خداناباوران ایرانی و اهمیت توجه به الهیات روشن‌اندیش در غرب

علی افشاری

مذهب و جایگاه آن در جامعه ایران کماکان بحث بر انگیز  است.  بخش های زیادی از جامعه با قرائت های گوناگون  دل در گرو دین دارند و هویت و سبک زندگی خود را بر اصول آن بنیان نهاده اند. با باور های قدسی  زندگی می کنند و با توسل به دین به زیست شان معنا می بخشند.
 برخی نیز سامانی دیگری به زندگی خود داده اند که از دیانت تهی است. البته بین این دو نقاط مشترکی نیز دیده می شوند که با حفظ احترام به باور های دین باوران، خود عنایت خاصی به رعایت اصول مذهب ندارند.
 
خیل دینداران نیز تفاوت های ملموسی با هم دارند. از کسانی که لازمه حفظ دین را در برقراری و تداوم حکومت دینی می دانند تا جماعتی که به جدایی دین و دولت می اندیشند. کسانی که اساس دین را در حوزه فردی محصور می کنند . از سنت گرایان تا نو گرایان که خود یک طیف را تشکیل می دهند.
 
افرادی نیز هستند که به اعمال و احکام و فرامین دینی  عمل نمی کنند اما به خدا ، پیامبر و ائمه اطهار اعتقاد دارند و با یاد آنها آرامش می یابند.
 
اما در مقابل جمعی نیز هستند که به ضدیت با دین اسلام کمر بر بسته اند. بخشی از آنها پیش از انقلاب نیز چنین باور هایی داشتند اما برخی پس از انقلاب به حامیان حذف اسلام از ایران پیوسته اند. این جماعت به غلط فکر می کند که ریشه همه مشکلات در جامعه ایران اسلام است و بدون آن ایران گلستان خواهد شد و سودای خام  ایران بدون اسلام و یکسان سازی فرهنگی مبتنی بر خدا ناباوری و یا گرایشات نژاد پرستانه ضد عربی  را دنبال می کنند.
 
حاکم شدن استبداد دینی و عملکرد ستمگرانه و  جائرانه حکومت که اعمال خود را منتسب به دین می سازد و مبنای مشروعیتش  را فقه شیعه قرار داده، اوضاع را پیچیده تر ساخته و از منظری به حق اذهان بخشی از جامعه را نسبت به مذهب مسئله دار کرده است.
 
جامعه ایران اکنون سیمایی متنوع دارد و تفاوت هویتی و دوری از تک صدایی فرهنگی در آن روند غالب است. بر این مبنا هم کسانی که فکر می کنند جامعه ایران یکدست و کاملا مذهبی است و  انتظار دارند همه بر مبنای موازین دینی عمل کنند در خطا هستند  و بخشی از مردم ایران را نادیده می گیرند و هم افرادی که با پیوند زدن اسلام و حکومت استبدادی قائل به رسمیت شناختن جامعه دین داران  و مدارا با آنها نیستند.
 
در چنین فضایی است که برخی از روشنفکران لائیک غیرت دینی و حساسیت جمعی از نوگرایان و روشنفکران دینی و اساسا جامعه متدینین ایران نسبت به عدم توهین به مقدسات شیعه را بر نتافته و در اشکال گوناگون به آن تاخته اند.
 
دفاع از آزادی توهین و ارزش بخشیدن به آن در قالب عملی رهایی بخش و اطلاق «یاوه گویی مقدس» به مخالفت با  توهین به مقدسات، برخورد هایی بوده است که از سوی برخی از روشنفکران ابراز شده است.
 
واکاوی کنه این برخورد روشن کننده دیدگاهی است که اگر چه نقطه عزیمت خود را از بار تاریخی فزونتر دینداران در توهین به خدا ناباوران شروع می کند و برخورد با متولیان رسمی مذهب را پشتوانه موضع خود قرار می دهد اما به نظر می رسد مقصد نهایی  آنها رخت بر بستن دیانت از جامعه ایران است.
 
به سخن دیگر در تکثر گرایی فرهنگی و عقیدتی آنان جایی برای دینداران نیست. رصد کردن مواضع آنان و تداوم منطقی رویکرد آنان اراده ای را برجسته می سازد که  به دنبال وارونه سازی تک صدایی موجود به نفع غیر مذهبی ها است و یا  می خواهد مصادیق مناسبات تبعیض آمیز شهروندان درجه یک و دو کنونی را جابجا سازد.
 
البته این جماعت بخشی از روشنفکران لائیک هستند و برخی دیگر از  متفکرین و نیرو های سیاسی خدا ناباور برخورد منطقی دارند و با دوری از ستیزه جویی با مذهب، تکثر گرایی عقیدتی را ارج می نهند. جمعی نیز در این باب سکوت اختیار کرده اند.
 
همچنین در بین نیرو های مذهبی نیز کسانی هستند که از هیچ توهین و تخفیفی به نیرو های غیر مذهبی فرو گزار نمی نمایند.
 
اما سخن پیرامون نا درستی روش خداناباوران ستزه جو  زیاد گفته شده است و بطلان آن نیز امر دشواری نیست. در قاموس مدنیت و تعالی اخلاقی و رفتاری جواب بد را با بد نمی دهند. کسی که حمیت و حساسیت دینی افراد و تقاضا برای رعایت و مدارا با مقدسات دینی را «یاوه گویی مقدس» می خواند در اصل کلامش را  به «بیهوده  گویی» و «اباطیل کلامی»  آلوده کرده
 است.
 
