نقد دین، پنی سیلین توده‌هاست

تحلیل های مارکسیستیِ دین با این فرض می آغازند که دین تریاک توده هاست. برای اکثر خوانندگان امروزی تریاک معنایی ساده و روشن دارد. مادۀ مخدری است تحریف کنندۀ واقعیت و تسلی دهندۀ درماندگانی که به آن معتاد می شوند.

به باور پیروان مارکس، دین نیز چنین است. تریاک استعاره ای است که واقعیت اجتماعی دین را بیان می کند: دینداران دین می ورزند تا در رویا و توهم خوشبختی فرو روند و به تضادهای اجتماعی واقعی بی اعتنا شوند و تسلای خاطری کاذب بیابند.

روحانیون، فروشندگان مواد مخدرند که به کمک همدستان خود، ارباب دولت، که در پی خاموش ساختن اعتراض های اجتماعی-سیاسی اند، به توده های محروم دین می خورانند تا با القای توهم، امید و آگاهی کاذب، سستی و رخوت در ایشان بدمند و از قیام آنها علیه نظم ناعادلانۀ مستقر جلوگیری کنند.

پیشینۀ کاربرد استعارۀ تریاک در ارتباط با دین به پیش از مارکس و به آثار کانت، هاینه و هِس می رسد (آلبرتو توسکانو، ورای تجرید: مارکس و نقدِ نقد دین ۲۰۱۰، ص ۴). پژوهشگران معاصری همچون اندرو مک کینن خاطرنشان کرده اند که تریاک در مقام استعاره در زمان مارکس معنایی متفاوت از امروز داشته است (تریاک به مثابه دیالکتیک دین: استعاره، ترجمان و اعتراض، ۲۰۰۶، صص ۱۱-۲۹).

اسطوره ها دو چیز را با هم مقایسه می کنند تا شیوۀ جدیدی از نگریستن به یکی یا هر دوی آنها را میسر سازند. استعاره ها سیال و ناپایدار و در آثار مارکس پرشمارند. هر استعاره بیش از یک معنا دارد و این معانی در گذر زمان تغییر می یابند. هیچ گاه نمی توان معنایی یکه را بر یک استعاره تحمیل کرد. مک کینن نشان می دهد که در اروپای میانۀ قرن نوزدهم تریاک چند معنای ضمنی داشت. تریاک دارویی نه فقط مسکّن بلکه شفابخش بود که در درمان اپیدمی وبا در اروپا در سال های ۱۸۳۱-۱۸۳۲ و ۱۸۴۹-۱۸۵۳ به کار رفت.

در واقع، تا دهه ۱۸۶۰ تریاک پایۀ دارویی بیست درصد از داروهایی بود که در انگلستان به فروش می رسید و آن قدر ارزان بود که بیشتر خانواده ها گنجه ای پر از تریاک داشتند و آن را مثل آسپیرین امروزی مصرف می کردند. مارکس خود نیز از تریاک به عنوان دارو به ویژه برای تسکین درد ناشی از کفگیرک هایی که او را در دوران میان سالی مبتلا ساخته بود، استفاده می کرد. ویراست نخست دانشنامۀ بریتانیکا در سال ۱۷۷۱ تریاک را ارزشمندترین داروی ساده می خواند که حاکی از رویکرد اروپاییان معاصر مارکس به تریاک است. به باور نویسندگان این دانشنامه، مقادیر اندک تریاک از لحاظ درمانی سودمند است و مصرف آن به شرط رعایت اعتدال فرد را شجاع و جسور می کند و به همین علت است که ترک های عثمانی در هنگام جنگ تریاک مصرف می کنند!

مارکس نیز تریاک را محرک اعتراض و انقلاب می دانست و مصرف روزافزون آن در چین را علت اصلی قیام چینی ها علیه بریتانیای امپریالیست می شمرد. افزون بر این، معاصرینِ مارکس تریاک را الهام بخش آرا و نگرش های آرمانشهرباورانه می دانستند. ویلیام جیمز، اتر مصرف می کرد. والتر بنیامین و ارنست بلوخ، حشیش، و ادیبان رمانتیک انگلیسی نظیر سموئل کلریج، مری شلی و جرج بایرون تریاک می کشیدند.

