مقدس سازی آیت الله خامنه ای
اکبر گنجی ( روزنامه نگار و پژوهشگر )
آیت الله خامنه ای قانوناً دارای ولایت مطلقه است. قدرت مطلقه را قانون اساسی جمهوری اسلامی به او بخشیده است. او نیز در استفاده ی از این حق قانونی کوتاهی نکرده و مهارت از خود نشان داده است. اما این تمام مسأله نیست.
کسی که به مقام قدرت مطلقه ارتقأ می یابد و خواهان چنان مرتبه ای است، با بقیه ی افراد تفاوت های چشمگیر دارد. این تفاوت ها، تفاوت های وجودی(جسمی و روحی) نیست. او هم انسانی مانند بقیه ی انسان هاست، با تفاوت های طبیعی ای که انسان ها با یکدیگر دارند.
"تفاوت چشمگیر" مقوله ی دیگری است. منظور "مقدس" بودن آیت الله خامنه ای است. مقدس بودن باید ساخته شود. مقدس سازی در درجه ی اول طرحی سیاسی است، اما در گام بعد مقدس سازی طرح اجتماعی را تعقیب می کند. شواهد و قرائن موید این طرح بسیار است.
در تمام دوران زمامداری او این پروژه تعقیب شده است. به عنوان نمونه به سه شاهد زیر بنگرید:
الف- حجت الاسلام والمسلمین علی سعیدی- نماینده ی ولی فقیه در سپاه- می گوید:
"رهبری در سه سطح انبیاء، معصومین و ولایتفقیه بوده که از لحاظ اختیار یکی است...یعنی به همان اندازه که از امامان تبعیت واجب است، تبعیت از رهبری هم واجب است و این دو با هم فرقی ندارد"[۱].
ب- حجتالاسلام عبدالله حاجیصادقی- جانشین نماینده ی ولی فقیه در سپاه- نیز گفته است خداوند:
"رهبری را به این ملت عطا کرده که فرزند خمینی کبیر و ادامهدهنده ی راه اوست...رهبر معظم انقلاب امروز به بهترین شیوه جهان اسلام و انقلابیون را در سراسر جهان اداره میکند تا جایی که دشمنان امروز به صراحت میگویند بزرگترین مشکل در ادامه ی دشمنیهایشان علیه ملتها، مردی است که امروز ایران را رهبری میکند. ایشان مانند طبیبی دردشناس هستند که آنچه بیان میکنند بر اساس اطلاع دقیقی است که بر اساس بصیرت و شناخت به دست آورده است"[۲].
ج- حسن عباسی- رئیس مرکز بررسی های دکترینال- گفته است:
"دوره بیست و خرده ای ساله رهبر از نظر تفکر استراتژیک ظرفیت دارد که رشته فوق لیسانس و دکتری شود. از "ب" بسم الله دوران رهبری ایشان تا به امروز؛ این که چگونه مدیریت استراتژیک در فرهنگ، اقتصاد و امنیت و... را رقم زدند و ثبات کشور حفظ کردند که حرکت رو به جلو وجود داشته است، نیاز دارد که در سطح تحصیلات تکمیلی تبیین شود...الان ولایت فقیه در نظریههای دموکراسی غربیها پذیرفته شده است، از این حیث که عنصری باثبات در جا به جایی قدرتهاست.در غرب ولایت فقیه با مدل سکولار دارد میرود که پیاده شود. دیر نیست که ببینیم در ایالات متحده این الگوها مورد استفاده قرار گیرد"[۳].
همزمان با این نوع برساختن، نوع دیگری از مقدس سازی نیز توسط مریدان صورت می گیرد. جسم "آقا" هم مقدس است. یعنی جسم او را هم باید مقدس کرد. چگونه؟ به موارد زیر بنگرید:
الف- در اوایل دوران زمامداری برخی مسئولین که به نزد آیت الله خامنه ای می رفتند، از او خواسته بودند تا حبه ی قندی را در دهان گذاشته و به آنها بدهد تا بخورند. گویی شفا بخش است.
