آیت الله خامنه ای، خطرپذیری و هزینه دادن

اکبر گنجی ( عکاس  پژوهشگر )

در سوم مرداد ماه مسئولان جمهوری اسلامی به دیدار آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی شتافند تا رهنمودها و راهکارهای او را درباره ی وضعیت فعلی کشور بشنوند[۱].
 
آیت الله خامنه ای فردی "تکلیف گرا" نیست. آیت الله خمینی در پایان جنگ در پاسخ به انتقادهای آیت الله منتظری درباره ی جنگ ۸ ساله ی ایران و عراق گفته بود، "ما مکلف به تکلیف هستیم، نه مکلف به نتیجه". یعنی تکلیفی الهی وجود داشت و دارد که بدون توجه به پیامدهای عملی آن باید پیگیری شود.
 
مقابله با تجاوز صدام حسین به ایران- تا پیروزی نهایی و شکست صدام حسین- تکلیفی الهی بود. کشور که به فاجعه نزدیک شد، آیت الله خمینی "جام زهر" را سر کشید. یعنی قطعنامه ی ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد را پذیرفت. پیروزیی در کار نبود. او برای توجیه این امر آن مدعای تکلیف گرایانه را برساخت و نوشت:"ما مکلف به تکلیف هستیم، نه نتیجه".
 
فرض کنیم که آیت الله خمینی تکلیف گرا بود. اما آیت الله خامنه ای تکلیف گرا نیست. به تعبیر دیگر، او  آدمی نیست که بگوید ما تکلیفی داریم که بدون توجه به نتایج عملی منفی آن باید دنبال شود. او فردی واقع گرا و نتیجه گراست. اما در تفسیر و تعبیر واقعیت و پیش بینی نتایج عملی سیاست هایش دچار خطاهای مهلکی شده است. کشور را به موقعیت بسیار خطرناکی سوق  داده و وضعیت را خوب قلمداد می کند.
 
در سخنرانی یاد شده به آرمان گرایی و نسبت آن با واقع گرایی پرداخته و آن را از "رؤیاگرائی" و "موهوم گرایی" و "خیال پردازی" متمایز می سازد. به گفته ی او بسیاری از آرمان های جامعه ی ایران(عزت ملی، زندگی ایمانمدار و دینمدار،مردم سالاری،پیشرفت،استقلال سیاسی و اقتصادی،آبروی بین المللی) در عین حال واقعیت هستند، چون مردم آنها را می خواهند. یعنی وقتی خبر می دهیم که مردم خواستار این آرمان ها هستند، در حقیقت واقعیت را بیان کرده ایم. به گفته ی او، این آرمان ها باید با توجه به "سازوکارهای معقول و منطقیِ رسیدن به آرمانها" و "تدبیر" دنبال شوند.
 
علی خامنه ای سپس تصویری از واقعیت های کشور را برای زمامداران خود ترسیم می کند. یکی از نکات مهم این است که توان ایران و دشمنانش مطابق با واقع در نظر گرفته شود، اما "در تبلیغات گسترده‌ی رسانه‌ایِ دشمنان ما سعی می شود توان داخلی و ملی کشور تحقیر شود و کوچک شمرده شود؛ متقابلاً توان دشمن بیش از آنچه که هست، معرفی شود".
 
علی خامنه ای می گوید که آمریکا و اسرائیل می کوشند تا از طریق تحریم های اقتصادی و "زورآزمایی" جمهوری اسلامی را به "تجدید نظر" در سیاست هایش بکشانند. هدف آنها ساقط کردن جمهوری اسلامی است. اما جمهوری اسلامی با ایستادگی "از همه‌ی این دشواری‌ها و گردنه‌های سخت عبور کرده" و به پیشرفت های بزرگی رسیده و نسبت به اوائل انقلاب خیلی "قوی تر"شده است. در عین حال دشمنان- آمریکا، اسرائیل و اروپا- "ضعیف تر" شده اند.
 
