این تونسیها ، تحولات تونس از نگاه یک ایرانی
کتاب "اینتونسیها" خاطرات و برداشتهای یک روزنامهنگار ایرانی از اقامت چندماههاش در تونس است؛ در زمانی که این کشور شمال افریقا آبستن حوادث سرنوشتسازی بود که به "بهار عربی" انجامید و تمام دنیای عرب را دگرگون کرد.
"این تونسیها" دیدهها و آزمونهای مصطفی خلجی، روزنامهنگار ایرانی است که به همراه همسرش نیلوفر، برای زندگی و تحصیل به تونس رفته است. اقامت آنها در تونس مصادف با آخرین ماههای حکومت زینالعابدین بنعلی، رئیسجمهوری سابق این کشور است. بدین ترتیب نویسنده شاهد مقطع مهمی از دگرگونی جامعه تونس است.
خلجی، گزارش خود از اقامت در تونس را بر پایه هفت شخصیت بنا کرده و هر فصل از کتاب خود را به یکی از آنها اختصاص داده است. این سبک نگارش، به گزارش او حال و هوایی زنده بخشیده و خواندن آن را چنان پرکشش ساخته که گاه به رمانی جذاب نزدیک میشود.
نویسنده که میداند درباره تونس آگاهی زیادی به زبان فارسی وجود ندارد و بیشتر خوانندگان با تاریخ سیاسی و شرایط اجتماعی و فرهنگی تونس بیگانه هستند، در فصلهای هفتگانهی کتاب، به هر مناسبت اطلاعاتی مهم، هرچند نه چندان مفصل و دقیق، درباره زندگی فرهنگی و احتماعی و سیاسی تونس در اختیار خواننده قرار میدهد، که گسترهای متنوع از ادبیات و سینما تا آداب خانهداری و آشپزی را در بر میگیرد.
رشید، موجر کلاهبردار
«وقتی تصمیم گرفتم ایران را ترک کنم، هیچ وقت فکر نمیکردم اولین کسی که سر راه زندگی تازه من و نیلوفر در تونس قرار بگیرد، یک مرد تاس ریشویی باشد که علیرغم اسم "رشید"اش، قد کوتاهی داشته باشد و بوی عطر مشهدی، همان وهله اول برای معرفیاش کفایت کند.»
رشید مردی عادی با عادات و آداب سنتی، از قماش کسانی است که مدام نام خدا و پیامبر را بر زبان دارند، اما برای گذران زندگی از حقهبازی و کلاهبرداری ابایی ندارند، به ویژه اگر بدانند طرفشان "خدانشناس" است! او به نویسنده و همسرش خانهای اجاره میدهد که غیرقابل سکونت است و برای آنها تنها زحمت فراوان و خرج زیاد به همراه دارد.
مادام، قربانی دیکتاتوری
نویسنده پس از یک شب اقامت در "مهلکه"ی رشید و فرار از آن، به سراغ "مادام" میرود، "زنی چاق و حدودا پنجاه ساله که همیشه شلواری تنگ و کوتاه با تیشرتی چسبان میپوشید". مادام سرایدار ساختمان بزرگی است که بیشتر آپارتمانهای کوچک آن را دانشجویان خارجی کرایه کردهاند. نویسنده و همسرش چند ماهی در یکی از آپارتمانهای مادام زندگی میکنند.
نویسنده کشف میکند که مادام پیشتر استاد دانشگاه بوده، اما به علت فعالیتهای سیاسی از دانشگاه اخراج شده است. برادر او در دهه ۱۹۹۰ به خاطر فعالیت علیه دیکتاتوری بن علی به زندان افتاده و اعدام شده است. این زمینهایست تا نویسنده به شرایط اختناق سیاسی در تونس بپردازد. در پایان این فصل مادام خودکشی میکند و نویسنده ناگزیر میشود خانه او را ترک کند.
نوال، دختری از قوم یهود
نویسنده "کشف جاذبههای دیدنی تونس را مدیون نوال" است، که راهنمای توریستهای خارجی است. «او دختر جوان و زیبای تونسی بود که هم عربی و فرانسوی را مثل اغلب تونسیها میدانست، و هم دو زبان انگلیسی و ایتالیایی را به خاطر شغلش یاد گرفته بود و روان حرف میزد.» (۳۹)
نوال از خانوادههای یهودی است و بهانهای به نویسنده میدهد تا از گذشتهی تلخ و تاریک یهودیان تونس بگوید که به رغم ریشهی هزاران ساله در این کشور، با آنها چون موجودات بیگانه رفتار میشود. پدر و مادر نوال، که زیر فشارها و آزارها به جان آمدهاند، قصد مهاجرت به اسرائیل را دارند. نوال با این که دوست ندارد تونس را ترک کند، به ناگزیر به همراه آنها میرود.
علی، یک ایرانی سرگشته
نویسنده به تصادف در یک برنامهی کنسرت شهرام ناظری در شهر قرطاج (کارتاژ) با یکی از هممیهنان خود به نام علی آشنا میشود و آشنایی آنها در غربت به دوستی و معاشرت میکشد. در این فصل نویسنده قدری درباره روابط سیاسی و مناسبات فرهنگی ایران و تونس گزارش میدهد.