ب- دستمال چفیه ای که آیت الله خامنه ای دور گردن خود می اندازد، یکی دیگر از امور متبرک است. معمولاً رسانه های رژیم بخشش این دستمال توسط رهبری به دیگران را به نمایش می گذارند. به عنوان نمونه بنگرید به فیلم اهدای چفیه ی آقا به مسئولان برگزاری انتخابات[۴].
سرلشکر فیروزآبادی درباره ی چفیه ی آیت الله خامنه ای گفته است:
"مقام معظم رهبری خورشیدی است که قافله انقلاب از نور ولایت ایشان راه را از بیراهه تشخیص میدهد؛ ایشان گاهی از روی محبت دست روی سر فردی میکشند؛ گاهی انگشتر خود را میبخشند و گاهی چفیهای که بر شانههایشان دارند را به طالب آن چفیه هدیه میدهند. چفیهآقا مثل یک راز جذاب است که شاید هنوز کسی نتوانسته به آن راز دست پیدا کند و هر کسی زرنگتر باشد، میتواند در مجلسی که آقا حضور دارند، چفیه ایشان را به عنوان تبرک بگیرد و تا آخر عمر آن را بر گردن خود بیندازد و با افتخار به همه بگوید که این چفیه از روی شانههای آقا برداشته شده و به دست من رسیده است.
کسانی که تا به حال به محضر آقا شرفیاب شدهاند، شاهد بودهاند که هر بار که کسی چفیه آقا را طلب کرده، ایشان با رضایت کامل به یکی از همراهان فرمودند "این چفیه را از شانه من بردارید و بدهید به ایشان"[۵].
ج- بوسیدن دست آیت الله خامنه ای یکی دیگر از مقدس سازی هاست. به یاد داریم که او در سفر به شهر قم ساعت ها در نقطه ای نشسته و مردم در صفی طولانی ایستاده بودند و به نوبت می رفتند و دست او را می بوسیدند. حتی پس از رفتن ولی فقیه، عده ای به صف ایستاده و جای نشستن "آقا" را می بوسیدند. اما فقیهان قبل از عوام به دست بوشی او رفتند.
به حاشیه نگاری سایت "دفتر مقام معظم رهبری" از دیدار علما با وی بنگرید. می نویسد، آیت الله خامنه ای :
"رفتند سراغ حضرات علما. از همان ورودی با همه سلام و علیک رودررو کردند و کل مسجد بالاسر را چرخیدند. اول کار، حیا مانع بود، ولی کمکم که جو صمیمی مجلس برای حضرات معلوم شد، جلو رفتند و دست رهبر را بوسیدند، به شانه و عبایش دست کشیدند و آخر کار ازدحام زیاد شد. جوری که محافظها مجبور شدند دور رهبر را بگیرند که در فشار ازدحام علما نرود، وقتی میآیند برای دستبوسی"[۶].
د- آیت الله خامنه ای در سال ۱۳۸۴ سفری به استان کرمان داشت. به هنگام کوهنوردی مدتی در جایی می نشیند. نیروی مقاومت بسیج، محل جلوس حضرت آقا را به یادمان تبدیل کرده است[۷].
ه- آیت الله خامنه ای به روستای دزلی- از توابع شهرستان سروآباد در استان کردستان- نیز سفر کرده است.ابراهیم حسینی- معاون هماهنگکننده ی سپاه بیت المقدس کردستان- گفته است:"قدمگاه رهبر معظم انقلاب در دزلی از جمله نقاطی است که مورد بازدید زائران راهیان نور قرار میگیرد؛ که در این نقطه مجموعهیادمانی توسط راهیان نور ایجاد شده است"[۸].
آیت الله خامنه ای زمامداری پر سفر است. تقریباً به همه ی استان های کشور سفر کرده و از نقاط مختلف بازدید بعمل آورده است. حال اگر بخواهند در هر نقطه ای که پای نهاده یا نشسته است، بنای یادبوی برپا سازند، از تعد اد امام زاده های کشور پیشی خواهد گرفت.
