بررسی روزنامههای صبح تهران؛ دوشنبه ۲۰شهریور
روزنامههای امروز صبح تهران در صفحات اول خود از پیام رهبر جمهوری اسلامی به قهرمانان پارالمپیک خبر داده و با چاپ عکسهایی از تیم ملی والییال از پیروزی والیبالیستهای ایرانی ابراز شادمانی کردهاند.۲۰
شادمانی تیم ملی والیبال ایران از پیروزی و رسیدن به فینال، عکس صفحه اول جام جم
عکس و تیترهای صفحات اول این روزنامهها درباره اوج گیری بهای ارز و کاهش ناگهانی ارزش پول ملی نوشته و نسبت به عواقب آن هشدار دادهاند.
مرسی بچههای ولاسکو!
چیا فوادی در جهان صنعت با عنوان "مرسی بچههای ولاسکو" نوشته: صدا به صدا نمیرسد، گوشها کر شده، کف و سوت است که میبینیم و میشنویم. صدای والیبال ایران از غرب تهران به همه جای دنیا رسید. ایران جهانی شد و به لیگ جهانی صعود کردیم. همه کیپ تا کیپ نشستهاند. جای سوزن انداختن نیست. ولاسکو روی هواست و والیبالیستهای ایرانی روی تور. ولاسکو ما را جهانی کرد. آب در دهان ژاپنیها خشک شده، مردم اشک میریزند.
به نوشته این گزارش: دختران ایرانی که میتوانستند در ورزشگاه باشند و جیغ بکشند، بیرون از ورزشگاه جیغ شادی میکشند. سالن ۱۲ هزار نفری آزادی، ۱۵ هزار نفر را در خود جا داده است. فوتبالیها هم آمدهاند از ناکامیهای فوتبال خسته شدهاند، طرفداران فوتبال هم در کنار طرفداران والیبال نشستهاند و اشک شوق میریزند.
مقاله جهان صنعت در نهایت مینویسد: حسرت دختران حالا میتواند به امید تبدیل شود که لااقل در بازیهای لیگ جهانی که میزبانیم آنها را راه بدهند. ولاسکو، کار بزرگی را که قول داده بود، انجام داد. شعار بچهها متشکریم طنینانداز شده، انگار تیم ملی فوتبال به جامجهانی رفته باشد همه خوشحالند. رقص پرچمها همه را به رقص و پایکوبی واداشته، چه یکشنبه خوبی!
دیگر کشورها هم از کانادا تبعیت میکنند؟
داود هرمیداس باوند در مقاله ای در آرمان نوشته اگر مبنای اقدام جدیدی که دولت کانادا صورت داده است، مساله حقوق بشر و حمایت ایران از سوریه بوده باشد، این میتواند نقطه آغازی برای ادامه یافتن چنین واکنشهایی توسط سایر کشورها شود. این احتمال میرود که این اقدام از سوی کشورهای غربی ادامه یابد و از این پس کوچکترین تنشی با جمهوری اسلامی، از سوی کشورهای غربی با قطع روابط دیپلماتیک پاسخ داده شود.
کارتون حسین کشتکار، جوان
این استاد دانشگاه یادآوری کرده یکی از راههای مجازات کشوری در سطح بین المللی، گذشته از تحریمهای کلی و جزئی اقتصادی و قطع ارتباطات هوایی، دریایی و زمینی، قطع روابط دیپلماتیک است. این اقدام دولت کانادا با وجود اینکه ممکن است بهخاطر مسائل داخلیاش باشد، اما مبنای استنادش میتواند برای دیگر دولتهای غربی هم مورد بهرهبرداری قرار بگیرد. در بیانیه وزارت خارجه کانادا آمده است که ایران تهدیدی علیه صلح جهانی و امنیت بینالمللی است.
در انتهای مقاله آرمان، آمده این ادعا که ایران حمایت از تروریسم میکند، اگر معطوف به این گروهها باشد، از دید ناظران اصلا منطقی نیست. در زمان کلینتون هم بعضی از کشورها را طبقهبندی کردند بعد جورج بوش پسر محور شرارت را مطرح کرد. این ادعای دولت کانادا هم در راستای تصمیمی است که از پیش گرفته شده بود و حالا برای این که به آن تصمیم مشروعیت بدهد، سعی میکند برچسبهای قویتری به ایران بزنند.
خلاف گوئیهای احمدینژاد، آخرین رییس جمهور
ثمینا رستگاری در اعتماد نوشته با مروری کوتاه بر انتقادهایی که به دولت میشود و همچنین با در نظر گرفتن پاسخهایی که احمدینژاد یا طرفداران او به این انتقادات میدهند، درمییابیم که کلمه «خلافگویی» که تعبیر مودبانه کذبگویی به حساب میآید، شاهبیت این پرسش و پاسخهاست. آخرین مورد از این موارد را میتوان واکنش احمد توکلی به سخنان احمدینژاد در صدا و سیما دانست.
