جو زدگی ایرانی ؛از عهد دیرین تا عصر فیس بوک!

 عصرایران ؛ عباس رضایی ثمرین - می‌گویند آن قدیم‌ها که بازار توزیع کوپن و ارزاق دولتی و امثالهم در کشور داغ بود، گاهی تب تشکیل صفوف مختلف در کوی و برزن چنان بالا می‌گرفت که خیلی‌ها به محض مشاهده هر صفی، پیش از آنکه فلسفه تشکیلش را بدانند، برای خود و حتی نزدیکانشان در انتهای آن نوبت می‌گرفتند.

امروزه پس از گذشت سال‌ها، اگرچه بساط کوپن از جامعه ایرانی برچیده شده اما همراهی غیرمنطقی با پدیده‌های هیجانی جمعی -یا همان «جوزدگی»-، هنوز هم بخش قابل توجهی از تجربیات روزمره ما را تشکیل می‎دهد.

هر یک از ما در طول روز به فراخور شغل و موقعیت‌ خود، موارد متعددی از این فرایند رفتاری را در میان اطرافیان خود مشاهده می‌کنیم؛‌ آدم‌هایی که تاب مقاومت در برابر فضای پیرامون خود را ندارند و در کوچک‌ترین مواجهه با «جَو» در چشم‌به‌هم‌زدنی سپر می‌اندازند. تازه این جدای از موارد نه چندان کمی است که خود ما هم در فضا هضم می‌شویم و به موج‌های هیجانی به وجود آمده، می‌پیوندیم.

طرح از وبلاگ هنر گرافیک


اگر کمی با خودمان صادق باشیم، حتما به یاد می‌آوریم مواردی را که بی هیچ استدلال، صرفاً به پیروی از جمعی خاص، مرتکب کنشی خاص شده‌ایم.
تعدد مصادیق و فراگیری آنها حاکی از این است که جوزدگی تا مغز استخوان جامعه ایرانی نفوذ کرده، در حدی که رواج اپیدمیک آن را هیچ کس نمی‌تواند انکار کند. از نمونه‌های ساده و پیش پا افتاده همچون بوق‌‌زنی دسته‌جمعی پشت چراغ قرمز بگیرید تا سطوح رفتاری کلان‌تر از جمله کنش‌های جمعی سیاسی و اجتماعی، همه و همه موید درستی همین گزاره هستند.

اندکی غور در ادبیات و فرهنگ ایرانی و تامل در سرنوشت جنبش‌های اجتماعی و سیاسی، حداقل در چند سده اخیر نشان می‌دهد که جوزدگی، نه یک معضل نوظهور که آسیبی دیرپا در سپهر فرهنگ ایران‌زمین است و جایگاه رفیع و خدشه‌ناپذیر ضرب‌المثل «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» در فرهنگ شفاهی و مکتوب ما هم شاید از همین مسئله نشات گرفته باشد.

پیشینه «جوزدگی ایرانی» هر چه که باشد، قطعاً پیدایش فیس‌بوک و رواج آن در میان ایرانیان، نقطه عطفی در تاریخ آن است، هر کس که فقط یک بار گذرش به این شبکه مجازی افتاده باشد، در درستی این گزاره لحظه‌ای تردید نمی‌کند که رفتارهای ایرانی‌ها در فیس‌بوک به شکل دراماتیکی متاثر از «جو» است؛ چه آن که تنها اگر ایرانی باشید می‌توانید یک روز از خواب برخیزید و در کمال تعجب ببینید بسیاری از دوستانتان عکس‌های پروفایل خود را به تصویر گوسفند تغییر داده‌اند و این همه برای اعتراض به کشتار حیوانات در عید قربان انجام شده است. نه اشتباه نکنید! اینکه همین اعتراض‌کنندگان همیشه، گوشت قرمز می‌خورند و همین عید قربان را در زندگی واقعی خود، به نزدیکانشان تبریک می‌گویند، به شما و هیچ کس دیگر ربطی ندارد، اینگونه چون‌وچراتراشی‌های منطقی و جستجوی روابط علی-معلولی در گفتمان جوزدگی هیچ جایگاهی ندارد.