نتیجه این برخورد نازل و مغایر با ادب و متانت، مشروعیت بخشیدن به یاوه گویی و  خصومت کلامی و فرا تر از آن گستراندن بذر خشونت و  تضاد و ستیز هویتی است. بی نیاز از توضیح است که هزینه اصلی چنین رویکردی برای دین نا باوران بیشتر نباشد قطعا کمتر نیست.
 
هیچ دینی بدون قداست موضوعیت ندارد. بر آمدن ادیان در گرو ارائه و حفظ باور های قدسی است. بنابراین نسبت به اصل وجود مقدسات در حوزه دین ورزی نمی توان ایراد گرفت. بلکه می توان بر سر مصادیق مقدسات به بحث نشست.
 
به ویژه که متولیان رسمی دین معمولا تمایل دارند دایره مقدسات را تا جایی که توان دارند گسترش بدهند. اینکه در موضوعی که مقدس پنداشته می شود به کنکاش و اعتراض برخاست، حقی بدیهی است و همه انسان ها می توانند در آن شرکت کنند. بخصوص که در برخی موارد مرز بین خرافات و مقدسات مخدوش است.
 
به نظر می رسد تجربه الهیات روشن اندیش در غرب و برخورد قاطبه روشنفکران لائیک در قرن هجدهم با ایمان و مذهب برای روشنفکران غیر مذهبی ایران آموزنده است.
 
قرن هجدهم در اروپا به یک معنا عصر شکاکیت دینی است. اگر چه تند ترین و گزنده ترین حملات به مذهب در این زمانه تبلور می یابد ولی به قول ارنست کاسیرر اگر محک واقعیت منجز تاریخی را به میدان بیاوریم طولی نخواهد کشید که فرضیه سیمای ضد دینی روشنفکران این قرن با تردید و چون و چرا های زیادی مواجه خواهد شد. (یک)برآیند موضع گیری های روشنفکران این قرن در بیان ولتر خود را باز می تاباند  در کنار جمله «این موجود ننگین را سرکوب کنید» می افزاید که «نبرد او با ایمان نیست بلکه با خرافه پرستی است ، با دیانت نیست با کلیسا است.»
 
اما صرفنظر از برخی دیدگاه های ضد دینی چون دیدرو که تنها راه رهایی و سعادت را آزادی از یوغ دین می داند و یا هولباخ که بر دین طعنه می زند که مردمان را چنان تعلیم می دهد که از جباران ناپیدا بترسند و آنها را در برابر فرمانروایان زمینی زبون و برده می سازد  ،دستاورد بزرگ عصر روشن اندیشی خلق الهیاتی متناسب با گفتمان عقل گرایی است که به طور اساسی  آئین مسیحیت را دگرگون می سازد.
 
پروتستان به عنوان «مذهب آزادی»در این فضا می شود. «قوی ترین  نیروی فکری روشن اندیشی در رد ایمان دینی نیست بلکه در صورت تازه ایمانی است که این جنبش اعلام می کند.» (دوم)
 
این جنبش با اصل دیانت و  مقدسات آن به جنگ بر نمی خیزد. بلکه سئوال جدی تر ی را مطرح می سازد که ماهیت دین و اعتقاد آن چیست و در اصل به جای سئوال در مورد احکام خاص دین اصل ماهیت ایقان دینی و کارکرد مذهب را به چالش می طلبد.
 
در نتیجه این سئوال ها و چالش های نظری که بعضا با مخالفت های ظاهری با دین نیز همراه است، حوزه علوم اعم از تاریخ ، فلسفه ، علم تجربی ، حقوق  ، پزشکی و ... از حوزه تسلط دین خارج می شود و عقل خود بنیاد بشری  ملاک داوری و معیار ارزیابی آنها می شود.
 
روشنفکران این عصر نیز مانند زمانه کنونی ایران در شرایطی به سر می بردند که همه مسائل عقلی و دینی با مذهب در آمیخته شده بود. اما آنها با بحث ها  و ایرادات خود غیر مستقیم به رشد و پالایش دینی کمک کردند و اصلاح دینی را به جلو بردند.
 
نتیجه کار چنین شد که مرکز ثقل تفکر در غرب جابجا شد و این زلزله بزرگ فکری الهیات را نیز دگرگون ساخت. اگر چه شاخه های مختلف علوم انسانی  و تجربی از زیر بار قیمومیت ارباب دین آزاد می شوند و دیگر برای توجیه و اثبات خود مشروعیت خود به مفهوم خدا و متافیزیک متوسل نمی شوند. اما خدا و دین متروک نشدند بلکه چهره و سیمای جدیدی پیدا کرده و نسبت بین خدا  و حقیقت نیز از بین نرفت.
 
در واقع جهت دین و تفکر عوض می شود. از این پس دیگر  نه تنها دین  معیار علوم و سیاست و رسوم اجتماعی نیست  بلکه خود نیز تابع برخی قواعد می شود که عقل از سرچشمه دیگری می گیرد و به عنوان عناصر فکری در اختیار مذهب می گذارد.
 
این تجربه در کشور های مختلف اروپایی مسیر یکسانی را نرفت. در فرانسه به تقابل رسید اما اندیشه پروتستان در آلمان توانست با هضم ایده ها  و رسوم جدید الهیات جدید را خلق کند که در پیوند با اومانیسم بشارتگر رهایی و رستگاری انسان ها باشد و با رها کردن صورت قدیم مذهب پروتستان به آن شکلی آرمانی بخشید.
 
