سقوط ریال تنها تابع تحریمها نبوده است
دولت ایران در توضیح بحران ارزی، آدرس دشمنان داخلی و خارجی را میدهد. یک کارشناس اقتصادی میگوید که شرایط حاضر، محصول بیاعتمادی مردم به دولت، عدم استقلال بانک مرکزی و شکاف عمیق میان عرضه و تقاضا است.
وزارت خارجه آمریکا سقوط بیسابقه ارزش ریال ایران را نشانه موفقیت تحریمها خوانده است. کارشناسان اقتصادی اما بر تاثیر قاطع تورم، نقدینگی شدید و سیاستهای چند گانه مالی انگشت میگذارند.
بیش از همه بانک مرکزی در بروز شرایط کنونی مقصر قلمداد میشود. دکتر شاهین فاطمی، اقتصاددان مقیم پاریس نیز میگوید که زنجیرهای از عوامل چون تداخل سیاست در اقتصاد، وابسته کردن بانک مرکزی به دولت یا چند نرخی کردن ارز در کنار مشکل فروش نفت، اوضاع کنونی را دامن زدهاند.
دویچهوله: وزارت خارجه آمریکا سقوط بیسابقه و مستمر ارزش ریال را نشانه موفقیت تحریمها خوانده است. از طرف دیگر ما شاهد التهاب و شوک در جامعه ایران هستیم. آیا این زوال ارزش را تنها باید نتیجه تحریمها دید؟
دکتر شاهین فاطمی
شاهین فاطمی:
تحریم در مورد بانک مرکزی موثر بوده که دیگر نمیتواند دلارهای معاملات نفتی را به ایران بازگرداند. در سقوط ریال عوامل مختلفی دست به دست دادهاند که زیاد شدن نقدینگی بیش از همه در آن موثر بوده است. رویهمرفته سیاست مالی و پولی حکومت یک نتیجه داشته که حذف طبقه متوسط بوده است. اینها با از بین بردن این طبقه، ایران را کره شمالی یا کوبا خواهند کرد. به این ترتیب که وقتی مردم در فقر زندگی کنند زیاد مزاحم حکومتها نخواهند شد.
جمهوری اسلامی در کوتاه مدت نمیتواند کاری برای جلوگیری از سقوط ارزش ریال بکند . امروز اعلام کردهاند که معاملات ارز غیرقانونی خواهد بود در حالیکه این تاثیر بدتری بر بازار خواهد گذاشت و به احتمال زیاد قیمتها بالاتر خواهد رفت.
دولت تاکنون دلارهای نفتی را خرج یا به عبارتی حراج میکرد ولی الان باید ارز ذخیره کند. بسیاری میگویند که اگر همان ارز دولتی رایج شود اوضاع بهبود پیدا میکند. در حالیکه از نظر کارشناسان دلیل اصلی این بازار متورم همین سیاست حراج ارز خارجی بوده است.
مساله اساسی در مورد دلار، عدم اطمینان مردم به آینده است که موجب میشود آنها که جنس وارد کردهاند، کالای خود را نفروشند. در نتیجه چون واردات ایران خیلی حجیم است، قیمت باز هم بالاتر میرود. تثبیت قیمت دلار، بطور مسلم به نفع مردم خواهد بود چون در چنین شرایطی معاملات به صورت طبیعی انجام خواهند شد.
اما بهنظر من دولت امکان و توان چنین کاری را ندارد. تا آنجا که من تحقیق کردهام، ذخیره ارزی ایران بیش از ۶۵ میلیارد دلار نیست و تازه همه این مبلغ نیز دردسترس نیست. در نتیجه دولت ایران نمیتواند مانند سابق دلار در بازار بریزد و قیمت آن را بطور تصنعی پایین نگاهدارد.
قیمت ارز خارجی هر کشوری با عامل عرضه و تقاضا تعیین میشود و متاسفانه ایران تنها نفت عرضه میکند و صادراتی ندارد و تقریبا همه چیز را وارد میکند. با پایین آمدن درآمد نفت باید در انتظار چنین وضعیتی میبودیم چون حکومت هیچ تسلطی بر اقتصاد سیاسی کشور ندارد.
خود شما از جمله اقتصاددانانی هستید که میگویند نرخ واقعی برابری ریال با دلار و یورو از همین بهای انفجاری کنونی نیز بالاتر است. اگر فرآیند طبیعی تعیین نرخ ارز همین باشد، چرا چنین هیاهو و تنشی ایجاد شده است؟
معمولا ارز خارجی تنها برای معاملات و سرمایهگذاریهای دراز مدت کشورها به کار میرود. در حالیکه دلار و ارزهای خارجی و طلا در ایران حالت سرمایهای پیدا کردهاند . مردم دلار را امروز میخرند به این خاطر که فردا با سود بفروشند.
دو راه در برابر مسئولان ایران هست: حکومت یا باید اینقدر دلار در بازار بریزد که قیمت آن تثبیت شود یا آن که مردم به صحبتهای مسئولان اعتماد کنند. اما هیچکدام از این دو راه شدنی نیست. همانطور که گفتید، من همیشه معتقد بودهام که فیمت دلار در ایران خیلی کمتر از میزان واقعی آن است و در حفیقت دولت ایران به صادرکنندگان خارجی به این وسیله سوبسید داده است.
