بوی خیانت در ایمیلهای ویرانگر
وطن امروز : دسترسی مردی به ایمیلهای همسرش پرده از خیانتی تلخ برداشت. خواستگار قدیمی در چت توانسته بود به اغفال این زن بپردازد. زن خیانتکار تا نیمههای شب با ارسال پیامکهای تلفنی و گفتوگو در چت با خواستگار قدیمیاش ارتباط داشت تا اینکه به خاطر سهلانگاری راز خیانتش آشکار شد. صمیمی نبودن فضای خانه و فاصله گرفتنهای زن و شوهر از همدیگر باعث شده بود محیط خانه فضای دلنشین و رضایتبخش برای مرد خانه نباشد. زن خانه روز به روز از شوهرش فاصله میگرفت و بیشتر وقتش را پای کامپیوتر میگذراند و زمانی که از پای میز کامپیوتر بلند میشد سراغ تلفن همراهش میرفت و با ارسال پیامک خودش را سرگرم میکرد. «افسانه» که 26 سال سن دارد در واکنش به نگاههای مرموز شوهرش میگفت: در خانه حوصلهام سر میرود و مجبور میشوم با دوستانم به هم پیامکهای عاشقانه و جوک بفرستیم.
راز یک خیانت بزرگ
آن شب «فرهاد» مثل همیشه دیر از سر کار به خانهاش بازگشت و افسانه بدون آنکه ایمیلاش را از دسترس خارج کند آن را روشن گذاشته بود و روی کاناپه خوابش برده بود. مرد خسته که مشغول انجام پروژهای بود و مجبور شده بود شبها نیز تا دیروقت به خاطر پروژهاش بیدار بماند، تصمیم گرفت سراغ کامپیوتر خانهشان برود و مقداری از کارهایش را انجام بدهد.
به محض اینکه دستگاه را روشن کرد متوجه شد افسانه ایمیلاش را از دسترس خارج نکرده، بنابراین به خاطر حس کنجکاویاش چرخی در ایمیلهای همسرش زد و متوجه شد گفتوگوهای زنش عادی به نظر نمیرسد؛ با هر جملهای که در طول گفتوگوی اینترنتی افسانه با دوستانش رد و بدل شده بود، رنگ چهره فرهاد برمیگشت و عرق سردی بر پیشانیاش مینشست زیرا گفتوگوهای عاشقانه افسانه نشان میداد پای یک مرد غریبه در میان است. اینجا بود که مرد بیچاره به راز خیانت همسرش پی برد و تازه متوجه شد دلیل فاصله گرفتن افسانه از وی چیست!
پس از خواندن گفتوگوهای اینترنتی افسانه، فرهاد شبانه از خانه بیرون رفت. وی آن شب را تا صبح در خیابانهای شهر چرخید، زمین و زمان دور سرش میچرخید و مرد بیچاره باور نمیکرد چه بلایی سر زندگی مشترکشان آمده است. هنوز چیزی از طلوع آفتاب نگذشته بود که وی راهی دادسرا شد و از همسرش بهخاطر ارتباط اینترنتی با مرد غریبه شکایت کرد. افسانه با شنیدن اینکه فرهاد متوجه خیانت وی شده ابتدا ادعا کرد پای مردی در میان نیست و ایمیلها را بهخاطر شوخی و خنده به دوستانش ارسال کرده است اما شوهر این زن همه راز هولناک را فهمیده بود، وی میدانست زنش با خواستگار قدیمیاش در ارتباط است به همین خاطر از قاضی خواست از همسرش جدا شود. بازپرس دادسرای ارشاد پس از شنیدن ادعاهای این مرد به اداره مخابرات دستور داد تماسهایی را که نیمهشبها رد و بدل شده بررسی کنند.
با این بررسیها مشخص شد زن خیانتکار با خواستگار قدیمیاش ارتباط دارد، همچنین یکی از شمارههایی که پس از استعلام پیگیری شده بود مربوط به مردی بود که ادعا میکرد هیچ نسبتی با افسانه ندارد و تنها خانهاش را به وی اجاره داده است، بنابراین بازپرس از کلانتری خواست تحقیق کند افسانه تحت چه عنوانی خانه مجردی اجاره کرده است؛ تحقیقات بازپرس پرونده نشان داد افسانه نمیتوانسته محیط خانهاش را تحمل کند و به همین خاطر روزها وقتی همسرش در خانه نبوده به خانه اجارهای میرفته است. مرد نگونبخت وقتی چنین شرایط سختی را دید به خاطر ترس از آبرو از بازپرس ترک تعقیب خواست و از زنش جدا شد.