جزئیات دزدیهای پنهان دختر و پسر همسایه
گروه حوادث: دزدان نامرئی یک مجتمع مسکونی میخواستند با پولهای بادآورده به اروپا بروند و زندگی عاشقانهای داشته باشند. این دختر و پسر که 17 ساله بوده و همسایه هستند خانه دوستانشان را بدون برجا گذاشتن ردپایی یکی پس از دیگری خالی میکردند.
چندی پیش یک پزشک با مراجعه به دادسرای الهیه تهران ادعا کرد از خانهاش در روز روشن دزدی شده و طلا و جواهرات به همراه پولهای خارجی و ایرانیاش به ارزش 45 میلیون تومان از کمد لباسهایش ناپدید شده است. وقتی با دستور بازپرس پرونده تیمی از پلیس به صحنه سرقت پا گذاشتند با دیدن سالم بودن قفل درهای ضدسرقت و عدم بههم ریختگی اثاثیه پی بردند دزدان آشنا بودهاند. در بررسیهای پلیسی مشخص شد این پزشک پسری نوجوان دارد که در زمان سرقت در مدرسه بوده، از سوی دیگر تجسسها نشان داد دزدان در ساعتی که مادر خانواده به آرایشگاه زنانه در همان مجتمع رفته بود دست به دستبرد میلیونی زدهاند. وقتی کارآگاهان برای ردیابی دزد آشنا وارد عمل شدند پی بردند که تنها پسری 17 ساله به نام «میلاد» است که به آن خانه رفت و آمد داشته و از دوستان صمیمی پسر خانواده است. تحقیقات روی میلاد که خودش در طبقه 15 مجتمع زندگی میکرد متمرکز شد که پلیس شنید وی در زمان دزدی در مدرسه و در کنار پسر همان پزشک نشسته بوده و نمیتوانسته دزد باشد. وقتی از پسر خانواده به نام «محمود» تحقیق شد وی گفت به میلاد اعتماد دارد. در حالیکه هیچ سرنخی از دزد نامرئی به دست نیامده بود و حتی دوربینهای مداربسته ورودیهای مجتمع نیز نتوانسته بودند چهرهای از دزد شکار کنند، دزدی دیگری در طبقه 9 مجتمع رخ داد. پلیس در صحنه این سرقت که از خانه یک بنگاهدار صورت گرفته بود دید قفلها سالم است و دزدان در ساعتی که دختر و پسر خانواده در مدرسه بوده و پدر و مادر نیز به سرکار رفته بودند دست به این سرقت زدهاند. گرهها کورتر شده و فرضیهها رنگ باخته بود. دزدیها به صورت زنجیرهای در طبقات مختلف ادامه داشت. دزدان نامرئی خیلی زیرکانه کلید قفل همه خانهها را داشتند. نگهبان و سرایدار مجتمع نیز بازجویی شدند که آنها نهتنها ادعای بیگناهی کردند بلکه گفتند به هیچکس شک هم ندارند.
یک اشتباه
دزدان نامرئی هیچ اشتباهی نداشتند و هیچ ردپایی از خود برجای نمیگذاشتند. افسر پرونده که مرتب فیلم دوربینهای مداربسته را بررسی میکرد متوجه رفتار مرموز میلاد با دختر جوانی شد که همزمان وارد مجتمع شده بودند. آن دو کیسهای سیاهرنگ را مخفیانه بین خود رد و بدل کردند. همین اشتباه کافی بود تا فرضیهای قوت بگیرد.کارآگاهان اشتباه نمیکردند، در همه سرقتها یا میلاد با پسر صاحبخانه دوستی داشته یا دختری به نام «ستاره» با دختر مالباخته دوست صمیمی بوده است. وقتی تیم تحقیق به بررسی زمان دزدیها پرداختند پی بردند که در هر کدام یکی از این 2 دختر و پسر نزد اعضای خانواده دوستانشان یا مدرسه نبودهاند. وقتی محمود، پسر پزشک مالباخته در تحقیقات گفت که میداند میلاد و ستاره با هم رابطه پنهانی دارند و برای آیندهشان برنامهریزی زندگی در اروپا را میکنند کارآگاهان این دختر و پسر را تحت بازجویی گرفتند.
اعتراف
میلاد و ستاره ابتدا دخالت در دزدیها را نپذیرفتند اما بررسی شماره حسابهای بانکی آنها نشان میداد هر دو نزدیک به 150 میلیون تومان در حسابهایشان پول دارند و همین کافی بود. ستاره در بازجوییها گفت: من و میلاد همدیگر را خیلی دوست داریم و میخواهیم با گرفتن کارت کفالت سربازی میلاد به خارج برویم. وی افزود: پول توجیبیمان خیلی کم بود به خاطر همین نقشه کشیدیم؛ من وقتی به خانه دوستانم میرفتم کلید را برمیداشتم و با ساخت کلید یدک یا با استفاده از همان کلید اصلی، میلاد دست به سرقت میزد و اگر میلاد کلید خانه دوستانش را برمیداشت من به سرقت از آنجا دست میزدم.