جانشینان خامنه ای و احمدی نژاد
اکبر گنجی (روزنامه نگار و پژوهشگر)
مذاکرات بلندمدت ایران و دولت های غربی درباره ی مسأله ی هسته ای آغاز شده است. به نظر می رسد آیت الله خامنه ای می خواهد که بدون هیچ مزاحم داخلی آن گونه که خود می پسندد این مذاکرات را پیش برد. فرد پیش بینی ناپذیری چون احمدی نژاد می تواند به عنوان مزاحم در روند مذاکرات اخلال کند.
تجربه ی احمدی نژاد آیت الله خامنه ای را به این نتیجه رسانده است که در انتخاب رئیس جمهور بعدی دقت ویژه ای مبذول دارد. رئیس جمهور مطلوب او، فردی با ویژگی های زیر است:
الف- تبعیت محض از فرامین رهبری.
ب- جوان، پرکار و خدمت رسان اجرایی .
ج- دارای زبان کوبنده علیه کسانی که رهبر می خواهد.
د- همان گونه که احمدی نژاد از یاران آیت الله خمینی نبود، او هم نباشد. هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی، مهدی کروبی، میرحسین موسوی و...به آیت الله خمینی متصل بودند و همین امر به نوعی به آنها استقلال می بخشید.
فردی چون حداد عادل دقیقاً مصداق ویژگی اول و چهارم است. او به خوبی می تواند نقش منشی رهبری را بازی کند، اما فاقد ویژگی دوم و سوم است. او حتی در مدیریت مجلس نیز بسیار ضعیف ظاهر شد. ویژگی سوم در نیروهایی چون حسین شریعتمداری، صفارهرندی، ذالنور، و...تجلی دارد. احمدی نژاد دارای ویژگی دوم و سوم و چهارم بود. اما به سوی استقلال خیز برداشت.
علی اکبر ولایتی متولد ۱۳۲۴ است و در زمان ریاست جمهوری بعدی پا به ۶۸ سالگی می گذارد.به همین دلیل مصداق ویژگی دوم نیست. زبانش نیز، زبان تند و تیز مطلوب رهبری نیست.
محمد باقر قالیباف جوان(متولد ۱۳۴۰) و پرتحرک است، اما مخالفانش او را یکی از ساکنان فتنه قلمداد می کنند که می خواهد روابط خوبی با هاشمی رفسنجانی و اصلاح طلبان داشته باشد و از ظرفیت های اجتماعی آنها به سود خود بهره برد. به همین دلیل به او گفته اند که شهردار تهران باقی بماند و داوطلب ریاست جمهوری نشود.
آیت الله خامنه ای نسل جدیدی را بر سر کار می آورد که فاقد پیشینه اند. حسن کچوئیان، رحیم پور ازغدی، صادق لاریجانی، و...مصادیقی از این گروه اند. اگر او به فکر رئیس جمهور بعدی است- که هست- به طریق اولی به فکر جانشین پس از خود نیز هست. سخنانی که پس از این بیان خواهد شد، مبتنی بر یک پیش فرض است. فرض ما تداوم وضعیت فعلی است. اما اگر ایران مورد حمله ی نظامی قرار گیرد یا دچار انقلاب شود، با وضعیت به کلی متفاوتی روبرو خواهیم بود که حکم دیگری خواهد داشت.
آیت الله خامنه ای در بستر نظام سلطانی به رهبری رسیده و همان فرایند را تشدید کرده است. آیت الله خمینی به عنوان سلطان قبلی، به فکر آینده ی نظام و جانشین پس از خود بود. عزل آیت الله منتظری از قائم مقام رهبری در همین راستا صورت گرفت. او در نامه ی عزل ۶/۱/۱۳۶۸ نوشت:"از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین می سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده ی نظام را از دست داده اید. شما در اکثر نامه ها و صحبتها و موضعگیریهایتان نشان دادید که معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند".
به صدق و کذب مدعیات آیت الله خمینی کاری نداریم. مسأله این است که او نسبت به آینده ی نظام و جانشین خود حساس بود. به همین دلیل جانشین خود را که به وسیله ی مجلس خبرگان رهبری انتخاب شده بود، از جانشینی برکنار کرد. پس از استعفای آیت الله منتظری نیز در ۸/۱/۶۸ خطاب به او نوشت: "رهبری نظام جمهوری اسلامی کار مشکل و مسئولیت سنگین و خطیری است که تحملی بیش از طاقت شما می خواهد".