به نظر نویسنده مقاله، نکته مهم این است که باید از اصولگرایان معترض پرسید مگر احمدینژاد چه حرف تازهای گفته که او را متهم به خلافگویی میکنید؟ چرا تاریخ تمام این اتهامات مربوط به سال ۸۹ به بعد است؟ کدام بخش از سخنان احمدینژاد خلاف بود؟ نرخ تورم؟ بیکاری؟ اقتصاد رو به رشد؟ محبوبیت ایران در کشورهای جهان؟ ضرورت عمل به قانون اساسی؟ رتبه اول ما در منطقه؟ کدام یک؟ اگر سخنان احمدینژاد را در این موارد خلاف میدانید، باید این پرسش مهم را پاسخ بگویید که چرا تاکنون چیزی نگفتید؟ احمدینژاد یک روز و دو روز نیست که اینگونه با مردم سخن میگوید. اگر شما این حرفها را خلاف میدانید، دلیل سکوتتان چه بود؟ و الان چرا معترضید؟
در آخر مقاله اعتماد آمده: آیا حق با احمدینژاد نیست که انگیزه شما را رسیدن به قدرت میداند که برای آن، ناچار شدهاید سکوت خود را بشکنید. آقای توکلی که به قول خودش از سر اضطرار به احمدینژاد رای داد، به صداقت او ایمان داشت یا از بیصداقتی او چشمپوشی کرد. و اگر بیصداقتی در آن زمان قابل اغماض بود، حالا چرا نیست؟
ابتکار در سرمقاله خود به بررسی احتمالات در مورد انتخابات ریاست جمهوری آینده پرداخته و نوشته متزلزل بودن مدیریتها در دولتهای نهم و دهم باز موجبات زیانهایی گردید. بیچاره وزرای این دولتها صبح که سر کارشان میرفتند، مطمئن نبودند که آنها را به ساختمان و صندلیشان راه بدهند یا نه. تغییر خوب است امّا تزلزل ویرانگر است. در سطح وزرا میزان تغییرات بیسابقه شد که این همه تزلزل و به هم ریختگی باعث پریشانی و ناامنی در امور گوناگون جامعه میشد. این بود که رهبری استعفا- یا همان عزل – آقای مصلحی را به مصلحت ندانستند. قهر یازده روزه رئیس جمهور پیش آمد و کشور را در حالت بهت برد.
به نظر نویسنده این مقاله در کنار قانونگریزیها، کشمکشهای دائمی، اتلاف وقت ملت و نظام و فراموش شدن مشکلات فراوان اقتصادی مردم و.... موجب شد که رهبری برای برون رفت کشور از چنین وضعیتی و موارد مشابه که در آینده ممکن است پیش آید، موضوع، «تغییر نظام ریاستی» را مطرح کنند. اما تاکید شد که این برای آینده ای دور است.
سرمقاله ابتکار معتقد است به این ترتیب رئیس جمهور یازدهم خواهیم داشت. اما گمان میرود که او آخرین رئیس جمهور خواهد بود و مدت ریاستش هم بیش از چهار سال نخواهد شد. در نتیجه باید به انتظار مجلس دهم که میبایست اختیارات رئیس جمهور را بر دوش کشد نشست و اصولاًچنین مجلسی ارزش رقابت پیدا میکند و شاخ و شمشیرها باید برای آن شکست. و آخرین رئیس جمهورهم در این چهار سال از مجلس حرف شنوی بیشتری خواهد داشت و به نوعی با رفتارو عملکرد خود مجلسیها را خوشحال میکند که همچنان در راس امور هستند.
بحران ارز و تکذیب ادعاهای دولت از اخلال کنندگان
تیتر و عکس صفحه اول اعتماد
بهروز بهزادی در سرمقاله اعتماد در همین باره نوشته، دیروز نرخ برابری ارز در بازار آزاد تهران نسبت به ارز مرجع یعنی آنچه ارز دولتی نامیده میشود و قرار بود تنها قیمت رسمی ارز در کشور باشد، تقریبا دو برابر شد. این اتفاق در حالی رخ داد که چندی است دولت از اخلالگران اقتصادی به عنوان عواملی مهم در افزایش نرخ برابری ارز نام میبرد اما رییس بانک مرکزی در پاسخ به خبرنگاران که از او در همین باره پرسیدند، پاسخ داد که اطلاعی در این زمینه ندارد و بهتر است کسانی که در این مورد صحبت کردهاند پاسخگو باشند.