چهره های برجسته متفکر عصر روشن اندیشی نقطه مشترک خود با دینداران را در نفی و طرد خرافات و پیرایه ها به دین استوار کردند. آنها بدون اینکه ذات واحدی را به دین نسبت بدهند در جست وجوی شناسایی عوامل محیطی و مسائل خاص عصر نزول ادیان ابراهیمی بر آمدند و لازمه جاودانگی دین را  در پرهیز از نگه داشتن و تفسیر متون دینی صرفا در زمانه نزول ، گفتمان و شرایط حاکم بر زیست آن زمان و قواعد زندگی دوران فوق بشمار  آوردند. از نظر آنان دین برای تمامی دوران ها و اعصار است. لازمه این امر تحول مذهب بر اساس نیاز های هر عصر است.
 
مقایسه بین دین طبیعی با مذاهب بزرگ دنیا دیگر طریقی بود که طی کردند.
 
یکی از شاخص ترین روشنفکرانی که در اصلاح دینی تاثیرگزار بود، «بل» است. وی به شدت از هر نوع انتقاد صریح به ایمان و گزاره های عقیدتی خود داری می نماید ولی به شدت مخالف آن راه و روشی بود که برای حفظ دین و دفاع از ایمان خود را مجاز می داند که از وسیله ای استفاده کند  و پروای اخلاق و انسانیت را ندارد.
 
تلاش این روشنفکران باعث شد که آزادی عقیده و ایمان و در راس آنها مدارا تثبیت گردد  و بدینترتیب راه  را برای روشن اندیشی و مدرنیته هموار سازد.
 
در ان دوران آزادی مذهب غایت مطلوب بود نه اینکه نفی اصل دین و موجه جلوه دادن تخفیف و تحقیر افراد مذهبی هدفی متعالی ترسیم شود.
 
دیگر دستاورد ارزشمند روشنفکران عصر روشن اندیشی راه انداختن بحثی بود که دین فقط یکسری گزاره ها و قضایای عقیدتی نیست بلکه عمل و نتیجه ملموس ناشی از کردار دینی اهمیت دارد که تا چه میزان به آرامش  و پارسایی افراد و گسترش اخلاق منجر می شود.
 
بدینگونه معیار مطلوبیت عمل دینی و صالح بودن آن فرا دینی می گردد و معیار های عام بیرون از دین در مقام داوری قرار می گیرند.
 
در نتیجه امکان بیرون رفتن اعمال مذهبی از حوزه انسانیت و اخلاق دشوار می شود. این سخن  مشابه همانی است که دکتر عبدالکریم  سروش غایت دین را مجاهدت بر نفس و شفقت بر خلق می داند و مصطفی ملکیان در تقریری دیگر بر کاهش مرارت و افزایش آگاهی دست می گذارد.
 
بنابراین روشنفکران و متفکران خدا ناباور و لائیک شایسته است تا این الگو را وجهه همت خود قرار دهند و از رهرو انتقاد و برخورد چالشی مستند و محکم فرایند اصلاح دینی در شیعه را شتاب بخشند  وبا پرسش های بنیادی خود زمینه دگرگونی آن در مسیر اصیل خود و شاهراه ترقی انسانی را  مساعد نمایند.
 
الهیات مسیحی بعد از عصر روشنگری به نحوی اساسی با الهیات پیش از این دوره تغییر پیدا کرد. اسلام و شیعه نیز چنین ظرفیتی را دارد.
 
مسیری که برخی از جریانات غیر مذهبی می روند و می کوشند بگویند اسلام همانی است که جمهوری اسلامی ترویج و اجرا کرده  و  مردم را در دو راهی انتخاب بین آگاهی و ایمان، دین و آزادی، دموکراسی و  باور های قدسی، رستگاری و نفی مذهب قرار می دهند، ره به نا کجا آباد می برد.
 
این‌همانی(یکی کردن) بین اسلام و جمهوری اسلامی برقرار ساختن افسانه ای بیش نیست. نیرو های مذهبی اگر بیشتر از بی دینان از جمهوری اسلامی چوب نخورده باشند قطعا کمتر هزینه نداده اند.
 
صرفنظر از نادرست بودن این ادعا ، چنین رویکردی مطلوب حکومت نیز است تا خو درا به ناروا مدعی انحصاری دین معرفی کند و اعتراض  و روی گردانی از خود را به برخورد با اصل دیانت احاله دهد و بدین ترتیب جمعیت  متدین های ایران را در پشت سر خود بسیج کند که در صورت نبودن جمهوری اسلامی ، اسلام نیز از بین خواهد رفت!
 
لذا برخورد مناسب از سوی متفکرین و افراد غیر مذهبی کمک به پروژه اصلاح دینی  و پیراسته شدن  دین از مسائل محیطی، عصری و خرافات است. آنها باید از تقابل با نو گرایان دینی و اصلاح طلبان دینی بپرهیزند.
 
البته آنها مسیر متمایز خود را خواهند داشت. عرصه عمومی در ایران  باید از قیمومیت و متولی‌گری مذهبی بیرون بیاید و نیرو های غیر مذهبی نیز جایگاهی برابر با دینداران در تبلیغ و بسط نظرات خود پیدا کنند ولی این تکثر عقیدتی با حضور گرایش های دینی موضوعیت پیدا می کند نه با حذف و انکار و تخفیف آنان.
 
