عامل جنایت در دفتر وکالت، در یکقدمی چوبه دار
+29
رأی دهید
-53

شرق: مردی که همسرش را به دلیل درخواست طلاق با ضربات چاقو به قتل رسانده بود با تایید حکم قصاص از سوی دیوانعالی کشور یک قدم دیگر به مرگ نزدیک شد. به گزارش خبرنگار ما، ماموران پلیس دو سال قبل باخبر شدند قتلی در دفتر وکیلی در خیابان استاد نجاتاللهی اتفاق افتاده است. زمانی که ماموران به محل رسیدند متوجه شدند علاوه بر زنی که به قتل رسیده مردی هم با تینر سوزانده شده است.
پلیس در ادامه بررسیهای خود متوجه شد سلیمان مدتها در خارج از کشور زندگی میکرده و بعد از اینکه متوجه شده همسرش درخواست طلاق داده به ایران آمده و نقشه قتل را اجرا کرده است.
سلیمان با توجه به مدارک بهدستآمده بازداشت و بازجوییها از او آغاز شد. حین بازجویی از سلیمان پدر سحر نیز در بیمارستان مورد تحقیق قرار گرفت. این مرد به ماموران گفت: سحر و سلیمان از ابتدای ازدواجشان با هم مشکل داشتند و حتی یکبار هم جدا شدند اما به اصرار سلیمان دوباره آشتی کردند و به خارج از کشور رفتند. بعد از مدتی دخترم دوباره به ایران برگشت و گفت دیگر نمیخواهد با این شرایط به زندگی مشترک ادامه بدهد و درخواست طلاق داد. ما وکیل گرفتیم و قرار شد کارها از طریق وکیل پیگیری شود. آن روز با سلیمان در دفتر وکیل قرار داشتیم که این اتفاق افتاد.
این مرد ادامه داد: زمان حادثه متوجه شدم که سلیمان قصد صدمه زدن به دخترم را دارد اما قبل از اینکه بتوانم واکنشی نشان بدهم او روی من تینر پاشید و در حالیکه صورتم میسوخت و نمیتوانستم کاری انجام بدهم به سمت دخترم حمله کرد. دخترم خواست فرار کند که نتوانست و سلیمان ضربات را وارد کرد.
از سویی دیگر متهم که در اداره آگاهی تحت بازجویی قرار گرفته بود، اتهام قتل را قبول کرد و گفت: سحر زن فاسدی بود و به همین دلیل هم از او جدا شده بودم اما مدتی بعد به دلیل پسرمان به زندگی مشترک برگشتیم. برای اینکه سحر دوباره به من خیانت نکند هرچه داشتم فروختم و با هم به باکو رفتیم تا در آنجا زندگی کنیم اما سحر اصلاح نشد و آنجا هم کارهای بدی میکرد. بعد از مدتی قهر کرد و به خانه پدرش در ایران برگشت. در آخرین تماسی که با هم داشتیم گفت قصد جدایی دارد و وکیل گرفته و از من خواست به دفتر وکیلش بروم تا در مورد طلاق صحبت کنیم. خیلی عصبانی بودم. تصمیم گرفتم همه عصبانیت این سالها را در دفتر وکیل بر سر سحر خالی کنم به همین دلیل هم چاقو بردم تا سحر را بزنم. قصدی برای زخمی کردن پدرش نداشتم اما وقتی او را در دفتر وکیل دیدم برای اینکه نتواند جلو کارم را بگیرد روی او تینر ریختم و بعد سحر را با چاقو زدم.
بعد از پایان تحقیقات و صدور کیفرخواست علیه متهم، پرونده برای رسیدگی به شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
متهم وقتی پشت تریبون قرار گرفت، گفت: اتهام قتل را قبول دارم، سحر را کشتم چون مرتب به من خیانت میکرد. وقتی با او ازدواج کردم خیلی به همسرم اعتماد داشتم و خیلی زود هم صاحب یک فرزند شدیم. بعد از مدتی فهمیدم سحر با کسی ارتباط دارد برای همین شکایت کردم و در دادگاه هم توانستم ادعایم را ثابت کنم و سحر محکوم شد. بعد ما از هم جدا شدیم. ما پسری چهارساله داشتیم و وجود فرزندمان باعث میشد با هم در ارتباط باشیم. مدتی بعد با وساطت فامیل دوباره آشتی کردیم چون فکر میکردیم اگر با هم باشیم پسرمان آرامش بیشتری دارد.