واکنش‌های فیس‌بوکی ایرانیان به واقعه درگذشت بنیانگذار شرکت کامپیوتری اپل نیز، نمونه‌ تمام‌عیار دیگری از جوزدگی مجازی ایرانی بود. در آن روزها نقل قولی به مطایبه، دهان به دهان می‌گشت که« طرف فرق آیفون در خانه‌اش را با Iphone نمی‌داند اما عکس پروفایل خود را به عکس استیو جابز تغییر داده است»، این شوخی به اعتبار شوخی بودنش، رگه‌هایی از اغراق هم با خود داشت اما کیست که نداند، اندوه مجازی ایرانی‌ها برای مرگ استیو جابز، تنها در گفتمان جوزدگی ایرانی بود که می‌توانست قابل تعریف و تفسیر باشد. 

نمونه‌های جوزدگی مجازی ایرانی‌ها، به دو موردی که ذکرش رفت محدود نمی‌شود. برشمردن تک تک مصادیق این مسئله در رفتار فیس‌بوکی ایرانیان، به مثنوی هفتادمنی ختم می‌شود که نه گفتنش در توان نگارنده هست و نه شنیدنش در حوصله مخاطب. مرگ فلان نویسنده، توهین فلان خواننده، پوشش فلان بازیگر، رای دادن فلان سیاست‌مدار، خاطره گویی از فلان رخداد سیاسی وغیره، همه و همه مصادیق همین فرایند رفتاری آزاردهنده هستند.
حدیث جوزدگی ایرانی در عرصه مجازی و خصوصاً فیس‌بوک بسی بغرنج‌تر از عرصه واقعیت است و این شاید در مسئولیت‌گریزی ذاتی که وب برای اهالی هزاره سوم به ارمغان آورده،‌ ریشه داشته باشد.

از مصادیق که بگذریم، در این خصوص نکاتی وجود دارد که شایسته تامل و تدقیق است؛ جوزدگی-چه از نوع مجازی و چه از نوع واقعی‌اش- هر چه که باشد با توسعه‌یافتگی فرهنگی و اجتماعی نسبت عکس دارد. شاید یک مقایسه سرانگشتی با کشورهای دیگر، قضاوت در این باره را آسان‌تر ‌کند. کافی است رفتار فیس‌بوکی ایرانیان در دو واقعه مرگ استیو جابز و ازدواج مارک زاکربرگ-صاحب فیس‌بوک- را بررسی کنیم و آن را با رفتار آمریکائی‌ها که در واقع هموطنان دو فرد ذکر شده هستند، مقایسه کنیم. در خصوص مورد اول نه آمریکائی‌ها که بعید است حتی خود خانواده جابز هم به اندازه ایرانیان حاضر در فیس‌بوک، برای جابز شیون و زاری کرده باشند. در خصوص مورد دوم هم که در میان تبریک‌ها و شادمانی‌های دیگران، کمپین سنجش اندازه دماغ همسر زاکربرگ و اعلام انزجار از زشتی نامبرده در فیس‌بوک ایرانی شکل گرفت و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. 

ظریفی از استادش نقل می‌کرد که «حماقت وقتی جمعی شود، ناپدید می‌شود.» در پارادایم جوزدگی ایرانی اما، گاهی نه تنها وجه حماقت‌بار برخی کنش‌ها نادیده انگاشته می‌شود، که در کمال ناباوری آن کار واجد ارزش‌ تلقی می‌شود، به طوری که شخصِ "به‌ جَو نپیوسته" چنان مغبون و مطرود می‌شود که انگار از مهم‌ترین قافله روشنفکری عالم جا مانده است!

