سرنوشت دو سلطنت: روحالله خمینی و الیزابت دوم
بخش تحلیل خودنویس: امسال مراسم بیست و سومین سالگرد درگذشت آیتالله خمینی با مراسم رسمی شصتمین سال به سلطنت رسیدن ملکه الیزابت دوم همزمان شده است؛ اما چه تفاوتی میان سلطنت ملکه بریتانیا و حکومت اسلامی آیتالله خمینی است؟
آیتالله خمینی با شعار علیه سلطنت و نظام شاهنشاهی به قدرت رسید، اما حکومت وی طولی نکشید که خود سلطنتی دیگر را به بهانه «ولایت فقیه» بنیان گذارد؛ اما این بار بسی خطرناکتر و فاجعهبارتر.
حکومت شاهنشاهی در ایران هر چه بود، ادامه یک سنت دوهزار و پانصد ساله کاملا ایرانی بود که به عقیده برخی باید فقط با قید مشروطه، بر اقتضائات دنیای امروز منطبق میشد.
اما حکومت ولایت فقیه، زاییده یک جعل تاریخی، آن هم از جنس غیرایرانی است که اژدهایی چندسر را میماند که تاکنون مبارزه ایرانیان با آن فقط به رشد و بیرون زدن سرهایی دیگر انجامیده است.
ولی فقیه، که این روزها حتی برخی از روحانیان طرفدار حکومت، رسما آن را «سلطان اسلامی» میخوانند، حاکمی است برخوردار از تمامی امکانات یک سلطان مطلقه، اما با پوسته و ظاهری متفاوت.
اما در همان روزهای آغازین سلطنت ولی فقیه، بسیاری از نزدیکان آیتالله خمینی به ظهور این نوع جدید از سلطنت هشدار دادند؛ از روحانیانی نظیر آیتالله شریعتمداری گرفته تا کسانی که در قدرت دستی داشتند نظیر مهدی بازرگان و در نهایت، منتقدان و مخالفانی که بیرون از دایره جمهوری اسلامی قرار میگرفتند.
بازرگان و تعدادی از همراهان وی هر چند که در تشکیل جمهوری اسلامی شریک بودند اما در همان سالهای اولیه جمهوری اسلامی نسبت به انحراف در انقلاب و ظهور استبداد و دیکتاتوری در نظام تاسیس شده بر اساس ولایت فقیه هشدار دادند.
هر چند که سرکوب، سلطنت اسلامی در ایران، اجازه به بروز و انتشار مخالفت و اعتراض را نداده و هرگز نمیدهد، اما این هشدارها همچنان از سوی منتقدان داخل و خارج ایران ادامه دارد.
شاید بهترین تاریخنگاری درباره دهههای اخیر ایران، نوشتن تاریخی باشد که عناصر تغییر و گذر یک انقلاب آزادیخواهانه را به یک سلطنت اسلامی نشان دهد.
اما در آن سو، وجود سلطنت ملکه الیزابت دوم که فقط ظاهری ملوکانه دارد اما تهی از هرگونه خودکامگی و استبداد است خودنمایی میکند؛ درست برعکس سلطنت ولیفقیه.
در نظام حکومتی کشورهایی مثل بریتانیا که بر اساس ساختار سلطنت مشروطه بنا شده، تفکیک قوا و اراده مردم بسیار کاملتر از کشورهایی مثل ایران اجرا میشود که شعارهای ضدسلطنتی ورد زبان مقاماتشان است.
به همان اندازه که استمرار حکومت ولایت فقیه، لعن و نفرین بیشتر برای ولی فقیه از سوی مردم میخرد، عمر دراز سلطنت مشروطهای همچون سلطنت ملکه الیزابت دوم، ارج و قرب آن را حتی برای منتقدانش بالا برده است.
صرف نظر از اینکه خواست اکثریت جامعه ایران در دوران پس از جمهوری اسلامی چه خواهد بود، سلطنت اسلامی، با تجربه نسبتا کوتاهش تا همین امروز، نشان داده که از نظر کارکرد سیاسی، مرداری بیش نیست، اما هنوز برای مردم برخی از کشورهای آزاد و پیشرفته، مدل سلطنت مشروطه، یک الگوی زنده و راهگشاست.