راز چشمهای شیطان در تاریکی خانه یک زن
وطن امروز: راز چشمهای شیطان در تاریکی زمانی فاش شد که زنی به طراحی نقشه هوشمندانهای پرداخت. این زن که مستاجر یک مرد مرموز بود برای انتقامگیری از وی به دزدی جالبی دست زد.چندی پیش مردی با مراجعه به دادسرای ناحیه 10 تهران ادعا کرد وقتی در مسافرت بودند دار و ندارشان به سرقت رفته است و احتمال میدهد دزد میلیونی کسی جز زن مستاجر نباشد.این مرد که 42 ساله بود با بیان اینکه خانهای دوطبقه دارد به دادیار پرونده گفت: از 16 ماه پیش خانهام را به زنی تنها با نام «مینا» اجاره دادهام، وی در یک شرکت کار میکند و رفتارش طوری بود که همیشه تصور میکردم زن خوبی است. وی افزود: این زن نزدیک به 14 ماه هیچ رابطهای با همسرم نداشت و ناگهان با وی صمیمی شد و رفت و آمد زیادی به خانهام کرد و حالا بعد از 2 ماه خانهام مورد دستبرد قرار گرفته و دار و ندارم را دزدان بردهاند وی ادامه داد: وقتی پلیس به صحنه سرقت آمد هیچ شکی نداشت که دزدی زیر سر یک آشنا بوده و با کلید درهای خانهام باز شده است و چون میدانم کلید خانه جز دست من و همسرم نبوده است، تصور دارم مینا با رفت و آمد به خانهام توانسته کلید را به دست آورده و با ساختن از روی آن وقتی ما در مسافرت بودیم وارد خانه شده و دار و ندارمان که نزدیک به 70 میلیون تومان پول، طلا و اوراق بود را دزدیده است.با ادعاهای این مرد، دادیار پرونده دستور داد مینا در دادسرا حاضر شود. وقتی زن تنها پیش روی دادیار نشست، گفت: من دزد نیستم و نمیدانم این مرد چرا چنین اطمینانی به ادعاهایش دارد، اگر قرار بود سرقتی انجام بدهم در این همه مدت چنین کاری را میکردم. اگر مرد صاحبخانه سوگند بخورد که من دزد هستم همه سرقت را میپذیرم. زن تنها گفت: از وقتی پا در این خانه گذاشتم تصور میکردم چشمهایی در تاریکی همه حرکاتم را زیرنظر دارد و جالب اینکه رفتار مرد صاحبخانه طوری بود که گاهی از اطلاعاتش در زمینه مسائل خصوصی زندگیام شوکه میشدم تا اینکه فکر وحشتناکی به جانم افتاد و به جستوجوی خانه پرداختم. در همه جای خانه دوربینهای مخفیای دیدم که همین مرد آن را کار گذاشته بود و همه زندگیام را زیر نظر داشت. نمیدانستم چه کنم، اصلا باورم نمیشد یک مرد با زن مهربانی که دارد دست به چنین اقدامات بدی بزند، به خاطر همین خواستم ضربهای به وی بزنم تا خودش ماجرا را فاش کند، بلافاصله برخلاف ماههای گذشته با زن صاحبخانه که «سودابه» نام دارد رفتوآمد کردم، زن خیلی مهربانی است و بر خلاف شوهرش خیلی هم ساده است. یکبار که کلیدهایش را به امانت نزدم گذاشت تا اگر خواهرشوهرش آمد آنها را به وی بدهم سریع کلید یدک ساختم، شنیده بودم در تابستان به مسافرت میروند، آنها رفتند و من خونسردانه به خانهشان رفتم، جالب اینکه در داخل آنجا دیدم هیچ دوربین مخفیای کار نگذاشته و تجهیزات دوربینهای خانه من نیز در آنجا نیست و احتمال دادم در زیرزمین خانهاش همه کارهایش را انجام میدهد. با سرقت پول، جواهرات و اوراقی که در کمد جاسازی شده بود آنها را به خانهام بردم و منتظر ماندم آنها از مسافرت بازگردند. از وقتی سودابه گفت از خانهشان دزدی شده من به قصد جلوی دوربین اتاق پذیرایی مینشستم و پولها، اوراق و جواهرات را به دست میگرفتم طوری که این مرد اگر فیلمها را دید متوجه شود من دزد بودم و حالا اگر وی با این اطمینان قسم میخورد بهخاطر همین کارم است. با این ادعاها و در حالی که رنگ از چهره مرد صاحبخانه پریده بود، دادیار پرونده دستور داد تیمی از پلیس همراه وی و مینا به خانهشان رفته و به بازرسی از آنجا بپردازند. این در حالی بود که مینا همه پولها، جواهرات و اوراق را همراه خود به دادسرا برده بود و در همانجا تحویل مسؤول پرونده داد. وقتی ماموران وارد خانه مرد مرموز شدند در خانه زن تنها به دوربینهای مخفی برخوردند و در زیرزمین و اتاقکی که در آن قفل بود تجهیزات ضبط تصاویر از خانه مینا را به دست آوردند. بنابر این گزارش، با وجود اعلام رضایت زن تنها که میگفت سودابه و بچههایش برای وی مهم هستند و نمیخواهد پدر خانواده به زندان بیفتد، دادیار پرونده از لحاظ جنبه عمومی جرم «سعید» را تحت تعقیب قرار داد و این مرد با سپردن وثیقه آزاد شده است تا بزودی در دادگاه جزایی عمومی تهران تحت محاکمه قرار بگیرد.