جهانبگلو: زندان انفرادی سبب شد ایمانم را به ایمان از دست بدهم

رامین جهانبگلو، فیلسوف و پژوهشگر ایرانی

بند ۲۰۹ زندان اوین به راستی گامی به دوزخ است. مکانی ترسناک حتی برای زمانی اندک. قلمرو بلامنازعی است برای مأموران امنیتی و بازجوها که به دلخواه خود با زندانی رفتار می‌کنند. آنها زندانیان بند ۲۰۹ را جاسوس، خائن، دشمنان اسلام و انقلاب می‌دانند که شایسته هر نوع تحقیر و رفتار خشونت‌آمیزند.
 
زندانیان کمتر شناخته شده بدون ملاحظه به انفرادی انداخته می‌شوند. در همین جا بود که من با چشم‌بند نشسته بودم. ناگهان سیلی از خاطرات کودکی هنگامی که با بچه‌های همسایه قایم‌باشک‌بازی می‌کردیم به سرم ریخت. چه ترسناک است این وضعیت چشم‌بسته.
 
نمی‌دانم چند وقت بعد (چون در انفرادی گذر زمان را نمی‌توان سنجید)  بارها و بارها آن لحظه‌های هراس‌انگیز زنده شدند. خاطرات کودکی من بی هیچ معنا و مفهومی به سراغ من می‌آمدند. هویت من در مقابله با آدم‌هایی بدون چهره که نمی‌دانستم از من  چه می‌خواهند رنگ می‌باخت.
 
در بازجویی مرتباً یاد فرانس کافکا می‌افتادم. مرا بی هیچ دلیلی بازداشت کرده بودند و من نمی‌دانستم چه جنایتی مرتکب شده بودم. در «محاکمه» هم کافکا تصویری از موقعیتی مشابه به دست می‌دهد. شاید او داشت وضعیت زندانیان سیاسی و روشنفکران بی‌شماری در قرن بیستم را پیش‌بینی می‌کرد. «جوزف ک» قهرمان این داستان هم راه‌های دراز و سرد بازجویی را طی می‌کند و هر دم که می‌گذرد در روند بورکراسی فروشکسته‌تر می‌شود. در هیچ مرحله‌ای به «ک» نمی‌گویند که جنایتی که مرتکب شده‌است چیست. توصیف‌های کابوس‌گونه کافکا از دادگاه‌های اسرارآمیز و قوانین عجیب و غریب به گونه‌ای هراس‌انگیز با سیستم قضایی ایران همانندی دارند.
 
من هم مانند قهرمان داستان کافکا بی‌آنکه بدانم گناهم چیست آن را پذیرفته بودم. بار دیگر  چشم‌بند به‌چشم از کریدورهای دراز به انفرادی برم گرداندند. در طول راه صدای قناری‌ها را شنیدم. بعدها یکی از نگهبانان به من گفت که این قناری‌ها برای پوشاندن صدای بازجویی‌ها در طبقه همکف نگاهداری می‌شوند. این مرا یاد پرنده‌باز آلکاتراز انداخت که از روی ماجرای واقعی زندگی رابرت استرود ساخته شده. ۱۲ ساله بودم که  فیلم را در تلویزیون ایران دیده بودم. فیلم‌برداری سیاه و سفید تناسب شگفت‌انگیزی با فضای خاکستری سلول انفرادی داشت و مرا مسحور کرده بود. فکر نمی‌کردم روزی خودم روزهای مشابهی را گرچه برای اندک زمانی تجربه کنم.
 
زندان انفرادی سبب شد که من ایمانم را به ایمان از دست بدهم اما به من یاد داد که به وجدان ایمان بیاورم. انفرادی جای شگفت‌انگیزی است. آدم‌هایی هستند که راه‌هایی را پیدا می‌کنند که وجدان آزارشان ندهد و اعتبار و شأن خود را کنار می‌گذارند. کسانی هم هستند که حاضر به این کار نمی‌شوند.
 
تجربه‌های زندان نشان می‌دهد که اعتبار و شأن زندانی چه آسان از او گرفته می‌شود. بازجوهای من می‌خواستند مرا متقاعد کنند که زندگی ارزشی ندارد چون آنها در مقامی بودند که می‌توانستند به سادگی آن را نابود کنند. من همیشه بر این باور بودم که معنای زندگی فراتر از هرگونه نومیدی است. قوانین ناعادلانه‌ای که مرا به زندان انفرادی انداخت بیش از پیش این دریافت مرا تقویت کرد.
 