در ۲۶/۱/۶۷ خطاب به نمایندگان مجلس و وزرأ که ناباورانه شاهد عزل آیت الله منتظر بودند در این خصوص نوشت:"شنیدم در جریان امر حضرت آقای منتظری نیستید و نمیدانید قضیه از چه قرار است. همین قدر بدانید که پدر پیرتان بیش از دو سال است در اعلامیهها و پیغامها تمام تلاش خود را نموده است تا قضیه بدین جا ختم نگردد، ولی متأسفانه موفق نشد. از طرف دیگر وظیفه ی شرعی اقتضا میکرد تا تصمیم لازم را برای حفظ نظام و اسلام بگیرد. لذا با دلی پرخون حاصل عمرم را برای مصلحت نظام و اسلام کنار گذاشتم".
معنای این جملات این است که اگر آیت الله منتظری رهبر می شد، نه نظام باقی می ماند، نه اسلام. آیت الله خمینی ۷۰ روز پس از عزل آیت الله منتظری درگذشت، همان شب در جلسه ی مجلس خبرگان رهبری بر سر انتخاب رهبر بعدی کار به اختلاف کشید.
اعضای جامعه ی مدرسین حوزه ی علمیه قم که عضو مجلس خبرگان رهبربی بودند، آیت الله گلپایگانی را پیشنهاد می کنند که پس از رأی گیری، ۱۴ رأی می آورد. سپس هاشمی رفسنجانی برای حل مسأله دست به کار شد و به نقل از چند نفر- از جمله آیت الله موسوی اردبیلی و احمد خمینی- شهادت داد که نظر آیت الله خمینی روی آقای خامنه ای بوده است. سپس گفت هرکس قبول دارد برخیزد و به او رأی دهد. اکثریت رأی داد(۶۰ رأی از ۷۴ عضو حاضر) و آقای خامنه ای ولی فقیه شد. هاشمی در خاطرات روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ نوشته است:"من که جلسه را اداره میکردم، گفتم اکنون با رای خبرگان، رهبری فردی قانون شده و چارهای نیست... من هم در چند مورد صحبت کوتاهی کردم و نظرات امام را درباره ی صلاحیت رهبری آقای خامنهای نقل کردم. از قول حاج احمد آقا و آیتالله موسوی اردبیلی هم که در جلسه خدمت امام بودند، همین مضامین تایید شد".
بیانیه ی تصویب رهبری آقای خامنه ای جهت انتشار عمومی توسط هاشمی رفسنجانی نوشته می شود. وی با چند تن دیگر مشورت کرده و به جای "حجت الاسلام والمسلمین" ، از اصطلاح "آیت الله" برای آقای خامنه ای استفاده می کند. بدین ترتیب حجت الاسلام علی خامنه ای، آیت الله علی خامنه ای می شود.
آیت الله خامنه ای نه تنها دارای این تجربه است، بلکه تجربه ی ۲۳ سال ولایت را هم در انبان دارد. زمانی از هاشمی به عنوان مرد بحران ها نام برده می شد. اما آیت الله خامنه ای او را به حاشیه راند و نشان داد که بهتر از هاشمی بحران ها را - در چارچوب نظام سلطانی- حل می کند. هاشمی رفسنجانی تفاوت هایی از خود بروز می داد و به گونه ای از استقلال نظر- اگر چه با تبعیت در عمل- سخن می راند. آیت الله خامنه ای در نماز جمعه ی ۲۹/۳/۱۳۸۸ ضمن اشاره به وجود "موارد متعدد اختلاف نظر" با هاشمی رفسنجانی گفت که " نظر آقای رئیس جمهور[احمدی نژاد] به نظر بنده نزدیکتر است". تبلیغات گسترده ای علیه هاشمی از سوی مریدان رهبری وارد آمد و با تماس های مکرر بیت با نمایندگان مجلس خبرگان رهبری برای انتخاب آیت الله مهدوی کنی به جای هاشمی، وی جای خود را به مهدوی داد.
