لطفا اعتماد نکنید , بخش اول : کلاهبردار هنرمند
جرمشناسان بر این عقیدهاند هرچه انسانها به ترقی و پیشرفت دست پیدا میکنند به همان میزان نیز افراد مجرم تلاش میکنند تا از ابزارهای نوینی که برای سهولت زندگی انسانها اختراعشده در جهت خواست و امیال شخصی خود بهره ببرند.
در تعاریف جرم از دیرباز انواع جرایم به بخشهای مختلف تقسیمبندی شده است و اگر تا همین چند سال پیش بیشترین جرم کلاهبرداری مثلا در ارتباط با بدلاندازی یا دعوای صوری برای فروش کالای تقلبی از سوی افراد شیاد مورد توجه قرار میگرفت، امروزه این نوع جرایم بندرت در کلاسه پلیس آگاهی جای میگیرد و در عوض، جرایمی مانند جرمهای اینترنتی، جعلهای بسیار ماهرانه با هدف کلاهبرداری، فروش ارزهای تقلبی و... مواردی است که هر روز نشانههایی از آن را در رسانههای جمعی مشاهده میکنید.
در تاریخ جنایی ایران، موارد فراوانی از انواع کلاهبرداریهای عجیب وجود دارد که هنوز پس از گذشت سالها این نوع کلاهبرداریها همچنان در اذهان مردم باقی مانده است. برای نمونه مهدی بلیغ، فردی که ابتدا یک سارق بود که با گذشت زمان به کلاهبرداری روی آورد و یکباره معلوم شد او با فریب کارکنان دادسرا در دهه 40، کاخ دادگستری را به چند خارجی فروخته است!
نمونه دیگری از این کلاهبرداریها که هنوز به عنوان یکی از جرایم بزرگ کلاهبرداری در اذهان کارآگاهان پلیس آگاهی باقی مانده است، در ارتباط با جمعآوری گسترده ارز از بازار تهران در چند سال پیش بود که یک جوان حدودا 20 ساله با استخدام نزدیک به 20 کارگر ساختمانی به مدت یک ماه به آنها آموزش داد و سپس با جعل مهر یکی از وزارتخانهها و اجاره چند دستگاه مینیبوس و حضور در مراکز فروش دلار به بهانه این که دلارهای جعلی وارد بازار شده است، اقدام به جمعآوری دلارها از مغازهها کرد و متواری شد.
پس از دستگیری این متهم در یکی از روستاهای شمال کشور در تحقیقات معلوم شد وی تا کلاس سوم راهنمایی تحصیل کرده است و پس از این کلاهبرداری بزرگ و چند میلیارد تومانی، دلارها نیز از زیر شیروانی محل سکونت والدین متهم کشف شد.
شرکتهای هرمی، سایتهای همسریابی، تبلیغات ماهوارهای، انواع آگهیهای ریز و درشت در ارتباط با پرداخت و تهیه وامهای کلان و... نیز از جمله جرایمی است که نباید آنها را نادیده گرفت.
فراموش نکنیم مجرمان کلاهبردار، افرادی هستند که با چربزبانی و معرفی خود به عنوان افراد بانفوذ در ادارهها و دستگاههای دولتی و... بستر مناسبی را برای فریب مردم ایجاد کرده و سپس با به یغمابردن دارایی آنها متواری میشوند.
در حال حاضر، آمار دقیقی از میزان کلاهبرداریها وجود ندارد. چهبسا به دلیل پایینبودن پولهای پرداختی به این قبیل افراد، مالباختگان توجهی به پیگیری شکایتهای خود نیز ندارند؛ اما باید توجه داشت مالباختگانی هم وجود دارند که هنوز پس از گذشت سالها در حالی که تمام دارایی خود را به صرف یک اعتماد از دست دادهاند، هنوز در انتظار احقاق حقوق قانونی خود هستند که در این ارتباط میتوان به طرح خانهسازی نگین غرب اشاره کرد؛ پروندهای قطور با هزاران شاکی که همچنان چشمانتظار هستند. پس مراقب باشید و براحتی اعتماد نکنید.
کلاهبردار هنرمند
هانون میگهرن، نقاش و صورتگر هلندی بود که بدون شک باید او را از هوشمندترین جاعلان و کلاهبرداران قرن بیستم میلادی دانست. تخصص او در جعل و کلاهبرداری آثارهنری بود.
«میگهرن» ابتدا به عنوان یک نقاش وارد عرصه کار هنری شد، اما در ادامه با نقاشی و کپی آثار هنری، به باهوشترین و زبردستترین جاعل آثار هنری تبدیل شد؛ جاعلی که با تابلوهای نقاشی خود سر نازیهای آلمانی را هم کلاه گذاشت.