البته روشنفکری دینی از مسیر باز خوانی سنت رو به جهان جدید دارد و فقیهان نو گرا و اصلاح طلب نیز می خواهند لباس نو بر فقه بپوشانند  و یا برخی از فقهاء  سنتی نیز می  خواهند گوشه امنی برای حفظ  شرع  پیدا کنند  و در خلوتی دلخواسته روزگار نا موافق را سپری نمایند.
 
راه آنان با روشنفکران لائیک که  خارج از سنت به تجدد  و افق های تازه می اندیشند جدا است. اما این جدایی به معنای تقابل و خصومت نیست. خصومت تنها با کسانی است که با مناسبات آمرانه می خواهند تک صدایی حاکم کنند و  با استفاده از زور همه را به رنگ ایدئولوژی خود در بیاورند. هم در بین مذهبی و هم در بین خدا ناباوران جماعت زور پرست وجود دارند.
 
دموکراسی، روشن اندیشی و ترقی در ایران به صورت پایدار شکل نمی گیرد مگر اینکه اصلاح دینی متناسب با این پارادایم ها  و نظم سیاسی بوجود آید. در این مسیر باید قدر  نو گرایان و  روشنفکران دینی و نو آوران  فقهی چون عبدالکریم  سروش، آرش نراقی، محمد مجتهد شبستری، یوسف صانعی، احمد قابل، میر حسین موسوی، سروش دباغ، یوسفی اشکوری ،عبدالعلی بازرگان و ... را دانست. آراء و عملکرد این افراد قابل انتقاد است و نقد به آنها به شرط رعایت آداب نقد در مجموع جریان فکری در ایران  ر ا فربه می سازد.
 
اما آنگونه که عده ای این افراد را آماج حملات کینه توزانه قرار داده اند و تضاد اصلی خود را نه بنیاد گرایان و مرتجعین مذهبی بلکه روشنفکری دینی و نو اندیشان مذهبی  تعریف کرده اند.
 
مسئله اصلی ایران دگماتیسم و خود حقیقت مطلق انگاری است. جامعه ایران زمانی به وضعیت مطلوب می رسد که تکثر گرایی سیاسی ، عقیدتی و فرهنگی به رسمیت شناخته شود  و همه پاره های متفاوت  عقیدتی وجود دیگری ر ا بپذیرند.
 
قائل شدن به ذات ثابت برای دین و یکسان انگاری در این خصوص و چشم بر تنوع و سیر تحولات اندیشه و هویت مذهبی و  جریان های متفاوت  و متعارض مذهبی هیچ تناسبی با حقیقت، تاریخ  و برخورد علمی ندارد.
 
گذار ایران از سنت به جهان جدید نیازمند مذهبی تحول یافته است و در مسیر دستیابی به قرائت مناسب از مذهب متناسب با دنیای جدید که چون الهیات روشن اندیش غرب راه را بر پیشرفت  و زیست انسانی در شرایط کنونی  بگشاید  باید همه جریان های فکری فعالانه مشارکت ورزند.
 
خدا ناباوران با شکاکیت  طرح پرسش های جدی و نقد بیرونی و نو گرایان دینی با ارائه  پاسخ های تازه، برخورد تاریخی و نقد داخلی می توانند شالوده الهیات رهایی بخش در شیعه را پی افکنند. البته این مسیر مدت ها است راه افتاده و کوشش های تازه می تواند مسیر تکمیل آن را سرعت بخشد.
 
واقعیت های جهان در قرن بیست و یکم دیگر این فرض را قطعیت بخشیده است که مذهب از بین رفتنی نیست و کماکان به عنوان واقعیت و  نیرویی جدی در صحنه زندگی بشریت موجود است.
 
منابع:
 