در این وضعیت برای رسیدن به اهداف و آرمان ها چه باید کرد؟ او مدعی است که در نزاع با دشمنان- دولت های غربی و اسرائیل- حاضر به عقب نشینی نیست. اما می دانیم که ایستادن هم هزینه های سنگینی برای کشور به ارمغان آورده و خواهد آورد. راهکار او چیست؟
 
علی خامنه ای می گوید: "یکی از این لغزشگاه‌ها این است که انسان تصور کند دست یافتن به آرمانها بدون هزینه امکان‌پذیر است. ما در دوران مبارزات هم می دیدیم؛ بعضی‌ها بودند که اهداف مبارزات را قبول داشتند، اما حاضر نبودند در راه این مبارزات هزینه‌ای بدهند، قدمی بردارند. امروز چنین کسانی هم هستند؛ تصور می کنند که باید به هدفها رسید، بدون دادن هزینه؛ لذا آنجائی که پای هزینه دادن در میان است، عقب می کشند. این عقب‌کشیدن‌ها در بسیاری از موارد موجب می شود که انسان در محاسبه اشتباه کند؛ خطی را که باید در مقابل دشمن دنبال کند، دنبال نکند".
 
بدین ترتیب باید ایستاد و هزینه داد تا به مقصد رسید. "خط" را باید دنبال کرد و هزینه هایش را هم باید پذیرفت. راهکار او مقاومت در برابر دشمنان و تحمل تحریم های اقتصادی است تا حربه ی آنان ناکارا شود.
 
رهبر جمهوری اسلامی می گوید: "یک واقعیت دیگر هم این است که اگر کشور در مقابل فشارهای دشمن - از جمله در مقابل همین تحریمها و از این چیزها - مقاومت مدبرانه بکند، نه فقط این حربه کُند خواهد شد، بلکه در آینده هم امکان تکرار چنین چیزهائی دیگر وجود نخواهد داشت؛ چون این یک گذرگاه است، این یک برهه است؛ کشور از این برهه عبور خواهد کرد...بنابراین بایستی مقاومت کرد".
 
این نوع سیاست ورزی خطرات عمده ای برای ایران و ایرانیان به دنبال دارد. اما  علی خامنه ای همه را به خطرپذیری فرا می خواند و می گوید: "آن خطرپذیری لازم در همه‌ی بخشهای جامعه نیست. با توکل به خدای متعال، و با تدبیر و درایت لازم، باید خطرپذیری وجود داشته باشد؛ این را باید همه داشته باشیم".
 
تدبیر او مقاومت ، خطرکردن و هزینه دادن به منظور رسیدن به اهداف است. خامنه ای این استراتژی را موفق قلمداد کرده و سیاست های دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی نسبت به دولت های غربی را "تملق آمیز" به شمار آورده که هیچ دستاوردی جز عقب نشینی برای کشور در پی نداشت.
 
به نظر علی خامنه ای ، تنها دستاورد انعطاف ها و عقب نشینی های تیم هسته ای دولت خاتمی "جلوتر آمدن" دشمنان بود. اگر آن عقب نشینی ها ادامه می یافت، دولت های غربی به بهانه های دیگری مانع فعالیت های علمی ایران در دیگر حوزه ها می شدند.
 
آقای خامنه ای می گوید: "عقب‌نشینی‌ها آنها را گستاخ‌تر کرد، طلبکارتر کرد. یک روزی بود که مسئولین ما قانع بودند که اجازه بدهند ما ۲۵ سانتریفیوژ در کشور داشته باشیم؛ آنها گفتند نمی شود! اینها قانع شدند که ۵ تا سانتریفیوژ داشته باشیم؛ باز هم گفتند نمی شود! مسئولین ما قانع شدند که ۳ تا سانتریفیوژ داشته باشیم؛ باز هم گفتند نمی شود! امروز گزارش را شنیدید، یازده هزار سانتریفیوژ داریم! اگر ما آن عقب‌نشینی‌ها را، آن انعطافها را ادامه می دادیم، امروز از پیشرفت هسته‌ای که هیچ خبری نبود".
 