در این فضا منطق به شکل بی‌رحمانه‌ای مورد تعرض قرار می‌گیرد و قضاوت‌ها به شدت کاریکاتوری و مضحک می‌شود. بیش از آنکه ماهیت و معنای ذاتی کنش‌ها مهم باشد،‌ وجه نمایشی آنها اهمیت می‌یابد و بدین ترتیب دیوار واقع‌گرایی روزبه‌روز کوتاه و کوتاه‌تر می‌شود.

کمرنگ شدن حس مسئولیت‌پذیری یا به تعبیر بهتر تقویت روحیه مسئولیت‌گریزی از دیگر پیامدهای محتوم جوزدگی است. این پدیده فضایی را فراهم می‌کند که در آن  هر کسی با انتساب عواقب کار خود به دیگران،‌ از پذیرفتن مسئولیت می‌گریزد و این با ایجاد نوعی آنارشی، در دراز مدت مناسبات انسانی جامعه را غیرمسئولانه می‌کند.

فراتر از این مسئله، امواج هیجانی، همیشه موج‌سواران خاص خود را هم تربیت می‌کند، در جامعه‌ای این چنین مستعد برای جوزدگی، خیلی‌ها –از رسانه‌داران و سیاسیون گرفته تا کارتل‌های بزرگ اقتصادی- برای استفاده از این پتانسیل اغوا می‌شوند.

 اینگونه است که در بزنگاه‌های مهم، افکار عمومی به ساده‌ترین شکل ممکن منحرف می‌شود و در این میان بیش از کسی که آدرس غلط می‌دهد، جامعه‌ای که مترصد دریافت آدرس غلط است اهمیت دارد.

آسیب‌های منتج از جوزدگی را می‌توان بیش از این نیز به شمارش و بررسی نشست اما چه چیزی مهم‌تر از این که جوزدگی دقیقاً در تقابل با مفهوم «گفت‌وگو» قرار می‌گیرد و چه چیز غم‌انگیزتر از این که در جامعه‌ای اینچنین امکان گفت‌وگو سلب و عرصه بر گفت‌وگران تنگ شود.

فضای هیجانی از آنجا که ضداستدلال است، با گفت‌وگو نسبتی نمی‌تواند داشته باشد و این نکته‌ای است برای اهل نظر؛ خصوصاً آن دسته که می‌خواهند بفهمند چرا این روزها جامعه ایرانی بیش از همیشه از گفت‌وگو رویگردان است.