به نظر سردبیر اعتماد، سخن بهمنی به این معناست که بانک مرکزی مساله دخالت اخلالگران اقتصادی را در بالا رفتن نرخ برابری ارز قبول ندارد و از نظر کارشناسان نیز این نظر قرین به صحت است، چرا که اگر عوامل غیراقتصادی را در بالا رفتن نرخ برابری ارز موثر بدانیم و بپذیریم عمل اخلالگران باعث این افزایش شده است، در واقع پذیرفتهایم که اخلالگران اقتصادی دست به کار اخلال در اوضاع اقتصادی کشور شدهاند و دولت با اینکه میداند چنین اتفاقی در حال افتادن است، حرکتی در جهت مبارزه با آنان نمیکند.
احمد میرمطهری در مقالهای در شرق نوشته، چندهفتهای میشود که راهاندازی بورس ارز به عنوان راهحلی جهت خروج از وضعیت فعلی ارزی مطرح است. در این میان ارزش پول ملی هر روز کاهش مییابد و افزایش غیرعادی قیمت ارز روی تمامی فعالیتهای اقتصادی سایه انداخته است.
این روزها مدیران وزارت امور اقتصادی و دارایی و بانک مرکزی بهطوری از بورس ارز میگویند که گویا کلید معمای به سامان رساندن بازار ارز را یافتهاند ولی شواهد موجود گویای آن است که نه از کارکرد چنین بورسی مطمئن هستند و نه از نحوه عملکرد آن. نه ساز و کار آن را میدانند و نه مکانیزمهای پشتیبانیکننده آن. حتی نسبت به دستاورد آن هم تردید دارند، یعنی راهاندازی با توسل به شیوه آزمون و خطا.
رییس سابق بورس تهران در انتهای این مقاله، نوشته این خطا مثل بورس نفت نیست که فکری خوب با اجرایی غلط ضایع شد. اگر این بار هم بانک مرکزی که یکبار یکشبه، به اشتباه نرخ ارز را دستکاری کرد، در راهاندازی بورس ارز شکست بخورد لطمات به اقتصاد ملی جبرانناپذیر است. عملکرد بانک مرکزی با ۶۰ بخشنامه در کمتر از شش ماه سردرگمی غیرحرفهای است ولی اگر فرض را امروز به نیات این بانک بر اصلاح وضع موجود بدانیم، چند نکته قابل تامل است.
یاسین اسدی هم در سرمقاله دنیای اقتصاد نوشته در روزهای اخیر تصمیمات متعدد و گاهی ضد و نقیضی در مورد نرخ ارز توسط نهادهای متولی اتخاذ شدهاست. در نهایت زمزمههایی مبنی بر راهاندازی بورس ارز به گوش رسید که هدف از آن را به نوعی میتوان نظارت بیشتر دولت بر بازار آزاد دانست.
به نوشته این کارشناس، در شرایط فعلی اقتصادی و گسترش تحریمها، هر کدام از نهادهای کشور اعم از بانک مرکزی، دولت و مجلس از شرایط ویژه اقتصاد و تدوین برنامه مدیریتی ویژه این شرایط صحبت میکنند؛ اما در عمل مشاهده میشود که در بین این نهادها اختلاف نظر سیاستی بر سر متغیر بسیار کلیدی اقتصاد ایران یعنی نرخ ارز وجود دارد؛ بنابراین ضروریترین برنامه مدیریتی که این نهادها لازم است اتخاذ کنند، هماهنگی سیاستگذاری و تصمیمسازی اقتصادی است؛ چرا که در شرایط فعلی اقتصاد ایران ناهماهنگیهایی از این دست فضای نااطمینانی و شوک گونه را بر بازار حاکم میکند و وضعیت اقتصاد را شکننده میکند.
سرمقاله دنیای اقتصاد، یادآوری کرده شکاف بین نرخ ارز رسمی و نرخ بازار آزاد نوعی یارانه تلقی میشود که دولت آن را برای تسهیل واردات و به نوعی سیاست ثباتدهنده قیمت بهکار میگیرد؛ اما عملا مشاهده میشود در صورت نبود نظارت کافی هدف ثبات دادن به قیمتها از طریق واردات خصوصا در شرایط فعلی قابل دستیابی نیست.
فروش ریههای تهران
زهرا کشوری در تهران امروز نوشته: پارک پردیسان روزهای پرشایعهای را پشت سرمیگذارد. برخی میگویند پارک پردیسان با قیمت متری ۸ هزار تومان به یک نهاد فروخته شده تا تبدیل به یک مجتمع سازمانی شود. شایعهای دیگر میگوید: «بخشی از این پارک را به بخش خصوصی واگذار کردهاند تا با ساخت وساز در آن، امکانات تفریحی بهوجود بیاورند.» خبری هم در سایتهای مختلف میچرخد که میگوید بزرگترین و زیباترین تفرجگاه و پارک تهران به یک بنیاد بزرگ واگذار خواهد شد تا در آن هتلسازی شود و براین اساس، هر متر این پارک به قیمت ۸ هزار و ۲۰۰ تومان به این بنیاد واگذار میشود!