در دوران خاتمی، علی خامنه ای سیاست های هسته ای آن دولت را به نقد می کشید.
 
در یکی از آن سخنرانی ها به آنان تاخت و گوشزد کرد که همه چیز را خواهید داد و هیچ چیزی دریافت نخواهید کرد. دولت های غربی به هیچ حدی قانع نیستند، هر گامی که به عقب برداشته شود، آنان گام دیگری پیش خواهند آمد و مطالبه ی دیگری را مطرح  خواهند ساخت:
 "به‌مجرّدی که عقب‌نشینی کردید، طلبکاری دیگری شروع خواهد شد... فلان دولت غیرقانونی را به رسمیت بشناسید! باز همان فشارها و همان تهدیدها. به‌مجرّدی که فلان دولت غیر قانونی را به رسمیت شناختید، باز یک درخواست دیگر مطرح می‌شود: اسم اسلام را از قانون اساسیتان بردارید! شما باید ذرّه‌ذرّه عقب بنشینید؛ این حدّ یَقِفی ندارد".
 
جنبه ی دیگری از سخنرانی اخیر آیت الله خامنه ای نیز قابل توجه است. طی چند هفته ی اخیر شایعاتی مبنی بر گشایش درهای نظام به روی اصلاح طلبان انتشار یافت.
 
حتی برخی از توافقات پشت پرده ی اصلاح طلبان و رژیم سخن گفتند. سخنان علنی آیت الله خامنه ای در نقد دولت خاتمی- و متملق خواندن او نسبت به دولت های غربی- کاذب بودن آن شایعات را نشان داد.
 

آیت الله خامنه ای برای نجات ایران از تجاوز نظامی دولت های خارجی و تحریم های اقتصادی دو راه بیشتر در پیش رو ندارد:
 
اول- سازش با دولت های غربی.
 
دوم- گشودن درهای نظام به روی مخالفان و منتقدان.
 
او هنوز این فرصت را دارد که کلیه ی زندانیان سیاسی را آزاد سازد، به احزاب مخالف و رسانه هایشان اجازه ی فعالیت دهد، انتخاباتی آزاد، رقابتی، منصفانه و بدون نظارت شورای نگهبان برگزار کند، دولتی ملی تشکیل دهد که محصول آرای مردم و رضایت آنها باشد تا بتواند با دولت های غربی وارد گفت و گو شود. خصوصاً گفت و گوی مستقیم با دولت آمریکا به منظور حل و فصل کلیه ی مسائل و برقراری روابط دو جانبه باید در دستور کار سیاسی قرار گیرد. ایران وقتی در عرصه ی جهانی قدرتمند به شمار می رود که دارای نظامی دموکراتیک باشد.
 
اما او به این راه نخواهد رفت. زمامدار خودکامه به گونه ای حرکت می کند که راه بازگشت را بر خود می بندد.
 
بن بست آیت الله خامنه ای و جمهوری اسلامی هیچ اهمیتی ندارد، مهم پیامدهای این امر برای ایران و ایرانیان است. مهم این است که در اثر حمله ی نظامی صدها هزار ایرانی کشته و زخمی و آواره نشوند و ایران هم گرفتار جنگ های خونین تجزیه طلبانه نشود.
 
ایران و ایرانیان به نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر نیاز دارند، نه جنگ و خون ریزی و ویرانی کشور. اما واقعیت تلخ این است که گوش دیکتاتور این سخنان را نمی شنود. می خواهد واقع گرا و نتیجه گرا باشد، اما نمی تواند این نتیجه را بپذیرد که ولایت فقیه و مصداقش به روش های مسالمت آمیز و دموکراتیک از ساختار سیاسی حذف شوند. اگر به فکر آینده ی ایران، مردم اش و نام نیک خود بود،فرایند اصلاح قانون اساسی به منظور بسط دموکراسی و حقوق بشر و حذف کلیه ی اصول معارض با این دو را آغاز می کرد.
 

