لیسانس 2.5، فوق 3.5 ، دکترا 5 میلیون ! شاه کلید در جیب این مرد

توی راسته خیابان انقلاب همه او را می شناسند. از هر کس که بپرسی آدرسش را می دهد. کافی است بگویی استاد! البته استاد نام مستعارش است. به قول دلال ها به گردن خیلی ها حق دارد و تا امروز کلی دانشجو تحویل جامعه داده. با همه جا در ارتباط است. دوست و پارتی آن چنانی به اندازه موهای سرش دارد. با یک شماره تلفن و یک زد و بند و گرفتن یک انعام چاق و چله، سه سوته از مدارک دانشگاهی، سوال کنکور، سوال امتحانی و...گرفته تا بیمه نامه اتومبیل و گواهینامه و خلاصه از شیر مرغ تا جون آدمیزاد را برایت با مهر و امضا آماده می کند؛ فقط شرط اول این است که اعتمادش را جلب کنی و شرط دوم این که خوب پول بدهی....

 
ساعت 2:30 دقیقه بعد ازظهر / بازار کتاب تهران
 
اگر گرمی هوا و گرد و غباری که این روزها در شهر دود زده مان دارد بیداد می کند و عاملی مزید بر علت شده را بگذارید یک طرف و خیابان شلوغ و پر تردد انقلاب را هم بگذارید یک طرف آنوقت می فهمید من چه می گویم! معرکه بازاری است این نقطه شهر.

خب بازار کتاب تهران است و تعقیب و گریز خریداران کتاب و دلالان سمج با حنجره های  سناریویی است که هر روز تقریبا از سر صبح شروع و تا پاسی از شب ادامه دارد.

راستش را بخواهید خود ما هم گاهی اوقات به دنبال یافتن یک کتاب نقش اول یکی از همین داستان ها می شویم و ناگفته نماند که سوژه گزارشمان هم در حاشیه یکی از همین تعقیب و گریزها رقم خورد؛ ماجرای آشنایی اتفاقی من و یک دلال کتاب و بعد از آن یافتن مردی که شاه کلید خیلی از چیزها در جیبش بود. منظورم همان استاد ساختگی است که به گردن خیلی ها حق داشت و کلی دانشجو تحویل جامعه داده بود! بگذارید همه چیز را بسپارم دست خودتان و ادامه ماجرا را خودتان بخوانید و قضاوت کنید...
 
مدرک به شرط چاقو!

کنار یکی از همان راهروهای معروف کتاب خیابان انقلاب که حتما بارها از کنار آن رد شده اید، دست در جیب شلوار جینش کرده و ایستاده. از استادی فقط یک عینک ته استکانی دارد و موهای سفید و مشکی که با کش سیاه رنگ آنها را پشت سرش جمع کرده. کنارش می روم و آهسته زیر گوشش می گویم:استاد، آقا امید سلام رساندند!(امید نام دلالی بود که استاد را به من معرفی کرد)

سرش را به اطراف می چرخاند و در حالی که خوب همه جا را می پاید، می گوید: خب فرمایش؟

 من هم جو گیر می شوم و به تبعیت از او نگاهی به اطرافم می اندازم و می گویم: راستش قصد دارم بروم خارج. دنبال کارهای ویزا و... حرفم را قطع می کند و با عجله می گوید: میشه از آخرش بگی؟

-... مدرک دانشگاهی ام ناقص است. دنبال یک نفر می گردم تا...
دوباره حرفم را قطع می کند و می پرسد: خیلی خوب بگو چی می خوای؟ لیسانس، فوق لیسانس، دکترا....
چشمانم برق می زند و می پرسم: یعنی شما همه این ها را دارید؟
 پک عمیقی به سیگارش می زند و می گوید: داریم ،خوبشم داریم. اما...!

