سرقت اسیدی؛ معجون دزدی و جنایت
سه نوجوان که با پاشیدن اسید بهصورت رانندههای مسافرکش یا افرادی که از سر دلسوزی آنها را سوار میکردند پساز دستگیری انگیره خود را سرقت اعلام کرده و گفتند، از سوی پیرمردی برای اجرای این کارها راهنمایی شدهاند.
در ادامه تحقیقات معلوم شد؛ همه سرقتها نقشه پیرمردی بوده که اسید را به آنها داده تا بر سر و صورت رانندهها بریزند.
پسر نوجوانی که به صورت رانندگان اسید میپاشید، پیرمردی را که تازه دستگیر شده بود به عنوان سردسته باند معرفی کرد و به ماموران پایگاه پنج پلیس آگاهی تهران گفت: «ما نمیخواستیم این سرقتها را انجام دهیم، ولی او تهدید میکرد اگر به حرفهایش گوش ندهیم بیرونمان میکند.»
به این ترتیب پیرمرد متهم شد از سالها قبل کودکان خیابانی را به خانه خود در روستای کیگاور رباطکریم کشانده و پس از دادن جا و غذا، آنها را مجبور میکرده با پاشیدن اسید بهصورت رانندهها، خودروی آنها را سرقت کنند.
اما ماجرای سرقتهای اسیدی این باند مخوف که سالها ادامه داشت، مهر 86 در دستور کار پلیس قرار گرفت.
زمانی که سه نوجوان، مرد جوانی را که قصد رساندنشان را داشت به عنوان طعمه انتخاب کردند، مرد جوان چند روز بعد با سر و صورتی که به شدت سوخته بود به پایگاه پنج پلیس آگاهی تهران رفت و از سرقت خودرواش توسط سه نوجوان خبر داد و گفت: «سه پسر ۱6ـ ۱5 ساله، از میدان آزادی خودروام را به مقصد اسلامشهر بهصورت دربست کرایه کردند، اما در بین راه با تهدید چاقو مرا مجبور به توقف کردند. وقتی توقف کردم مایع سوزانندهای را روی صورتم ریختند، از درد بهخود میپیچیدم، اما در همین هنگام آنها مرا به زور از خودرو بیرون انداختند.»
مدتی بعد چند راننده دیگر نیز با مراجعه به پلیس مدعی بودند قربانی اعضای این باند مخوف شدهاند، به این ترتیب کارآگاهان محدوده فعالیت این نوجوانان تبهکار را در اتوبان آزادگان، جاده اسلامشهر و مناطق حاشیهای جنوب پایتخت بهصورت نامحسوس تحت کنترل قرار دادند و سرانجام موفق شدند دو نفر از اعضای باند را که سوار یک خودروی مسروقه و با سرعت سرسامآور در جاده اسلامشهر در حال حرکت بودند، دستگیر کنند.
متهمان در اداره پلیس به زورگیری از رانندگان عبوری و سرقت خودروهای آنان اعتراف کردند و مدعی شدند: «۳۰ راننده مسافرکش را به دام انداختهاند و بعد از پاشیدن اسید بر سر و صورت ۱۵ نفر از آنها یا مجروح کردنشان با ضربات چاقو، خودرویشان را به سرقت بردهاند.»
بهدنبال اعترافات هولناک این دو سارق نوجوان، کارآگاهان موفق شدند دیگر همدست آنها را که به اتهام سرقت دیگری در زندان به سر میبرد شناسایی کنند، به این ترتیب پرده از راز پیرمرد معتاد که سردسته این باند بود، برداشته شد.
سارقان نوجوان در ادامه بازجوییها مدعی شدند طراح اصلی این سرقتهای بیرحمانه پیرمردی معتاد است که با پناهدادن به کودکان خیابانی آنها را مجبور به سرقت خشن خودرو میکند. آنها ادعا کردند این پیرمرد بعد از هر سرقت، خودرو را اوراق میکرد و به فروش میرساند و بخش کمی از پول فروش خودرو را به آنها میداد.
اما پدرخوانده وقتی مقابل اعضای باند سرقت و دو نفر از شاکیان پرونده قرار گرفت با انکار تمام اتهاماتش گفت: باور کنید این پسرها دروغ میگویند، اشتباه کردم به آنها جا و مکان دادم، من نمیدانستم آنها اسید را برای چه کاری میخواهند، از من خواستند برایشان اسید تهیه کنم و من هم از روی نادانی این کار را کردم. اما خبر نداشتم که آنها با استفاده از اسید دست به چه سرقتهایی میزنند. با وجود این مدارک و شواهد علیه پیرمرد، چارهای جز بیان حقایق برایش نماند.