سرنوشت 6 وعده انتخاباتی احمدینژاد, از پول نفتی که سر سفره مردم نیامد تا لیست مفسدانی که در جیب رئیس جمهور ماند
محمود احمدینژاد سال 91 را باید متفاوت از محموداحمدی نژاد سال 84 دید، دولت داری او در این 7 سال آنچنان بود که اگر روزی همه اصولگرایان متفقالقول او را بر کرسی ریاست جمهوری نشاندند این روزها همه یکصدا منتظر خرداد 92 و اتمام دوره ریاست جمهوری او هستند.
به گزارش نامه، فاصله تیر 84 تا مهر 91، هفت سال سال و سه ماه است اما فاصله بین محمود احمدی نژاد آن سال و محمود احمدی نژاد این روزها چند سال؟
«محمود احمدی نژاد»؛ چهره کمتر شناخته شدهای که تیرماه 84 با شعارهای عدالتخواهانه و مهرورزانه و تکیه بر حمایت اصولگرایان گوی سبقت را از لاریجانی و قالیباف دیگر کاندیداهای شناخته شده اصولگرا ربوده بود این روزها در حالی پایان دوران ریاست جمهوری خود را سپری میکند که نه تنها خبری از تحقق آن شعارهای عدالتخواهانه نیست، که دیگر هیچ اصولگرایی هم او را اصولگرا نمیداند و از همان اردیبهشت تاریخی که او در مقابل خواست رهبری معظم قرار گرفت و به خانه نشینی روی آورد راه خود را از او جدا کردند.
شاید تنها بیان سخنانی از آیتالله مصباح یزدی که در سالهای 84 و 85 از طرفداران اصلی احمدی نژاد بود به عنوان شاهد مثال این تغییر رویکرد بیراهه نباشد آنجا که ایشان و در آن سالها در تحلیل پیروزی انتخاباتی احمدی نژاد گفته بود«در اثر نذر و نیازها و گریههای خانوادههای شهدا و مردم متدین، خدای متعال دوباره همان خانوادههای شهدا و متدینان را پیروز کرد و قدرت دست کسانی آمد که گمنام بودند و کسی به آنها اعتنایی نمیکرد»، اما ایشان سال گذشته به صراحت عنوان کرد«یک وقتی به برخی از دوستان نزدیکم گفتم که بیش از 90 درصد معتقدم که او سحر شده است. این وضعیت ابداً طبیعی نیست»
در این میان آنچه بیش از همه به اختلاف اصولگرایان با دولت و گاها نارضایتی مردم از دولت منجر شد، دور شدن هر روزه محمود احمدی نژاد از شعارهای ارزشی و عدالتخواهانه اولیه بود. شعارهایی که مردم با اعتماد به آنها بر سر صندوقهای رای آمدند ولی امروز سرخورده از تحقق این شعارها هستند. شاید محمود احمدی نژاد نمی دانست که حافظه جمعی مردم ایران در گذر زمان شعارها را فراموش نخواهد کرد و آنها را مبنای نمرهدهی خود در پایان 8 سال قرار خواهد داد.
سکانس اول:پول نفت کجا رفت؟
شعار«پول نفت سر سفره مردم» آنقدر با نام «محمود احمدی نژاد» عجین شده است که با وجود گذشت 7 سال و در شرایطی که این پول هیچگاه سر سفرههای مردم نیامد اما بسیاری از مردم هنوز به خاطر دارند که اصلیترین شعار دولت مهرورزی، حول پول نفت و سفره مردم می چرخید و شاید یکی از دلایلی که رایشان به نام محمود احمدینژاد به صندوق آراءریخته شد، همین شعار بود. این روزها اما مردم نه تنها تحقق آن شعار و تاثیرش در بهبود معیشت و رفاه زندگیشان را نمی بینند، که گرانی و تورم این سالها هر روز سفره آنها را کوچکتر و کوچکتر کرده است.
سکانس دوم:جریانی که ارزشی بودن دولت را زیر سوال برد!