وقتی آیت الله خامنه ای دارای چنان قدرت و جایگاهی می شود، مسئول "همه ی مسائل و مشکلات" نیز می گردد. بدین ترتیب فرایند دیگری به طور موازی شکل می گیرد که نوک پیکان انتقادها را معطوف به او می کند. نامه های سرگشاده ای که طی سال های گذشته خطاب به او نوشته شده(احمد قابل، احمد زیدآبادی، قاسم شعله سعدی، محمد نوری زاد،عیسی سحرخیز و...)، تجلی این فرایند است. در تظاهرات اعتراضی پس از انتخابات ریاست جمهوری ۲۲ خرداد ۱۳۸۸- جنبش سبز- نیز شعارها علیه او بود.
در این میان نامه های سرگشاده ی زندانیان سیاسی خطاب به او- که در کل منطقه بی نظیر است و نمونه ی مشابه ای برای آن نمی توان یافت- در خور اهمیت فراوان است. نامه های عبدالله مومنی (مرداد ۱۳۸۹) [۹] ، مهدی محمودیان(شهریور ۱۳۸۹)[۱۰]، ابوالفضل قدیانی(دی ماه ۱۳۹۰)[۱۱]،مصطفی تاج زاده(مهر ماه ۱۳۹۰[۱۲] و ۲۱ خرداد ۱۳۹۱)[۱۳]، سید حسن رونقی ملکی(۶ خرداد ۱۳۹۱)[۱۴]، برخی از این موارد است.
این نامه های سرگشاده بهترین ابزاری است که "آقا" را از عرش به فرش پائین می کشند. منظور این نیست که آیت الله خامنه ای واقعاً در عرش قرار دارد، مراد این است که می خواهند او را تا عرش بالا ببرند.
اما بیان حقایق توسط زندانیان سیاسی، جای طبیعی او را در روی فرش(زمین) به خوبی نشان می دهند. نحوه ی بازجویی ها، استفاده ی از دشنام های چاله میدانی و مهمتر از همه، شکنجه های دهشتناک، حقیقت ولی فقیه را به تصویر می کشند.
حقیقت نظام ولایت فقیه در این جملات مهدی محمودیان نمایان می شود که می نویسد:
"در بندهای مختلف زندان رجایی شهر عمل لواط بصورت امری معمولی و قابل پذیرش در آمده است که ظاهرا مسئولین زندان برای کمتر شدن آلودگیهای آن وسائل بهداشتی مورد لزوم افراد را آزادانه در اختیار زندانیان قرار می دهند ، من از صد ها مورد از این روابط که با رضایت طرفین و بصورت آزادانه و شاید صرفا بخاطر چند نخ سیگار و یا یکبار مصرف مواد صورت می گیرد می گذرم، من از وضعیتی می گویم که در این زندان هر کسی که کمی زیبایی در چهره داشته باشد و احیانا زوری در بازو نداشته باشد و یا پول خوبی در حسابش نداشته باشد که باج بدهد به دیگران ، به زور در سالنهای مختلف و هر شب در یک اتاق گردانده می شود و هر مفعولی صاحبی دارد و از این بابت پولی بدست می آورد و بعد از چند وقت هم او را به دیگری می فروشد، طبق مشاهده یک زندانی سیاسی به یک جوان در طول یک شب ۷ مرتبه تجاوز شده است و وقتی صبح به زندانبان شکایت می کند به انفرادی ( یا به گفته مسئولین زندان سوئیت) منتقل می شود بدون این که هیچ کدام از متجاوزین حتی مورد سوال واقع شوند. ولی امر مسلمین ...اینجا در زندان رجایی شهر تحت امر شما فرزندان و شهروندان کشور تحت امرتان با قیمت دویست و پنجاه هزار تومان اجاره داده می شوند ودر این سیستمی که شما مسئولیت آن را دارید هیچ دادرسی نمی یابند".