در هنگام نگارش نقد فلسفه حق هگل، که عبارت مشهور مارکس از آن بر گرفته شده، تریاک دارویی مهم و به عبارتی معادل پنی سیلین امروز بود. مصرف تریاک در آن روزگار امری بهنجار بود. مفهوم اعتیاد به تریاک تنها در ربع پایانی قرن نوزدهم به ویژه بر اثر رواج مصرف تفننی تریاک و ناخالصی تریاک موجود در بازار و شیوع مسمومیت مطرح شد ولی تنها در دهۀ نخست قرن بیستم بود که تجارت و مصرف تریاک غیر اخلاقی و غیرقانونی شد.

کوتاه سخن این که تریاک یا افیون در قرن نوزدهم تاریخی پیچیده و معنایی تو در تو و چند بُعدی داشت و با این همه، ما خوانندگان قرن بیست و یکمی عبارت "افیون توده ها" را به شیوه ای تحت اللفظی و با بار معنایی منفی می خوانیم، امری که معاصرین مارکس با آن بیگانه بودند. واقعیّت این است که مارکس با مقایسۀ دین و تریاک خوانندگانش را به تمام معانی ضمنی قرن نوزدهمی تریاک توجه می دهد، امری که بسیاری از ما از آن غافلیم (مک کینن، ۲۰۰۶، صص ۱۲-۱۸).

تحلیل های مارکسیستی سنتی مبتنی بر نظریه های مدرنیزاسیون بوده که پیش بینی می کردند با مدرنیزه شدن جوامع نقش دین در زندگی اجتماعی و سیاسی کاهش می یابد و در نهایت از امر مقدّس اثری جز در حیطۀ خصوصی باقی نماند.

جامعۀ مدرن اروپایی از اواخر قرون وسطا بر اساس تفکیک روزافزون زندگی اجتماعی شکل گرفته که در نتیجۀ آن نظام اقتصادی سرمایه داری بر اساس انباشت سود و سرمایه، نظام علمی برپایۀ آزمایش و ابطال پذیری، و نظام سیاسی مبتنی بر حاکمیت دولت ها به وجود آمده است. تا چند دهه قبل به نظر می رسید که خاستگاه جامعۀ غربی مدرن در رهایی از دین و تفکیک امر مقدّسِ خصوصی (دینی) و امر سکولارِ عمومی (عرفی) است ولی ستارۀ بخت نظریۀ سکولاریزاسیون که در دههء ۱۹۶۰ رونق داشت در دهۀ ۱۹۸۰ افول کرد. از جمله رویدادهایی که ناقوس مرگ این نظریه را به صدا در آورد می توان به انقلاب ایران، به قدرت رسیدن پاپ ژان پل دوم و نقش او در سقوط کمونیسم در اروپای شرقی، تشکیل حزب هندوی افراطی باهاراتیاجاناتا در هند، و پیدایش جنبش اکثریت اخلاقی در آمریکا اشاره کرد.

جامعه شناسان کلاسیک بر این باور بودند که دین بر اثر فرایند مدرنیزاسیون از میان می رود یا به حاشیه رانده می شود؛ اما امروز بیشتر پژوهشگران علوم اجتماعی تصدیق می کنند که با پیشروی مدرنیته دین نه از میان رفته، نه به عرصۀ خصوصی محدود مانده و نه نفوذ اجتماعی خود را کاملا از دست داده است. نظریه پردازانی همچون هابرماس که زمانی مدافع پر شور عقلانی ساختن جوامع بودند از ظهور عصر پساسکولار سخن می گویند و به واکاوی نقش مضمر دین در نهادهای غربی، از جمله نظام حقوقی آن، و در ایجاد و تقویت حس شهود اخلاقی، شهروندی وهمبستگی مدنی می پردازند.

در دنیای مدرن نه فقط شکل های سنتی باورها و کنش های دینی باقی مانده بلکه صورت های جدیدی از ادیان کهن و ادیان نوین هم سر برآورده اند. امر مقدّس از میان نرفته، تنها به صورت های دیگری تغییر شکل داده است. پذیرش این واقعیت و نقد آن نخستین گام در جهت فهم اهمّیتِ امر مقدّس در زندگی اجتماعی انسان است. اکثر تحلیل های مارکسیستی رایج در ایران کارکردی یکّه برای دین قائلند که چیزی نیست جز تداوم بخشیدن به نظام اجتماعی ناعادلانه. چنین تحلیل هایی چشم به روی وجوه گوناگون پدیده ای به نام دین می بندند. شگفت نیست که گروههای چپ، که سودای مبارزه با امپریالیسم در سر داشتند در آغوش اسلام سیاسی افتادند و سر بر آستان آیت الله خمینی نهادند بی آن که به ناسازگاری اسلام سیاسی و پروژه رهایی مارکسیستی بیاندیشند.

