نگرانی و هراس در فضای مجازی فارسی از تأثیر تحریمها
با ملموسشدن تاثیر تحریمهای شدید بینالمللی علیه ایران، موجی از نگرانی، هراس و عدم اطمینان از آینده، فضای مجازی فارسیزبان را در بر گرفته است. کاربران از تاثیر تحریم بر زندگی خود و اطرافیان مینویسند.
نوسانات شدید و کمسابقهی قیمت ارز، کمبود دارو – به ویژه داروهای بیماریهای خاص – کمبود برخی اقلام وارداتی که حالا یکی یکی از قفسههای فروشگاهها ناپدید میشوند، قطع ارز دانشجویی و تورم بیسابقهای که بانک مرکزی آمارش را ۲۱ درصد اعلام کرده و برخی کارشناسان رقم را از این هم بیشتر تخمین میزنند، گوشههایی از اثرات و عواقب تحریمهای شدید اقتصادی بینالمللی هستند که علیه ایران تصویب و اجرایی شدهاند.
کاربران فضای مجازی فارسی در وبلاگها و صفحههای شخصی خود در شبکههای اجتماعی با نارضایتی از اثرات تحریمها مینویسند و نگران آیندهی خود و خانوادههایشان هستند.
یک کاربر در فیسبوک با اعلام نگرانی از "گرانی کالاها و وضعیتی که شبیه به وضعیت دوران جنگ عراق و ایران است" مینویسد: «رفتم سوپر تخممرغ بخرم، گفتم آقا پنج تا تخممرغ بده، شمرد گذاشت تو کیسه، داد دستم و دیدم ۱۰ تا تخممرغ در کیسه است. گفتم من پنج تا میخواستمها! گفت ببخشید اشتباه شنیدم، اما توصیه میکنم ۱۰ تایش را ببری، معلوم نیست تا فردا چقدر گران شود. رسما وضعیت جنگی و بیثبات است».
نگرانیها از احتمال حملهی اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران و آغاز جنگی دیگر، هم ذهن برخی کاربران را درگیر خود کرده است. کاربری در فیسبوک خود نوشت: «مردم به مغازهها هجوم آوردهاند و تا دستشان میرسد برنج، ماکارونی، کنسروهای غذایی و شیر مدتدار و شوینده میخرند. نگرانی از جنگ و قحطی را لابلای خطوط چهرهی خسته و مضطربشان میتوانی ببینی. در گوش هم زمزمه میکنند که شاید باز اجناس کوپنی شود. خاطرهی هشت سال جنگ و قحطی باز هجوم آورده است».
«از جنگ خبری نیست»
اما برخی دیگر از کاربران با تحلیل وضعیت بر این عقیدهاند که جنگی در نخواهد گرفت و مقامات جمهوری اسلامی ایران بالاخره با هزینههای بسیاری که به مردم تحمیل خواهد شد، به مذاکره با غرب و توافق بر سر برنامهی اتمی تن خواهند داد.
نویسنده وبلاگ "تلخ مثل عسل" با طرح این سوال که "چرا وقتی حکومت ایران در روزگار رونق اقتصادیاش تن به جنگ نداد، به هنگام تحریم و ضعف از جنگ استقبال کند" مینویسد: «تحریمها دارد کمر مملکت و نظام را میشکند. فکر کردهاید در این شرایط که بدون جنگ هم حقوق کارمندان دولت ممکن است قابل پرداخت نباشد، هزینههای یک جنگ آخرالزمانیها چطور باید تامین شود؟»
این وبلاگنویس در بخش دیگری از مطلب خود نوشته است: «چه میشود؟ به گمانم حاکمیت یک قدم کوچک به عقب برمیدارد، مثلن در ازای لغو تحریمهای بانک مرکزی و تحریم خرید و فروش طلا، غنیسازی بیست درصدی اورانیوم را متوقف خواهد کرد. این مجالی خواهد بود تا بعد از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا مذاکرات نهایی انجام شود».
