رومئو و ژولیت به دست تروریست ها می میرند
رومئو [در واقع رومیو] و ژولیت شکسپیر بارها به اشکال مختلف به فیلم و تئاتر تبدیل شده است، اما این بار با نمایشی روبرو هستیم که این دو را به بغداد می برد و آنها در پایان نمایش توسط بمبگذارهای انتحاری به قتل می رسند.
جشنواره جهانی شکسپیر در لندن که به مناسبت المپیک برگزار می شود، میزبان نمایشی است از عراق با عنوان "رومئو و ژولیت در بغداد" که داستان عشق رومئو و ژولیت را در کنار وقایع سیاسی و اجتماعی امروز عراق روایت می کند.
هدف اولیه شکل گیری المپیک نزدیکی فرهنگ ها و ملل است، از این رو برگزار کنندگان جشنواره شکسپیر سعی داشته اند با به کارگیری زبان های مختلف در اجراها از کشورهای گوناگون، به این مفهوم کلی المپیک نزدیک شوند.
به همین دلیل در این جشنواره ۳۷ اجرا از آثار شکسپیر به ۳۷ زبان مختلف اجرا می شود. به این ترتیب برگزارکنندگان این جشنواره بیش از پیش بر این نکته تاکید دارند که شکسپیر تنها یک نمایشنامه نویس و شاعر انگلیسی نیست، بلکه به تمام فرهنگ جهان تعلق دارد؛ فرهنگ جهانی ای که با ترجمه آثار او تقریباً به تمامی زبان های زنده دنیا و همین طور تدریس آنها در کتاب های درسی پنجاه درصد از بچه های جهان، پاسدار هنر و جهان بینی اوست.
نمایش رومئو و زولیت که توسط مندهیل دائود کارگردانی شده و همه بازیگران آن عراقی هستند، به زبان عربی و با زیرنویس انگلیسی اجرا می شود.
در این روایت عراقی، رومئو و ژولیت پسرعمو و دختر عمویی هایی هستند که عاشق هم اند، اما پدران آنها با هم اختلاف شدیدی دارند. یک رهبر جهادی خواستار ازدواج با ژولیت است و می خواهد به زور او را به عنوان همسر چهارم به عقد خود درآورد. پدر مجبور است به خواسته او تن دهد، اما ژولیت به طور پنهانی با رومئو ازدواج می کند.
کارگردان نمایش که نویسنده این اقتباس هم هست، دوران جاری در عراق امروز را دوره بربریتی تازه می نامد و درباره شکسپیر می گوید: "روح و جوهر شکسپیر می تواند سیاستمداران را مرعوب کند. او اسطوره ای است که حقیقت طبیعت انسان را از طریق جادوی تئاتر به نمایش می گذارد. هیچ کس پیش یا پس از شکسپیر، مانند او نبوده است. شکسپیر در همه زمان ها و مکان ها زندگی می کند و با ما می خواند و می رقصد و می گرید، زمانی که بچه های ما می میرند و ما رویای عدالت را می پروریم."
در جهانی بودن شکسپیر تردیدی نیست و این که مضامین او می تواند در هر زمان و مکانی اتفاق بیفتد، اما به نظر می رسد برداشت گروه عراقی از رومئو و ژولیت بیشتر نوعی استفاده از فضا و موقعیت سیاسی عراق امروز است.
در واقع انتقال زمان و مکان نمایشنامه شکسپیر به عراق امروز، با روح و جهان گسترده نمایش شکسپیر سنخیت چندانی نمی یابد و تنها زمان و مکان امروزی نمایش دستاویزی می شود برای عرضه نمایش به تماشاگر غربی ای که درباره فرهنگ و روابط انسانی در عراق چیز زیادی نمی داند.
بازیگران این تئاتر عراقی اند. این تئاتر به زبان عربی و با زیرنویس انگلیسی اجرا می شود
از این رو خالق اثر، عامدانه از این نکته سود می جوید و قصد دارد با به کار بردن هر نکته جذاب برای تماشاگر غربی (از حرف زدن درباره درگیریهای قومی و خانوادگی در عراق تا فشار نیروهای تروریست، تا مخالفت های خانواده با عشق های جوانان تا رقص و موسیقی شرقی) مجموعه ای از صحنه ها و روابطی را خلق کند که برای تماشاگر غربی ناآشناست و از این رو می تواند جذاب باشد.
اما نمایش توان روایت دقیق شخصیت ها و روابط و نفوذ به درون آنها را ندارد و در سطح باقی می ماند. در واقع رومئو و ژولیت در بغداد به دو پاره کاملاً مختلف بدل می شود: هر جا می خواهد عامدانه از مسائل جدی حرف بزند، به شدت در سطح باقی می ماند و به اجرایی شعاری بدل می شود و هر جا از این زاویه دید می گسلد و تنها می خواهد به شکل طنز به ماجرا نگاه کند، صحنه های دلنشین تری خلق می شود. برای مثال روابط رومئو و مرکوچیو و پسر طرفدار فوتبال، صمیمتی را به نمایش می گذارد که بازتابنده روابطی از نوع دیگر در شرق است و از این رو در لحظاتی می تواند تاثیرگذار باشد، اما بحث های سیاسی و دینی دو برادر یا حرف های معلم که نقش عاقل ماجرا را در نمایش بازی می کند، بسیار شعاری و سطحی به نظر می رسد.
از طرفی تمهیداتی مثل پناه بردن رومئو به کلیسا ( و نقش کشیش به عنوان حامی آنها) تمهید دیگری است که به نظر می رسد به قصد خوشایند مخاطب غربی در نمایش گنجانده شده؛ همین طور صحنه انتهایی که در آن رهبر جهادی با یک دسته گل که در واقع یک بمب است، رومئو و ژولیت را به کام مرگ می فرستد.