+123
رأی دهید
-54

ali1111 - تهران - ایران
واقعاً عالی‌ بود.
شنبه 10 تير 1391 - 11:41
setareh mashreghi - خوزستان - ایران
رحمت خدا بر پدر ومادر نویسنده مطلب! تمامش درست بود! چقدر عذاب میکشن این ملت تاهمرنگ جماعت شن! چقدر دنیا باید به ما بخنده!
شنبه 10 تير 1391 - 11:49
schahram - هامبورگ - آلمان
این جو زدگی مختص ایران نیست. احتمالا نویسنده پا از مرزهای ایران بیرون نگذاشته و اگر هم گذاشته جهت تفریح و سرگرمی بوده و با اجتماعِ خارجی‌ مرتبط نبود است
شنبه 10 تير 1391 - 12:54
ديگه وقتشه_1982 - ایران - ایران
کاملأ درسته
شنبه 10 تير 1391 - 13:01
MIRZADEH I ESHGHI - دوسلدورف - آلمان
عجب مردم شناسی‌ جالبی‌!ما ملت عکس آقا توو ماه بین هستیم.
شنبه 10 تير 1391 - 13:33
Gaagol - دالاس - آمریکا
جالب اینه که ماها این اخلاق رو داریم و همیشه یکیمون هم هست که بیاد خودشو جدا کنه و بگه ایرانیا فلانن و من جدام
شنبه 10 تير 1391 - 15:36
onsore ahriman - مارسی - فرانسه
واقعا عالی و استثنایی بود
شنبه 10 تير 1391 - 18:08
فراز_نروژ - تونسبرگ - نروژ
ما معنی جو زدگی را بطور کامل مفهوم گشتیم. حالا برم فیسبوکم را چک کنم ببینم چه خبره!
شنبه 10 تير 1391 - 19:55
Royan - کالیفرنیا - آمریکا
schahram - هامبورگ - آلمان با نظر شما موافقم ، تمام این مجلات که در اروپا و آمریکا فروش میره برای خاطر این قبیل جو زدگی هست ؛ و خیلی‌ هم براشون مهم که بدونند که مثلا جنیفر لوپز سلولیت داره یا نه یا دور کمر کیت چند سانیتیمر است و یا فلان هنر پیشه کجا بستنی خورده بنا برین بی‌ خود از ایرانیها ایراد نگیرید همه دنیا این چیزه به وفور دیده می‌شه کسی‌ که این مطالب نوشت فقط با جامعه ایران آشنایی داره.
شنبه 10 تير 1391 - 23:55
بهروزرضازاده - سیدنی - استرالیا
با عرض معذرت gagol جان دقیقا درست فرمودی!!! جان من این آی دیتو عوض کن مارو شرمنده میکنی
یکشنبه 11 تير 1391 - 04:42
titan - ایران - ایران
Royan - کالیفرنیا - آمریکا. جو زدگی بیشتر به موارد دیگه ای مربوط میشه. مثلا انتخاب محبوبترین بازیکن آسیا اینقدر به مجیدی و کریمی رای دادن که کنفدراسیون اسیا این دو را از رای گیری کنار گذاشت. یا مثلا رای گیری اینترنتی برای بخش فیلم خارجی اسکار توی تمام وبلاگها و فیس بوک دعوت به رای دادن به همراه لینک بود!! خیلیا که فیلم رو ندیده بودن و از اون مهمتر بقیه فیلمها رو ندیده بودن که مقایسه کنن رفتن به فیلم فرهادی رای دادن!!!!!!
یکشنبه 11 تير 1391 - 07:48
ma-mardom - لینز - اتریش
نویسنده بسیار عالی ، ایرانیها متأسفانه، جایی‌ که باید جو گیر بشوند ، خوابند و می‌گویند مرگ برای همسایه خوب است. یادم هست ساله ۲۰۰۹ که به انتخابات اعتراض شد. تو فیلم‌ها میدیدم، که بسیجی‌‌ها و سپاه ، کمیته‌های محلی (پلیس سابق) تظاهر کننده‌ها را میکشتند و با وحشیترین حالت دختران ، پسران ، پیر و جوان، زن و مرد را میزدند ،عده‌ای زیادی تو پیاده‌رو داشتند قدم میزدند و مشغول خرید بودند و یا تماشا میکردند به عنوانه فیلم، همین باعث شد که ۱۰۰‌ها نفر کشته شدند. شکنجه تجاوز ، اعدام و ۱۰۰۰ ران نفر دستگیر شدند و تعدادی زیاد ناپدید شدند ،این هم از فرهنگ ایرانی‌
یکشنبه 11 تير 1391 - 08:43
a.ahooraei - دوسلدورف - آلمان
واقعیت اغلب تلخ و جانفرساست ، ملت ایرانی اغلب آدمهای بسیار احساساتی هستند که این احساساتشان اغلب بازتاب منفی برای آنها دارد و نشئت گرفته از دین و اعتقاداتیست که از دوران کودکی به ما واکسینه کردند و همین احساسات هست که در اغلب موارد باعث جوگیر شدن و حمایت های بیخود و یا از کوره در رفتن های نابهنگام میشود و باعث قتل و ضرب و شتم دیگران می شود. ایکاش یاد می گرفتیم قبل از هر عکس العملی کمی تأمل میکردیم و از هوش و ذکاوتمان کمک می گرفتیم. همه چیز را بخاطر دیگران تصدیق و تأیید نکنیم و برای ضدیت با دیگران آنها کتمان و نفی نکنیم.
یکشنبه 11 تير 1391 - 10:53
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.