دزدی‌های پیرزن در دنیای مادرانه

پیرزن مهربان به‌خاطر حس مادری به دزدی‌های سریالی از خانه همسایه‌هایش دست زد. همسایگان این پیرزن و بستگانش وقتی چهره مهربان وی را می‌دیدند تصور نمی‌کردند چه توطئه‌ای در راه است.

چندی پیش مردی در مراجعه به دادسرای رسالت تهران ادعا کرد طلاهای همسرش به طرز مرموزی به سرقت رفته‌ است.

 

این مرد که 60 ساله است به بازپرس گفت: من و همسرم هیچ بچه‌ای نداریم و رفت و آمد زیادی نیز به خانه‌مان نمی‌شود، درهای خانه را با دقت کنترل می‌کنیم و روزنه‌ای برای ورود دزد نیز وجود ندارد. وی افزود: با این همه مراقبت دیروز فهمیده‌ایم طلاهای همسرم به ارزش 8 میلیون تومان به سرقت رفته است، نمی‌دانیم از چه زمانی طلاها در کمد نیست، چراکه دیر به دیر از آنها استفاده می‌شد و ماجرای این دزدی یک معما شده است. این پیرمرد ادامه داد: به ‌کسی شک نداریم، بچه‌های خواهرم گاهی به خانه‌مان می‌آیند اما آخرین بار 2 ماه پیش بود که همسرم می‌گوید بعد از آن طلاها را دیده است. مسافرت هم نرفته‌ایم که تصور کنیم دزد در غیاب ما به خانه‌مان آمده یعنی هیچگاه خانه‌مان خالی نبوده است. با این ادعاها وقتی بازپرس پرونده دستور داد تیمی از پلیس به بررسی صحنه سرقت بپردازند، کارآگاهان دزد را یک آشنا دانستند اما با توجه به ادعاهای زوج پیر به هیچ رد‌پایی نرسیدند.

 