با این‌همه تجربه زندان انفرادی در ایران تجربه یگانه‌ای است. زندان‌های امنیتی ایران تنها به این هدف ساخته شده که زندانی را از انسانیت او خلع کند، شکنجه دهد، و هر کسی را که دلیری می‌کند که گونه دیگری بیاندیشد یا زندگی کند تنبیه کند و در هم شکند.
 
در زندان خواستم به من کتاب برای خواندن بدهند. گفتند جز قرآن و کتاب‌های دعا کتاب دیگری به من نخواهند داد.  دو روز بعد که همسرم به دیدار من آمد چند کتاب برایم آورد. کتاب «خودنگاری گاندی» موهبتی بود و به من کمک کرد بقای امید را جایگزین امید به بقا بکنم. گاندی را که شروع کردم به خواندن متوجه تفاوت میان خشونت و عدم خشونت، تفاوت میان انسان و ناانسان شدم. گاندی به یک معنا سخن سقراط را تکرار می‌کند که «زندگی ناآزموده ارزش زیستن را ندارد.»
 
در زندان کوشیدم با تمرین‌های بدنی و تمرین‌های یوگا خودم را استوار نگاه دارم. من یاد گرفتم که روحم را از زندان اوین برهانم. تنها نگاه کردن به عکس دالایی لاما که وسط کتاب گاندی پیدا کردم به من این احساس را می‌داد که در حضور او بر فراز کوه‌هایی هیمالیا دارم این زمان را تجربه می‌کنم.
 

----------------------------------------------------------------
 رامین جهانبگلو، فیلسوف و پژوهشگر ایرانی فارغ‌التحصیل از دانشگاه‌های سوربن فرانسه و هاروارد است. رامین جهانبگلو پس از انقلاب مدت چهار ماه از اردیبهشت تا شهریور ۱۳۸۵ را در زندان اوین گذراند. وی در سال ۲۰۰۹ جایزه صلح آن سال را در بارسلون اسپانیا دریافت کرد.