نویسنده وبلاگ "این نیز بگذرد" نیز که نوسانات نرخ ارز و تورم را به "زلزله" تشبیه کرده است، مینویسد: «تمدید دو وام بزرگ بانکیمان به دلیل تغییر قوانین بانکی متوقف شده است. وام را متوقف کردهاند چون یکی از شرکتهایی که با آنعضو هیات مدیره مشترک داریم، مشکل مالی و چک برگشتی دارد. به تازگی اگر کسی عضو هیات مدیره جایی باشد که وام معوق یا چک برگشتخورده دارد، و حتا اگر چک و مدارک وام را خودش امضا نکرده باشد، بانک ذینفع اسمش را به عنوان هیات مدیره وارد لیست سیاه میکند و خلاص!»
این وبلاگنویس با اشاره به مشکلات نظام بانکی ایران که ارز صنعتی را قطع کرده است و تحریمهای بانکی مینویسد: «بعد از دو ماه دوندگی که بهخاطر تغییر قوانین ثبت سفارش دچارش بودیم، بلاخره مدارکمان تکمیل شد و ایرانکد و استاندارد و درد و کوفت را حاضر کردیم. بچهها که برای ثبت سفارش رفته بودند، بهشان گفته شده بود حالا گیرم ثبت سفارش کردید، کدام بانک برایتان حواله پول را انجام خواهد داد؟»
وقتی تحریم، شکلی از جنگ است
با اعمال تحریمها علیه بانکهای ایرانی، خرید و واردات دارو با مشکلات جدی مواجه شده است. خرید و فروش دارو مشمول تحریمها نیست، با این حال با تحریم بانکها و بانک مرکزی، عملا پرداختمالی برای تهیهی دارو از سوی وزارت بهداشت و درمان و شرکتهای دارویی نیز بسیار دشوار و در مواردی ناممکن شده است.
کاربران فضای مجازی فارسی مینویسند که در نتیجهی تحریمها، قدرت خرید مردم کاهش پیدا کرده است
مرضیه رسولی، خبرنگاری که نویسندهی وبلاگ "سه روز پیش" است، در مطلبی با تیتر "تحریم یک اسم شیک برای جنگ است" مینویسد: «تحریم احتمالا برای ما در گرانشدن جنسها خلاصه میشود، ولی دارد جان آدمهای زیادی را میگیرد. در جنگ و حملهی مسلحانه اگر یک نفر بمیرد، مردنش مهم است. تبدیل به خبر میشود، دربارهاش موضعگیری میکنند، اما الان معلوم نیست چقدر آدم بر اثر تحریمها مردهاند، جان سپردهاند».
این وبلاگنویس مینویسد: «واردات داروهای بیماریهای خاص به خاطر تحریمها قطع یا کم شده است. مواد اولیهی خیلی از داروها هم دیگر نمیرسد. دارویی که قبلا میشد راحت و ارزان (البته به نسبت شرایط حالا) تهیه کرد، حالا با قیمت خیلی بالا و با سختی گیر میآید یا اصلا گیر نمیآید. کسی را میشناسم که چند روز یکبار باید برای خرید آمپول چهارمیلیون تومان پول بدهد و با وجود این ممکن است یک هفته بگذرد و آمپول به دستش نرسد. با وجود تحریمها، بیمارها خیلی زود به خط فقر میرسند، خیلی دیرتر درمان میشوند، خیلی زودتر میمیرند».
نویسنده وبلاگ "Neici" هم یک تجربه شخصی از تاثیر تحریمها بر کمبود مواد دارویی را در وبلاگ خود منتشر کرده است: «تحریم آمده توی خانهمان. چند روز پیش به بیمارستان رفتیم. مادربزرگم زانویش را عمل کرده است. من نمیدانم آیا داروی بیحسی شامل تحریم شده است یا خیر اما بخیههای زانوی عملشدهی مادربزرگم را بدون حداقلی از داروی بیهوشی کشیدند، به این بهانه که داروی بیحسی کمیاب شده است. مادربزرگم غش کرد. او داروی اعصاب مصرف میکند و آستانهی تحمل دردش پایین است. تا دو روز موفق نشدیم او را به شرایط عادی بازگردانیم».
او با تاکید بر اینکه قدرت خرید مردم به شکل محسوسی پایین آمده است مینویسد: «تحریمها و فشار اقتصادی جان آدمها را میگیرد و به لحاظ روانی بیمارترمان میکند. این موضوع که کالاهایی دارند از سبد خرید مردم حذف میشوند، یا اینکه مردم از تغییر قیمتها در هراسند و برخی دیگر در معرض مستقیم اثر تحریمها هستند فقط یک پیام صوتی صرف نیست».