولت خاتمی برای باز بودن جمهوری اسلامی بر نوعی مصالحه انگشت می گذارند به نحو ارادی تفاوت دیدگاهها نسبت به برنامهی اتمی در جمهوری اسلامی را به فراموشی می سپارند.
در دو سال اخیر سخنان احمدی نژاد در باب برنامهی هستهای نیز (مثل پیشنهاد ایشان برای توقف غنی سازی در صورت تامین سوخت ۲۰ درصد) دیگر مواضع رژیم به حساب نمی آید. ایشان در کنار این سخنان دهها نظر دیگر نیز داشته اند (مثل اجرای قانون اساسی توسط رئیس دولت، ریاستی بودن نظام جمهوری اسلامی، برقراری رابطه با امریکا) که همه از سوی بیت رهبری نادیده گرفته شدهاند.
۸. فقدان توجیه اقتصادی
پی گیری برنامه اتمی از حیث استفاده صلح آمیز به هیچ وجه مقرون به صرفه نبوده است. تنها برای یک برنامهی نظامی می توان چنین هزینهی بزرگی تا حد تحریمها را پرداخت. رفتار رژیم جمهوری اسلامی بر اساس هزینه و فائدهی ملی و بر اساس مقتضیات امنیت و منافع ملی انجام نمی گیرد تا بر این گونه مبانی پی گیری برنامهی اتمی برای دست یابی به بمب را منتفی بدانیم. عقلانیت هیچ نقشی از آغاز در برنامهی اتمی ایران نداشته است.
فقدان محاسبات عقلانی و عدم ملاحظهی هزینه- فائده بخشی از چارچوب تصمیم گیری جمهوری اسلامی در سیاست داخلی و خارجی آن است. در همین موضوع غنی سازی پنج موضوع مشخص نمایانگر تاثیر منفی برنامهی هستهای بر منافع و امنیت ملی کشور هستند:
فقدان ذخایر کافی اورانیم (۴ تا ۱۰ سال بسته به تعداد نیروگاهها اگر فرض کنیم که هدف صرفا استفادهی صلح آمیز باشد)، خرید اورانیم بسیار گران از قزاقستان یا برخی کشورهای امریکای لاتین، فقدان توجیه اقتصادی کسب انرژی برق از هستهی اتم با توجه به ذخایر گاز و نفت، تحریمهای اقتصادی ناشی از پیشبرد برنامهی هستهای که دهها میلیارد دلار خسارت برای کشور به بار آورده است، و فراهم کردن زمینهی مسابقهی هستهای در منطقه در آینده. مقامات جمهوری اسلامی علی رغم انتقادات کارشناسان در این مقولات هیچگاه به آنها پاسخ ندادهاند. جمهوری اسلامی بمب اتمی را به هر قیمت می خواهد همان طور که احمدی نژاد در ابتدای ریاست جمهوری خود به حسن روحانی پیشنهاد کرده بود که کل بودجهی آژانس بین المللی انرژی اتمی را بدهد (حسن روحانی، امنیت ملی و دیپلماسی هستهای) تا آژانس مطابق میل جمهوری اسلامی عمل کند.
فقدان منفعت بلند مدت، انزوا، و افزایش خطر جنگ اموری نیستند که جمهوری اسلامی را از پی گیری سیاستهایش بازداشته باشند. رفتار جمهوری اسلامی نشان می دهد که این رژیم در پی بر ساختن یک ایران مدرن که بدون تنش می خواهد به ارتقای زندگی و معیشت شهروندانش بپردازد نیست.
۹. بستن فضای عمومی
کارشناسان سیاسی و روزنامه نگاران و دیگر کارشناسان این حوزه در ایران از بیان نظرات خود منع شدهاند. شورای امنیت ملی در این باب دستورات مشخصی را به مطبوعات ارسال می داشته است. اصولا افکار عمومی در این حیطه قفل شده است تا فقط صدای مقامات شنیده شود. اگر برنامهی اتمی رژیم ابعاد نظامی ندارد و برای تولید برق و خدمات پزشکی است (و اکثر کارشناسان با اینها مخالفتی ندارند، بجز طرفداران محیط زیست که با نیروگاههای اتمی نیز مخالفند) چرا باید چنین قفلی بر دهانها زده شود؟ چرا یکی از مذاکره کنندگان ارشد هستهای که حدود یک دهه در خدمت این برنامه بوده و هنوز هم در خدمت آن است تنها به جرم سخن گفتن غیر مطابق با نظرات تیم احمدی نژاد اتهام جاسوسی دریافت می کند؟
۱۰. سوخت بوشهر از روسیه می آید
می گویند ذخیره سازی مواد غنی سازی شده با توجیه فراهم کردن سوخت برای بوشهر است اما این امر هیچ توجیهی ندارد. از ابتدا قرار بوده است سوخت نیروگاه بوشهر را روسها تامین کنند و نه جمهوری اسلامی.
**********************************************************
با درنظر گرفتن اقداماتی که جمهوری اسلامی در پیشبرد برنامهی اتمی خود تا کنون انجام داده، دلایل فوق به روشنی نشان می دهند که هیچ دلیل قانع کنندهای برای صلح آمیز بودن همهی ابعاد این برنامه وجود ندارد بلکه دلایل طرف مقابل قابل قبول تر به نظر می آید. همچنین برای ترس زدایی از اقدامات تنش زای مقامات گفته می شود کسب بمب اتمی توسط جمهوری اسلامی با هدف حملهی اتمی به ایالات متحده یا اسرائیل صورت نمی گیرد اما نمی توان فقدان مفروض این عزم را ضرورتا به معنی عدم پی گیری ساخت بمب توسط جمهوری اسلامی گرفت.