متهم ادامه داد: برای اینکه سحر دیگر با آن مرد ارتباط نداشته باشد و کسی هم نتواند در زندگی ما دخالت کند تصمیم گرفتم به خارج از کشور بروم. خوشبختی ما فقط چند هفته بود و با اینکه در باکو زندگی میکردیم و سحر آنجا کسی را نمیشناخت باز رفتارهای ناشایستش را شروع کرد. من با او درگیر میشدم و از او میخواستم این کار را نکند. سحر بالاخره قهر کرد و به ایران برگشت و بعد بقیه ماجراها اتفاق افتاد.
هیات قضات بعد از پایان جلسه دادگاه برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند و متهم را با توجه به درخواست اولیایدم به قصاص محکوم کردند. این حکم مورد اعتراض متهم قرار گرفت اما دیوانعالی کشور اعتراض را رد و متهم را به یکبار قصاص نفس و پرداخت دیه به شاکی دیگر پرونده که صورتش سوخته بود، محکوم کرد.
پروردگار - تهران - ایران
ازدواج یه قرارداده مثل خریدن اتومبیل وقتی خراب در اومد بفروشش برو سالمش رو بگیر - خالی از شوخی پدر احمق آنقدر به فکر بچه چهارساله اش بود که آخرش یتیمش کرد
دوشنبه 29 خرداد 1391 - 19:24
baharrr - وین - اتریش
امیدوارم قصاصش کنند.
دوشنبه 29 خرداد 1391 - 19:41
perser68 - فلوریدا - امریکا
ها!شماهایی که اینجا خودتونو برای اسلام،برای حجاب خفه میکنین،زنی میخواین که ۴ دست و پا زیر دست شو هر نفس هم نکشه،اخر هم با چاقوی جمهوری فاشیست اسلامی پاره پاره شه!شما آخوند جماعت لجن از زنای آزاد وحشت دارین!شما فاطی کماندو میخواین!آفرین به گلشیفتهها و بینیازها که برای شما اسلام زدهها پشیزی قائل نیستن!ننگ به جمهوری آدم کش اسلامی،ننگ به خامنهای منفور!
دوشنبه 29 خرداد 1391 - 22:06
a.ahooraei - دوسلدورف - آلمان
اگه این آقا درست بگه که نتیجه هم درسته و زنی که یکبار خیانت کرد باید با یه تی پا انداختش بیرون و کار را تمام کرد. چرا دستت را با خون اون نجس و آلوده بکنی.
دوشنبه 29 خرداد 1391 - 22:53
STING68 - گنبد - ایران
perser68 - فلوریدا - امریکا ساکت شو از همه جا رونده از همه جا مونده. بیمار مالیخولیایی هستی
دوشنبه 29 خرداد 1391 - 23:32
Royan - کالیفرنیا - آمریکا
مرتیکه متوهم شکاک احمق, اگر دختره اینجا دوست پسر داشت که پا نمیشد دنبال تو راه بیفته بیاد باکو, اونجا هم هی بهش گیر دادی و شک کردی برگشته خانه پدرش, آخرش هم کشتیش خیال خودتو راحت کردی به شماها نمیگن مرد میگن مرده فردا هم اعدامت میکنند.
سه شنبه 30 خرداد 1391 - 05:47
sunia - استراليا - استراليا
perser68 - فلوریدا - امریکا بابا انقدر زر میزانی عرضه نداری کاری بکنی فقط ننگ به اونو ان میفرستی بهتره بری ...هر چی شد همین چرندیاتو میگی خیلیها از ان رژیم بدشون میاد یکیشم من ولی تو دیگه داری ....
سه شنبه 30 خرداد 1391 - 06:16
hossein87 - ایران - ایران
perser68 - فلوریدا - امریکا- خیانت تو کل دنیا یه عمل نفرت انگیزه. منها نحوه برخوردها به نسبت فرهنگ ها متفاوته. یکی تو ایران که خیانت اصلا تو خانواده جایگاه نداره و با این مشکل روبرو میشه میبینی به صورت غیر معمول از کوره در میره و قتل میکنه که نفس عمل اشتباهه و یکی تو اروپا از طرفش جدا میشه و محل سگ بهش نمیزاره. منتها تویی که خیانت رو به معنیه آزاد بودن میدونی از همه ی اینا .. تری.امثال تو جامعه رو تبدیل به آشغال دونی کردن و هر کثافت کاری و هر لجن بازی رو به اسم آزادی تموم میکنن.هرکسی هم حرفی بزنه میگن شما با آزادی مخالفین. دقیقا این حرفا مثل حرفای این حکومته که همه چیز به اسم خدا تموم میشه و هرکی اعتراض کنه میگن شما با خدا مخالفین!!
سه شنبه 30 خرداد 1391 - 08:35