فرافکنی گرانی مرغ به چهار روایت
مجید محمدی ( جامعه شناس )
رسیدن قیمت گوشت مرغ به کیلویی هشت هزار تومان موجب بیان سیلی از اظهار نظرها توسط مقامات جمهوری اسلامی شده است.
افزایش ناگهانی قیمت گوشت مرغ موضوعی قابل انکار از سوی مقامات نیست و بالاخره باید توضیحی در مورد آن به مردم عرضه کنند. در ضمن، این توضیح مثل همهی مسائل دیگر نباید به گونهای باشد که به «نظام» خدشه وارد کند، جاه طلبیهای بین المللی را مضر و توخالی نشان دهد، اطلاعی به مردم در مورد تولید مرغ یا نظام قیمت گذاری در کشور بدهد، انتظاراتی ایجاد کند، یا نارساییای در ادارهی کشور را بازنمایی کند. از همین جهت شاهد سخنانی بسیار غریب، مفرح و مالیخولیایی بودهایم که به یاد ماندنی و تاریخی هستند.
اگر کسی بخواهد نوع واکنش مقامات نظام را به مشکلات روزمره بسنجد این رویداد و اظهار نظرهای متعاقب آن بسیار یاری کننده است. ذیلا به چهار توضیح مقامات برای این افزایش قیمت می پردازم.
احتکار مردمی
سرپرست معاونت توسعه بازرگانی وزارت صنعت، معدن و تجارت میگوید این مردم هستند که مرغ را احتکار و مازاد بر مصرف تهیه میکنند. (فارس، ۲۷ تیر ۱۳۹۱) اگر مردم ایران عموما عاقل و بالغ هستند نباید مرغ را مازاد بر مصرف تهیه کنند. اما از مفروضات نظام ولایت فقیه صغارت و عدم بلوغ عقلانی مردم است و به همین دلیل برای تهیهی مرغ هجوم آورده و آن را در یخچالهای خود احتکار کردهاند.
آنچه مردم از اقتصاددانان و فقها در باب احتکار شنیدهاند آن بوده است که یک گروه اندک و قدرتمند مواد مورد نیاز آنها را از دسترس آنها دور نگه می دارد تا قیمتها بالا رود و قیمتها که بالا رفت آن را به بازار می آورد. این مفهوم از احتکار که خود مردم کالاهایی را زیاد خریده و در خانه انبار می کنند تا قیمت آن بالا رود از اختراعات مدیران جمهوری اسلامی در دورهی احمدی نژاد است که بیشتر به یک لطیفهی بی مزه شباهت دارد.
جریان انحرافی
عضو هیات رییسه کمیسیون اصل ۹۰ همچنین ردپای جریان انحرافی در وضعیت نابسامان اقتصادی اخیر را انکار ناپذیر می داند: «قطعا جریان انحرافی پشت پرده گرانی ها و تورم اخیر قرار دارد چرا که ایجاد نارضایتی در مردم از اهداف این جریان بوده لذا با حربه اقتصادی سعی در پیشبرد برنامه های خود دارند.» (کیهان ۲۷ تیر ۱۳۹۱) این اظهار نظر مصداق بارز گرفتن ماهی از آب گل آلود است. از همین جهت رابطهی میان افزایش گوشت مرغ و جریان انحرافی را باید به معماهای حل نشدهی تاریخ یا بی ربط ترین علیت یابی برای کلاسهای منطق افزود.
خیانت
مهدی طائب، فرمانده قرارگاه عمار، در درباره گرانیهای اخیر می گوید: «بخشی از گرانیها به دلیل خیانتهای داخلی برخیها بود که شناسایی و برخورد شد و بخش دیگری نیز از جانب همین تحریمها و فشارهای خارجی است.» (تابناک، ۲۷ تیر ۱۳۹۱) محمد رضا رحیمی، معاون اول رییس جمهور ایران، افزایش بی سابقه قیمت مرغ در این کشور را نتیجه همکاری بیگانگان و دلالان داخلی دانست: «وقتی حوالهها دو روز دیر جا به جا میشود این پول پرستهای بیغیرت چنان هجوم میبرند و یک دفعه قیمت را بالا میبرند و با این اقدام از بازار ارز تهیه میکنند که در نتیجه این امر، قیمتها افزایش مییابد.البته اینها یک تعدادی معدود از دلالان و کسانیاند که با خارجیها هم پیمان هستند.» (ایلنا ۲۷ تیر ۱۳۹۱)
تاثیر دشمنان از دور تا چه حد قدرتمند است که می تواند قیمت مرغ را از حدود ۵۰۰۰ تومان در یک مدت کوتاه به هشت هزار تومان افزایش دهد؟ مقامات جمهوری اسلامی نه تنها به قدرت سحر کنندهی خود باور دارند بلکه این قدرت را برای «دشمنان شان» نیز فرض می گیرند.
