بررسی روزنامههای صبح یکشنبه تهران؛ ۲۵ تیر
گزارش صفحه اول کیهان
روزنامه های امروز صبح تهران که بنا به خبرها از درج اخبار و گزارش های مربوط به گرانی منع شده اند در تیترهای خود به اوضاع سعودی و سفر محمد مرسی به عربستان سعودی و سفر وزیر خارجه آمریکا به قاهره پرداخته و درباره سیاست های دولت جدید مصر مقاله ها نوشته اند. سه نرخه شدن ارز، سیاست های نادرست اقتصادی و شکایت از نادیده گرفتن خواست هنرمندان پیش از مرگ آن ها از جمله دیگر مطالب این روزنامه هاست.
برای مصر ایران بهتر است یا سعودی
حجتالله جودکی در مقاله ای در اعتماد پیرامون روابط مصر، عربستان و ایران نوشته سفر مرسی رییسجمهور مصر به عربستان باعث تحلیلهای زیادی در رسانهها شد.
عربستان در این اثنا با پوشش دادن اخبار سفر مرسی به عربستان از انعکاس خبری تحولات شیعیان در قطیف و دستگیری آقای شیخ نمر جلوگیری کرد و خبر این اعتراضات در میان جنجال خبری سفر مرسی ناپدید شد. همچنین در این سفر عربستان به مرسی فهماند که گرچه روابط اخوان و عربستان آن گونه که ذکر شد تاریخی و عمیق است، اما ایشان مقام دوم را بعد از نظامیان در دل عربستان دارند.
مقاله اعتماد تاکید کرده در این سفر تمام کانالهای ماهوارهیی عربیزبان همسو با عربستان سعودی تلاش کردند تا این نکته را به بینندگان القا کنند که مرسی به جای ایران به عربستان سعودی رفت تا بیننده تحلیل خود را از مسائل موجود در جهان عرب بر این واقعیت استوار کند! به نظر میرسد عربستان برنده سفر اخیر مرسی به این کشور بود.
منصور فرزامی در سرمقاله مردم سالاری درباره روابط ایران و مصر نوشته از مجموعه مصاحبهها و سخنان و موضعگیریهای « محمد مرسی» چنین استنباط میشود که گرچه برگزیده نخست اخوان المسلمین نبود و «شرایط» او را برکرسی نشاند اما در ظاهر کار، زیرک و دوراندیش است یا مشاورانی دارد که به درایتش در شناخت شرایط جهانی کمک میکنند. رئیسجمهور برگزیده ملت مصر، میداند که بر چه جایگاهی نشسته است و به نظر میرسد که ضرورتهای محیط خود و دنیا را میشناسد و باخبر است که در آغاز کار، جای پایش محکم نیست و اقتدار روسای جمهوری خیلی از کشورها را ندارد.
محمد مرسی میداند که نباید بیگدار به آب بزند و دست از پا خطا کند چون برگزیده ملتی است که «خودجوش» به میدان آمده است و خود رهبری خویش را به عهده دارد و مبارک را با آن ریشه و تکیه گاه متکی به غربش و همزیستی با اسرائیلاش فروکوفته. در این هنگامه، محمد مرسی کسی نیست که با شمشیر کج ملت به پاخاسته، به راه راست نیاید.
توصیه نویسنده به دولت ایران این است که این اشتباه نابخشودنی است اگر گمان کنیم که باید همه دنباله رو ما باشند و با ما در تمامی امور همنوایی کنند. محمد مرسی ضرورتهای حکومت خود و روال سیاست جهانی و مواضع ما را میشناسد و احتیاط را شرط لازم تصمیمات خود میداند . پس اگر جمله ای باب طبع ما نبود، نباید رنجیده خاطر شویم. در سیاست، جایی برای احساسات و عواطف نیست.