-اما چی؟
- ببین بهتره بدونی من یه واسطه ام بین تو و اون کسی که مدرک رو می گیره.اما اون آدم؟ اگه بهش اعتماد کنی کارت پیش می ره. اگرم می خوای نق و نوق راه بندازی، همین الان بگو نه خودتو خسته کن نه مارو! اون آدم یه آدم حسابیه. یک کله گنده که آشناهای زیادی داره و برای جور کردن مدرک از بند پ استفاده می کنه؛ هر جا و توی هر وزارت خونه ای که بخوای پارتی داره. از رئیس دانشگاه گرفته تا کارمند آموزش و پرورش همه رفیقای جیک تو جیکشن ! مدرکی هم که می ده معتبره معتبره. قبل از پرداخت کل مبلغ هم می تونی استعلامش رو بگیری که یه وقت فکر نکنی ما حروم خوری کردیم!

-آخرش چند؟!
-اول و آخر نداره.هندونه که نمی خوای بخری چونه می زنی. قیمتش ثابت بازاره. برو پرس و جوهاتو بکن.اما بهتره بدونی ،هر جا بری دست آخر میای پیش خودم. فکر کن، تصمیم با خودت. خبرم از تو.. . شماره منو یادداشت کن. اگه خریدار بودی، تماس بگیر تا ترتیب کارو بدم. یه دویست، سیصد تومن هم برای بیعانه، پای معامله همراهت باشه بد نیست!

دیپلم 800 ،لیسانس 2.5 ،فوق لیسانس 3.5 ،دکترا 5 میلیون! مدرک اصل اصل با مهر و امضای واقعی. در یک کلام به شرط چاقو!

طوری حرف میزد که یک آن احساس کردم برای خرید چیپس آمده ام سوپر مارکت سر کوچه و فروشنده انواع و اقسام موسیری، سرکه نمکی و فلفلی اش را برایم قطار می کند. خیلی چیزها در یک لحظه از جلوی چشمانم رد شد. خیلی چیزها که خیلی هم درد داشت. اضطراب شب های امتحان دانش آموزان، تلاش بی وقفه بعضی از دانشجویان، رفت و آمد های سخت و طاقت فرسایشان به شهر های دور افتاده محل تحصیل ،درس خواندن بچه های مناطق محروم با وجود امکانات کم،دانش آموزان شبانه که به خاطرنیاز مالی مجبورند هم کار کنند ،هم درس بخوانند و...
ناخودآگاه یاد آن ضرب المثل قدیمی افتادم که بزرگ ترها معمولا برای اثبات این که فلانی چقدر اهل علم بوده به کار می بردند:"اینقدر دود چراغ خورده تا به اینجا رسیده!"

دیدار با این مرد و گفتگوی کوتاه و چند دقیقه ای که بینمان ردو بدل شد، داشت خط بطلانی روی همه این تصورات می کشید. با این تفاسیر در یک کلام ،پول تضمین تحصیل وشغل نان و آب دار است .چیزی در حد فاجعه ! موضوعی که جدیت مسئولین و متولیان امر را می طلبد.کارخانه ای که دارد وسیله غیر استاندارد تولید می کند.نیرویی که وقتی درخدمت من و شما قرار می گیرد نه تنها خواسته مان را بر آورده نمی کند که ما را به اشتباه ،بیراهه و گاهی حتی تا ورطه نابودی می کشاند؛پزشکی می شود که به جای بند ناف جنین، پای کودک را می برد و یک زخم ساده منجر به از دست دادن یک عضومی شود و یا مهندسی نا کارآمد که با ساختن یک سازه غیر استاندارد علاوه بر هدر دادن وقت ،هزینه و نیروی انسانی، عامل به خطر افتادن جان صدها انسان می شود...
 
موضوع انشاء:علم بهتر است یا ثروت؟

 خیلی دوست دارم بدانم امروز معلمان آیین نگارش هنوز هم این موضوع انشاء بچگی ما را به دانش آموزان دیکته می کنند وخیلی دوست دارم بدانم چند در صد از دانش آموزان در دفترچه انشای خود علم را بهتر از ثروت می دانند؟
 بچه های نسل قدیم خوب می دانند که در گذشته این موضوع یک جواب بی برو برگرد داشت؛علم بهتر است از ثروت.
اما بچه های نسل جدید اگر بگویند ثروت خیلی هم بیراه نگفته اند؛چون با داشتن پول می توانند مدرک از هر مدل و هر نوع که بخواهند تهیه کنند.
 