یکم - کتاب فلسفه روشن اندیشی ، نوشته ارنست کاسیرر ، ترجمه نجف دریابندری ، ص ۱۸۶
 
دوم - پیشین ، ص ۱۸۸

+83
رأی دهید
-42

perser68 - فلوریدا - امریکا
دین یا بی‌ دین خدا یا بی‌ خدا،آقا این حرفا قدیمی‌ شده،تو قرن ۲۱ بگو جمهوری فاشیست اسلامی به رهبری خامنه‌ای منفور مرگش فرا رسیده یا هنوز باید چونه زد!
دوشنبه 2 مرداد 1391 - 09:57
شوشتری - کلن - آلمان
مقا له خوبی بود ارزش خواندن را داشت با تشکر. اما....گذار ایزان از سنت به جهان جدید نیازمند مذهبی تحول یافته (نیست ). اگر اصل دین بدون هیچ تحولی توسط صوفیان صافی که در ایران زمین بوده وهستند تدریس شد امیدی به نجات ایران هست در غیر این صورت (دست بر دامن هر کس که زدم رسوا بود) .یاعلی
دوشنبه 2 مرداد 1391 - 10:03
amirkabir - سيدني - استراليا
روشنفکری دینی... !!ما چیکار کنیم که تو کلهٔ شما بره که ما عرب نیستیم ،چرا باید یه سری خرافات رو به زبون عربی‌ صبح تا شب بکنین تو حلقوم ملت . این همه بلا هم که سرتون آمده هنوز از رو نمیرین.!با این مقاله‌های به ظاهر روشنفکرتون هم هیچ اعتباری به دین به خصوص اسلام نخواهید داد.
دوشنبه 2 مرداد 1391 - 09:37
Parvane - تران بیا - دانمارک
جنابعالی مستحضر هستید ایران گهواره ی مدنیت جهان است. مردم با فرهنگ ایران احتیاج به خدا ندارند که توده ی عقب نگهداشته شده ی ایرانی آخوند رابط انها با خدا باشد بر عکس مردم ایران وجدان دارند عملکرد انسانها را بر مبنای عمل آنها قضاوت میکنند. شما روشن فکران خرد باخته ی باورمندبه احکام یهود مسیحیت و اسلام را مثل رهری میبینند در عسل. بر قرار باد منشور جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد.
دوشنبه 2 مرداد 1391 - 10:23
benambanam - شفیلد - انگلیس
من به آقای افشار پیشنهاد میکنم مقاله خود را بخوانند و بعد برای ما تعریف یا تفسیر نمایند!
دوشنبه 2 مرداد 1391 - 10:25
hamood - دبی - امارات
آقای افشاری, آن چیزی که کسانی چون سروش , کدیور, گنجی و امثالهم را زیر ضربه برده اندیشه دینیشان نیست. حتی اعمال گذشته اشان در رژیم هم نیست , هرچند این اعمال زیاد هم در باور آپوزیسیون نسبت به این آقایان بی تاثیر نیست. چیزی که باعث شده خیلی از جریانات آپوزیسیون این آقایان را زیر ضربه بگیرند عملکرد آنها بعد از سال 88 است .آنها ,با کمی تعدیل, در راستای حفظ حاکمیت رژیم مستبد و جنایتکار و غارتگر حرکت کرده و تمام تلاششان را برای تفرقه مخالفان سکولار و دموکرات برانداز بکارگرفته اند. کار آنها بوجود آوردن جریانی موازی است که باعث ضعیف شدن نیروهای مبارز برانداز گشته . این همان علتی است که باعث شده این آقایان را زیر ضربه بگیرند نه اعتقادات دینی آنها. هرچند من اصولا واژه ترکیبی " روشنفکر دینی" را قبول ندارم , مثل اینست که بگوئیم "مجبور مستقل" . هرکدام از این دو واژه نفی واژه دیگر است.
دوشنبه 2 مرداد 1391 - 10:38
Parvane - تران بیا - دانمارک
آقای عزیز شما بهتر از همه کس می دانید که خدا زاییده ی فکر بشر است که حدود 4000 سال است که معرفی شده و شکل گرفته با ادله های شفاف تاریخی متولدین قادر یکتا ایرانیان بوده اند که البته توی قالبهای دین یهو دیت و مسیحیت و اسلام فرمهای متفاوت گرفتند. سرزمین ما ایران اگر از زمان کوروش بزرگ تا شکست مفتضحانه ی امپراتوری ساسانیان محاسبه کنیم یهودیت و مسیحیت به آرامی در ایران جای گرفته اند ولی اسلام با قتل عام و غارت شهر های ثروتمند ایران وبه اسارت بردن زنان و بچه ها و هزاران جنایت دیگر که من از نام آوردن واژه و ساختن جمله خجالت میکشم. خود جنابعالی به این امر واقفید که مادر همسر شما این بانوی شجاع در مقابل دوربین تلویزیونی ننگی را که 1400 ساله به زن ایرانی زیر چتر اسلام به زور تحمیل شده است برداشت و به تاریخ سپرد و بدون شک باور دارم که در نهان فریاد زد آزادی آزادی آزادی چه زیباست.
دوشنبه 2 مرداد 1391 - 10:22
ARTEMIS-SW - .پاريس - فرانسه
نو اندیشان دینی چون سروش گنجی شریعتی عبادی کدیور و این مرد کثیفتر از ملّا چون میتوانند با رنگ!!! گنجشک را به جای بلبل بفروشند!!!!! و ماله کشان بی‌ مغز و جیره خوار!!!!
دوشنبه 2 مرداد 1391 - 10:56
Soniger_Tag - گیسن - آلمان