اما روزنامه جمهوری اسلامی به شدت به محمد مرسی تاخته و نوشته: رئیسجمهور جدید مصر با عقب نشینی از مواضع قبلی خود، حکم انحلال مجلس مصر را که توسط دادگاه قانون اساسی تحت سیطره نظامیان صادر شده بود پذیرفت. و این تصمیم را با "قانون مدار بودن دولت جدید" توجیه کرد که در داخل مصر اعتراضات گستردهای علیه این حکم در جریان است و مردم خواستار بیاعتنایی نمایندگان به آن شدهاند.
به نظر این روزنامه عقب نشینیهای اخیر با هر توجیهی که صورت گرفته باشد به زیان مرسی و اخوانیها و در کل به ضرر جبهه انقلاب خواهد بود. انگیزه اولین سفر خارجی مرسی به عربستان تا حدودی روشن است ولی آیا وخامت اقتصادی، این جواز را به مرسی میدهد که تن به هر عملی بدهد؟
تسلیت و دیگر هیچ
فضل الله یاری در سرمقاله ابتکار نوشته ساعتی پس از مرگ بزرگان حوزههای مختلف اجتماعی، فرهنگی و ورزشی، چیزی که بیش از خود خبر انعکاس پیدا میکند، پیامهای تسلیت مسئولانی است که بزرگ درگذشته، با حوزه کاری آنان مربوط بوده است. از مشاوران ادبی و رسانهای کمک گرفته میشود و بهترین و رساترین جملات در کنارهم چیده میشوند تا هم بیانکننده عمق اندوه مسئول مربوطه باشد و هم نشاندهنده سواد و فضل و دانش.
چند روز که گذشت گویی فرصت تبلیغات انتخاباتی به سر آمده است؛ نه از مسئول مربوطه خبری هست، نه از وعدههایش.
نویسنده این مقاله یادآوری می کند تازهترین مورد این گونه نگاه، انتشار وسیع پیامهای تسلیت مسئولین در مرگ «حمید سمندریان» استاد مسلم تئاتر ایران است که در چند روز گذشته در رسانههای مختلف به صورت گستردهای صورت گرفته بود. این در حالی است که این استاد بزرگ تئاتر به گواهی خبرها و سخنان شاگردانش با یک «حسرت بزرگ» به دیار باقی شتافته است و آن، اجرای نمایشنامه «گالیله» بود که خودش ترجمه کرده بود و از ۱۱ سال پیش تاکنون میخواسته آن را به روی صحنه بیاورد، به سازمانهای مختلفی نیز مراجعه کرده و دست خالی برگشته بود؛ سازمانهایی که مسئولان آن در پیامهای تسلیتشان نیازی به ذکر این موضوع احساس نکردند.
و خلاصه این که: به نظر میرسد از نگاه این مسئولان، در مرگ این اساتید فرصتهایی نهفته است که باید از آنها به خوبی استفاده کرد. البته خلاف این موضوع هم دیده میشود یعنی اینکه در زندگی آنها همیشه تهدیدهایی وجود دارد. انتقادات مکرر به کمکاری و بیتوجهیهای همین مسئولان از آن جمله است که در زمان حیات آنان، مورد بیتوجهی قرار میگیرد.
تورم و سرنوشت روزنامه ها
شرق در مقاله ای نوشته تورم، چالش اقتصاد ایران شده و هنوز تدابیر مهار آن نتایج مملوسی نداشته است. وضعیتی تورمی که این روزها دامن غذای روح را هم گرفته و فعالان این صنف را به تنگی نفس دچار کرده است. ناشران از اضافه شدن مشکلی به نام افزایش قیمت کتاب به واسطه رسوخ تورم به این حوزه سخن میگویند و مدیران مسوول روزنامهها نیز رضایت چندانی از اوضاع حاکم بر بازار کاغذ ندارند؛ نوسان لحظهای قیمت در بازار دارد و وابستگی بالای صنعت چاپ و نشر به واردات کاغذ امکان تثبیت قیمت در بازار را سلب کرده است.