آرایشگر کیلویی چند؟

 قدیم ترها تمام ابهت یک آرایشگر به مدرکی بود که معمولا در یک قاب درست وحسابی ودر بالای یک آینه تمام قدی درآرایشگاه بود.مدرکی که در نگاه اول مثل نورافکن می خورد توی چشم مشتری!
آن روزها گذراندن دوره های آرایشگری کار هر کس نبود.برای گرفتن آن باید از هفت خوان رستم رد می شدی.6 ماه دوره سخت و فشرده و در پایان آزمون کتبی و عملی که نمی گذاشت کسی قسر در برود.

اما از زمانی که بازار فروش مدارک آرایشگاهی رونق گرفته ،مدارک رنگارنگی را می بینی که گاهی اوقات آنقدر برایت عجیب و غریب است که نا خودآگاه انگشت حیرت به دهان می گیری. مدارکی که مثل یک مسابقه دو ماراتون دارند از هم سبقت می گیرند. ضد و نقیض جالبی است .طرف آنقدر پول دارد که به چند کشور اروپایی می رود و با گذراندن دوره های طولانی مدت مدرک می گیرد بعد می آید و در ایران یک مغازه که سرو ته آن در9 متر هم خلاصه نمی شود را برای 6 ماه اجاره کند و...!
نتیجه می شود آن آرایشگری که با داشتن مدرک شوارتسکف فرانسه یا هنکل آلمان چسب مژه را به جای قطره براق کننده در چشم عروس خانم بخت برگشته می ریزد منجر به از دست رفتن بینایی اش می شود!
 
عمده فروشی سوالهای امتحانی!

دانش آموزی می گفت :فروش سوالات امتحانی به شکل عمده در کنار مزیت دسترسی به سوالات امتحانی از لحاظ اقتصادی هم به صرفه است. به این ترتیب که دانش آموزان می توانند به شکل عمده سوالات را بخرند و مبلغ را تقسیم بر تعداد نفرات کنند.اینطوری به کسی هم فشار نمی آید.
 
4 اس ام اس سرنوشت تو را می سازد!
 
مجید.ک دانشجوی کاردانی عمران بود.می گفت :شب قبل از آزمون دلال با مردی که خودش را مهندس معرفی کرده بود آمدند خانه اشان.آن شب تا پاسی از شب مهندس داشت روی پروژه اش کار می کرد.حالا پروژه چه بود؟یک گوشی موبایل و سیم رابطی که از داخل پیراهن به یقه لباس وصل می شد.کار سخت افزاری که تمام شد دلال گفت:
سر جلسه بعد از شنیدن صدای بوق ضعیفی به بهانه ای به دستشویی می روی .آنوقت گوشی موبایل را در می آوری واس ام اس ها رایکی یکی باز می کنی. جواب ها به ترتیب در اس ام اس ها جای داده شده.حواست باشد اس ام اس ها را به ترتیب باز کنی.
به این ترتیب فردای آن روز آقازاده بدون درد سرجلسه حاضر شد وهمان سال در شهر خودش در آزمون کاردانی به کارشناسی قبول شدو...
 
داغه داغه مدرک!

پای فروش مدارک فنی حرفه ای که به این مهلکه باز می شود، معرکه بازار کامل کامل می شود. جالب است مدرک فروش ها هم مثل فروشگاه های زنجیره ای شعبات و مراکز متعددی دارند.بازار داغ مدارک کامپیوتر، نقشه کشی ،حسابداری و...باعث شده افراد سود جو پول کلانی از این راه به جیب بزنند.شخصی که خودش خریدار بود می گفت: فروشنده کارمند یکی از بخش های مراکز سازمان فنی و حرفه ای است و برای خودش کاسبی درست و حسابی دست و پا کرده است.او حقوق یک سالش را با فروش دو مدرک در می آورد و تو بدون حضور در کلاس صاحب یک مدرک معتبر می شوی.