+155
رأی دهید
-44

cisco_mha - تهران - ایران
آقای بگلو به عکس دالایی لاما که نگاه میکنی یاد کشتار وحشیانه همفکران و پیروانش هم باش که چگونه صد ها هزار مسلمان و همکیشت را به جرم مذهبشان به وحشیانه ترین وجه بقتل رساندند شاید در فراز کوههای هیمالیا که هستی کمی واقع بین تر باشی .
شنبه 25 شهريور 1391 - 18:41
همسایه دکتر شریعتی - ایران - ایران
ما در ایران هیچ احتیاجی به فیلسوف و پژوهشگری که مخصوصا از دانشگاههای سوربن فرانسه و هاروارد فارغ التحصیل شده نداریم. همین دانشگاه آزاد شاسکول آباد کافیه اصلا بگو ببینم مدرک هاروارد و سوربن مورد تایید وزارت فرهنگ! و آموزش عالی! ما هست یانه؟
شنبه 25 شهريور 1391 - 19:08
alborzi - کرج - ایران
ظاهرا زندان و انفرادی و شکنجه روحی و جسمی برای فیلسوفها نعمت محسوب میشه ! واقعا انسانها چقدر با هم فرق دارن .
شنبه 25 شهريور 1391 - 19:32
Bizet - لندن - انگلستان
حالا که حرف از کافکا به میان اومد پیشنهاد میکنم فیلم محاکمه رو که اورسون ولز از روی رمان محاکمه ساخته حتما ببینید. البه اگر به سینمای فاخر علاقه دارید.
شنبه 25 شهريور 1391 - 21:02
brother - لندن - انگلیس
از این به بعد چشمات را باز کن تا سرویس های امنیتی غرب غیر مستقیم در دانشگاهها از دانشت بر ضد ایران استفاده نکنند فکر کردی سرویسهای قدرتمند امنیتی ایران مثل تو .... هستند یا فکر کردی از فلان دانشگاه مدرک گرفتی خیلی حالیته،بعنوان به ایرانی وطن پرست متاسفم برات رامین خان
شنبه 25 شهريور 1391 - 21:24
paksan - آمریکا - آمریکا
می بینم که برادران ارزشی (بی وجدان)که معلومه که از همکاران بازجوها و نون خورهای این مسائل هستند بهشون برخورده کامنت انتحاری می زارن؟ چیه حقیقت تلخه؟فکر می کنید هر کسی رفته زندانهای اسلامی وقتی می یاد بیرون آدم می شه یا شده؟ حالا اینا که زندانی سیاسی بودن و این حقایق رو از عقاید و ایمانشون می گند شما یه نگاهی هم به دزدا و قاچاقچیا و آدمهایی با خلاف سبک می رن زندان اسلامی و وقتی میان بیرون حرفه ای که هیچی بی دین و ایمون تر می شند یعنی کارایی می کنند که تا قبل از زندان عمراً می کردن...این نشانه زوال یک دین و مذهب و اعتقاده که درون داره می پوسه هر چند ویترینش و بیرونی هاش سعی می کنند بگند نه این طور نیست ولی اسلام داره از هم می پاشه به دست خود تندروهای اسلامی ،همونطور که مسیحیت از هم پاشید به دست خود تندروهای مسیحی انقدر تند و خشن و بی وجدان شدند تا دیگه از ارزشها فقط یه سری داستان خنده دار
یکشنبه 26 شهريور 1391 - 01:30
paksan - آمریکا - آمریکا
و ساخته دست خودشون چیزی نمود.حالا چه شما قبول کنید چه نکنید داره این اتفاق برای اسلام می افته برخلاف اینکه شماها فکر می کنید اسلامی ها دارند قدرت می گیرند برعکس همین قدرت گرفتن آنها نشانه خوبیه چون تا بحال اسلامی ها برسرقدرت نبودند و مدعی بودند و مثل شیعه در ایران که در این سی سال همه قبول دارند که داره نابود میشه و اعتقادات شده یکسری ظواهر و موقعیتهای شغلی و منافع الان همین بودجه بسیج رو قطع کنند بعد ببینید چقدر شیعه بسیجی باقی می مونه؟این یعنی زوال تدریجی و دنیا طلبی و این نابودی از مغز استخون و جایی که حاکمان برای ماندن در قدرت هر کاری در نهان می کنند و ریشه های اعتقاد و وجدان رو از لایه های اصلی دین خشک می کنند تا چند صباحی سرقدرت باشند.خلاصه اسلام واقعی رو همه می دونن باید در دنیای خارج از اسلام پیدا کرد و این حقیقته و تغییر ناپذیره و امیدوارم آمریکا و اسرائیل هیچ غلطی نکنند و منتظر باشند که این حکومت خودش ریشه های خودش رو بزنه و غیر از این باز هم این مشکلات خواهد بود.بقول هدایت بهشت بزرگترین دروغ برای جهنم کردن دنیاست.
یکشنبه 26 شهريور 1391 - 01:34
پسرى از نژاد پارس - ملبورن - استرالیا
برادر-لندن-انگلیس:سلام.سلامى به گرمى افتاب سوزانه کربلا.عبادات قبول باشه.انشالا.البته جسارته ولى بنده فکر کنم شما خواستى بنویسى ایرانى رهبر پرست دستتون لغزیده نوشتى وطن پرست.که همینجا من با اجازه شما از اقا معذرت مى خواهم.انشالا که اقا شما را مورد عفو خودشان قرار دهند بنده هم سوابى از این کار خیر برده باشم.انشالا.
یکشنبه 26 شهريور 1391 - 01:47
ktkntiuk - مونيخ - المان
brother - لندن - انگلیس. حالا شما زیاد خورده نگیر! اگه رامین جان اونجوری که باید از وصف حال هتل اوین با اطاقهای زیبای آراسته برای مهمانان ناخوا ندش، قصور کرده، زیاد خون کثیفت رو کثیف تر نکن! بی‌خیال، بزرگ میشی‌ یادت میره!!!!!!.
یکشنبه 26 شهريور 1391 - 09:48
brother - لندن - انگلیس
paksan - آمریکا - آمریکا صهیونیست باغیرت تو برو جنازه اربابت را تحویل بگیر(سفیر امریکا) این گوشه ای از قدرت اسلام بود یه سری به اروپا بزن قدرت مسلمانان را خواهی دید بدبخت
یکشنبه 26 شهريور 1391 - 13:51
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.