به نظر مارکس، نقد دین پیش شرط تمام نقدهاست. بر خلاف بسیاری ازتفاسیر رایج، ارزیابی مارکس از دین یکسره منفی نیست. دین بازتاب نیازی اصیل به معنا و تسلی در مواجهه با ستم و همهنگام، ترجمانی از رنج واقعی و اعتراض علیه این درد است.

مارکس در آثار متاخرش دین را صرفا منشاء ستم تلقی نمی کند بلکه آن را منبعی بالقوه از امیدی آخرالزمانی به دیگرگونی ای بنیادین می داند. فریاد دینی اعتراض می تواند بازگو کنندۀ صدای مظلومینی باشد که دنیایی نو را می طلبند. همین توانِ انقلابیِ اسطوره و ایدئولوژی دینی بود که بعدها در الهیات رهایی بخش آمریکای لاتین بازتاب یافت. گفتمان دینی هم می تواند برای تحکیم نظم سیاسی موجود و نظام مستقر به کار رود و هم می تواند این نظم را به چالش طلبیده و واژگون سازد. طرفه آنکه مارکسیسم چنان بازتفسیر و دیگرگون شد که خود یکی از نیرومندترین نظام های شبه دینی تاریخ بشر را در قالب اتحاد جماهیر شوروی آفرید.

می توان گفت که نقد دین گامی ابتدایی در جهت نقد فرهنگ است. به قول مک کینن "تحلیل مارکس ما را به توجّه به امر سرکوبگر و امر رهایی بخش، امر ایدئولوژیکی و امر آرمان شهری در هر برهۀ اجتماعی فرا می خواند. نه فقط ما را به توجّه به قلب و روح ملزم می سازد بلکه همچنین مستلزم پرداختن به وضعیّت عینی بی روح و احساسی است که قلب و روح در آن ترجمان می یابند. دین به مثابه فرهنگ نه تنها بازتاب این اوضاع است بلکه همهنگام در ایجاد این اوضاع بی روح واحساس نقش دارد و به احتمالاتی ورای این اوضاع اشارت می دهد" (مک کینن، ۲۰۰۶، ص ۲۹ ).

دین نظامی به هم پیوسته از معانی، اسطوره ها، شعائر، نمادها، ارزش ها و انتظارات اجتماعی روزمره است که به زندگی گروهی از مردم معنا می بخشد و حس تعلق به یک گروه مرجع را در آنها برمی انگیزد. در ایران کنونی دین چنان پیوند نزدیکی با فرهنگ، اخلاق و سیاست دارد که یگانه راه برون-رفت از مغاک هولناکِ فعلی و درمان پیکر رنجور این جامعه نقد دین و خوانش های دینی هژمونیک آن است.

شاید بتوان عبارت مارکس را چنین بازنویسی کرد: نقد دین پنی سیلین توده هاست.

عرفان ثابتی

*عرفان ثابتی پژوهشگر جامعه شناسی دین در دانشگاه لنکستر انگلستان است.

 