قیمت دلار در هیچ مملکتی نمیتواند با این سرعت بالا برود و معمولا برای تغییرات ارزی مدت زمان بیشتری درنظر گرفته میشود. بانک مرکزی هم که مدیریت چنین قضیهای را در تمام دنیا بر عهده دارد، در ایران مستقل نیست و زیرنظر رییس جمهور اداره میشود. این تداخل سیاست در اقتصاد هم یکی از عوامل گرفتاری امروز ایران است.
در عین حال مسئولان بانک مرکزی و رییس دولت که تا چندی پیش راهکارهای قطعی برای مهار بازار ارز ارائه میکردند الان کمتر از پیش شعار میدهند. فکر میکنید دلیل چه باشد؟
حکومت ایران نالایق است و عدم لیاقت روسای بانک مرکزی کار را به اینجا کشانده است. آقای احمدینژاد سه مرتبه روسای بانک مرکزی را عوض کرد در حالیکه بانک مرکزی و شورای پول واعتبار طبق قانون مستقل از دولت هستند. در هیچ کجای دنیا، دولت کنترل بانک مرکزی را ندارد. دلیل هم روشن است زیرا هروقت دولت پول کم بیاورد میتواند از بانک مرکزی پول بگیرد یا به اصطلاح اسکناس چاپ کند.
در تمام دنیا کار روسای بانکهای مرکزی و معاونان آنها، حفظ ارزش ملی پول است نه آن که خزانه دار دولت باشند. مسائل کنونی ایران از یکی دوماه و چند ماه پیش شروع نشده بلکه مدتهاست جریان دارد. این مشکل اکنون به صورت حاد درآمده و دیگر نمیتوانند آن را حل کنند مگر آن که موضوع را امنیتی کرده و به دست سپاه بدهند که البته آنها هم کفایت اداره بازار ارز را ندارند
آیا میتوان این فرآیند را دستکم در بازگرداندن قیمت قبلی کالاها ترمیم کرد. یعنی راهکارهایی برای متعادل کردن قیمت کالاها وجود دارند؟
نخیر! یکی از مشکلات آن است که میخواهند ارز را چند نرخی کنند و این نه تنها مشکل را حل نمیکند بلکه بر فساد خواهد افزود. آنها که کالا را با دلارارزانتر وارد کردهاند دست نگاه میدارند و کالای خود را نمیفروشند چون برای تهیه دوباره آن باید دلار گران پرداخت کنند.
اگر دولت ایران حاتم بخشی نکند، شاید بتوان اوضاع را کمی مهار کرد. اما در خبرها بود که ده میلیارد دلار به سوریه دادهاند. اگر چنین نکنند و با درایت و کفایت ذخیره ارزی مملکت را خرج کنند، شاید بتوانند قیمتها را تاحدودی کنترل کنند اما آنقدر تضادهای سیاسی دارند که پیوسته در حال انداختن مشکلات به گردن همدیگر هستند. خود همین عدم ثبات سیاسی به تشنج بیشتری در عرضه اقتصاد میانجامد.
راه اندازی بورس ارز چه کمکی میتوانست یا میتواند به حل مشکل بکند؟
بورس باید وقتی به وجود بیاید که خریدار و فروشنده وجود داشته باشد. بخش خصوصی ایران دلاری ندارد که در بورس بیاورد. اگر داشته باشد در خارج نگاه میدارد چون اعتماد ندارد که قیمت تثبیت شود.
فراموش نکنید که فروشنده ارز در ایران حکومت است و متقاضی مردماند. در بورس واقعی مردم هم خریدار هستند هم فروشنده. دولت ایران در این بورس نرخی تعیین میکند وهمه مجبورند بخرند. بزرگترین اشتباه هم چند نرخی کردن ارز است که وضع را بدتر میکند. ما در زمان جنگ هم این مشکل را داشتیم و دیدیم چه اتفاقاتی افتاد.
البته در کشورهای دیگر هم این مشکلات هست اما نمونه ایران که حکومت همه چیز را در دست گرفته، نمونه ویژهای است.
آیا ممکن است اقتصاد ایران شرایطی شبیه زیمبابوه یا آلمان در زمان پس از جنگ دوم را حتی به صورت مقطعی تجربه کند؟
نه! ایران هنوز ۶۰ درصد درآمد نفت خود را دارد و اگر کوچکترین تفاهمی بشود و بتواند نفت خود را بفروشد، مفری خواهد داشت. برای آلمان در آن دوران هیچ راهی وجود نداشت و قرارداد ورسای این کشور را کاملا از پا انداخته بود. زیمبابوه هم چیزی برای ارائه نداشت.
کار ایران به آنجا نمیکشد اما روشن است که تورم سرسامآوری در ماههای آینده در انتظار جامعه ایران خواهد بود. قیمتها ترقی سرسامآوری خواهند کرد و این میتواند شرایطی مشابه زیمبابوه از نظر قیمتها نه از نظر ارزش پول در ایران ایجاد کند.