آقای Perser68: شما هم در مبارزه با فاشیست ظاهرا دستی در مفاهیم و ادبیات حکومتی دارید در اینکه در ایران یه دیکتاتوری سر کار است شکی نیست اما یه سری هم به تل آویو و حیفا بزنید که فاشیست واقعی رو در دل اسرائیل ببینید که چطور با شانتاژ خبری اسرائیل رو کشوری آزاد و روشنفکر جلوه می دهند...فقط جمهوری اسلامی رسانه بین المللی نداره که مخ همه رو بشوره اما اسرائیل و آمریکا با رسانه هاشون براتون مدینه خیالی فاضله ای درست کردند که شما تصور می کنید ، فقط تصور می کنید که آزاد هستید!!!
دوشنبه 2 مرداد 1391 - 11:50
*پسر شجاع* - تهران - ایران
واقعا خدا وجود داشته باشه یا نداشته باشه چه فرقی برای زندگی انسانها داره ؟!..تجربه تاریخ انسان نشان داده این خود انسانها هستند که باید تلاش کنند تا به هر چیزی که میخوان برسن ..و ظاهرا این شامل همه چیزها میشه حتی عمر جاویدان و زندگی در بهشت که با پیشرفت پزشکی و علمی قابل دسترس هست . چون تجربه نشان داده خدا اگر هم باشه هیچ دخالتی در کارها نمیکنه و بی طرف هست ..
دوشنبه 2 مرداد 1391 - 11:52
ArashAfshin - منچستر - انگلستان
خدا وکیل ۹۰% شما که نظر گذشتین اصلا نفهمیدید که این مقاله چی‌ میگه. بابا یه ذره فکر کنید بد نظر بدید. چقدر آخه مغرضید شما؟ یارو نظر داده مردم ایران خودشون نیازی به خدا و افرادی مثل شما ندران. همین جا تعداد افرادی ک مثبت دادن به این مقاله بیش از ۲ برابر منفیاست. یعنی‌ یارو بیراه نمی‌گه حالا تو بیا اینجا هی‌ زور بزن
دوشنبه 2 مرداد 1391 - 12:33
Shadan Shirin Sokhan - هایدلبرگ - آلمان
آقا جان ما این اسلامی که آخوندها آوردند و طعم و مزه آاش را ۳۳ سال چشیدیم و می‌دونیم که فلسفه ی این دین چی‌ هست !، لذا بعد از ۳۳ سال تحمل این مذهب فاشیستی و غیر انسانی‌ ،آنقدر حالمان از این مذهب بهم میخورد که حال در آستانه ی استفراغ آن هستیم ! آقا جون بر دارید این مذهبتون را بروید صحرای کربلا از صبح تا شب نماز بخوانید و عبادت کنید و و تا جایی‌ که توان دارید برای همدیگر حکم شرعی و شلاق صادر کنید و آنقدر درب ماهتت یکدیگر بزنید تا از حال بروید !!! ما ملت ایران دیگر این استفراغی عربها را نمی‌خواهیم ! این دین را بردارید با خودتان ببرید توی همان عربستان !! چون فقط این بدرد آنجا می‌خورد و بس !!!!
دوشنبه 2 مرداد 1391 - 13:52
kara - روتردام - هلند
1- آقای افشاری شما دم از آزادی و احترام به عقاید میزنید ولی‌ هیچگونه احترامی برای عقاید دیگران قائل نیستید. نه شما نه هیچ مسلمان یا مذهبی‌ دیگری. شما شیطان را رجیم می‌نامید، شما کافران را تکفیر می‌کنید، شما از هیچ توهین و نفرینی در هنگام نماز و دعا به زبان عربی‌ نسبت به کافران و شیطان دریغ نمی‌کنید. قدری به آنچه در شبانه روز میگویید دقت کنید تا بفهمید که شما در قرآن خواندنتان و دعا‌هایتان جز توهین و نفرین به کافران و شیطان چیزی نمیگویید. حتا طلب امرزشتان هم با لعن شیطان تمام میشود. از دعا‌ها و لعن های شیعه بر علیه خلفای سنّی هم بگذریم. میلیاردها انسان در طول تاریخ بوده اند که به زعم دین شما کافرند و مشمول توهینهای شما میشوند ولی‌ همین بی‌ خدا‌ها از شما حمایت میکنند بدون اینکه از شما بخواهند دست از توهین‌هایتان بردارید. اما اکنون که یک گروه کوچک بریده از اسلام باور‌های شما را به چالش کشیده اند فریاد وامظلوما را سر میدهید و هر نسبتی دوست دارید به بی‌ خدا ها می‌دهید... ادامه .
دوشنبه 2 مرداد 1391 - 14:28
kara - روتردام - هلند
2-اصلا کی‌ گفته آنان که مذهب را نفی میکنند بی‌ خدا هستند که اینگونه حکم صادر می‌کنید؟ میلیاردها انسان خدا شناس وجود دارند که به درستی‌ در یافته اند که مذاهب ساخته دست بشر و وسیله سؤ استفاده اند. کدام مدرکی‌ در طول تاریخ دارید که اثبات کند مذاهب از جانب خدا بوده اند؟ چگونه میتوانید عظمت طبیعت و کهکشانها را ببینید و دم از ارتباط خدا با مذهب بزنید؟ خدای مذاهب خدایی ساختگی ایست. خدایی که هیچ ارتباطی‌ به خدا ندارد، برعکس عامل افتراق، فساد، خرافات، زورگویی و هرگونه شر است. با هر بدبختی که به هر دلیل پیش میاید دین شما آن را از طرف خدا میبیند و به جستجوی دلیلی‌ از انحراف انسان، اما خدای ما در هیچ چیزی دخالت نمیکند و فرستاده ای هم ندارد تا انسانهایی بر گردهٔ انسانهای دیگر سوار شوند. آقای افشاری خدای مذاهب ساخته دست انسانهاست همچون شیطان و بهشت و جهنم. خدایی است انتقام گیرنده، زورگو و بخشنده تا انسانهایی مسخ شده و مرعوب مثل موم در دست مذهب ساخته شوند. خدای ما خدایی است که قابل توصیف نیست و در هیچ جای طبیعت هم دخالت نمیکند. .