خامنه ای در سخنرانی هشتم مردادماه باز هم از خطرپذیری سخن گفت. او شرکت های دانش بنیاد را به خطرپذیری تشویق می کرد. اما سپس افزود که سرنوشت ایران برای قرن های آینده اینک در حال رقم خوردن است. این وضعیت "کشور را و ملت را در معرض یک حرکت مؤثرِ ماندگارِ طولانی و تاریخی قرار داده" است. خطر، ریسک، دلهره، زحمت و...پیامدهای این وضعیت است.
 
وی می گوید:"در بستر نرم و راحتی نمی خواهیم بخوابیم و تکیه بزنیم و استراحت کنیم؛ نه، وسط میدانیم؛ اما این میدان، یک میدان دشوار و در عین حال شوق‌‌‌آفرین است؛ مثل میدان ورزش و مسابقات ورزشی. در میدانهای مسابقات ورزشی خستگی هست، دلهره هم هست، اما شوق‌‌‌آفرین است. هیچ ورزشکاری از حضور در میدان مسابقه‌‌‌ی ورزشی امتناع نمی کند؛ بلکه با شوق میرود آنجا. این کار زحمت هم دارد - فشار جسمی، فشار عصبی - در عین حال ورزشکاران می روند. وضعیت ما اینجوری است"[۲].
 
آیت الله خامنه ای از مقاومت، خطرپذیری و هزینه دادن سخن می گوید. در این مورد خاص با خطری بسیار بزرگ و هزینه ای گزاف مواجه هستیم.
 
او حق ندارد به جای همه ی مردم تصمیم بگیرد که آنها باید خطر کنند و چنین هزینه ی مهلکی را بپردازند. مردم باید خودشان آزادانه تصمیم بگیرند که آیا حاضر به پرداخت چنین هزینه ای هستند یا نه؟ وقتی خطر بسیار بزرگ است- یعنی احتمال کشته و زخمی و آواره شدن میلیون ها تن و تجزیه ی ایران- عقلانیت حکم می کند که تصمیم گیری در این خصوص با یک تن نباشد. آن هم زمامدار خودکامه ای که بیش از هر چیز به فکر بقای خود و نظامی است که خود همه کاره ی آن است.
 

پاورقی:
 ۱- رجوع شود به لینک:  https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=۲۰۵۳۴
 ۲- رجوع شود به لینک: https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=۲۰۵۸۱

