دزدان فقط تانک نداشتند
روزنامه ایران : شاید شنیدن صدای شبیه انفجار آن هم در حدود ساعت 19 در بین روزمرگی کار روزنامهنگاری امری غیرطبیعی به حساب آید، آن قدر غیرطبیعی که از پشت صندلی و رایانهات کنده بشوی و درو پنجره طبقه سوم روزنامه را باز کنی تا ببینی چه خبر است؟دقیقاً روبهروی مؤسسه، جوانی روی زمین نشسته و فریاد میزند «دزد، دزد» البته در میان فریادهایش آه و ناله هم شنیده میشود.
کاغذ و قلم را برداشتم تا برای یک بار هم که شده در نقش خبرنگار حوادث ظاهر شوم؛ راه طولانی نبود دقیقاً روبهروی مؤسسه فرهنگی، مطبوعاتی خودمان؛ پرسیدم «چه شده؟» قبل از آنکه بخواهد جواب دهد، جمعیتی که دور وی را فرا گرفته بودند خبر از سرقت موتور وی دادند و گفتند آن صدا هم تیراندازی با سلاح کلت بوده است!حمید یکتا کارمند مؤسسه قوامین در راه خانه با دو جوان مواجه شده و به قصد کمک به هزینههای زندگی فکر میکند مسافرکشی با موتور میتواند کمک خرجی برای زندگیاش محسوب شود، غافل از آنکه به جای مسافر دو دزد را همراه خود کرده است. درست در برابر مؤسسه یعنی در خیابان صابونچی کوچه دهم دزدان نخست به شوکر برقی متوسل میشوند اما جوان که نمیخواسته موتور 3 میلیونی و نتیجه ماهها تلاش خود را از دست بدهد، مقاومت میکند. حتی با اسپری شدن گاز اشکآور در چشمانش هم وی تسلیم نمیشود؛ تا اینکه دزدان در ساعتهای اولیه بعد از غروب آفتاب در محلهای که تا مقر پلیس، کلانتری و البته دیگر مراکز پلیس کمتر از چند صد متر فاصله دارد با شلیک هوایی، موتورش را به سرقت می برند. بلافاصله از سوی روزنامه با پلیس 110 تماس گرفته شد و بعد از 18 دقیقه مأمور پلیس خود را در محل سرقت حاضر کرد هر چند که صلاح دید در برابر چشم و گوش کنجکاو مردم و اهالی خبر موضوع را پیگیری نکند.
گروه روزنامه ایران: 2 دزد هفت تیرکش با کرایه موتوسیکلت یک دانشجوی مسافرکش وی را به کوچه تاریک در برابر ساختمان روزنامه کشاندند و با شلیکهای هوایی با خونسردی دست به سرقت زدند.این دزدان تجهیزات کاملی داشتند و وقتی سماجت موتورسوار را دیدند نهتنها از گاز اشکآور و شوکر برقی بلکه از شلیک گلوله استفاده کردند.هوا سرد بود و مرد جوان که برای تأمین هزینه دانشگاهش مجبور به مسافرکشی با موتوسیکلتش بود، نمیدانست که مسافرانش هر دو دزد مسلح هستند. 25 ساله بودند و با تهدید شوکر و تپانچه موتور 3 میلیون تومانیاش که با سختی و کل اندوخته و پساندازهایش خریده بود را سرقت کردند.
ساعت 8 شب جمعه 26 آبانماه سالجاری فریادهای کمک مردی سکوت کوچه دهم خیابان شهید صابونچی محله عباسآباد و در چندمتری روزنامه را شکست. اهالی چند ساختمان که کنجکاو شده بودند ببینند چه کسی فریاد میکشد از پشت پنجرهها و در تاریکی کوچه شاهد صحنهای بودند که 2 جوان که یکی از آنان تپانچهای در دست داشت مرد جوانی را که روی زمین افتاده به باد کتک گرفتهاند و به زور میخواهند موتورش را بدزدند.پسر وحشتزده موتورش را چسبیده بود تا اینکه صدای شلیک گلوله همه را به وحشت انداخت، دزدان انگار شوخی نداشتند و با خونسردی در حالیکه فاصله چندانی با کلانتری نداشتند تیراندازی هوایی کردند.مرد موتورسوار دیگر فریاد نمیکشید تسلیم بود و با چشمانی اشکبار به موتورش خیره شد که دزدان سوار بر آن در تاریکی کوچه گم شدند. وقتی مردم به کوچه ریختند جوان دانشجو هنوز روی زمین نشسته بود و به سرنوشت تلخ خود گریه میکرد.