دوشنبه 2 مرداد 1391 - 14:30
sefead - لندن - انگلستان
با عرضِ معذرت باید بگم بنده با وجودِ داشتن مدرکِ تحصیلی‌ فوقِ لیسانس و علاقه به مطالعه در باب سیاست و ملت و مملکتم ، درکِ این مقاله برایم سخت و خندانِ روانش برایم مشکل بوده. فکر می‌کنم این مقاله برای بسیاری از ما ایرانیانی که سالیانِ درازی از کشور به دور بوده و عادت به ساده گویی و ساده شنوی دارد، درکش کمی‌ سخت باشد، (منظور توهین نیست). ولی‌ فقط این را می‌دانم که یک خدا نا باوری به همان اندازه قابلِ احترام است که خداباوری.
دوشنبه 2 مرداد 1391 - 15:15
Secular - لندن - بریتانیا
کسی نمیخواد مذهب رو از بین ببره,حرف ما اینه که دین و سیاست هیج ربطی بهم ندارن. باید دین را به حریم خصوصی مردم سبرد، و دکان روشنفکران دینی!!! رو تخته کرد.
دوشنبه 2 مرداد 1391 - 15:21
Royan - کالیفرنیا - آمریکا
کاش بجای ترویج دین انسانیت را ترویج میدانند, انوقت دیگه هیچ نیازی به خدا و قوانین مذهبی پوچ و بی محتوای آن نبود, تمام روشنفکران دینی آمهای متعصب و خشکه مذهب و بی منطقی هستند که با عقده و حسد و نقاب روشنفکری تهدیدی برای یک جامعه متمدن و در راه توسعه هستند نمونه آن شریعتی, گنجی و غیره همین افکار تهی آنها بود که این مصیبت را در دامن ایران انداخت یه دیوونه یه سنگی را توی چاه می اندازد 40 تا عاقل نمی توانند بیرون بیاورند بابا ما اگه بگیم از ایده های شما بیزاریم دست از سرما برمیدارید یا نه برای چی خودتون به ملت تحمیل میکنیدمردم قبل از اندیشه های شما راحتتر زندگی میکردنندول کنید این مردم را.
دوشنبه 2 مرداد 1391 - 18:13
perser68 - فلوریدا - امریکا
soniger tagگیسن آلمان. به من اصلا ربطی‌ نداره که در خارج چه میگذره!اصلا خارجی‌‌ها به قول شما بد!چون خارج بده،جمهوری فاشیستی اسلامی باید سنگسار کنه؟باید کهریزک راه بندازه؟شما چی‌ رو میخواهی‌ با چی‌ عوض کنی‌؟شما تو چه هالو‌ هوایی بسر می‌بری؟۳۳ سال بوی خون بس نیست؟و در اخر اصلا اعتقادم این نیست که غرب و اسرائیل بهشته،ولی‌ جمهوری فاشیست اسلامی در درنده خویی همتا نداره!
دوشنبه 2 مرداد 1391 - 22:50
Shadan Shirin Sokhan - هایدلبرگ - آلمان
آقا این دین با تمامی محتویاتش ارزونی خودتون ما نخواستیم !، ۳۳ حکومت اسلامی را تجربه و لمس کردیم جز نکبت و بدبختی و بگیر و ببند و بکش بکش و رعب و وحشت ، هیچ نکته مثبتی ما از این دین جمهوری اسلامی در این ۳۳ سال ندیدیم از آیه‌‌های قرآن فقط آیه تنبیهی و قتل و عام و جزا و شلاق و سنگسار و از این مزخرفات قرن حجر را دیدیم و بس! بابا جون بردارید این دین را با خودتان ببرید یک جزیره‌ دور افتاده و تمام احکام این دین ارزانی‌ خودتان صبح تا شب بشینید قرآن بخونید و به یاد همهٔ امامان آنقدر بزنید توی سرتون تا خرکیف شوید !! عزیز جان با این الفاظ روشنفکر مابانه آنقدر خودتان را برای مردم لوس نکنید که باز هم بخواهید به گونه‌ای متمدنانه با به یک طریق دیگر ملت را گول بزنید !! ملت ایران دیگر حالشان از این حکومت استفراغی بهم می‌خورد و دارند بالا میارند ، حالیته !! شما هم یک جزیره‌ یی را عین واتیکان گیر بیارید و جمع کنید این بساط معرکه‌گیری و رمالی تان را ، تا همه از دستتان راحت شوند !! حتی حیوانات !
دوشنبه 2 مرداد 1391 - 23:55
Shadan Shirin Sokhan - هایدلبرگ - آلمان
آقا این دین با تمامی محتویاتش ارزونی خودتون ما نخواستیم !، ۳۳ حکومت اسلامی را تجربه و لمس کردیم جز نکبت و بدبختی و بگیر و ببند و بکش بکش و رعب و وحشت ، هیچ نکته مثبتی ما از این دین جمهوری اسلامی در این ۳۳ سال ندیدیم از آیه‌‌های قرآن فقط آیه تنبیهی و قتل و عام و جزا و شلاق و سنگسار و از این مزخرفات قرن حجر را دیدیم و بس! بابا جون بردارید این دین را با خودتان ببرید یک جزیره‌ دور افتاده و تمام احکام این دین ارزانی‌ خودتان صبح تا شب بشینید قرآن بخونید و به یاد همهٔ امامان آنقدر بزنید توی سرتون تا خرکیف شوید !! عزیز جان با این الفاظ روشنفکر مابانه آنقدر خودتان را برای مردم لوس نکنید که باز هم بخواهید به گونه‌ای متمدنانه با به یک طریق دیگر ملت را گول بزنید !! ملت ایران دیگر حالشان از این حکومت استفراغی بهم می‌خورد و دارند بالا میارند ، حالیته !! شما هم یک جزیره‌ یی را عین واتیکان گیر بیارید و جمع کنید این بساط معرکه‌گیری و رمالی تان را ، تا همه از دستتان راحت شوند !! حتی حیوانات !