+77
رأی دهید
-69

perser68 - فلوریدا - امریکا
اسم خامنه‌ای که میاد یاد دخترا و پسرای ایرانی‌ می‌‌افتم که سال ۸۸ چه شجاعتی به خرج دادن و تا مرز سقوط جمهوری فاشیستی اسلامی خمینی خامنه‌ای جلو رفتن و جونشنو و خونشونو برای ایران بدون آخوند دادن،برای آزادی،برای یه زندگی‌ بدون ترس،بدون سنگسار بدون اعدام دادن و همیشه بهشون درود میفرستم و درود به مادران و پدران اونها و ننگ به خامنه‌ای قاتل،خامنه‌ای نکبت،خامنه‌ای منفور!
‌پنجشنبه 12 مرداد 1391 - 09:52
بشنو از نی‌ - لوگانو - سویس
آقای خامنه چقدر هزینه، چقدر پیشتر باید این ملت پرداخت کند؟ کشتن دختر مردم در روز روشن در خیابان مثل ندا، شکنجه و کشتن جوانها در زندان مثل سهراب، از این بیشتر باید پرداخت کرد؟ دل این ملت به چی‌ باید خوش باشه؟ نون شب ندارد بخورد از شرم خجالت نمیتونه توی چشم‌های بچه‌هایش نگاه کنه که ازش یه وعده غذا میخواهند، ولی‌ باید شاهد اختلاس ۳۰۰۰ میلیاردی باشه. نه آقا حکم اعدام ۴ نفر اعلام کردند دردی را دعوا نمیکند، باید جرات داشت و سیستم را عوض کرد. دست آقازاده‌ها کوتاه کرد. عجب مملکت داری دارید می‌کنید. عجب ایران ای درت کردید. عجب اسلامی. مقصر شما نیستید مقصر این ملت است که گول حرفایی شما را خوردش. حاجی آقا روز جزا نزدیک، اگه در این دنیا شما نباید پاسخ بدهی‌ ولی‌ اون یکی‌ دنیا را چه کار میکنی‌؟
‌پنجشنبه 12 مرداد 1391 - 09:53
naderan - یوتوبوری - سوید
ایران را یک مشت دزدودورغگو بی لایق اداره میکنن.مردم بلند شین تا دیر نشده وگرنه بچه هاتان از کرسنگی میمیرن.آنقدر اینها پول خارج کردن باور نمیکنید.دزدهای با لباس دینی.
‌پنجشنبه 12 مرداد 1391 - 09:42
perser68 - فلوریدا - امریکا
رجوع شود به اعدام‌های ۵۷،اعدام‌های ۶۰،به اعدام‌های ۶۷،کشتار ۷۷،کشتار۸۸،رجوع شود به کهریزک!آقا جان اینا رو بگو!داستان ننویس!بچه‌های امروز ایرانی‌ باید بدونن که چی‌ به سر بچه‌های دیروز ایران اومده!بدونن که خمینی ملعون،خمینی روانی‌ شیپیشو،کثافت چه به روز این مملکت آورد!بنویس خمینی دزد و البته جونور‌هایی‌ مثل خودش ایران منو دزدیدن و امروز خامنه‌ای نکبت داره دو دستی‌ اونو تحویل چینو روسیه میده!اینا رو بنویس!
‌پنجشنبه 12 مرداد 1391 - 10:05
مصدق السلطنه - لندن - انگلیس
ایران در مرحله سخترین دوران است یا سازش با غرب و دادن باج و یا مقابله که در هر دو صورت انچه که غربیها برای ایران برنامه ریزی کرده اند چیزی جز نابودی و خرابی ایران نیست. اخوند های احمق هم این را میدانند. در جنگ عراق غرب بی سر و صدا تمام کارخانه ها و نیروگاهای عراق را ویران کرد تمام زیر ساخت های اقتصادی را از بین برد و با نا امن کردن شهرها مغز ها و تحصیل کرده ها را روانه غرب کرد وووو.. کاری که در برنامه با ایران بعد چین و روسیه دارد.
‌پنجشنبه 12 مرداد 1391 - 10:15
ARTEMIS-SW - .پاريس - فرانسه
مصدق السلطنه - لندن - انگلیس. آقا مجبور نیستی‌ کامنت‌های دو پهلو دفاع!!! و انتقاد!!! بنویسی‌!!! با ۲ کلمه ی آخوند احمق در نهایت دفاع!!! من موافق حمله ی هیچ کشوری نیستم ولی‌ آخر چه؟؟؟ ۳۳ سال گذشت نه ۳۳ روز---بعد هم یک نظر ۲ زاری!!! بعد از ایران نوبت روسیه و چین است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چون دوست مللایانت هستند؟؟؟ خودتی‌!!!
‌پنجشنبه 12 مرداد 1391 - 11:13
nerse - اهواز - ایران