این در حالی است که تمامی روسای سازمان مربوطه تمامی این ادعا ها را کذب می دانند.آدم نمی داند کدام را باور کند. دم خروس را  یا...! به هر حال هر چه بود این بازار مکاره را رها کردم تا دوباره برای گرفتن برخی پرسشها و واقعیتهایی که امروز در این خیابان دیدم به سراغ مسئولان بروم شاید برای آنها پاسخی یافتم... . 
 
..........
 
گزارش ازافسانه مهربانیان

+60
رأی دهید
-135

انقلاب دوم - هامبورگ - آلمان
داداش حکم رئیس جمهوری آخرش چند؟ اهل چونه مونه هم نیستم، پولم هم نقده!
دوشنبه 15 آبان 1391 - 20:12
همون پنج ساله عاشق آلمان - میسور - هند
وقتی که در ایران بودم یه نفر رو می شناختم که تضمین واست لیسانس یا فوق می گرفت و به تایید وزارت امور خارجه هم رسیده بود. قیمت ش هم خیلی خوب بود.
دوشنبه 15 آبان 1391 - 20:36
yek_ashena - مهریز - ایران
خیلی خیلی نامردیه من برای کنکور سه سال شبانه روز درس خوندم
دوشنبه 15 آبان 1391 - 20:58
ehsan1987 - تهران - ایران
پول پول پول و دیگر هیچ...
دوشنبه 15 آبان 1391 - 20:58
shanar - میلان - ایتالیا
تاسف آوره
دوشنبه 15 آبان 1391 - 21:09
بیایید رستم باشیم - کیف - اوکراین
همون پنج ساله عاشق آلمان - میسور - هند ، اقا یه حالی بده کانتکت به من ، مدرک لیسانس دارم ، دیپلمم علوم تجربیه تایید نمیکنن...!
دوشنبه 15 آبان 1391 - 21:40
donald - هاسلت - بلزیک
به ‌یک حکم مرجع تقلیدی به شدت نیازمندیم از اونها که سید علی‌ گرفته البته دیوار دستشوئی مان خالی‌ برای قاب آنجا می‌‌خواهم
دوشنبه 15 آبان 1391 - 22:08
GIDMORE - تل آويو - اسرائيل
ما هم بابامون در اومد نشستیم شب و روز درس خوندیم و لیسانس علوم سیاسی!! کرفتیم تو ایران. هی روزکار
دوشنبه 15 آبان 1391 - 22:21
a.ahooraei - دوسلدورف - آلمان
یه عالمه از همین مدرک تقلبی ها ریختند توی همین خارج و افه هم میان که لیسانسن و فوق لیسانس که بعد از اینکه باهاشون وارد عمل میشی و یا حلاجیشون میکنی ، می بینی به اندازه یه حمالم حالیش نیست. یارو تو ایران به من میگفت؛ میخوام واسه پسرم قبولی لیسانس بخرم چون این بچه الاغ الآن ٦ ساله که داره میخونه و هنوز ترم سومه، من چشام داشت از هدقه بیرون میزد و فکر کردم دارم اشتباه می شنوم. اما گفت؛ جون تو راست میگم راه دیگه ای نیست. گفتم خوب اونوقت موقع عمل چی میشه؟ گفت ؛ اونم با مایع راس و ریسش می کنیم. تو فکر میکنی اینجا چه جوریه ، خیلی ها از این راه صاحب همه چیز شدند. حساب کار درست دستم اومد که ای بابا تعجب نکن اگه ماشین تو دره میره و یا دکتره یارو را زیر تیغ می کشه و یا خونه بر اثر تشکل اشتباهی برق ساختمان آتش می گیره و یه عده جون مرگ میشن.
دوشنبه 15 آبان 1391 - 22:45
MartinT - هایدلبرگ - آلمان
از بالا فاسده،از اون علی‌ گدا تا بقیه
دوشنبه 15 آبان 1391 - 22:46
jhanatan - تهران - ایران
وای خدا چقدر متخصص ها زیاد شده اند.....دیکه به کی اعتماد کنیم؟!!!