این مقاله تاکید کرده تداوم روند فعلی در بازار کاغذ به تعطیلی روزنامههای مستقل، چاپخانهها و کاهش نشر کتاب منجر خواهد شد؛ روزنامههای مستقل اما در این بازی داستان دیگری دارند و گرانی را به مدت زیادی تاب نخواهند آورد. کاهش پرسنل، صفحات روزنامه، تیراژ، کیفیت کاغذ و مطالب میتواند گزینههای نخستین برخی مدیران مسوول برای عبور از این بحران باشند. چراکه این روزنامهها برخلاف روزنامههای وابسته به دولت جای خالی آگهیهای دولتی و یارانه کاغذ را به شدت احساس میکنند.
در پایان مقاله شرق آمده به هر حال کاغذ این روزها به مشکل جدیدی در عرصه چاپ و نشر و مطبوعات تبدیل شده و به گفته «الیاس حضرتی»، مدیر مسوول روزنامه اعتماد، بازار کاغذ نیز تحت تاثیر سیاستهای اقتصاد مانند سایر بازارها با جابهجایی شاخصها مواجه شده است منتها پیامد این اتفاق هزینه تولید رسانههای مکتوب را بالا برده و باعث شده تا مدیران رسانه با چالش بزرگی مواجه شوند. گرانی کاغذ صدای دولتیها را هم درآورده است.
کارتون ظاهر شعبانی، جام جم
استادیم در خراب کردن
رضا زندی در مقاله ای در شرق با این مقدمه که استادیم در سریع ساختن و تندتر خراب کردن نوشته شرکت ملی صادرات گاز رسما منحل شد. مساله این نیست که فعلا تراز گاز کشور اجازه صادرات بیشتر از قرارداد ترکیه و یکی دو قرارداد ترانزیت کوچک را نمیدهد. موضوع این نیست که امروز شرایط بینالمللی برای مذاکرات صادرات گاز مهیا نیست. بحث بر سر تاخیر در اجرای پروژههای گازی پارس جنوبی، شمالی و سوراخ شدن خط لوله انتقال گاز میدان سلمان هم نیست. سوال ساده این است که اگر در این کشور شرکت ملی صادرات گاز لازم نبود، چرا تاسیس شد؟ اگر ضرورت داشت، برای چه «منحل» شد؟!
نویسنده مقاله پرسیده قصه تاسیس شرکت «پتروپارس» یادتان هست؟ زمانی که رییس وقت سازمان نظارتی کشور هنگام مصاحبه درباره وضعیت «پتروپارس» زیرکانه ضبط را خاموش کرد، سخنانش را گفت و دوباره روشن کرد. این را هم نمیتوان باز کرد که وزیر نفت وقت تا کجا تحت فشار تاسیس «پتروپارس» رفت و نزدیک بود برود. ماجرای دولتی شدنش هم بماند. بیستم تیر سال جاری اما، روابط عمومی «پتروپارس» خبری رسمی از بازدید وزیر فعلی نفت به روزنامه فرستاد. این نقل قول مستقیم رستم قاسمی است: «تاسیس پتروپارس کار بسیار درست و عاقلانهای بوده است.»
در پایان مقاله شرق آمده گفتند ایران چهار فروند نفتکش برای ونزوئلا میسازد. اولینش را با ظرفیت انتقال ۱۳ هزار تن نفت خام، پانزدهم مرداد به آب میاندازد. ضربالمثل بیلزن و باغچه به یاد آمد، که کشور امروز بیش از ونزوئلا به نفتکش نیاز دارد. ایضا مدیرعامل شرکت مایعسازی گاز گفته است که اولین محموله کارخانه الانجی تا سال ۲۰۱۴ عرضه میشود و این پروژه امروز پیشرفت ۶۰ درصدی دارد.» کارخانه الانجی تکنولوژی بسیار پیچیده و انحصاریدارد.
دیدیم آقای وزیر!