مرد جوان که حامد یکتا و 26 ساله است ادعا میکرد که کارمند یکی از مؤسسات مالی و اعتباری دولتی است و از سویی دانشجو بوده و برای تأمین هزینههای زندگی مجبور است پس از پایان کار در مؤسسه در خیابان مسافرکشی کند که دزدان دار و ندارش را بردند.تماشاچیان این صحنه از سویی نگران پسر دانشجو بودند و از سویی از جسارت دزدان مسلح احساس وحشت میکردند. دقایقی گذشت تا این که مأموران گشت کلانتری 104 عباسآباد خود را به محل سرقت مسلحانه رساندند و طعمه دزدان هفتتیرکش را با خود به کلانتری بردند تا با تحقیقات از وی بتوانند دزدان را شناسایی کنند.
مصاحبه روزنامه ایران با پسر دانشجو
پسر دانشجو به خبرنگار گفت: در حال رفتن به خانه بودم که 2 جوان خواستند آنان را به خیابان قنبرزاده برسانم، پس از توافق بر سر کرایه، سوارشان کردم و به خیابان قنبرزاده آوردم. یکی از مسافران که کوتاه قد و لاغر اندام بود به من گفت که به کوچه دهم بروم، وقتی وارد کوچه شدم مسافر دیگر که هم قد و قواره خودم بود و ریش هم داشت از من خواست که توقف کنم، آنان از موتور پیاده شدند و جوان قدبلند از جیبش یک قوطی فلزی کوچک درآورد که به دلیل تاریکی هوا متوجه نشدم که چه چیزی در دست دارد. وی آن را به صورتم نشانه گرفت که وقتی صورت و چشمانم بشدت سوخت تازه فهمیدم وی به من گاز اشکآور زده است. آنان به زور موتورم را از من گرفتند و سرنشین دیگر با شوکری که در دستش بود چندین ضربه به من زد، مقاومت کردم و از مردم کمک خواستم، هر چقدر التماسشان کردم، به حرفهایم گوش نکردند و با مشت و لگد میخواستند موتورم را بدزدند، آنها وقتی با مقاومت من روبهرو شدند تپانچهای را از زیر لباسشان بیرون کشیدند و یک شلیک هوایی کردند که مجبور به همکاری با دزدان شدم.یکی از همسایهها که از یکی از ساختمانها شاهد ماجرا بود نیز گفت: تعجب میکنم که دزدان از کجا تجهیزاتی مثل گاز اشکآور، شوکر و کلت کمری را میآورند و به چه راحتی از آن و در نزدیکی کلانتری استفاده میکنند؟
این زن در ادامه افزود: این دزدان چطور میتوانند به این راحتی در شهر جولان بدهند و هر کاری دوست دارند، انجام بدهند و از مردم سرقت کنند؟
بازسازی صحنه زورگیری
بازسازی صحنه زورگیری از سوی جوان دانشجو در کوچه دهم خیابان شهید صابونچی و با حضور خبرنگار و عکاس روزنامه صورت گرفت. این جوان که همچنان ناراحت است و با این امید که موتورش را با پول حلال به دست آورده و به لطف خدا بزودی موتورش را پیدا میکند از شب حادثه برایمان گفت.وی در برابر دوربین عکاسی گفت: وقتی به خیابان قنبرزاده رسیدم دزدان خواستند داخل کوچه بیایم. همین جا بود که خواستند توقف کنم. هوا تاریک بود. اصلاً شک نکرده بودم ایستادم آنها پیاده شدند. مسافری که قدبلندتر بود جلویم ایستاد و ناگهان چشمانم سوخت، فهمیدم گاز اشکآور به صورتم زدهاند.بعد یقهام را گرفتند و از موتور پائین کشیدند، از همان لحظه که فهمیدم آنها دزد هستند داد و فریاد راه انداختم.جوان دانشجو در حالی که نشان میداد در کدام قسمت کوچه از موتورش آویزان شده بود، گفت: آنها وقتی دیدند من قصد ندارم موتورم را ترک کنم با لگد و مشت ضرباتی به سر و شکمم زدند بعد صدای شوکر را شنیدم و بدنم لمس شد اما باز مقاومت میکردم و با التماس میخواستم با من کاری نداشته باشند تا اینکه صدای شلیک و نور آتش آن از لوله تپانچه همان دزد قدبلند را شنیدم و دیدم. اگر مقاومت میکردم شاید الان زنده نبودم. دستانم را از موتوری که به تازگی خریده بودم رها کردم و با التماس گفتم این کار را نکنید بعد دیدم آن دو با خونسردی سوار شدند و هنوز صدای موتورم و چراغ قرمز ترمزش که با رسیدن به خیابان مهناز دزدان سرعت آن را کم کرده بودند در ذهنم نقش بسته است و باور نمیکنم در مرکز شهر تهران چنین سرقت مسلحانهای صورت گیرد.بنابراین گزارش، شکایت این جوان دانشجو در کلانتری 104 عباسآباد تحت پیگیری است که در چند روز آینده با دستور بازپرس جنایی تهران پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره یکم پلیس آگاهی تهران قرار میگیرد.