به نوشته این روزنامه یک خبر دیگر حکایت داشت که رئیس سازمان حفاظت محیط زیست پرونده فروش پارک پردیسان را به نرخ متری هشت هزار و پانصد تومان به یک تعاونی در هیات دولت به تصویب رسانده است. خبرهایی که رعشه بر اندام درختان و گونههای حیوانی این بوستان کم نظیر انداخته است.
اسماعیل کهرم مختصص صاحبنام حوزه محیطزیست در گفتوگو با تهرانامروز از نهادهای مردمی و انجمنهای محیطزیست سخن به میان میآورد که قصد دارند به مدعیالعموم از سازمان محیطزیست کشور به دلیل سکوت درباره آنچه در این پارک در حال وقوع است، شکایت کنند.
ناصر کرمی در اعتماد نوشته: ظاهرا کار سازمان حفاظت محیط زیست به فروختن فرش زیر پا و شکستن قلک بچه و مسافرکشی در شیفت شب کشیده است. تا حالا تصور میکردیم طرح فروش پارک طبیعت پردیسان لابد منشعب از یک نگاه فنی تازه به عرصه این پارک است اما بر مبنای آنچه معصومه ابتکار، رییس کمیته محیط زیست شورای شهر تهران، دیروز در گفتوگو با روزنامه «اعتماد» اعلام کرد، ظاهرا این طرح فقط با هدف تامین بودجه برای سازمان مذکور اجرا میشود. ساختمان مرکزی سازمان محیط زیست در محدوده همین پارک واقع است و هنوز مشخص نشده بعد از فروش پردیسان محیط زیستیها مستاجر مالک جدید میشوند یا دستکم اینکه آن یک وجب جا را برای خودشان حفظ خواهند کرد.
به نوشته این مقاله: روزگار است دیگر: شهرداری برای حل مشکل ترافیک هر سال دو متر از قطر میدانهای اصلی شهر کم میکند (میدان ونک را به تازگی دیدهاید؟) سازمان محیط زیست هم ذیقیمتترین عرصهای را که در اختیار داشته، به ثمن بخس میفروشد.
اعتماد نوشته: لابد همین سازمان حفاظت محیط زیست هم بعد از پردیسان به سراغ خجیر و گلستان و خوش ییلاق و... خواهد رفت. بالاخره پول فروش پردیسان حداکثر امورات یکی دو سال را تامین کند و خرج زندگی مثل مشروطه سابق نیست که تعطیلبردار باشد و معتادهای خانمان بربادداده اصطلاحی دارند با این مضمون که اولش سخت بود (یعنی فروش اولین تکه از لوازم منزل!) بعدش اصلا سخت به نظر نمیرسید.
مناظره کبریت بیخطر و کبریت سوخته
پوریا عالمی در ستون کاناپه اعتماد جمله علی مطهری را نقل کرده که "نامزدهای اصلاحطلب که تایید صلاحیت میشوند کبریت بیخطر هستند." و به دنبال آن صحنه مناظره انتخاباتی دو کاندیدای ریاست جمهور آینده را مجسم کرده که بین دو کاندیدای رقیب اصلاحطلب و اصولگرا، آقای کبریت بیخطر و آقای کبریت سوخته، برگزار میشود.
کبریت سوخته: ببین داداش، الان مشکل جوونهای ما کبریته؟ کبریتبازیه؟ آتیشبازیه؟ آتیش جوونهای مردم به من و شما ربطی نداره. ما باید بریم به مشکلات اساسی مردم برسیم. شما میخوای چی کار کنی آقای کبریت بیخطر؟
کبریت بیخطر: به هر حال آتش، آتش است. شما که بیخطر نبودی، این همه تولید خطر کردی و با آتش بازی کردی و همه چی را به آتش کشیدی. اصلا جگر من را هم آتش زدی با این کارهات...
کبریت سوخته: شما برو جلو بوق بزن. بنده بلدم چی کار کنم که دستم نسوزد اما دستی بر آتش داشته باشم... اصلا رییسجمهور باید کبریت ارشد باشد. مثل کارشناس ارشد.
کبریت بیخطر: شما که سوختی و سوزوندی. دیگه آبی ازت گرم نمیشود...
[برنامه قطع میشود و تصویر چند نقاشی که قرار بوده در برنامه خاله سارا پخش شود، به عنوان نمودار نمایش داده میشود].
کارتون روز
کار علی درخشی، شرق