+117
رأی دهید
-24

khosh bavar - یزد - ایران
و بعبارت دیگر : اگر شخصی‌ با عضو فلج بدنیا آمده ، نمیتواند آنرا قطع کند تا به زندگی‌ خود ادامه داد ! و یا اگر کسیکه " بدون برنامه " دارای فرزندی شد، نمیتواند که آن نوزاد را بخاطر " بی‌ برنامه گی‌‌ " بقتل برساند !
یکشنبه 31 اردیبهشت 1391 - 22:22
kokex - ‫فرانکفورت - ‫آلمان
‫. ‫به نام الله خالق و مالک هستی. ‫کسانی که تز بی خدایی میدادند الان حتی در روسیه هم اسمی از آنها نیست. ‫سنت الهی یعنی پیروزی حق ( الله ) بر باطل ( طاغوت ) حتمیست. ‫از طاغوت های تاریخ فرعون نمرود شداد لنین و ..... که ضد خدا صحبت میکردند آیا صدایی میشنوید ؟. ‫ای مردم خدا و رسولش و کلامش قرآن حق هستند و شما بازخواست خواهید شد. ‫روز جزا مثل همین شب و روز و زندگی شما حق است . از خالقتان بترسید ، ترسی که از ایمان ناشی می شود. ‫مستقیم به سوی خالق برید بدون واسطه. خداوند بین خود و شما واسطه قرار نداده. ‫خمینی یا پاپ یا هر کسی ملاکی برای خدا نیستند بلکه بندگانی هستند که دچار خطا هستند. ‫ عاقلان خردورزی کنید کلام الله قرآن در دست شماست که هدایتیست در سینه عاقلان. ‫سبحان الله جانم فدای الله سبحان و تعالی
یکشنبه 31 اردیبهشت 1391 - 22:12
dash-akol - لندن - انگلستان
حرف حساب جواب نداره. روحانیون، فروشندگان مواد مخدرند که به کمک همدستان خود، ارباب دولت، که در پی خاموش ساختن اعتراض های اجتماعی-سیاسی اند، به توده های محروم دین می خورانند تا با القای توهم، امید و آگاهی کاذب، سستی و رخوت در ایشان بدمند و از قیام آنها علیه نظم ناعادلانۀ مستقر جلوگیری کنند.
یکشنبه 31 اردیبهشت 1391 - 22:56
Afshin London - لندن - انگلستان
حالا از خودتون بپرسید چرا خامنه ای و دار و دسته اش از تدریس علوم انسانی وحشت دارند؟!
یکشنبه 31 اردیبهشت 1391 - 23:52
perser68 - فلوریدا - امریکا
تو مملکت دین زده خرافی چیزی برای زندگی‌ بدست نمیارن،پامیشن میان به غرب فاسد مهرو نماز رو هم باخود شون میارن!اگه غرب فاسده،چرا از جان مایه میزارین تا خودتونو به هر طریقی به غرب فاسد برسونین،اگه دین و دعا بداد می‌رسید تو همون مملکته دینزده بمونین!حالا آخوند جماعت ،فاطی کماندو‌ها حکم ارتدا د منو صادر می‌کنن!
یکشنبه 31 اردیبهشت 1391 - 22:29
Z A G R O S S - منچستر - انگلیس
perser68 - فلوریدا - امریکا . میتونی‌ توضیح بدی تو غرب چی‌ بدست میارن که بلند میشند میان غرب ؟؟ از کیفیت زندگی‌ در غرب برایمان بیشتر تعریف میکنی‌، فیض ببریم از اوصافش ؟؟ راستی‌ متن مقاله رو خوندی اصلا ؟؟؟؟
دوشنبه 1 خرداد 1391 - 03:05
Benika - برن - سوئیس
چه خوش گفت مارکس بزرگ:دین افیون تودهاست
دوشنبه 1 خرداد 1391 - 04:33
ARTEMIS-SW - .پاریس - فرانسه
من کاری به کتاب مارکس و انگلس ندارم ولی‌ آنها افیون توده‌‌ها دین را گرفتند و به جای آزادی تفکر و ترویج انسانیت با دین جدید کمونیسم((دستور از بالا و کارگر کارگر))) بزرگترین دیکتاتوری را آفریدند و مرگ بیش از ۱۰۰ میلیون انسان را رقم زدند ۲۰ میلیون انقلاب فرهنگی‌-!!! چین ۲۹ میلیون شوروی استالینی و ۲ میلیون کامبوج! و خفقان بدتر از دین در دیگر کشورهای چپ-!در ایران که شاهکار شد-نقائص زمان شاه ۱۰۰۰ برابر با افسانه ی ۳۵۰۰۰۰ زندانی سیاسی-سینما رکس-و مرگ هر فرد مشهوری را به ساواک نسبت داده همزمان--- کتاب مارکس را زیر عبای ملایان کثیف برده و تائید اعدامهای ملایان از گناهکار تا بی‌ گناه و این جهنم وحشتناک به وجود آمد که اسلام آبدوغ خیاری زمان قبل به صدر اسلام برگشت با همان جنایتها!!!!