دیروز یکی اومده بود دم دکه سیگار خرید همونجا هم روشنش کرد دکه داره گفت آقا روشن نکن میان میگیرنت ها!! طرف یه نگاهی بهش انداخت گفت از این بدتر می خوان سرمون در بیارن؟
‌پنجشنبه 12 مرداد 1391 - 12:48
بزرگمهر - تهران - ایران
مصدق السلطنه - لندن - انگلیس/ به فرض که غرب برای از بین بردن و بدبخت کردن ایران برنامه ریزی کرده وداره قدم به قدم اجرا می کنه! عقل سلیم حکم می کنه که آزموده را آزمودن خطاست یعنی نباید در همین راهی که تا کنون رفته ایم بمانیم. یک ملت و یک کشور که نباید تاوان و هزینه های تصمیم فردی یک نفر را بدهند. اگر ما هم بخواهیم براساس توهمات شخصی یک نفر با تمام دنیا سرشاخ شویم و خلاف جهت آب شنا کنیم قطعا سرنوشتی بهتر از عراق با صدام و یا سوریه با اسد و یا لیبی با قذافی و ... نخواهیم داشت. حال شما بفرمایید که صلاح کار ما چیست؟ حمایت کورکورانه از یک بت و تصمیماتش و یا توافق با دنیا و تلاش برای حرکت در راه سربلندی وطن؟ البته من بسیار امیدوارم پایان این ماجرا به بیداری واقعی مردم منجر شود.
‌پنجشنبه 12 مرداد 1391 - 14:31
مصدق السلطنه - لندن - انگلیس
ARTEMIS-SW - .پاریس - فرانسه / بنده نظرم را نوشتم جنابعالی هم مجبور نیستی که بخوانی/ از هر چی اخوند و مجاهدین هم نفرت دارم. 33 سال که هیچ 330 هم اگر بگذره تا فرهنگ مردم رشد نکنه همینه.... اگر غرب دلش برای ایران میسوخت که در همان دوران طلائی شاهنشاهی بودیم..../این افکار 2 زاری شماست که درک این مسائل درش نمی گنجه و همانطور که توضیح دادن بنده در اینجا نمی گنجه ولی در دو کلام همانطور که شوروی ازبین رفت چین هم باید به دها کشور تبدیل شه تا به کنترل غرب در بیاد وووو .. اگر باز هم نگرفتی بیشتر مطالعه کن.
‌پنجشنبه 12 مرداد 1391 - 20:27
مصدق السلطنه - لندن - انگلیس
بزرگمهر - تهران - ایران/ دوست عزیز کاملا با نظرات منطقی شما موافقم. و بنده بعنوان یک ایرانی ازاده نظرم را در مورد سیاستهای پلید غرب نسبت به کشورمان گفتم و ابدا در جاه ومقامی نیستم که بخواهم در مورد صلاح کار خطی بدهم .. ولی امیدوارم به انچه که شما ذکر کردید (بیداری واقعی مردم) به حقیقت بپیونده وباز با یک حرف و سوژه جدید جو گیر نشوند 20 میلیون رای ندهند یا شب در ماه بدنبال کسی نگردنند..../
‌پنجشنبه 12 مرداد 1391 - 20:44
Sheema - تورانتو - کانادا
این اسهال طلب ها و مثلث "گنجی ، نیاک ، حقیقی" بدجوری سعی میکنند که بگن بمباران تاسیسات هسته ای = کشته شدن میلیون ها نفر! میدونید چرا؟ اینا میخوان در پوشش مبارزه با دیکتاتوری این چیزا رو به خورد مردم بدن تا به مردم بقبولانند که بهترین راه ماندن جمهوری اسلامی و کمی رفرم آنها با به بازی قدرت گرفتن گنجی ها و منجی ها است و از اتحاد مردم جلوگیری کنند
جمعه 13 مرداد 1391 - 06:35
Sheema - تورانتو - کانادا
انتخابات آزاد مورد نظر گنجی : در این انتخابات شما باید کاملا آزاد باشید که از میان گنجی و منجی و یک اصولگرا ، گنجی یا منجی رو انتخاب کنید و این یعنی یک انتخاب آزادانه و عادلانه . البته الان اگه بگی میگن نه همه میتونن باشن ولی بعدا اگه فقط گنجی و منجی اجازه حضور داشتند اونوقت اعتراضی ندارند و میگن حالا اشکال نداره بلاخره تا حدودی آزاد بوده و فعلا کافیه زیاد هم مته به خشخاش نذارید چون به صلاح مملکت نیست و اسهالات باید تدریجی باشه واگر نه میلیون ها نفر کشته میشن و مملکت تجزیه میشه ..
جمعه 13 مرداد 1391 - 06:47
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.