نمی دانیم
علی اکبر مسعودی خمینی، عضو جامعه مدرسین می گوید: «در جایی رییس جمهور گفته بود که ۲۰۰ هزار تن سویا میان مرغداران توزیع شده است اما رییس اتحادیه مرغداران کشور گفت که چیزی توزیع نشده است.» (تابناک، ۲۷ تیر ۱۳۹۱) او توضیح نمی دهد که بالاخره سخن رییس دولت را باید باور کرد یا رییس اتحادیهی مرغداران را. کدام یک مسئولیت بیشتری دارند؟ اگر رییس دولت دروغ می گوید چه عواقبی در انتظار اوست؟ چه نهادی باید به این موضوع رسیدگی کند و نتیجه را به اطلاع مردم برساند؟ آیا اظهار بهت و بی اطلاعی می تواند توضیح قانع کنندهای برای مردمی که از لحاظ اقتصادی تحت فشار هستند باشد؟
مسخره می نماید، اما کاربرد دارد
در اینجا دو فرض در مورد اظهارات چهارگانهی فوق فوق می توان مطرح کرد. فرض اول آن است که مقامات جمهوری اسلامی پس از ۳۴ سال حکومت از درک قاعدهی سادهی عرضه و تقاضا و ارتباط کاهش عرضه با مواد اولیه و بر هم خوردن روالهای اداری در یک اقتصاد دولتی و چگونگی قیمت گذاری عاجز هستند. این فرض گرچه در مورد بسیاری از مقامات صدق می کند اما مقامات اقتصادی و اجرایی کشور تا این حد بی اطلاع نیستند، که اگر باشند همهی مدعیات رژیم در پیشرفت علمی (تا حد نگرانی از عقب ماندگی دیگر کشورها از جمهوری اسلامی، دبیر شواری انقلاب فرهنگی، مهر ۲۶ تیر ۱۳۹۱) سست می شود.
فرض دوم فرار از مسئولیت با این گونه اظهارات خام و بی پایه و گاه احمقانه است. این فرض بر بیشتر مقامات صدق می کند. نظامی که اساسا قرار نیست پاسخگو باشد فرار از مسئولیت را نیز به عنوان یک هنجار می پذیرد و مقامات رژیم هر سخن بیهوده و یاوهای را می توانند برای این کار عرضه کنند. از همین جهت است که در سی و چهار سال گذشته حتی یک مدیر نظام برای گفتن این گونه سخنان یاوه و بیهوده مواخذه نشده است.
رابطهی میزان قدرت و یاوه گویی
در نردبان قدرت در جمهوری اسلامی هر چه بالاتر رویم یاوه گویی و گریز از پاسخگویی با تمسک به سخنان بی معنی و بیهوده (مثل انداختن خشکسالی به گردن استکبار جهانی) افزایش می یابد و اگر پایین تر بیاییم می توان مدیرانی یافت که سطح یاوه گویی آنها پایین تر باشد. برخی از مدیران سطوح پایین تر مجبورند به مقامات بالاتر خود (و نه مردم) گزارش دهند و مچ آنها در یاوه گویی گرفته می شود. همهی مدیران سطوح پایین نمی توانند به قول معروف سر مدیران بالایی خود را شیره بمالند و برای آنها یاوه گویی کنند، کاری که مدیران بالایی با مردم می کنند.
از این جهت در جریان گرانی مرغ برای یافتن واقعیات باید به سراغ یکی از این مدیران پایینی رفت. به عنوان نمونه، نعمتالله ترکی، معاون برنامهریزی و پشتیبانی وزارت کشور میگوید: «میزان مصرف مرغ در تهران روزانه ۱۲۰۰ تن است در حالی که تهران تنها توان تولید و عرضه ۲۵۰ تن مرغ را دارد... ما برای تامین مرغ مورد نیاز پایتخت مجبوریم مرغ را از استانهای قم، سمنان، مازندران، قزوین و گیلان تامین کنیم و این استانها بر اساس قانون حق تعیین قیمت مرغ را دارند و ما حق دخل و تصرف در قیمتها را نداریم. اگر مرغ مورد نیاز تهران در خود تهران تامین میشد قیمت همان ۵۲۰۰ تومان بود.» (تابناک، ۲۴ تیر ۱۳۹۱) او نخست به نظام عرضه و تقاضا اشاره می کند و بعد روال های اداری و قیمت گذاری که هر دو در تعیین قیمت هر مالایی نقش دارند.
رسانهها، مرغ عروسی و عزا
همین گونه تحلیلهای یاوه است که نتایج یاوه نیز به دست می دهد. یکی از این نتایج یاوه سخن انتقاد آمیز فرماندهی نیروی انتظامی در باب نمایش خوردن مرغ در تلویزیون است: «در فیلمها خوردن مرغ را نشان میدهند در صورتی که فردی شاید نتواند آن را بخرد؛ فیلمها امروز ویترین جامعه هستند و برخی افراد با دیدن این فاصله طبقاتی میگویند که خودمان چاقو دست میگیریم و حقمان را از این پولدارها خواهیم گرفت.
صدا و سیما امروز ویترین نشان دادن همه امور در دسترس نیست.» (اسماعیل احمدیمقدم، ۲۵ تیر ۱۳۹۱) او رسانهها در این مورد به ایجاد بحران متهم نکرده (مثل بسیاری دیگر از موارد) اما آنها را از بی توجهی به بازار مرغ به هنگام تولید برنامه (شاید هفتهها قبل از گران شدن مرغ) سرزنش می کند.