او سال 1889 در هلند به دنیا آمد. از کودکی عاشق رنگ بود و در جوانی نقاشی میکرد، اگر کلاهبردار نمیشد، بیشک یکی از مهمترین نقاشان قرن بیستم بود.
در جوانی با تأثیر از نقاشیهای دوره طلایی هلند، تابلوهای زیادی خلق کرد. اما منتقدان، آثار او را بیروح و تقلیدی و تکراری نامیدند، پس از آن بود که میگهرن سرخورده از برخوردهای منتقدانی که او را تحقیر میکردند از ادامه کار به عنوان یک هنرمند و نقاش واقعی ناامید شد اما با همه این تفاسیر، دست از نقاشی برنداشت و از نبوغ خود به گونهای دیگر استفاده کرد.
او برای اثبات تواناییاش به منتقدانی که او را زیر سوال برده بودند، تصمیم گرفت آثار بزرگان دوره طلایی همچون فرانس هالس، پیتر دی هوچ، جرالد تر بورچ و ژوهانس ورمیه را کپی کند.
او در این کار تا جایی پیش رفت که بخوبی با تکرار سبک و رنگ مورد استفاده هنرمندانی که نام برده شد، بهترین منتقدان و کارشناسان آثار هنری از تشخیص زمان نقاشیها ناتوان شدند و نقاشیهای کپی او را به عنوان اثر واقعی و آثار نفیس تشخیص دادند.
میگهرن سالهای زیادی را صرف تمرین و کسب مهارت برای جعل آثار نقاشان بزرگ کرد. به این ترتیب وقتی کار جعل و فروش تابلوهای نقاشی را شروع کرد، آنقدر ماهرانه این کار را انجام داد که تیزبینترین کارشناسان نیز از تشخیص بدلیبودن آثار ناتوان بودند.
البته او در موارد بسیاری سعی میکرد با خرید بومهای معتبر قرن 17 و به کار بردن فرمولهای قدیمی برای تهیه رنگ از مخلوط مواد خامی که نقاشان اصلی از آن استفاده میکردند، نقاشیهایی شبیه اصل را خلق کند. او حتی با استفاده از قلمموی گورکن، شبیهترین نقاشیها به آثار ورمیه را در کارنامه خود ثبت کرد.
در این بین نیز یکی از سران درجه اول حزب نازی آلمان به مشتری پر و پا قرص میگهرن تبدیل شد. بانکدار نازی که مارشال هرمان گورینگ نام داشت، علاقه فراوانی به آثار نقاشان هلندی داشت تا جایی که تعداد زیادی از کارهای میگهرن را به مجموعه خود اضافه کرد.
البته بعدها مشخص شد نهتنها میگهرن بهعنوان یک کلاهبردار در کار خود موفق بود، بلکه مشتری اصلی او گورینگ آلمانی هم قصد کلاهبرداری از او را داشته و همه اسکناسهایی که در ازای تابلوها به میگهرن میداد، تقلبی بود.
اما این تنها خسارت او در معامله با بانکدار نازی نبود و زمانه بازی دیگری را در سر داشت، آلمانها در جنگ شکست خوردند.
میگهرن بیست و نهم می 1945 به جرم فروش میراث فرهنگی هلند به دشمن بازداشت شد و در دادگاه متهم به خیانت به وطن شد که مجازاتش اعدام بود.
آن زمان میگهرن از ترس جان مجبور شد راز بزرگ خود را ـ که سالها برایش زحمت کشیده بود و در تمام مدت مخفی نگه داشته بود ـ فاش کند.
او در دادگاه واقعیت را گفت، اما هیچکس حرفهایش را باور نکرد، تابلوهای جعلی در دادگاه توسط کارشناسان مورد بازبینی قرار گرفت و همگی بر اصلبودن آنها صحه گذاشتند.
هیچکس باور نمیکرد کسی بتواند با چنین دقت و ظرافتی این آثار را جعل کند، بنابراین میگهرن از دادگاه خواست برای اثبات حرفش وسایل مورد نیازش را در اختیارش بگذارند تا در حضور همه یکی از آثار دوره طلایی هلند را جعل کند، البته جعل آخرین اثر هنری این کلاهبردار حدود سه روز طول کشید.
میگهرن از اتهام خیانت تبرئه شد، اما طی یک محاکمه علنی به جرم جعل آثار هنری به یک سال زندان محکوم شد و قبل از پایان محکومیتش در حالی که درخواست تجدید نظر در حکم صادره را مطرح کرده بود به علت حمله قلبی درگذشت.
تخمین زده میشود ون میگهرن با فریب خریداران ـ از جمله دولت هلند ـ بیش از 30 میلیون دلار به پول امروز به دست آورده باشد.