دسیسهچینی دختر و خواستگار با جیب های خالی
مهرماه سال جاری ماجرای ربوده شدن دختر دانشآموزی به پلیس تهران مخابره شد. پدر این دختر وقتی برابر بازپرس ایستاد، گفت: دخترم شاگرد دوم دبیرستان است و در یکی از مدارس جنوب تهران تحصیل میکند. 3 روز پیش مادرش به من زنگ زد و گفت «سمیه» به خانه بازنگشته و گوشی موبایلش نیز خاموش است، پیش خودم فکر کردم شاید با دوستانش بیرون رفته و شارژ گوشیاش تمام شده است. عصر به خانه بازگشتم و متوجه شدم دخترم هنوز نیامده بهخاطر همین به مدرسه رفتم که خانم مدیر ادعا کرد دخترم آن روز اصلا به مدرسه نرفته است.
وی در ادامه افزود: با شنیدن بینظمیهای دخترم در مدرسه از زبان مدیر شوکه شده بودم، به خانه بازگشتم و به چند تن از همکلاسیها و دوستان قدیمیاش زنگ زدم ولی هیچیک از آنان خبری از سمیه نداشتند و اظهار بیاطلاعی میکردند. هر کجا را میشناختم رفتم، حتی برای یافتن ردی از سرنوشت دخترم به بیمارستانها و کلانتریها نیز رفتم ولی اثری از دخترم نبود.
پدر موسفید که بریده بریده حرف میزد، افزود: 2 روز از سرنوشت سمیه اطلاعی نداشتیم تا اینکه شب گذشته مرد جوانی با شماره تلفنی عجیب به ما زنگ زد و ادعا کرد دخترمان را گروگان گرفته و حاضر است در ازای 100 میلیون تومان وی را آزاد کند و اگر هم ماجرا را برای پلیس گزارش کنیم دیگر هیچوقت دخترمان را نخواهیم دید!
با ادعاهای پدر هراسان پرونده برای رسیدگی تخصصی در اختیار تیمی از ماموران پلیس آگاهی قرار گرفت و آنان برای یافتن سرنخی از دختر ربوده شده، تجسسهای میدانی خود را آغاز کردند که در ابتدا متوجه شدند پدر سمیه فروشگاه بزرگی در بازار بلور و کریستال شوش دارد و از وضعیت مالی بسیار خوبی برخوردار است و آدمربا با اطلاع از این موضوع دختر وی را ربوده است.
در ادامه تیم ویژه با ردیابی شماره تلفنی که از طریق آن با خانواده سمیه تماس گرفته شده بود، دریافتند شماره تلفن متعلق به کشور ترکیه است و با فرضیه اینکه دختر ربوده شده به صورت قاچاق به آنجا منتقل شده است روبهرو شدند.
کارآگاهان در بررسیهای دیگر مکالمات سمیه را تحت تجسس قرار دادند و شماره تلفنهایی که وی با آنان بیشتر از افراد دیگر ارتباط داشت را زیر نظر گرفتند و موفق شدند صاحب یکی از خطهایی که بیشترین تماس را با دختر ربوده شده داشت شناسایی کنند.
با احضار صاحب خط به نام «یوسف» به پلیس آگاهی وی در بازجوییها ادعای بیگناهی کرد و گفت: من و سمیه از چند ماه پیش با یکدیگر آشنا شدیم و با هم دوست بودیم، من هفتهای یک بار وی را میدیدم و معمولا با تلفن یا پیامکبازی با یکدیگر ارتباط داشتیم تا اینکه از چند روز پیش متوجه شدم موبایلش خاموش شده و احتمال دادم وی به این دوستی پایان داده است.
بر این اساس کارآگاهان برای بررسیهای بیشتر موبایل یوسف را نیز تحت تجسس قرار دادند و به سرنخهای جدیدی دست پیدا کردند، شواهد نشان میداد بین مرد گروگانگیر و یوسف چندین تماس رد و بدل شده است.
بدین ترتیب یوسف که با یافتههای جدید پلیس روبهرو بود در ادعای جدیدی افزود: چند روز پیش شماره عجیبی به من زنگ زد و گفت سمیه را ربوده است، سپس برای اطمینان از این ماجرا گوشی را به سمیه داد و وی نیز با گریه و زاری از من خواست از پدرش بخواهم هرچه زودتر پول را به مرد گروگانگیر برساند که من نیز به خاطر ترسی که از این قضیه داشتم به پدر سمیه زنگ نزدم.
با ادعاهای بیگناهی جوان 22 ساله، کارآگاهان به پدر سمیه آموزش دادند در صورت تماس مرد گروگانگیر از ترکیه به دروغ ادعا کند حاضر است 100 میلیون را پرداخت کند.
در ادامه با تماس گروگانگیر با خانواده سمیه، کارآگاهان در اقدامی زیرکانه با موبایل وی تماس گرفتند و این جوان که صدایش نشان میداد خیلی خوشحال است، گفت: «یوسف! خبر خوش، خانواده سمیه پول را پرداخت میکند.» بر این اساس مشخص شد یوسف نیز در این آدمربایی دست دارد. یوسف که خود نیز شاهد نقشه زیرکانه تیم تحقیق بود هنگامی که چارهای جز اعتراف ندید به کارآگاهان گفت: از چند هفته پیش سمیه از من میخواست تا تن به نقشهاش بدهم، وی به من گفت پدرش پولدار است و برای سرکیسه کردن وی نقشه خوبی کشیده است.
وی افزود: طراح نقشه گروگانگیری سمیه بود. وی از من خواست به دوستم که در ترکیه زندگی میکند زنگ بزنم و وی را نیز در جریان این نقشه بگذارم و از وی بخواهم با یک شماره اعتباری از آنجا با خانوادهاش تماس بگیرد و به دروغ بگوید سمیه ربوده شده و به کشور ترکیه انتقال داده شده است.
یوسف که سر به زیر انداخته بود و فکر نمیکرد به این زودی نقشهشان فاش شود، گفت: سمیه این چند روز را به خانه ما آمده بود، پدر و مادرم چند هفتهای به شهرستان رفتهاند و من در خانه تنها هستم. وی نیز در خانه ما پنهان شده بود و منتظر بود تا پدرش 100 میلیون را تحویل بدهد.
بدین ترتیب کارآگاهان به خانه یوسف رفتند و دختر فریبکار را دستگیر کردند. وی که از دستگیر شدنش شوکه شده بود، به پلیس گفت: من یوسف را دوست دارم و وی نیز یک بار با مادرم برای خواستگاری صحبت کرده بود ولی مادرم به وی گفته بود پدرم هیچوقت نمیگذارد دخترش با پسر بیکاری مثل او ازدواج کند، بنابراین تصمیم گرفتم با طرح این نقشه 100 میلیون تومان از پدرم بگیریم و پول نزد یوسف بماند و چند ماه دیگر وی دوباره به خواستگاریام بیاید و هنگامی که پدرم بفهمد وی دارای سرمایه است شاید با ازدواجمان موافقت کند.
بر اساس این گزارش، با ادعای پسر و دختر فریبکار، پرونده پس از تکمیل در اختیار بازپرس برای صدور کیفرخواست قرار گرفت و پدر سمیه تاکنون از شکایت خود دست نکشیده است.