دوشنبه 15 آبان 1391 - 23:02
مريخي - مریخ - مریخ
سلام... همون ۵ ساله عاشق آلمان- میسور - هند . امکان داره که ۱طوری این طرفو به ما معرفی‌ کنید؟. ممنون...
دوشنبه 15 آبان 1391 - 23:49
amir-amir - تورنتو - كانادا
از آن وقتى که اون مردک صاحب مقام جمهورى اسلامى که مدرک قلابى اش کشف شد این کثافت کاریها رواج پیدا کرده در نتیجه مى توان ادعا کرد که بنیان گذارش هم جمهورى دوز و کلک اسلامى است
‌سه شنبه 16 آبان 1391 - 00:15
Razmandeh - استکهلم - سوئد
مقام معظم رهبری چنده
‌سه شنبه 16 آبان 1391 - 00:42
mehrbaran22 - هال - انگلستان
وای به روزی که بگندد نمک
‌سه شنبه 16 آبان 1391 - 00:56
time-to-say-goodbye - تورنتو - کانادا
با مموتی چند حساب کردین؟!؟!؟؟!
‌سه شنبه 16 آبان 1391 - 01:43
greentree - تهران - ایران
مریخی،،خاک بر سر این افراد متقلب و امثال تو کنند که فقط دنبال تقلب هستید ،،تقلبی مدرک می‌گیرید ،تقلبی زندگی‌ می‌کنید ،،تقلبی هم رفتار می‌کنید و باعث ویرانی یک جامعه و کشور میشید
‌سه شنبه 16 آبان 1391 - 01:54
greentree - تهران - ایران
یاد کشور آذربایجان افتادم که ۱۵ ساله پیش وقتی‌ پدرم رفته بود اونجا تعریف میکرد که حتی راننده تاکسی هم لیسانس داشت ولی‌ بیشتر از ۸۰% اونها هیچ درک و سوادی نداشتند و کاملا معلوم بود که مدارک جعلی پولی‌ دارند ،،،این عادت بد را هم اوباش‌های عرب ایرانی‌ بیت رهبری رواج دادند در بین مردم ایران
‌سه شنبه 16 آبان 1391 - 01:59
همون پنج ساله عاشق آلمان - میسور - هند
بیایید رستم باشیم - کیف - اوکراین__مریخی - مریخ - مریخ. چرا که نه. ایمیلتون رو بنویسید تا براتون شمارشو بدم. در ضمن تو هند هم میتونید هر مدرکی که بخواید رو بخرید. خیلی ها در هند مدرک دندون پزشکی و دارو خریدند و چند سال پیش باهاش اقامت کانادا گرفتن.اینجا از نمره آیلتس و تافل بگیر تا مدرک 6 ماهه به بالا.همه چی میشه خرید.
‌سه شنبه 16 آبان 1391 - 04:19
ernakola - کرمان - ایران
ای بابا شلوغش نکنید بیخودی .....مدرک دانشگاهی تو کشور ما دیگه هیچ ارزشی نداره ......یک زمانی اگه کسی مدرک دانشگاهی داشت زمین زیر پاش میلرزید.....الان چی؟؟؟ اطلاع دارید بسیاری از مسافرکش های شهری مدارک دانشگاهی دارند؟ اطلاع دارید بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاهی مشاغلی مانند فروشندگی و یا تدریس در آموزشگاه های خصوصی با حقوق ناچیز هستند؟
‌سه شنبه 16 آبان 1391 - 05:11
shsal - تهران - ایران
مگه بقیه که دکترا میگیرن چیکار می کنن ، 95 درصد با پول بابا و کم سواد. 5 درصد با کار و زحمت که بعداً صاحب شغل هم نیستن یا اگر هم هستن نمی دونم چی بگم ، حالا این راحت ترش کرده
‌سه شنبه 16 آبان 1391 - 07:23
prince of darkness - دبی - امارات
