شهلا شرکت : تا مرد هرزه نباشد، زن روسپی نمی شود
عصر ایران - چندی پیش، مدیر کل امور اجتماعی استانداری تهران از برخورد با زنان روسپی در قالب طرح "زنان ویژه" خبر داد. روسپیگری یکی از نابهنجاری های اجتماعی رایج در تهران و چند شهر بزرگ دیگر ایران است. این پدیده معمولاً با سکوت و بی اعتنایی و حتی کوچک نمایی از سوی مقامات رسمی مواجه می شود. پرداختن جدی به مساله روسپیگری، گاه انگ سیاه نمایی نیز می خورد و هم از این روست که در شهرهای بزرگ ایران شاهد رشد روسپیگری در کنار سکوت رسانه ها و فقدان مطالعه عمیق آن هستیم. عصر ایران در گفتگو با شهلا شرکت، برخی از زوایای پدیده اجتماعی روسپیگری را بررسی کرده است.
شهلا شرکت، از آغاز تا پایان انتشار مجله زنان، مدیر مسئول و سردبیر این مجله بود و در دو دهه گذشته، یکی از صاحبنظران برجسته مسائل زنان در ایران پس از انقلاب بوده است.
***
روسپیگری یکی از مسائل یا آسیب های بخشی از زنان جامعه ایران است که ظاهراً درباره آن، مطالعه چندانی هم از سوی نهادهای دولتی و غیر دولتی صورت نگرفته است. دلایل غفلت از بررسی این پدیده را چه می دانید؟
این تنها پدیده ای نیست که مورد غفلت قرار می گیرد و به آن تجاهل می شود. البته در مورد نهاد های دولتی صحبت می کنم چون نهاد غیر دولتی چندانی نداریم. ما هر روز شاهد پدیده های دیگری مثل گدایی به کمک سوء استفاده از کودکان، خشونت های مختلف در معابر عمومی، سرقت و جنایت در ملاء عام، اهانت به حقوق فردی و اجتماعی افراد و ... هستیم که هنوز اتفاقات سادۀ جامعۀ ما هستند.
انگیزه ها و علل روسپیگری را عمدتاً چه می دانید؟
توجه داشته باشید که روسپیگری را از کدام منظر و با چه نگرشی تعریف می کنید؟ امروزه بسیاری از روسپیان درهمه جای دنیا روسپیگری را شغل رسمی خود می دانند. آنها این نوع اشتغال را آسیبی فردی و اجتماعی نمی دانند و حتی خواهان تامین اجتماعی و حقوق فردی و دریافت ابزار رایگان کار خود هستند. دولت ها هم که از برخورد آمرانه و حذفی نسبت به این گروه نتیجه ای نگرفته اند، برای پیشگیری از شیوع بیماری های روانی و بخصوص فیزیکی مثل ایدز و سایر بیماری های مقاربتی، ابزار ضروری حفظ بهداشت این گروه را رایگان در اختیار آنان قرار می دهند و در مواردی حتی آنها را بیمه می کنند.
عنصر تعیین کننده ای که معمولا مورد غفلت قرار می گیرد متقاضی کالای جنسی است. حدود 10 سال پیش، سازمان بهزیستی متوسط زمان ایستادن یک زن روسپی – با هر سنی – را در کنار خیابان کمتر از 5 دقیقه اعلام کرد. پس تا مرد هرزه نباشد، زن روسپی وجود نخواهد داشت. یعنی تا تقاضا نباشد عرضه ای صورت نمی گیرد. به همین دلیل است که در بعضی کشورهای پیشرفته مردان روسپی که از زنان خدمات جنسی می خرند مجازات می شوند. اما در جوامع مردسالار همۀ توان و امکان متقاضیان برای مقصر جلوه دادن زنان در این مناسبات به کار گرفته می شود.
درست است که فقر اقتصادی و فرهنگی و عاطفی می تواند عامل مهیا ساز رواج پدیدۀ روسپی گری به شمار آید اما عامل شکوفا ساز آن چیست؟ مرد متمول و تنوع طلب و گاهی بیمارجنسی است که با قدرت انتخاب کامل خود، زنان آسیب دیدۀ روانی و اقتصادی را به کام این بازار می کشد. این زنان در معرض رفتارهای پر خطر جنسی مشتریان خود مثل ایدز، خشونت جنسی وشکنجه و متعاقبا اعتیاد و حتی خودکشی هستند.
ناگفته نماند که روسپیگری می تواند نتیجۀ بعضی از اختلالات روانی هم باشد. مثل: اختلال دو قطبی (افسردگی/ شیدایی) که این بیماران گاه در فاز شیدایی خود دچار بی پروایی جنسی می شوند. عقب مانده های خفیف ذهنی که دچار بی ثباتی در رفتار و هویت و عواطف هستند وگرایش به ماجراجویی دارند و بیماران دارای شخصیت ضد اجتماعی و اسکیزوفرن ها هم ممکن است که به روسپیگری روی بیاورند.
مطالعات جسته و گریخته، نشان می دهد که جامعه ایران با کاهش سن و افزایش سطح تحصیلی روسپیان مواجه است. علل این پدیده متناقض چیست؟
واقعیت این است که با کاهش سن اعضای این گروه به 15 سال و حتی گاه کمتر، نمی توان به همۀ آنها روسپی اطلاق کرد. بسیاری از این کودکان قربانی اند. قربانی روابط ناسالم خانوادگی، خشونت، فقر، اعتیاد، بیکاری، ازدواج و طلاق اجباری و ساختارهای بیمار اقتصادی و اجتماعی موجود.