متغیر سن عامل مهمی در تصمیم گیری درباره ی جانشین است. آیت الله خمینی(تولد اول مهرماه ۱۲۸۱، وفات ۱۳ خرداد ۱۳۶۸) در ۸۷ سالگی درگذشت. آیت الله منتظری(تولد ۱۳۰۱، درگذشت ۲۹ آذر ۱۳۸۸) نیز در سن ۸۷ سالگی درگذشت. اما بیش از بیست سال پس از آیت الله خمینی عمر کرد و در صورت تحقق رهبری می توانست به نظام صورت و سیرت دیگری ببخشد.آیت الله خمینی که بخوبی از وضعیت جسمی خود با خبر بود، به سرعت کار را یکسره کرد.
آیت الله خامنه ای(متولد ۱۳۱۸) هفتاد و سه ساله، پنج سال جوان تر از هاشمی رفسنجانی(متولد ۱۳۱۳) هفتاد و هشت ساله است. فقیهانی چون احمد جنتی(متولد ۱۳۰۵)، شیخ محمد یزدی(متولد ۱۳۱۰)، مصباح یزدی(متولد ۱۳۱۳) با مذاق او سازگارترند. در مورد آیت الله مصباح یزدی نه تنها سخنان مدافعانه ی زیادی بیان کرده، بلکه اخیراً یک شب به قم رفته و فقط با او دیدار کرده است. این رفتار بسیار معنادار است. با این همه، جنتی ۸۶ ساله، محمد یزدی ۸۱ ساله و مصباح یزدی ۷۸ ساله نیز از او بزرگترند. یک احتمال جدی این است که همه ی اینها زودتر از آیت الله خامنه ای بمیرند. آیت الله مهدوی کنی که طبع میانه روتری دارد نیز متولد ۱۳۱۰ و هشتاد و یک ساله است. آیت الله خامنه ای از همه ی اینها از نظر جسمی سالم تر است. او اهل ورزش است و هفته ای یک بار به کوه می رود.
در حال حاضر اعضای هیأت رئیسه ی مجلس خبرگان رهبری به شرح زیرند:آیت الله مهدوی کنی، محمد یزدی، هاشمی شاهرودی، دری نجف آبادی، سید احمد خاتمی، صادق لاریجانی و سید ابراهیم رئیسی.
قربانعلی دری نجف آبادی(متولد ۱۳۲۴) شصت و هفت ساله، قتل های زنجیره ای را در کارنامه اش دارد. آیت الله سید محمود هاشمی شاهرودی(متولد ۱۳۲۷ نجف) شصت و چهارساله که مورد عنایت آیت الله خامنه ای است، جوانتر از بسیاری از فقیهان مد نظر است. شاهرودی به سوی مرجعیت نیز گام برداشته است.
اما سه تن از اعضای هیات رئیسه ی مجلس خبرگان رهبری از همه جوانتر هستند. سید احمد خاتمی(متولد ۱۳۳۹) پنجاه و دوساله -عضو جامعه ی مدرسین حوزه ی علمیه ی قم و امام جمعه ی موقت تهران- ، سید ابراهیم رئیسی(متولد ۱۳۳۹) پنجاه و دوساله- معاون اول قوه ی قضائیه و صادق لاریجانی(متولد ۱۳۳۹ نجف) پنجاه و دو ساله- رئیس قوه ی قضائیه و یکی از فقیهای پیشین شورای نگهبان- . شاید بتوان در میان فقیهانی چون چهار تن آخری فرد مد نظر آیت الله خامنه ای را جست و جو کرد.
ما نه خدا هستیم و نه واجد علم غیب. نمی دانیم آیت الله خامنه ای چند سال دیگر عمر خواهد کرد. او قطعاً به فکر آینده ی نظام جمهوری اسلامی و جانشین خود است. راه اعمال نظر خود را هم می داند. کافی است در مجلس خبرگان رهبری گفته شود که نظر او بر فلان شخص است. نظامیان نیز یکی از دو ضلع مهم نظام سلطانی هستند. با مرگ آیت الله خامنه ای، سپاه پاسدران انقلاب اسلامی نیز از فرد مد نظر او حمایت به عمل خواهد آورد. آیت الله خامنه ای در ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ به رهبری مادام العمر انتخاب شد. از روز یکشنبه ۱۴ خرداد، بیست و چهارمین سال زمامداری او آغاز می شود.