دوشنبه 2 مرداد 1391 - 23:51
rastgu - دوسلدورف - آلمان
آقای افشاری به جای اینهمه بازی با الفاظ یا به قول آلمانیها آکروبات بازی با کلمات خیلی ساده تر هم میتوانست به فارسی روان بگوید که چه میخواهد. ایشان خواسته مثلاً پلی باشد بین دو جناح موافقان و مخالفان دین در بین ایرانیها که با هم دیگر فرهنگ دیالوگ و حرف زدن با یکدیگر را تمرین و تجربه کنند که کار راحتی نیست چرا که سطح سواد علمی و دانشی آدمها با یکدیگر فرق میکند. به تجربه ثابت شده که اکثر آدمهای دین ستیز از آگاهی علمی و دانشی و تحصیلاتی بر خوردارند و روشنفکر هستند که دین داران نیستند. برای همین واژه ای مسخره تر از "روشنفکر دینی " نیست. اگر آدمی روشنفکر باشد که دیگر نمیتواند محتوای غیر عقلانی و خرافاتی دین را بپذیرد. بگذاریم امثال سروش برای خود پالان جدید بدوزند. ما معتقدین به عقلگرائی و علم و دانش با استناد به دست آوردهای علمی وجود خدا و دین گویا از سوی او فرستاده شده را رد میکنیم. »» در ادامه
‌سه شنبه 3 مرداد 1391 - 01:27
rastgu - دوسلدورف - آلمان
ما انسانهای امروزی با عقل خود و قانونگزاری توسط بشر برای بشر میتوانم برای خود جامعه ایده آل تر از آنچه دین پرستان هزاران سال فقط وعده اش را دادند و میدهند بسازیم. یک نمونه بیارید از تاریخ گذشته چند هزار ساله بشر که قوانین دینی توانسته برای مردم جامعه ایده آل و انسانی بسازد. دوران سیاه سلطه دین مسیح و کلیسای کاتولیک در قرون وسطا تا قبل از رنسانس در اروپا را همه به تلخی به یاد داریم یا دوران 33 سال استبداد دینی در ایران اسلامی. دستآوردهای زندگی امروزی بشر مدیون علوم و دانش عقلی خود بشر است از زمانی که دین در اروپا بعد از رنسانس پس زده شد و جای باور دینی مردم را علم و دانش گرفت. کسی میتواند اینرا کتمان کند؟ مردمان کشورهای مسلمان هم برای پیشرفت کردن احتیاج به رنسانس علیه اسلام دارند. سروش و دیگران که دیگر باید فهمیده باشند که اسلام دینی است حتی رفرم شده اش مانع و سدی برای رهایی و آگاهی انسان است. بگذاریم دین به پوسیده گی خود ادامه بدهد و با علم و دانش انسانی ( نه خدای خیالی ) روزافزون نابودی دین را سریعتر کنیم. باشد که عقل بر جهل دینی پیروز شود.
‌سه شنبه 3 مرداد 1391 - 02:21
Ahmad Iraj - اتلانتا - امریکا
آنانکه منکروجودخداونداند هم کوراندهم لال و هم کراند.البته باابرازخوشی بسیاربایدبگم که جایشان درآتش جهنم و عذابی دردناکی انتظارشان رامیکشد.انشاالله.لااله الاالله محمدرسول الله.هیچ معبودی بجزالله ج نیست و محمدص پیغمبر برحقش است.الله اکبر
‌سه شنبه 3 مرداد 1391 - 05:59
perser68 - فلوریدا - امریکا
Ahmad Irajآتلانتا آمریکا. تو تو آمریکا چه غلطی میکنی‌!؟اینجا که سرزمین کفر!
‌سه شنبه 3 مرداد 1391 - 10:01
rastgu - دوسلدورف - آلمان
perser68- دوست عزیز خودت را ناراحت نکن که نادانان و برده گان اسلام مثل این بابا Ahmdad Iraj-اتلانتا - همه جا هستند. شعور علمی و دانشی و عقلی درست حسابی که ندارند تو با اینها بحث کنی. اینها متعصبهای کورند و از همه چیز بیخبر. آنوقت با بلغور کردن چهارتا کلمه عربی طبق معمول سعی میکنند دهن روشنفکران ضد دینی را ببندند که کور خوانده اند. هرچه علم و دانش و آگاهی آدمها بیشتر شود دین و خداپرستی بی معنی تر و بی ارزشتر میشود. ما انسانهای عقلدار و آگاه قییمی مثل خدای ساختگی و دین جاهل و جعلی مثل اسلام نمیخواهیم دیگر. یکی نیست به این بابا بگه آخه به تو چه من میخواهم برم در آتش جهنم عذاب دردناک بکشم. این بابا حدس میزنم اگر واقعاً تو آمریکا باشه از تروریستهای منتظر دستور گرفتن باشه ( !! Sleeper ).
‌سه شنبه 3 مرداد 1391 - 12:26
Ahmad Iraj - اتلانتا - امریکا
rastgu - دوسلدورف - آلمان: چی گفتی؟؟ ما انسانهای عقلدار؟؟ بشنو! روزی چنددانه مارراهی بیابان بودند. کرمی درطول راه خودراقاطی آنها کرده گفت: میشه کسی برایم بگوید که ما مارها کجامیرویم!!! حال جنابعالی بی عقل خودراانسان عقلدارمیخواند!! هاهاها واقعآ مزحکه! بابا اگرتوعقل میداشتی خالق خودرامنکرش نمیشدی! توتاحال خودرانشناخته ای چه رسد به خداوندمنان!ودلیل روشنی که منکرخدااستی اینست که شناختی ازخودودوروبرت نداری! پیام خداوندیکتابرایت رسیده است پس مسعول خودتی!
‌چهارشنبه 4 مرداد 1391 - 05:31
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.