دوشنبه 1 خرداد 1391 - 05:40
اینترنت ندیده - کرمان - ایران
کوکوک اینجا برای غیر مسلمانان صحبت میکنی آن هم کافرینی که همه یک روز مثل خودت مسلمان واقعی بودند
دوشنبه 1 خرداد 1391 - 07:00
مهرتابان - تهران - ایران
یعنی وقتی غریبیها اومدن برای از بین بردن کمونیست اسلامگرایی افراطی رو در ایران و توابع به وجود آوردن حالا برای زدودنش باید آروم آروم عمل کنن تا بدن بیمار این کشورها به درمان جواب بده، ولی سوال اینجاست که چرا ما ملت اینجوری هستیم که خودمون با خرد و دانشمون برای آینده مملکتمون تصمیم نمیگیریم،اگه بشینیم و ببینیم اونها برای ما چه میکنن باز هم بدبختیهامون به نوع دیگه ای تکرار میشه ،ما خودمون باید بیایم تو خیابون و بساط این حکومتهای فاسد رو جمع کنیم.
دوشنبه 1 خرداد 1391 - 06:02
kara - روتردام - هلند
kokex - ‫فرانکفورت - ‫آلمان. آنچه را که مذهبیون نمیتوانند درک کنند همانا خداپرستی و خالق است. کجا میتوان رابطه ای‌ میان دین و خدا یافت. ادیان ساخته دست بشر هستند و ارتباطی‌ به خدا ندارند. اگر یکی‌ از این ادیان توانستند با عقل و منطق بدون توسل به خرافات و متون دینی خدا را اثبات کنند، میتوان پذیرفت که ذره ای‌ اعتقاد به خدا در ادیان وجود دارد. اسلام همچون سایر ادیان حقانیت خود را با استناد به کتاب آسمانی می‌خواهد ثابت کند، یعنی‌ یک دور باطل.)(چگونه می‌فهمیم که قرآن برحق است? جواب چون در قرآن الله اینگونه گفته.) ایمان به خدا ربطی‌ به دین و دکانداران خدا ندارد.
دوشنبه 1 خرداد 1391 - 09:41
mountainman - استکهلم - سوئد
kokex - ‫فرانکفورت - ‫آلمان شما چرا به انسانیت ایمان نمیاورید؟. دینها همه برای نجات بشر اومده و اومده که انسانها رو نجات بده ولی چرا دینها در برهه های زمانی خودشون باعث قتل و عام بشر شدن؟. اگه بگید که کشیشها و شیخها و خاخامها این کارها رو کردن جواب من این است که مگه دینها فقط برای 50 شصت سالی که پیامبرها زنده بود اومده بودن؟. اگه برای تمام زمانها هستش چرا نتونست برای تمام زمانها مفید باشه؟.
دوشنبه 1 خرداد 1391 - 10:11
ironword - ابوظبی - امارات
نقد دین پنی سیلین توده هاست حلوو خوب من هم بنت سیلین می خوام!! البته دین یعنی اخلاق و رفتار با مردم و بروردگار .
دوشنبه 1 خرداد 1391 - 13:55
perser68 - فلوریدا - امریکا
Z A G R O O Sمنچستر انگلیس. بله،مطلب رو خوندم،نظرم بر اساس چیزی هست که میبینم!منظور من بیشتر و بیشتر جامعه غیر ایرانی‌ هست که از کشور‌های جهان سومی‌ و اسلامی هستن و به غرب میان.تو غرب چی‌ بدست میارن؟من خودم هیچ اعتقادی به دین ندارم وقتی‌ دیندار میبینم ازش فرار می‌کنم،این حق من که یه چنین اعتقادی و نظری دارم،من نمیدونم چه هدفی‌ داری و کسی‌ که از یه مملکت اسلامزاده میاد غرب و باز دنبال اسلام تو غرب راه میافته و غرب رو فاسد میدونه،از تمام امکانات سیستم غرب استفاده می‌کنه،بازم دین اسلام رو ترجیح میده قاطی‌ کرده.
دوشنبه 1 خرداد 1391 - 14:18
perser68 - فلوریدا - امریکا
Z A G R O O Sمنچستر انگلیس. تو شوخی‌ میکنی‌ یا جدی سوال کردی؟تو واقعا تو منچستر زندگی‌ میکنی‌؟بازم منظور من بیشتر و بیشتر جامعه اسلامزاده غیر ایرانی‌ هست،البته که هستن ایرانیهایی که از شرایط مادی اینجا سود می‌برن!!!!تو اگه به دین اسلام معتقدی ادامه بده،من از دین متنفرم!