اقا من یک کلااام میخوام امام زمان باشم....مدرک امام زامااان بودن رو میخوام....تا یک میلیارد دولار هم قبول....چون در عرض دو روز جبران میکنم از کیسه ملت ساده و بدبخت..البته مدرک به شرط چاقو باشه...گفته باشم
‌سه شنبه 16 آبان 1391 - 08:24
ba ham bashim - آذربایجان - ایران
همونهایی که به حساب زحمت کشیدن و لیسانس "آزاد" ( از دانشگاه آزاد) گرفتن چی حالیشونه؟ هیچ! در حد دیپلمه های قبل از انقلاب هم حالیشون نیست. طبق ارزیابی یونسکو (ارگان سازمان ملل) کیفیت تحصیلی در ایران زیر استاندارد است. این در حالیست که هند و از ان بدتر پاکستان طبق همان ارزیابی بالای این استاندارد قرار دارند. شرایط اجتماعی و ... همه درست ولی اساس رشد جعل و فساد فرهنگی را چیز دیگری تشکیل میدهد و آن ذهنیت و شعور اجتماعی مریض و بیمار یک مردم است.
‌سه شنبه 16 آبان 1391 - 09:02
bita_nl - دن هاخ - هلند
همون پنج ساله عاشق آلمان - میسور - هن..lotfan آدرس ایمیلتو بعده تا ما هم استفاده کنیم ..
‌سه شنبه 16 آبان 1391 - 10:43
oghab - هلسينكي - فنلاند
خوب علتش همینه که اینهمه فو لیسانس ودکترا داریم ولی بدرد لای جرز هم نمی خورن ... خلا صه که زکی .. مملکت مفت مفت ویران شد.
‌سه شنبه 16 آبان 1391 - 11:26
ariya777 - تهران - تهران
کجاس منم میخوام برم دکترا بگیرم :))
‌سه شنبه 16 آبان 1391 - 11:44
Afshin London - لندن - انگلستان
انقلاب دوم - هامبورگ - آلمان- عزیز جان چرا میخوای پولتو بندازی دور !!؟؟ ریاست جمهوری در ایران پول نمیخواد بلکه فقط کافیه از همین امروز شروع کنی به دروغ گفتن- خالی بستن- غلو کردن- سر این و اونو کلاه گذاشتن- توهین به مردم- تقلب کردن- آدم کشتن- شکنجه دادن- شلاق و تجاوز و بیخودی مردمو زندان انداختن ..... سی و چهار ساله سران جمهوری اسـ... اینجوری انتخاب میشن
‌سه شنبه 16 آبان 1391 - 15:15
حقیقتجو - دوسلدورف - آلمان
علم بهتر است یا ثروت؟ موضوع انشاء دوران مدارس ما هم بود که البته همه برای دلخوش کردن و پز دادن نزد معلم مینوشتند که علم بهتر است ( وگرنه مجبور نبودند در مدرسه باشند ). چونکه کلاً در جامعه ایرانی که گویا مردمش شب و روز دنبال معنویت میگردند ثروتمداری را مساوی پلیدی شخص میدانند و بنوعی پولپرستی را لعنت میکنند. حکایت گربه است که دستش به گوشت نمی رسد میگوید پیف پیف بو میدهد. آقا معلم ما هم که باید برای چندرغاز پول دولتی با بر و بچه های تخص سر و کله میزد بعدش میگفت که علم بهتر است چونکه شاعر میگه: چو دزدی با چراغ آید-- گزیده تر بَرَد کالا. با آگاهی از علم که مثل چراغ روشنائی است و برای رسیدن به همه چیز حتی به ثروت. آدم علم دار ممکن است ثروتمند هم باشد ولی هر آدم ثروتمندی علم دار نیست بجز علم کلاهبرداری و دزدی که بلد است. خریدن مدرک گول زدن خود و دیگران است و شخصی که اینکار را بکند یک قاضی درونی دارد بنام عذاب وجدان که مدام محاکمه اش میکند و او را مدام در ترس مبادا مچش گرفته شود میاندازد و نوعی درگیری روانی با خود درست میکند و پته اش روزی رو آب خواهد ریخت و رسوا میشود. ادامه