یک ماه نگذشته بود که پیرمرد همراه چندتن از همسایه‌هایشان نزد پلیس رفت و ادعای عجیبی کرد. وی گفت: باور کردنی نیست از خانه این همسایه‌ها که حدود 10 تن هستند با همین شیوه دزدی صورت گرفته که البته آنها به برخی ظنین هستند. یکی از همسایه‌ها که مردی 55 ساله بود به افسر پرونده گفت: یک مجسمه عتیقه کوچک همراه طلاهای همسر و مادرم که همگی در صندوقچه بودند به سرقت رفته است. ما به خواهرزاده من شک داریم، چون شنیده‌ایم معتاد شده و در 2 ماه گذشته چندین بار به همراه زن و بچه‌اش به خانه‌مان آمده‌اند. مرد 68 ساله دیگری نیز سرنوشت مشابهی داشت. وی گفت: انگار نوه‌ام طلاهای همسرم که نزدیک به 4 میلیون تومان ارزش داشتند را دزدیده است اما نمی‌توانم از وی شکایت کنم، الان هم اگر آمدم به این خاطر بود که شنیدم از خانه این 2 همسایه‌مان نیز چنین سرقت‌هایی رخ داده است. کارآگاهان که با سرقت‌های زنجیره‌ای در یک محله روبه‌رو شده بودند با وجود اینکه فرضیه سرقت‌های نوه یا خواهرزاده مالباخته‌ها کمرنگ بود، به بازجویی از آنان پرداختند. این دو مرد شوکه شدند و ادعا کردند هیچ اطلاعی از وجود طلا در خانه پدربزرگ و دایی‌شان نداشته‌اند. بررسی‌های علمی کارآگاهان نیز نشان داد آنان بی‌گناه هستند بویژه اینکه پیرزنی تنها با مراجعه به پلیس ادعا کرد طلاهای وی نیز مانند 3 همسایه دیگر دزدیده شده است. پلیس باید به دنبال یک میهمان مشترک در خانه این همسایه‌ها می‌گشت و با وجود اینکه چندین مظنون را مدنظر قرار داده بود زنی 60 ساله نزد افسر پرونده رفت و گفت شک ندارد دزد طلاهایش را می‌شناسد. این زن که از دوستان، دزدی از خانه یک زن و 3 مرد در همسایگی‌شان را شنیده بود، گفت: دیروز یکی از زنان‌ همسایه که «ثریا» خانم 67 ساله است به خانه‌مان آمد. وی از زنان مهربان محله‌مان است و هرازگاهی به خانه‌مان می‌آید، پیش از آمدن وی بود که من طلاهایم را هنگام گردگیری روی میز دراور دیدم، ثریا خانم به بهانه اینکه ملاقه بزرگ نیاز دارد مرا در شرایطی قرار داد که به حیاط خانه رفتم تا از انباری ملاقه را به وی بدهم، در گذشته نیز بارها ملاقه را گرفته بود، وقتی پیرزن همسایه رفت نیم ساعتی نگذشته بود که دیدم طلاهایم نیست. کارآگاهان با همین سرنخ به تجسس از دیگر مالباخته‌ها پرداختند و شنیدند ثریا‌خانم به خانه همه آنها رفت و آمد داشته و جالب اینکه زوج تنها که بچه‌ای نداشتند اصرار کردند کسی جز این پیرزن مهربان میهمانشان نبوده و چون تصور نمی‌کردند ثریا‌خانم بتواند دزدی کند نزد پلیس حرفی از وی به زبان نیاورده‌اند. ثریا‌خانم وقتی برای نخستین‌بار از سوی پلیس برای بازجویی دعوت شد با چشمانی اشکبار پیش‌روی افسر پرونده نشست و گفت: می‌دانستم عاقبت کارهایم همین است اما حس مادری را نمی‌توان نادیده گرفت، پسرم یک شرکت راه‌اندازی کرد و در دام کلاهبرداری افتاد و ورشکست شد. وی افزود: وقتی گریه‌های پسرم و همسرش را دیدم و اینکه ممکن است با زندانی شدن وی عروس و نوه‌ام سرگردان شوند تصمیم گرفتم به آنها کمک کنم، ابتدا طلاهایم را فروختم، بعد خانه را برای فروش گذاشتم اما خریداری پیدا نشد؛ هم کلنگی است و هم خیلی کوچک. مانده بودم چه کنم، وقتی نزد یکی از همسایه‌ها رفتم تا ساعتی با هم باشیم ناگهان چشمم به صندوقچه طلاها افتاد، اشک‌های پسرم را به یاد آوردم و تصمیم گرفتم آنها را سرقت کنم، بعد از آن بود که بقیه طلاها را از خانه همسایه‌ها و برخی بستگانم دزدیدم و پسرم توانست چک‌هایش را پاس کند و قول داده پول‌ها را که نزدیک به 120 میلیون تومان می‌شود به من پس بدهد. ثریا که گریه امانش را بریده بود، گفت: می‌دانستم گناه می‌کنم و حالا حاضرم به زندان بروم، من مثل پسرم بچه کوچک ندارم که تنها بماند و مطمئن هستم پشت میله‌های زندان دق می‌کنم و می‌میرم. از پسرم می‌خواهم پول همه را پس بدهد، فقط باید به وی مهلت بدهیم.

بنابر این گزارش، وقتی 13 زن و مرد آشنا داستان ثریا‌خانم را شنیدند، پذیرفتند پول‌هایشان را به مرور زمان از پسر این پیرزن بگیرند و وی نیز با وثیقه قراردادن خانه کوچکشان آزاد شد. این گزارش حاکی است، پرونده هنوز به دادگاه ارجاع نشده اما تصور می‌شود با توجه به رضایت همه‌ مالباخته‌ها و شرایط پیرزن، وی از جنبه عمومی جرم به پرداخت جریمه محکوم شود.

+72
رأی دهید
-27

pooyan21 - رم - ایتالیا
من از تمام همسایه‌ها که رضایت دادند ممنونم که انقدر گذشت داشتن خوشحالم که پیر زن به زندان نرفته
‌سه شنبه 7 آذر 1391 - 18:49
rezgar - لینشوپینگ - سوئد
همه همسایه ها انسانهای شریف هستند. امیدوارم که هیچ وقت دچار مشکل و نداری نشوند. اگر همه انسانها دل و جراتشان مثل این همسایه ها بود دزدی در دنیا ریشه کن میشد. من هم از طرف خودم از تمام همسایه های خوب و با وجدان ثریا خانم ممنون و سپاسگذارم.
‌سه شنبه 7 آذر 1391 - 22:45
sefead - لندن - انگلستان
یعنی‌ چی‌؟ مگه فیلمِ هندی بوده؟
‌سه شنبه 7 آذر 1391 - 23:39
همایون خدای صبر - اسلو - نروژ
رفیق بی کلک مادر
‌چهارشنبه 8 آذر 1391 - 00:03
faryade.abi - دوحه - قطر
تا کسی گرسنه نباشه دزدی نمیکنه همه باید گذشت داشته باشیم
‌چهارشنبه 8 آذر 1391 - 05:04
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.