رضا صیادی در مقالهای در تهران امروز نوشته زمستان سال گذشته وزیر آموزش و پرورش برای رفع ابهاماتی که درباره ۶ ساله شدن مقطع ابتدایی وجود داشت، پاسخ داد. یکی از سوالهای اصلی مجری آن برنامه، این بود که چگونه میخواهید کلاس درس، تجهیزات و کتابهای آموزشی کلاس ششم ابتدایی را تامین کنید در حالی که در شرایط عادی هم سیستم آموزشی کشور هزار و یک مشکل دارد. آقای وزیر ابتدا تلاش کرد تا با شگردهای مدیریتی خود، پاسخ دقیق ندهد، اما وقتی با سوالات صریح و اصرار مجری برنامه مواجه شد، گفت: اگر من وزیر آموزش و پرورشم، قطعا برای همه این مسائل فکر کردهام، وقتش که شد خواهید دید!
به گزارش این روزنامه در این چند هفته اخیر مدام اخبار تامل برانگیزی درباره تمهیدات آموزش و پرورش برای برپایی کلاس ششم ابتدایی به گوش میرسد. اینکه قرار است کلاسهای پیش ساخته وارد مدارس شود و به کتابخانه و نمازخانه و اتاق برخی از مشاوران و مربیها تغییر کاربری دهد. حتی خبر میرسد که شرط انتقالی گرفتن معلمان، این است که حاضر باشند در کلاس ششم درس دهند.
تهران امروز در نهایت نوشته: دیدیم آقای وزیر! تهمیدات همه جانبه شما برای آنکه کلاس ششم تشکیل شود، بیشتر ما را یاد روزهای بحران انداخت تا بسترسازی برای یک تغییر آموزشی! با این وضع، امسال باید منتظر باشیم و ببینیم هزاران دانشآموزی که برای رفتن به مقطع راهنمایی روزشماری میکردند و حالا باید دوباره «ابتدایی» بمانند، چگونه درس میخوانند؛ لااقل میفرمودید که چه ضرورتی داشت تغییر دادن نظام آموزشی به نظام تحصیلی ۴۵ سال پیش!
قیمت نارنگی در سال ۱۳۶۵ نشانه حقانیت تعطیل خانه سینما
محمدحسین روانبخش در ستون طنز مردم سالاری نوشته: شبکه دو سیما، جمعه شب یکی از فیلمهای تولید شده در سال ۱۳۶۵ (بگذار زندگی کنم) را پخش کرده که در آن، با کمال تاسف و تاثر، بازیگری بدون توجه به شرایط حساس فعلی و اینکه دشمن کمین کرده تا از هر موضوعی سوء استفاده کند، قیمت نارنگی را در آن سال اعلام میکرده است.
به نوشته این مقاله در صحنه مربوط مادرزن با ذکر قیمت نارنگی گله میکند که نارنگی گران ولی پوست کندنش آسان است، اما... اما توجه و سعی و تلاش و بیداری و هوشیاری دست اندرکاران، این توطئه را ناکام گذاشت و درست در لحظه ذکر قیمت صدای فیلم قطع شد و این چنین، با حذف قیمت اعلام شده نارنگی در زمان پخش فیلم، هیچکس نفهید که آن زمان نارنگی چند بوده تا خدای ناکرده با این روزها مقایسه کند و آب به آسیاب استکبار جهانی بریزد!
طنزنویس مردم سالاری با اشاره به این که: بستن «خانه سینما» از طرف مسوولان چقدر درست و برحق بوده است نوشته شما تصور کنید تولید فیلمهایی با اعلام قیمت مایحتاج مردم در سالهای مختلف، چقدر به تشویش اذهان عمومی میانجامد و دولت به شدت خدمتگزار را تضعیف میکند؟ بد نیست که برادران مسئول، علاوه بر تعطیلی خانه سینما، کلا همه فیلمهای سینمایی ایران از دختر لر گرفته تا امروز (البته به غیر از فیلمهای برادران خودی) را از صحنه روزگار محو کنند تا برای همیشه از دست بعضیها رها شوند.
کارتون روز
کارتون حسن کریم زاده، اعتماد