به طور کلی وقتی مناسبات اجتماعی به شکلی پیش برود که افراد متخصص بیکار بمانند و کم سوادان از راه دلالی و مشاغل کاذب – بدون هیچگونه ارتقای فرهنگی - به ثروت های باد آورده دست پیدا کنند، نتیجه ای جز واژگونی ارزش ها به دست نخواهد آمد.
در این شرایط کم درآمدها به نیروهای خدمتگزارِ مرفهان نورسیده ای تبدیل خواهند شد که خواهان ارضای خواسته های کاذب خود هستند. توجه داشته باشیم کودکانی – چه دختر، چه پسر – که امروز کنار پنجرۀ اتومبیل ما پول خرد گدایی می کنند، فردا تن به بردگی جنسی می دهند تا اسکناس دریافت کنند. به خصوص آنهایی که جذب شبکه های سازمان یافتۀ خرید و فروش جنسی شده باشند.
در این میان نوجوانانی هم هستند که در پی ناکامی های عاطفی و اقتصادی، خشونت ها و محدودیت های افراطی خانوادگی و اجتماعی - به خاطر افزایش محرک های محیطی و افزایش مجاری اطلاعاتی عصر حاضر- مثل گذشته تحت امر پدرسالارِ خانواده باقی نمی مانند، به شبکۀ خرید و فروش جنسی داخل می شوند.
افزایش سطح تحصیلی این گروه هم از جمله آمار نامطمئنی است که می تواند نتیجۀ کاهش بی سوادی تعداد کل زنان در سال های بعد از انقلاب باشد.
آیا درباره خاستگاه طبقاتی روسپیان ایرانی مطالعه ای صورت گرفته است؟ روسپیان ایران معمولا برآمده از کدام طبقات و اقشار اجتماعی هستند؟
در جامعه ای که متاسفانه با بحران اطلاع رسانی و پژوهش علمی مواجه است و مسئولان به جای عمیق شدن در پدیده های اجتماعی از روی آنها می پرند، بدون امکان استناد به اطلاعات و آمار واقعی نمی توان اظهار نظر علمی کرد. آمار رسمی هم به علت تناقضات موجود در آنها قابل اعتماد نیستند.
وقتی مدیرکل دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور می گوید: «دسترسی به زنان روسپی با هیچ روشی برای ما میسر نیست و هیچ کجا آماری هم در این ارتباط وجود ندارد»، از محققان مستقل و بدون ارتباط با مراکز و منابع دولتی انتظار چه اظهار نظری دارید؟ تنها نظر احتمالی که می توان داد این است که روسپیان از گروه های آسیب پذیر جامعه اند.
شما به عنوان یکی از کارشناسان مسائل زنان در ایران، چه پیشنهادهای کوتاه مدت و بلندمدتی برای حل معضل روسپیگری و بازگرداندن روسپیان به سبک زندگی متعارف و شایسته دارید؟
برای حل معضلی که در درازمدت به وجود آمده است هیچ راه کوتاه مدتی سراغ ندارم. اما آنچه به عنوان پیش درآمد می شود مطرح کرد این است که به جای نادیده گرفته شدن، این گروه دیده شده و به مشکلات آنها رسیدگی شود. فرآیند آگاه سازی و سپس واگذاری تصمیم برای انتخاب زندگی بهتر به خود آنها می تواند اقدام مفید دیگری باشد در برابر به اجبار بردن آنها به بهشت مورد نظر خود. چون این روش کهنه و ناکارآمد تا کنون به نتیجه نرسیده است.
فعالان غیر رسمی حقوق زنان در ایران، تاکنون چه اقداماتی برای مهار روسپیگری و یا بهبود وضع روسپیان انجام داده اند.
در شرایط حاضر هر گونه فعالیت سادۀ اجتماعی نیازمند داشتن مجوز دولتی است و حساسیت بالا نسبت به مسائل زنان، ورود به امور مربوط به آنان را از مجاری غیر دولتی تقریبا غیر ممکن کرده است. افزون بر اینکه مراکز رسمی در پی مهار آسیب های اجتماعی در این حوزه نیستند، وجود قوانین حامیِ حقوق بنیادی پدران و شوهران، هیچ امنیت و توفیقی را برای کنش فعالان امور زنان تضمین نمی کند. آنها حتی برای تاسیس خانۀ امنی به منظور پناه دادن به زنان خشونت دیده در خانواده هم امکان اقدام ندارند.
شوهران مجرم قانونا می توانند با استفاده از حق ریاست و ولایت خود، متعرض چنین نهادهایی شوند. سازمان های غیر دولتی و نهاد های مدنی هم که می توانند کمک کننده به مردم و دولت برای رفع چنین بحران هایی باشند، تعطیل شده اند.
جنبش زنان در ایران، چه موضعی نسبت به پدیده روسپیگری و چه نگاهی به روسپیان دارد؟
راهبرد جنبش زنان برای حل مشکلات زنان عموما جست وجوی علت هاست و نه برخورد در سطح با معلول ها و قربانی ها. جنبش زنان انتظار دارد اولا به مسئلۀ زنان به عنوان موضوعی خاص توجه شود و دوم اینکه زن را از دایرۀ بسته و محدود نگرش و برخورد سیاسی خارج کنند و سوم اینکه در برنامه ریزی و اجرای طرح های مربوط به مسائل زنان اولویت با نیروهای متخصصی باشد که با مباحث نظری و عملی این عرصه درگیر بوده اند. ضمن آنکه بودجه و امکاناتی که به موضوع زنان اختصاص می یابد، هزینه تلقی نشود؛ زنان سرمایه های اجتماعی این جامعه اند.