دوشنبه 1 خرداد 1391 - 14:27
massoudoslo - اسلو - نروژ
چرا نشود دین را نقد کرد ؟ به چه دلیل ؟ مگر دین انسان را در تصاحب خدا نمیداند پس چگونه است که انسان نتواند سرسپردگی خود را بررسی و بازرسی کند؟ تمام این حقوقی که دین و دین داران در مقابل دیگران به خود اختصاص داده اند فقط الم شنگه و قربت بازی است!کدام قداست؟ اگر قداست و معنویت روحانی این است پس ان چماق دینداران و اجامر و حاکمان دینی معنی اش چیست؟ این استبداد دینی است که هم در اروپا انسان ها را ارزان و بی ارزش میکرده و هم امروز در کشور ما انسان را نفله و انسانیت را مسخره میکند تا عده ای شکم هاشان ورم کند از مفت خوری نوکری . اقا جان دین دارید مبارکتان باشد ولی این نشد که زندگی مردم را جهنم کنید چونکه داش الله میفرماید!! بروید پی کارتان تا دیر نشده.دین هیچ قداستی ندارد و همه اینها حرف بیهوده است .
دوشنبه 1 خرداد 1391 - 14:38
siya41 - تهران - ایران
kokex - ‫فرانکفورت - ‫آلمان-البته شکی نیست در کتبی که جنابعالی میفرماین مثل سوره ی حجرات جملات زیبا وانسانی یافت میشه ولی دوست من اگه شما قران رابعنوان یک پکیج قبول کنی انوقت با آیات خشن وضدانسانی اون چیکار مکنی ؟اگه دورش بندازی ونخواهی اونها را توجیه وتفسیر کنی باهات موافقم .والاهزاران حرف وحدیث برات دارم.مثلا احکام برده داری،تبعیض زن ومرد ،دست وپا بریدن ها که نص صریح قرانه و.......
دوشنبه 1 خرداد 1391 - 15:41
kokex - ‫فرانکفورت - ‫آلمان
siya41 - تهران - ایران. ‫. ‫قرآن را فقط در یک مجموعه باید درک کرد نه اینکه یک آیه از اینجا و یک آیه از اونجا. ‫من با تفسیر آخوندی و دکانداران دین کاری ندارم. ‫کلام خدا کاملا روشن در دست ماست
دوشنبه 1 خرداد 1391 - 16:14
khosh bavar - یزد - ایران
massoudoslo - : دوست گرامی‌، اتفاقا باید دین را نقد کرد و با آن هم زندگی‌ کرد و این دین را باید همانند بقیه " ارزش‌های " اجتماعی زیر سوال برد و آنرا " طبق " نیاز‌های اجتماعی امروزی به مردم " تعریف " کرد ، ولی‌ متاسفانه ما مردم ایران نه تنها در مورد دین " افراط " می‌کنیم بلکه این افراطگری را در تمام ضمیمه‌های اجتماعی شاهدش هستیم !
دوشنبه 1 خرداد 1391 - 17:24
فریادزیره آب - اهواز - ایران
یکی به من بگه چی شد؛مو که اصلا نفهمیدوم این خبرآخرش چی شد
دوشنبه 1 خرداد 1391 - 19:48
kokex - ‫فرانکفورت - ‫آلمان
khosh bavar - یزد - ایران. ‫کاملا زیبا بیان کردید عزیز موافقم
دوشنبه 1 خرداد 1391 - 21:26
Z A G R O S S - منچستر - انگلیس
perser68 - فلوریدا - امریکا . هدف زندگی‌ در صلح و ثبات و آرامش است، دیندار و بی‌ دین هر دو از پیکره اجتماع اند، در دایره معیار‌های حقوقی جوامع دمکراتیک هیچ کدام بر دیگری برتری ندارند، اما از لحاظ سعادت فردی و اجتماعی بهتر است که انسان دلش به جایی دلگرم و امیدوار باشد.. من از زندگی‌ در کنار این نوع، احساس امنیت می‌کنم، اگر شما نمی‌کنید، احساس و تجربیاتی مخلوط و متفاوت از دین دارید و این تجربیات شخصی‌ شماست.. آنچه من میگویم حذف معمم است، آنچه تو میگو یی حذف کامل مجموعه فرامینی است که ۹۹% آدامها را به مسیر هموارتر - برای آنان هدایت - می‌کند. درست ؟
‌چهارشنبه 3 خرداد 1391 - 06:04
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.