علی سرگذشتی پرفراز و نشیب دارد. در سالهای نوجوانی، به دنبال تلاطمهای انقلاب ۱۳۵۷ از ایران به فرانسه رفته، تحصیلات خود را در این کشور به پایان برده، به عنوان مهندس یک شرکت آمریکایی در چند کشور شمال آفریقا کار کرده و دست آخر به تونس آمده است. با آغاز ناآرامیها در تونس، علی که از قدرتگیری اسلامگرایان سخت وحشت دارد، این کشور را ترک میکند و به فرانسه میرود.
سمیره، بهائی فراری
سمیره بیش از نیمی از عمر شصت سالهی خود را در تونس گذرانده، اما به خاطر محدودیتهای قانونی، در این کشور هنوز با او مانند توریستهای چندروزه برخورد میکنند. او پیش از انقلاب سال ۱۳۵۷ در بهبهان در کنار خانواده بهایی خود زندگی میکرده است.
«سمیره سال ۱۳۵۹ به دلیل شرایط ویژهاش، تصمیم میگیرد با پسر دو سالهاش مهاجرت کند و به جایی دور برود که حتا یک آشنا و دوست و فامیل نداشت. وقتی به تونس آمد، تا سالها از خانواده و فامیلش خبری نداشت. این زن تنها، باید همه چیز را از صفر شروع میکرد. در این مدت به موفقیتهایی هم رسیده بود. اما تونس جایی نبود که حتی یک تونسی موفق هم احساس امنیت کند و تضمینی برای بقای موفقیتهایش داشته باشد، چه برسد به یک خارجی.» (۱۰۲)
سمیره در تونس پسری دارد به نام دانیال و دوستانی همکیش، که مانند او در اجرای مناسک و گسترش آیین بهایی کوشا هستند. با نزدیک شدن ناآرامیها در تونس، که رنگ اسلامی آشکاری دارد، پسر سمیره اصرار دارد که آنها تونس را ترک کنند، اما مادر مخالف است.
اما «بالاخره دانیال توانست مادرش را راضی کند. اوایل ژانویه بود که سمیره به ما زنگ زد و گفت بلیت هواپیما هم گرفتهاند و قرار است بروند کانادا. سمیره تأکید کرد که البته راضی شده فقط مدت چند ماهی را در کانادا بماند تا اوضاع آرام شود و دوباره به تونس برگردد. اما نمیدانم چرا حس من میگفت که این سفر همیشگی خواهد بود.» (۱۱۸)
مصطفی خلجی
عمار، روشنفکر انقلابی
نویسنده که در تونس برای فراگیری زبان عربی در آموزشگاهی نام نوشته است، با یکی از استادان خود رابطه دوستی برقرار میکند: «عمار صمیمانهترین استاد من و نیلوفر، تا حدودی نمونه یک اسلامگرای اهل مدارا بود.»
نشست و برخاست با عمار، نویسنده را با جنبش انقلابی مردم تونس، ویژگیها و بنیادهای فکری آن آشنا میکند. عمار در دیداری به نویسنده میگوید: «اسلام در تونس پنج قرائت دارد: اسلام دولتی، اسلام عوام، اسلام صوفیها، اسلام سلفیها و اسلام مصلحان دینی و اجتماعی مثل راشد غنوشی که راه مبارزه سیاسی را هم در پیش گرفتهاند.» (۱۲۸)
عمار، که مانند بسیاری از روشنفکران ناراضی تونس، در مبارزه سیاسی با رژیم فعال است، «دقیقا همان روزی که بن علی فرار کرد، جلو وزارت کشور تونس تیر خورد و کشته شد.»
هلا، دختری از بومیان بربر
هلا دختری زیبا و "وحشی" از روستاییان "بربر" تونس است که در خانه مردی نسبتا مرفه به نام ریاض کار و زندگی میکند. ریاض سویت کوچکی در خانه خود را به نویسنده و همسرش اجاره داده است. نویسنده که با دیدن برخی از رفتارهای عجیب هلا، به سرگذشت او کنجکاو شده، سرانجام متوجه میشود که او در خلوت و دور از نگاه همسر ریاض، با او رابطه دارد.
نویسنده در آخرین برگهای کتاب ماجرای بیرون آمدن خود از تونس را بازگو کرده است. او که پس از چند ماه اقامت توجه پلیس امنیتی را جلب کرده است، برای مدتی کوتاه بازداشت میشود. مقامات پلیس، که به شهروندان "جمهوری اسلامی ایران" نظر خوشی ندارند، به او دستور میدهند که ظرف یک ماه تونس را ترک کند. او ناگزیر به قبول این تصمیم است و راهی فرانسه میشود.
نویسنده با نگاه تیزبین و بیان گیرای خود، تصویری زنده و گویا از جامعۀ متحول تونس ارائه داده، که به ویژه وجه فرهنگی آن برجسته است.
کتاب "این تونسیها" در ۱۷۵ صفحه از سوی "انتشارات مردمک" در بریتانیا منتشر شده و از طریق اینترنت قابل تهیه است.