محمود احمدی نژاد در آغازین روزهای ریاست جمهوریاش از تشکیل دولت اسلامی سخن گفت «تحقق جامعه نمونه و پیشرفته اسلامی منوط به شکلگیری انقلاب سوم ملت ایران است و انقلاب سوم ما همان تشکیل دولت اسلامی است، دولتی که جهت گیریها، وضع قوانین و طراحیهای آن برای اداره کشور منبعث از اسلام و تفکر اسلامی است و به نوعی یک تحول در عرصه مدیریتهای کشور است،دولتی که مبتی بر مکتب اسلام باشد»
گذشت تنها دو سال از انتخابات سال 84 کافی بود که جریانی از درون دولت سر برآورد که نه تنها مسیر دولت را از مسیر شعارهای انقلابی و ارزشی دور ساخت که با طرح برخی گفتارها و حاشیهآفرینیها هزینههای زیادی را به دولت و نظام تحمیل کرد. رفتار و عملکردهای این گروه که در بسیاری از موارد مخالف فرهنگ اسلام و گاها ضد فرهنگ بود به مضاق خیلیها خوش نیامد و دلخوری مراجع عظام، روحانیون و بزرگان نظام را سبب شد. اما با این وجود رییس دولت از کنار گذاشتن این جریان خودداری کرد به طوریکه انتقاد برخی از دوستان را که نقدی منصفانه در مورد عملکرد این جریان داشتهاند را نپذیرفت. سخن گفتن از دوستی با اسرائیل، زیر سؤال بردن حکومت اسلامی پیامبران، و حرف زدن از حکومت ایرانی و حذف اسلام و انقلاب از آن، برگزاری مراسمهای ضدفرهنگی از جمله عملکرد این جریان به شمار می رود.
سکانس سوم: مفسدانی که معلوم نشد چه کسانی هستند؟
«مبارزه با مفاسد اقتصادی» و «قطع کردن دست مافیا» شعارهایی که نه تنها در جریان تبلیغات انتخاباتی سال 84 که در همه این 7 سال بارها و بارها از سوی رییس جمهور مطرح گردید.احمدی نژاد در سالهای میانی دولت اولش در سفر به مشهد گفت:«مقابله با مفاسد اقتصادی، مبارزهای مشکل و همهجانبه است، و عدهای مدام با تئوریسازی برای متخلفان پوشش درست میکنند، ولی بالاخره مقاومت حامیان مفسدان، شکسته خواهد شد. عزم دولت برای ریشهکنی مفاسد جدی است و با اقدامات صورت گرفته، امکان بروز مفاسد در بدنه دولت به نقطه صفر رسیده است»
او در خرداد 87 برخلاف شعارهای تبلیغاتیاش در مورد افشای اسامی فهرست مفسدان اقتصادی گفت «انتشار اسامی مفسدان اقتصادی سطح کار را پایین می آورد، مردم خود میدانند منظور چه کسانی هستند، افراد چه کار میکنند و با این افراد آشنا هستند.»
اما این شعار نیز به مانند سایر شعارها، نه تنها تحقق نیافت که بزرگترین فساد اقتصادی کشور از درون همین دولت مدعی مبارزه با فساد سربرآورد. احمدی نژاد که مدعی مبارزه با مفسدان اقتصادی بود در حد مبارزه با مفسدان درون کابینه نیز وارد عمل نشد. چه آنجا که پس از افشای فساد اقتصادی در موسسه بهزیست بنیاد وابسته به سازمان بهزیستی، زمانیکه برای ابوالحسن فقیه از اعضای ستاد انتخاباتی احمدی نژاد در سال 84 و رییس بعدی سازمان بهزیستی و رستم سید آقاخان نامزد حامیان احمدی نژاد در انتخابات شوراهای شهر پرونده قضایی تشکیل شد. وی که مکررا وزرای خود را به دلیل اختلاف نظر برکنار کرده بود، حاضر به برکناری رئیس سازمان بهزستی نشد. دولت نهم محمود احمدی نژاد حتی در پایان سال چهارم عمر خود، گزارش سازمان بازرسی کل کشور در مورد تخلفات مقامهای دولت و نیز گزارش دیوان محاسبات در مورد سرنوشت نامعلوم بیش از یک میلیارد دلار از پول فروش نفت را نیز نپذیرفته و آنها را فرافکنی و مقابله با دولت تعبیر کرد.