بدین ترتیب عرش، فرش می شود. صورت و سیرت حقیقی آیت الله خامنه ای را در این جملات عبدالله مومنی به خوبی می توان مشاهده کرد:
"ﺑﺎزﺟﻮﻳﺎن در ﺗﻤﺎم ﻃﻮل ﺑﺎزﺟﻮﻳﯽ ﺑﺎرها ﺑﻪ ﻣﺎدر ﻣﺮﺣﻮﻣﻪ ام ﮐﻪ زﻧﯽ ﻣﻮﻣﻨﻪ و ﻣﺎدر ﺷﻬﻴﺪ اﺳﺖ، ﺑﺎ ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ وﺟﻪ ﻣﻤﮑﻨﻪ، ﻣﻮرد ﻓﺤﺶ و ﻧﺎﺳﺰا و اﻟﻔﺎظ رﮐﻴﮏ ﻗﺮار ﻣﯽ دادﻧﺪ، همسر ﻓﺪاﮐﺎرم، ﺑﺎرها ﺑﺮﻏﻢ ﺁن که زﻧﯽ ﻣﺴﻠﻤﺎن و ﻣﻮﻣﻨﻪ و همسر ﺷﻬﻴﺪ اﺳﺖ (و ﺑﺎ ﺁن که ﻣﯽ داﻧﺴﺘﻨﺪ ﻣﻦ ﺑﺎ همسر ﺑﺮادر ﺷﻬﻴﺪم ازدواج ﻧﻤﻮدﻩ ام) ﺑﻪ ﻋﻨﻮان...ﻣﯽ ﻧﺎﻣﻴﺪﻧﺪ و ﺧﻮاهران و ﻧﻮاﻣﻴﺲ ﻣﺮا ﺑﻪ ﻓﺠﻴﻊ ﺗﺮﻳﻦ وﺟﻪ ﻣﻤﮑﻦ ﺑﺎ ﻟﻘﺐ...ﻣﻮرد دﺷﻨﺎم و توهین ﻗﺮار ﻣﯽ دادﻧﺪ. اﻳﻦ اﺑﺮاز ﻣﮑﺮر اﻟﻔﺎظ ﻧﺎﺷﺎﻳﺴﺖ از ﻣﺪاﻓﻌﻴﻦ ﻧﻈﺎم اﺳﻼﻣﯽ ﺷﺎﻣﻞ ﺣﺎل ﺑﺮادر ﺷﻬﻴﺪم ﻧﻴﺰ ﻣﯽ ﺷﺪ و هدیه ی ﺧﺎﻧﻮادﻩ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﻴﻬﻦ را ﻣﻨﺎﻓﻖ ﻣﯽ ﺧﻮاﻧﺪﻧﺪ".
بازجویان "حضرت آقا" از عبدالله مومنی می خواهند که علیه خود اتهام های اخلاقی وارد سازد. او نمی پذیرد. می گوید پس از آن:
"ﺑﻪ ﻣﻦ هجوم ﺁوردﻩ و ﺑﺎ ﻣﺸﺖ و ﻟﮕﺪ و ﺳﻴﻠﯽ ﺑﻪ ﺟﺎن ﻣﻦ اﻓﺘﺎدﻧﺪ و ﺑﻪ ﺧﻮد و ﺧﺎﻧﻮادﻩ ام ﺗﺎ ﺟﺎﯼ ﻣﻤﮑﻦ ﻓﺤﺎﺷﯽ ﮐﺮدﻧﺪ و ﭘﺲ از ﮐﺘﮏ ﮐﺎرﯼ ﻣﻔﺼﻞ و ﺗﺤﻘﻴﺮ و توهین ﮔﻔﺘﻨﺪ "ﺑﻪ ﺗﻮ اﺛﺒﺎت ﻣﯽ ﮐﻨﻴﻢ ﮐﻪ ﺣﺮاﻣﺰادﻩ و وﻟﺪزﻧﺎ هستی". اﻳﻦ ﺳﺨﻨﺎن ﻋﺼﺒﺎﻧﻴﺖ ﻣﺮا ﻧﻴﺰ ﺑﺮاﻧﮕﻴﺨﺖ و ﺑﻪ درﮔﻴﺮ ﺷﺪن ﻣﻦ ﺑﺎ ﺁﻧﺎن ﻧﻴﺰ ﻣﻨﺠﺮ ﺷﺪ ﮐﻪ اﻟﺒﺘﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ ی ﺁن ﻓﺮو ﮐﺮدن ﺳﺮ ﻣﻦ در ﭼﺎﻩ ﺗﻮاﻟﺖ ﺑﻮد، ﺁن ﭼﻨﺎن ﮐﻪ ﮐﺜﺎﻓﺖ هاﯼ درون ﺗﻮاﻟﺖ ﺑﻪ دهان و ﺣﻠﻖ ﻣﻦ وارد و ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺧﻔﮕﯽ رﺳﻴﺪم".