‌سه شنبه 16 آبان 1391 - 16:22
حقیقتجو - دوسلدورف - آلمان
دو تا نمونه اش را هم من در آلمان دیدم. یکی مهندسی از ایران آمده که مهمان دوست ایرانی بود که در جمع ما ایرانیها حضور پیدا کرد و از قضا در این جمع دوست دیگر ایرانی مهندسی گرفته از المان بود که هر سئوال مکانیکی از او کرد یارو از بیخ عرب بود. حالا یا باید به حساب پایین بودن سطح دانشگاهای ایران گذاشت یا مدرکش جعلی بود. نمونه دیگر دکتر ایرانی بود که چند وقت پیش در مطبوعات المان سر و صدا کرد بخاطر قلابی بودن مدارکش. یارو خودش را بعنوان دکتر اورژانس و تصادفات جا زده بود که در عمل دیدند یکسری اشتباهات عجیب دارد و بعد شک که کردند و ازش خواستند مدرک دانشگاهی اصلی اش از ایران را رو کند نتوانست و بعنوان متقلب محکوم به زندان شد. خلاصه کسی مدرک داشته باشد ولی کار بلد نباشد در عمل گیر می افتد! حالا مدرک خریدن به فرار یکسری مخالفین رژیم و فرار از ایران جهنم اسلامی کمک میکند حرف دیگری است ولی در اروپا به اندازه کافی متخصصان شناسائی مدارک ایرانی دارند که احتمال لو رفتن شخص با مدرک جعل شده بسیار زیاد است و چنین کاری ریسک و مجازات دارد. آخرش پول حرام کردن میشود و خود را خراب کردن!
‌سه شنبه 16 آبان 1391 - 16:47
همون پنج ساله عاشق آلمان - میسور - هند
گویند خاک کشور یکسر از دکتر پر است
‌سه شنبه 16 آبان 1391 - 16:54
پیام آقا - خارلمن - سویان
مثل دکتری که مثلا دکترای داروسازی داشت و اومده بود اروپا کلی هم از احمدی نژاد حمایت می کرد اما با پرسیدن فرمول اسید سولفوریک که بچه ها تو علوم راهنمائی یادش می گیرن، لوش دادم و کلی خیط شد بیچاره. البته اگه از احمدی نژاد طرفداری نمی کرد، آبروش رو نمی بردم! :D
‌چهارشنبه 17 آبان 1391 - 05:21
goleshab - اوگسبورگ - المان
همون پنج ساله عاشق آلمان - میسور - هند - ترا خدا میتونی‌ بگی‌ عاشق چی‌ آلمان هستی‌ ؟
‌چهارشنبه 17 آبان 1391 - 09:22
Zolf Ali - دبی - امارات
آهاااااا پس مدرک دکترى احمدی نژاد هم کار همین استاده؟!!!! آخه این قیافش به همه چی میخوره جز دکتر...
‌چهارشنبه 17 آبان 1391 - 14:10
همون پنج ساله عاشق آلمان - میسور - هند
goleshab - اوگسبورگ - المان. اول زبونش که خیلی برام دلنشینه و دوم هم دانشگاه هاش.بخدا همین. تو زندگیم هم بهترین لحظاتم در فروشگاههای کتاب و کتاب خونه است.بقیه دیگه مهم نیستن برام
‌چهارشنبه 17 آبان 1391 - 20:14
angelica - اسلو - نروژ
سلا م/ می تونید شماره این اقا ی استاد رو به من هم بدید خیلی ممنون می شم/ و چگونه با هاتون تماس بگیرم۰
‌پنجشنبه 18 آبان 1391 - 16:28
datis - سن دیگو - امریکا
همون پنج ساله عاشق آلمان - میسور - هند :عزیز دل برادر می‌شه بگی‌ کجا ایمیلمو برات بذارم آدرس طرفتو بعدی؟
شنبه 20 آبان 1391 - 06:32
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.