اشباح مرموز و سرگردان در بازار ارز ایران
احمدی نژاد: آنها وارد می شوند و هر چه بانک مرکزی می ریزد، می خرند و فضاسازی می کنند و می گویند قیمت ارز باید بالا برود
کاوه امیدوار
در حالی که آشفتگی در بازار ارز ایران ادامه دارد، شمس الدین حسینی، وزیر اقتصاد طرح تازه ای را برای تعیین قیمت ارز اعلام کرده و گفته است که بانک مرکزی از طریق بانک ها، هر روز قیمت روزانه نرخ ارز بازار آزاد را اعلام می کند.
به گفته وزیر اقتصاد، این قیمت پائین تر از قیمت بازار است و هدف آن حذف رانت و جلوگیری از نوسان نرخ ارز است و "در شروع با احتیاط وارد می شویم و بنا شده که قیمت دو درصد پائین تر از قیمت بازار باشد."
این طرح بعد از توقف طرح اجرای بورس ارز در دستور کار قرار گرفته است. ایجاد بورس ارز با مخالفت زیادی به خصوص از سوی فعالان اقتصادی نظیر اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران رو به رو شد و دولت ناچار شد اجرای آن را متوقف کند.
بیشتر از یک سال است که بازار ارز ایران بحرانی است و دولت محمود احمدی نژاد با وجود اجرای برنامه های متعدد نتوانسته بازار ارز را کنترل کند. نه تهدید و مجازات ارزفروشان نتیجه ای داشت و نه حذف ارز مسافری و محدودیت ارز دولتی برای واردات، تاثیری بر بازار پرتنش ارز گذاشت. به گونه ای که برخی اجرای طرح ها و برنامه های عجولانه و عمدتا واکنشی دولت در مقابل بازار را نقطه ضعف دولت آقای احمدی نژاد می دانند که به جای آرامش، تنش را به بازار تزریق کرد.
یک سال پیش وقتی قیمت دلار در بازار آزاد در حد ۱۲۵۰ تومان بود، آقای احمدی نژاد در سفرش به همدان در میانه مهر ماه گفته بود که "قیمت ارز باید پائین بیاید، الان یک دلار آمریکا در اقتصاد ما به اندازه ۹۰۰ تومان هم نمی ارزد."
در آن زمان، آقای احمدی نژاد بدون آن که نامی از کسی ببرد گفت "آنها وارد می شوند و هر چه بانک مرکزی می ریزد، می خرند و فضاسازی می کنند و می گویند قیمت ارز باید بالا برود، چرا؟"
یک سال بعد از آن ماجرا قیمت ارز در بازار آزاد دو برابر شده و آقای احمدی نژاد دوباره با توسل به واژه های مشابه، گفته است که "یک عده ارز گرفته اند و انبار کرده اند."
آقای احمدی نژاد توضیح نداده است که این یک عده کیستند و چرا دولت برای مقابله با آنها کاری نمی کند؟
آن 'عده' کیستند؟
"این "یک عده" که بازار ارز را در کنترل دارند، کیستند و چرا دولت برای مقابله با آنها کاری نمی کند؟"
در ایران، دولت، به عنوان دریافت کننده بیشترین عواید ارزی کشور، بزرگترین فروشنده ارز در بازار است و بانک مرکزی هم مسئول فروش آن است، به این ترتیب این سئوال مطرح است که "یک عده" اشباح سرگردان در بازار ارز چه می کنند؟ آیا گروهی منتظر نشسته اند که بانک مرکزی ارز وارد بازار کند و آن را بخرند و در چنین صورتی، آنان چگونه به مقدار پول لازم دست یافته اند که بتوانند مثلا درآمد نفتی یکصد و بیست میلیارد دلاری سال گذشته ایران را به بهایی گزاف بخرند و احتکار کنند؟ با توجه به اینکه دولت و نهادهای عمومی همچنان بر اقتصاد ایران مسلط هستند، مشخص نیست که چگونه افرادی غیروابسته به آنها به آن میزان نقدینگی دست یافته اند که می توانند که اقتصاد دولتی ایران را تکان بدهند و کاری هم از دولت برنمی آید.
آیا می شود پذیرفت که افرادی در بخش خصوصی که توان مالی و نقدینگی آنان قاعدتا قابل مقایسه با دولت نیست، این قدرت را داشته باشند که بازار ارز را کنترل و طرح های دولت در این زمینه را خنثی کنند بی آنکه دولت، که از امکانات اطلاعاتی و امنیتی گسترده و در صورت لزوم، حمایت قوه قضاییه برخوردار است، قادر به شناسایی و جلوگیری از "خرابکاری" آنان نباشد؟
شرایط کنونی این تردید را ایجاد کرد که وقتی همه چیز به صورت انحصاری در دست دولت و تشکیلات وابسته به آن است و بخش خصوصی نقش چندانی در اقتصاد ایران ندارد، شاید آن "عده" مورد نظر رئیس جمهوی، بخش هایی از دولت باشند که با دولت رقابت می کنند، یا بدون توجه به مسئولیت دولت در قبال حفظ ارزش پول ملی، اهداف خاص خود را پیگیری می کنند.
آیا این عده وابسته به نهادهای حکومتی هستند که دولت نمی تواند با آنها برخورد کند یا وابسته به دولت هستند و نمی خواهد با آنها برخورد شود، فقط از آنها انتقاد می کند ولی در عمل با کار آنها موافق است، چون این عده با فروش ارز نفتی به قیمت های بسیار بالا، به دولت امکان می دهند تا کسری بودجه ریالی خود را تامین کند؟
در یک سال گذشته ارزش برابری ریال در مقابل دلار به شدت کاهش پیدا کرده است و ارزش پول ملی به کمتر از نصف کاهش یافته است. به عبارت دیگر، آیا این "عده" توانسته اند پول ملی ایران را تبدیل به کاغذ پاره کنند؟
ارزش پول ملی معمولا منعکس کننده وضعیت اقتصاد داخلی و اعتماد و اطمینان نسبت به سلامت اقتصادی و توانایی دستگاه های حکومتی در اداره امور است. به این ترتیب، روند تنزل شدید و ظاهرا ادامه دار ارزش ریال در برابر پول سایر کشورهای جهان، و ناتوانی دولت در مقابله با عوامل این پدیده آیا نمی تواند تردیدهایی را در مورد شرایط داخلی ایران و تسلط تشکیلات حکومتی براین شرایط ایجاد کند؟