دولت دهم نیز از این قسم ماجراهای جنجالی اقتصادی مبرا نبود چه آنکه از یک سو نام معاون اول رییس جمهور در پرونده فساد بیمه آورده شد و در دیگر سو بروز اختلاس بزرگ 3 هزار میلیاردی در سیستم بانکی کشور حکایت از بیمار بودن نظام اقتصادی کشور و حضور برخی مفسدان اقتصادی در این سیستم داشت امری که رییس جمهور آن را نپذیرفت و چندین بار در سخنان خود از پاک دستی اطرافیانش سخن گفت.
سکانس چهارم:زبان تلخی که بزرگان را آزرد!
«در مسیری که در پیش داریم به افراد کاری نخواهیم داشت و با همه دوست هستیم اما آنچه که مهم است روشهای غیرعادلانه و فسادانگیز است پس ضمن احترام به همه افراد حرفهای خود را می زنیم و کسانی که به نوعی رفتار کنند که زبان ها علیه مومنین و افراد دلسوز گشوده شود از ما و مورد تایید ما نیستند.»
این سخنان درحالی از سوی محمود احمدی نژاد در همان آغازین روزهای ریاست جمهوریاش عنوان شد که او در 7 سال حضور خود نه تنها بارها و بارها با زبانی تند و تلخ علیه بزرگان و دلسوزان نظام سخن گفت که بسیاری از دوستان و همراهان و وزرای خود را با دلخوری از خود راند. چه آن زمان که آیت الله هاشمی رفسنجانی و علی اکبر ناطق نوری را با ادعای متخلف بودن فرزندانشان از دم تیغ گذراند، چه زمانی که بسیاری از وزرا و معاونان خود را با جنجال از کار برکنار کرد، تا امروز که انتقاد از روسای دو قوه و سایر مسئولان به روالی طبیعی در سخنان رییس دولت تبدیل شده است.
سکانس پنجم: دولتی که دغدغه دوتار موی خانمها را ندارد!
اظهارات نامناسب و جنجالی دولتمردان درباره حجاب و عفاف در سالهای اخیر به اندازهای بوده که حتی آن زمان که روزنامه دولتی ایران، اقدام به انتشار ویژه نامه موهن خود با عنوان حجاب و عفاف کرد، کسی از اقدام این روزنامه در توهین به حجاب تعجب نکرد.
محمود احمدی نژاد در خرداد ماه 1389 و در گفت وگوی زنده تلویزیونی، در مقابل طرح حجاب و عفاف موضع گیری کرد و اعتراض بسیاری از علما، روحانیون و نمایندگان مجلس را سبب شد. آنچنان که نمایندگان مجلس به طرح سوال از وی پرداختند «چرا جنابعالی با علم به این که انتقاد از برخی مجریان«قانون عفاف و حجاب» در رسانه ملی موجب کاهش اقتدار نظام در این حوزه و بدتر شدن وضع پوشش اسلامی در جامعه خواهد شد، در برنامه زنده تلویزیونی ضمن متهم کردن برخی مجریان این قانون، بر خلاف اجماع فقها بر وظیفه دولت اسلامی در آن مرتبه از امر به معروف و نهی از منکر که نیازمند اعمال قانون است، با اعلام این مطلب که راهکار این مساله منحصر به کار فرهنگی است، از دولت سلب مسوولیت نمودید و پس از مخالفت گسترده مراجع تقلید، ائمه جمعه، علمای بلاد و نمایندگان مجلس با سخنان شما، در مصاحبه زنده تلویزیونی بعدی اعلام کردید که سخن من همان است که گفتم. این رفتار شما چگونه توجیه میشود».
سکانس ششم:دولت مدعی قانونمندی،متفاوتترین دولت در قانونگریزی شد!
محمود احمدی نژادی که با شعار حمایت از قانون و قانونگرایی آمد، بیشترین بی قانونیها در زمان ۷ سال ریاست جمهوری وی رخ داد تا جایی که دولت با هر سه مجلسی که همزمان با او بر سر کار آمدند مدام در حال کش مکش بود که ریشه همه این تنشها هم یک چیز بود؛ قانونگریزی دولت!
از تاخیر و برجای گذاشتن رکورد تاریخی در ارائه قانون بودجه سالیانه به مجلس گرفته تا ماجرای عدم پرداخت ۲ میلیارد بودجه متروی تهران و بی قانونی در زمینه اجرای فاز دوم هدفمندی، همه و همه از دست آوردهای دولتی است که قرار بود متفاوت از سایر دولتها باشد.