گفتیم که دو جریان موازی در حال فعالیت هستند. یکی آیت الله خامنه ای را به عرش می برد، دیگری او را به زیر فرش می راند. این مبارزه ی نابرابر ادامه دارد. یکی از همه ی امکانات قدرت سیاسی و هفتصد- هشتصد میلیارد دلار درآمدهای نفتی بهره می برد، اما دیگری فقط و فقط از جان خود مایه می گذارد. اگرچه آیت الله خامنه ای انحصار قدرت سیاسی را در چنگ دارد، اما قداست و مشروعیتی در کار نیست. این که آدمی قدرت سیاسی و منابع عظیم مالی کشور را صرف سرکوب مخالفان و نقض سیستماتیک حقوق بشر سازد، فرزانه و حکیم ساز نیست.
جنبه ی دیگری از این جریان موازی صعود و سقوط نیز قابل تأمل است. این نزاع، به نوعی جنگ "مذهب علیه مذهب" است. آنان که آیت الله خامنه ای را تا عرش بالا می برند می کوشند تا با استفاده ی از اسلام چنین کنند. اینها هم که او را پائین می کشند،همگی افرادی به شدت مذهبی هستند که با استناد به قرآن و سنت معتبر عملکرد او را به نقد می کشند. "اسلام علیه اسلام" شده است. آن که سرکوب می کند مسلمان است. آن که شجاعانه در درون زندان شکنجه می شود و علیه آیت الله خامنه ای می نویسد نیز مسلمان است."اسلام بنیادگرایانه" و "اسلام نوگرایانه" در حال نزاع اند. ندیدن این واقعیت از سوی کسانی که هیچ هزینه ای نداده اند، شگفتی آور است.
----------------------------
-نظرات مندرج در این مقاله الزاما بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست
پاورقی ها:
۱- رجوع شود به لینک:https://www.farsnews.com/newstext.php?nn=۱۳۹۱۰۳۱۹۰۰۰۳۷۲
۲- رجوع شود به لینک:https://www.farsnews.com/newstext.php?nn=۱۳۹۱۰۳۱۴۰۰۰۲۶۶
۳- رجوع شود به لینک:https://snn.ir/news-۱۳۹۱۰۳۰۶۰۰۶.aspx
۴- رجوع شود به لینک: https://www.aparat.com/v/fd۶ecd۹fc۰cd۶c۹۱c۶b۳۷۶۶۳f۶۲۴۶۸۶a۱۹۱۲۶۴
۵- رجوع شود به لینک:
https://shahed-alamshir.ir/index.php/۱۳۹۰-۰۳-۱۲-۲۰-۲۶-۱۵/۴۵-۱۳۹۰-۰۳-۱۲-۱۹-۵۲-۵۶/۲۹۱-۱۳۹۰-۱۰-۰۵-۰۸-۲۱-۵۵
۶- رجوع شود به لینک:https://www.aftabnews.ir/vdcgwq۹qyak۹qt۴.rpra.html
۷- رجوع شود به لینک:https://www.digarban.com/node/۶۴۲۰
۸- رجوع شود به لینک:https://www.farsnews.com/newstext.php?nn=۱۳۹۱۰۳۲۹۰۰۰۳۹۵
۹- رجوع شود به لینک:
https://www.rawij.com/farsi/pdf/gozarsh/abdola-momeni-shkenje.pdf
۱۰- رجوع شود به لینک:https://www.rahsanews.com/archives/۱۳۱۴۹
۱۱- رجوع شود به لینک:
https://lettertoleaderofiran.blogspot.com/۲۰۱۱/۱۲/blog-post_۵۵۹۶.html
۱۲- رجوع شود به لینک: https://sahamnews.net/۱۳۹۰/۰۷/۱۰۶۱۴۲/
۱۳- رجوع شود به لینک: https://www.kaleme.com/۱۳۹۱/۰۳/۲۲/klm-۱۰۳۲۹۸/
۱۴- رجوع شود به لینک: https://hra-news.org/۶۸۵/۱۳۸۹-۰۱-۲۷-۰۵-۲۷-۲۱/۱۲۴۰۶-۱.html